آرامش ذهن به همراه راه حلهای ضمیرناخودآگاه

ذهن

ذهن

در طول تاریخ مردان و زنان بزرگ, کسانی بودند که ایمان داشته اند.

شخص, زمانی به اوج قدرت خود می رسد که در سکوت همنشین خود شود.

برای کسب این قدرت والا, باید لحظاتی را در سکوت بنشینید و دعا کنید یا در تنهایی محض تمرکز کنید.

وقتی دعا می کنید و در خلوت می نشینید به راحتی می توانید ذهنتان را آرام کنید.

درمورد هیچ چیز نگران نباشید و درباره هیچ چیز, مخصوصا به مشکلات فکر نکنید.

تکنیکی که برای رسیدن به آرامش می توانید از آن استفاده کنید, این است که به آب فکر کنید.

تصور کنید کنار ساحل یا دریاچه ای هستید و به آن نگاه کنید, این کار به ذهنتان فوق العاده آرامش می دهد.

تمرین خلوت نشینی حداقل سی دقیقه زمان نیاز دارد, در صورت ممکن زمان بیشتری را به این کار اختصاص دهید.

در بیست دقیقه اول ممکن است که بخواهید از جایتان بلند شوید و کاری انجام دهید یا ذهنتان از این شاخه به آن شاخه بپرد, ولی باید ساکت و آرام بمانید.

پس از گذشت ۲۵ دقیقه به تدریج آرام می شوید و ذهنتان آرام می گیرد, سپس اجازه دهید ذهنتان به هر کجا که می خواهد, برود.

در این حالت, راه حل بزرگترین مشکلاتتان در ضمیر ناخودآگاهتان ظاهر می شود و بصورت شهود, راه حل درست را دریافت می کنید.

روحیه شاداب و جوان داشته باشیم

ضمیر ناخودآگاه انسان, هرگز پیر نمی شود و همواره جاودان و ابدی می ماند.

صبر و بردبار, خوبی و مهربانی, گشاده رویی, فروتنی, خیر خواهی و … صفت هایی هستند که هرگز گرد پیری بر آنها نمی نشیند.

اگر بر ضمیر دل خود, بذر این صفات را بکارید, همواره روحا جوان و شاداب خواهید ماند.

پیری صرفا معلول گذشت زمان نیست, بلکه بیشتر ترس از سپری شدن عمر است, علت اصلی پیری های زودرس, ترس و نگرانی ناشی از گذشت عمر است.

بسیاری از بزرگان جهان علم و ادب و مخترعان و مشاهیر افرادی بوده اند که کارهای پربار خود را در پی سال ها فعالیت مداوم در سنین بالای عمر به انجام رسانیده اند و بسیاری از ایشان در دوران کهولت به موفقیت رسیده اند.

حتی افراد ساده و معمولی هم که از پیری هراسی نداشتند و ترس به دل راه نداده اند, تا پایان زندگی دلی شاد و روحی آزاد و سبکبار داشته اند.

اگر این طرز فکر را داشته باشیم که به هیچ دردی نمی خوریم, همین بیهودگی ما را به بستر بیماری می اندازد.

نباید در نحوه تفکر پیر شویم, زیرا هرچه را که فکر کنیم, همان را در زندگی می بینیم و تجربه می کنیم.

پیری را نمی توان مرحله ای غم بار از زندگی تلقی کرد.

آن چه را که بدان نام پیری می نهیم, در واقع نوعی تغییر و دگرگونی می باشد, این دوره از عمر را با شادی و خوشحالی مورد استقبال قرار دهید.

تغییرات مهم در زندگی

برای تغییر هر چیزی در زندگیتان, خواه یک الگوی احساسی باشد یا رفتاری بخصوصی باید بدانید چه می خواهید و چه چیزی مانع از به دست آوردنش می شود.

نخسیتین موضوعی که اکثر مردم روی آن تمرکز می کنند این است که چه چیزی را نمی خواهند, نه اینکه چه چیزی را می خواهند.

مثلا: “دیگر نمی خواهم سیگار بکشم, نمی خواهم افسرده باشم”, اما به ندرت می دانند دلشان چه چیزی می خواهد.

ما می دانیم که مغز انسان از هر کامپیوتری فراتر است و اگر به آن تعلیمات دقیق بدهیم, آن را به دقت دنبال خواهد کرد.

در صورتی که پیشرفتی ندارید و چیزی را که می خواهید به دست نمی آورید, حتما اشکالی در کار است, شما به خوبی می دانید مانع کارتان کجاست.

اگر در درونتان مانعی نمی شناسید, همین باورهای شماست که شما را از تحول باز می دارد.

شما همیشه می دانید چه چیزی جلویتان را می گیرد و وقتی از آن آگاهی داشته باشید, حتما می توانید تغییرش دهید, ولی مشکل اینجاست که شما برای تغییرات دچار ترس می شود.

انسان های نیاز به آرامش دارند و اگر به این میزان آسودگی خاطر نرسند, احساسی همراه با ترس خواهند داشت.

این نکته بسیار مهمی است, تنها راهی که بتوانیم خودمان را به تحقق آرزوهایمان واداریم, این است که ایده ای روشن از آنچه که می خواهیم باشیم و به دست آوریم داشته باشیم.

آنگاه این ایده ها انگیزه ای قوی برای تغییرات بزرگ در زندگی می شوند.

رنج های خود را تبدیل به حکمت کنید.

بیشتر ما وقت فراوانی را صرف کرده ایم تا از افرادی که به ما ظلم کرده اند, کینه به دل بگیریم.

اپرا وینفری در یکی از برنامه هایش گفت: ” زخم های خود را تبدیل به حکمت کنید.”

به جای حفظ رنج ها, از آن ها یاد بگیرید, ببینید از این زخم ها چه سودی برده اید؟

اکنون چه کسی در زندگی شما وجود دارد که اگر آن تجربه های بد را نداشته, امروز در زندگیتان نبود؟

چگونه حفظ این رنج ها, مانع رسیدنتان به آرزوهایتان شده است؟

هنگامی که از زخم های خود برای رشد و یادگیری یاری می گیرید, دیگر لازم نیست همچنان مظلوم باقی بمانید.

به کسی که شما را آزار داده است نگاه کنید, ببینید چه جنبه ای در آن شخص وجود دارد, که با شما اتصالی پیدا می کند.

هنگامی که آن ویژگی را در خود پیدا کنید, دیگر تحت تاثیر آن فرد قرار نخواهید گرفت و با او اتصالی نخواهید داشت.

هنگامی که به زخم های کهنه می چسبید, مسیر زندگی را با کوله باری سنگین, طی می کنید.

احساس توانمندی بیشتر

در انجام هر کاری و تصمیمی از خود بپرسید, آیا این انتخاب به توانمندی من می افزاید؟

توانمند بودن به معنای بخشیدن یا افزودن قدرت و به مفهوم به حرکت در آوردن است.

در هنگام توانمندی, احساس می کنید قدرتمند, سرزنده و شفاف هستید و از یک انرژی سیال برخوردارید که در سراسر بدن شما جاری ست.

وقتی انتخاب هایی انجام می دهید که شما را توانمند می کنند, در لحظه حال به پیش رانده می شوید.

شما در این حالت به گونه عمیق می دانید که درست در همان جایی هستی که باید باشید.

با احساس توانمندی, به سطوح بالاتر آگاهی دسترسی دارید.

توانمندان برپای خودشان می ایستند و دیگران را نیز به انجام همین کار فرا می خوانند.

آنها در جایی قرار دارند که در آن عشق ناب, عشق به زندگی و عشق به خویستن, به فراوانی یافت می شود.

آنها کسانی را که خود را از حضور روزانه در زندگی پس می کشند, امیدوار می سازند.

کسانی که احساس توانمندی می کنند, به گونه ای طبیعی رهبر و الهام بخش اطرافیان خود هستند.

شما مسئول تمامی اتفاق های زندگیتان هستید

نقطه شروع برای تسلط کامل بر ضمیر آگاه و ضمیر ناخود آگاه, پذیرش کامل مسئولیت آنچه می اندیشید, می گویید و انجام می دهید, است.

شما مسئول تمام اتفاقاتی هستید که برای شما رخ می دهد, به ویژه مسئول پاسخ هایی هستید که در برابر فراز و نشیب های دور از انتظار زندگی می دهید.

نخستین و مهم ترین چیز در زندگی, پذیرش کامل مسئولیت در قبال خود و آنچه بر ما حادث می شود است.

بلوغ حقیقی زمانی رخ می دهد که شما نهایتا متوجه می شوید که کسی به کمک شما نخواهد آمد.

زمانی که مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده می گیرید و هیچ عذر و بهانه ای برای سرزنش دیگران نمی تراشید, آن زمان به این نتیجه می رسید که تنها شما مسئول پرتاب توپ در زمین زندگی خود هستید.

تنها با پذیرش صد در صد مسئولیت در برابر خود است که آماده برداشتن قدم های بعدی در راه رسیدن به خواسته واقعی تان می شوید.

پذیرش مسولیت برای انسان ها یک انتخاب آزاد نیست بلکه یک شرط اجباری است.

هیچ کسی شما را به انجام کاری یا داشتن حسی مجبور نمی کند.

شما اینگونه هستید, چون تصمیم گرفته اید که اینگونه باشید.

اگر در زندگی شما چیزی وجود دارد که از آن راضی نیستید, تغییر آن تنا به خود شما بستگی دارد, شما صد در صد مسئول هستید.

افراد موفق را الگوی خود قرار دهید

چطور می توانید هر روز احساس موفقیت و خوشبختی داشته باشید؟

افراد موفق را پیدا کنید و حالات اعتماد بنفس آنها را الگوی خود قرار دهید, حرکاتشان, راه رفتن و …

بعد از مدتی متوجه خواهید شد که اگر حرکاتتان مثل فرد دیگر باشد, کمکم همان احساسات او را تجربه خواهید کرد.

هم اکنون در چه حالتی قرار گرفته اید؟

بین حالتی که الان دارید, حالت امیدواری و حالت نگرانی تفاوتهای زیادی است.

سنگینی وزنتان در کدام قسمت بدنتان قرار گرفته است؟

اگر واقعا احساس اطمینان داشته باشید, حس می کنید که کاملا به زمین چسبیده اید و کاملا متعادل هستید.

در این هنگام فقط نتایج دلخواه را در ذهنتان تصویر سازی کنید و هرگز تصور نکنید که ممکن است به اهدافتان نرسید.

همچنین می توانید از همان حرکات جسمی خودتان, زمانی که در اوج احساسات و عواطف قرار گرفته بودید و به موفقیتی رسیده بودید, الگو برداری کنید.

به مرور زمان, کاملا به این نتیجه خواهید رسید که این یک بازی نیست, بلکه روشی برای بکار گرفتن نبوغ خارق العاده ای است که در تک تک سلول های مغز و بدنتان وجود دارد.

اهداف واقعی خود را پیدا کنید

دفترچه یادداشتی تهیه کنید، طوری که بتوانید همه جا آن را همراه داشته باشید.

همه روزه، بدون اینکه به لیست قبلی مراجعه کنید، ده الی پانزده هدف از مهمترین اهدافتان را در آن بنویسید.

سعی کنید نوشتن اهداف را هر روز انجام دهید.

اولین روزی که فهرست اهدافتان را می نویسید، باید کمی تامل کنید.

اغلب افراد حتی یک بار هم ده هدف برتر زندگیشان را مکتوب نکرده اند.

دومین روزی که بدون مراجعه به فهرست قبلی، فهرست خود را تهیه می کنید، کار ساده تر می شود.

گاهی هدفی را می نویسید، اما ممکن است در روزهای آینده در شمار اهدافتان نباشد، حتی ممکن است این هدف هرگز در لیست اهدافتان قرار نگیرد.

هر روز که ده الی پانزد هدف خود را مکتوب می کنید، تعاریفتان روشن و دقیق تر می شوند، سپس به جایی می رسید که همه روزه کلمات واحدی را می نویسید.

اولویت های شما با تغییر شرایط زندگی تغییر می کنند، اما بعد از سی روز، خواهید دید اهداف واحدی را برای خود می نویسید.

پندهای طلایی

– تنها راه آغاز کردن,همان آغاز کردن است.

– قبل از پرواز در بیرون, در درون خود پرواز کن.

– اگر بدانی و بکار نبندی, هنوز هیچ نمی دانی.

– هنگامی که یک گام به سوی خدا برمی داری, خداوند ده قدم به سوی تو می آید, اما گام نخست را خودت باید برداری.

– یک تکه سنگ در میان راه, برای ناموفق ها مانع است و برای موفق ها علامت و نشانه.

– قوی کسی است, که نه منتظر می ماند خوشبختش کنند و نه اجازه می دهد, بدبختش کنند.

– وقتی در زندگی به دری بسته رسیدی نترس و ناامید نشو, چون اگر قرار بود در بازشود, به جای در دیوار می گذاشتند.

– همیشه دوباره, اندازه بگیرید, زیرا فقط یک بار می توانید بِبرید.

– شغلی را انتخاب کنید که روحتان را مانند حساب بانکی تان, غنی سازد.

– زندگی ارزش دویدن را دارد, حتی با کفش های پاره.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *