آیامی دانید علم الاعداد چیست و چه کاربردی دارد!؟

عدد شناسی

عدد شناسی

خدمتتان عرض کنم که ازدیربازدر بیشتر سنت‌ها و فرهنگ‌ها اعداد و اشکال از تقدس و یا شومی و همچنین کارکردهای خاصی برخوردار بوده‌اند، تا جایی که امروزه هم از اهمیت آن‌ها کاسته نشده است…

متاسفانه درباره بیشتر مباحث نامبرده، بحث هایی مطرح شده یا بصورت افراط بوده و یا بصورت تفریط. حتی در تاریخ تفکر بشر، عدد شناسی و حتی ستایش اعداد هم دیده شده است. بطوری که تا نهایت خرافه و خیال پردازی پیش رفته اند. همچون: طالع‌بینی، ستاره‌ شناسی، کیمیاگری وعلومی ازاین قبیل. هرکدام به نوعی احتیاج به دانش و علوم مربوطه می باشند تا بشر به بی راهه نرود.

ازطرف دیگر، وقایع بسیاری که درماورای درک بشراولیه قرار داشته‌اند، او را برآن داشتند تا برای بیان اندیشه‌ها و دریافت‌هایش نظامی ازعلائم گوناگون ابداع کند. این علائم که به «نماد» تبدیل شده‌اند در حقیقت گویای چیزی فراتر از معنای آشکار و مستقیم خود هستند. نمادها همچون اعداد نقش مهمی در زندگی و البته ناخودآگاه انسان دارند و تفسیر این نمادها یکی از دغدغه‌های روانشناسان بزرگی همچون فروید و یونگ بوده است. از سوی دیگر اعداد فقط برای شمارش نیستند بلکه از ایام قدیم با نمادها در ارتباط تنگاتنگ بوده‌اند و تفسیر اعداد یکی از قدیمی ترین علوم در بررسی نمادها محسوب می شود، نمادها زبان مشترک انسانها از دیرترین روزگار تا به امروز بوده اند و در پیچ و خم جریانهای زندگی تا اندازه‌ای دگرگون شده اند.اما با وجود این تغییرات توانسته‌اند خود را با شرایط مکان و زمان، هماهنگ کنند و همچنان به زندگی خود ادامه دهند.

شاید کمتر کسی باشد که در طول روز با اعداد سرو کار نداشته باشد. بطور مثال وقتی از خواب شبانه بیدار می شوید به نزدیکان خود می گویید یک خواب دیدم، یا در سر سفره می نشینید و درخواست یک تکه نان می کنید، یا سئوال می کنید آدرس فلانی کجاست؟ خیابان …. پلاک …. واحد …. و یا هنگامی که شماره منزل و یا محل کار همکارانتان را با تلفن همراه خود می گیرید و یا وقتی سر کار شروع به شمارش اجناس و وسایل می کنید و هزاران اعداد دیگر که تا آخرشب هنگام خوابیدن، با آنها درگیر هستید. آیا تا بحال از خود سئوال کرده اید که این اعداد دارای چه نیرو و انرژی ای هستند؟.

تا بحال فکر کرده اید چرا از سالیان قبل، ” دو دو تا چهار تا بوده است و پنج تا نشده ” ؟، چرا چهار عمل اصلی رمزگشای این همه فرمول های ریاضی و فیزیک و …. بوده ؟ .

انرژی این اعداد از کجاست که وقتی به دنیا می آییم نواری را بر دور دست نوزاد می زنند که فقط شماره دارد و با آن شناسایی می شود وپدرومادراو معلوم می گردد. شناسنامه برایمان می گیرند که شماره آن تا آخر زندگی ما،هویت ما می شود و هنگامی هم که فوت می کنیم باز تبدیل به یک شماره می شویم وبه دور دستمان نواری می زنند و در نهایت شماره قبر و ….

ده ها هزار سال طول کشید تا انسان توانست ، لنگان لنگان ، با شمردن آشنا شود. چرا جهان پیرامون این چنین وسیع است که در طبیعت این اعداد مهم و بسیار بزرگ وجود دارد. پیشرفت دانش و تمدن بشری مرهون علم ریاضی و عدد شناسی است. به طوریکه علم ریاضی و عدد شناسی پایه واساس کلیه علوم اعم از علوم انسانی (روان شناسی ، جامعه شناسی ، فلسفه ، تاریخ ، جغرافیا ، ادبیات ، شعر و موسیقی ، هنر و…..) می باشد.

در دوره صفویه در ایران، معماران و مهندسان مدارس و مساجد و پل های آن زمان، همه از ریاضیدانان قابلی بودند؛ معروف ترین چهره ریاضیدان ( بها الدین عاملی )است. همچنین علوم تجربی (زیست شناسی، زمین شناسی، فیزیک، شیمی، پزشکی، نجوم ، فنون، مکانیک، عمران، ساختمان ….. ) و ریاضی جزئی از اجزاء لاینفک زندگی معمولی در معاملات ، تغذیه و فنون و کارهای معمولی که بشر در روزمره با آن سر و کار دارد، به حساب می‌‌ آید ….

علم ریاضی و عدد شناسی در علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی نیز دارای ارزش و قطعیت معتبری است. چنانکه از آمار بعنوان یکی از وسایل مهم تحقیق استفاده می گردد و محققین در اغلب موارد مانند تحقیق در موضوع خودکشی ها، کثرت ازدواج ها، شیوع وافزایش طلاقها و بالا رفتن و یا پائین آمدن نرخ ها و موارد زیادی مانند آنها با استفاده از اطلاعات آماری تحقیقات خود را ارزش علمی می‌ بخشند. می توان از اهمیت و لزوم هندسه در معماری ، حساب در بانکداری و صدها موارد کاربرد ریاضیات در زندگانی عملی، سخن به میان آورد.

در مورد ارزش و قطعیت و اعتبار علم ریاضی و عدد شناسی در علوم نیز کافی است تکرار نمائیم که دانشمندان اغلب کشفیات و معلومات حاصله را هنگامی روشن و قطعی می شمارند که می توان آنها را به صورت اعداد یا فرمولهای ریاضی نشان داد و به عبارت دیگر کیفیت را به صورت کمیت عرضه داشت و در این راه به اندازه ای پیش رفته اند که گفته اند: (شناخت عبارتست از اندازه گیری ). اگر امروز قسمت عمده وسایل و لوازم کارگاهها و آزمایشگاهها را وسایل اندازه گیری تشکیل می‌‌‌‌‌ دهند علتش همین قطعیت علوم ریاضی است که موضوع آن کمیت و مقدار است.

 

دانشمندان برای علم ریاضی اهمیت فراوانی قائل بوده اند. علمائی همچون ابن سینا ، خیام ، ابوالوفای بوزجانی شارح کتاب جبر خوارزمی ، ابن هثیم ، اخوان الصفا ، ابوسهل کوهی که یکی از علمای جبربوده، فارابی که نظریه موسیقی ایران زمان خود را تکمیل کرده و همین موسیقی سنتی زنده حاضر از آن باقی مانده است، همچنین ابوریحان بیرونی چند تألیف ریاضی و نجومی بسیار مهم از دوره قرون وسطائی اسلام بر جای گذاشته و در مسائلی همچون رشته های عددی و تعیین شعاع زمین کار کرده است.

قرن پنجم تا یازدهم : که در آن سلجوقیان به قدرت رسیدند چندین ریاضیدان بزرگ در این دوره وجود داشته اند، بزرگترین ایشان عمر خیام بود و گروهی از منجمان و ریاضیدانان دیگر در گاه شماری ایران تجدید نظر و آن را اصلاح می کردند و برجسته ترین آنان خواجه نصیرالدین طوسی است که به شیوائی و راهنمائی او و چند تن دانشمند و بالخاصه ریاضیدانان رصدخانه مراغه گرد یکدیگر جمع آمده و به کار رصد و دیگر کارهای علمی مشغول شده بودند.

در دروره های مختلف تاریخی دانشمندان زیادی روشهای متعدد و متنوعی برای تدریس درس ریاضی ذکر کرده اند که انواع این روشها را بعضی زبانی ، فعال و مکاشفه ای گفته اند. گروهی روشهای تدریس ریاضیات را گفتاری ، پرسشی و سقراطی و آمیخته ذکر کرده اند. برای سال اول روشهای ویژه ای معرفی کرده اند. از آنجا که علم ریاضی در پیشرفت سایر علوم نقش عمده ای داشته، یکی از عوامل توسعه فن آوری در دهه های اخیر بوده است. لذا توجه بیشتر به آموزش همگانی به این علم در دنیای امروز ضروری به نظر می رسد.

اعداد، تقریباً بر تمام جنبه های زندگی ما تأثیر می گذارند، از حساب کردن دقیق پول غذا گرفته تا ریختن طرح یک صندوق بازنشستگی. البته اعداد، نقش های مهم تری نیز در جهان پیرامون ما ایفا می کنند، آن هم به گونه ای که ما اغلب متوجه نمی شویم. یک ثابت ریاضی، برداشت ما را از زیبایی تعیین می کند و یک عدد، بر تعداد دوستان ما تأثیر می گذارد. ریاضیات بر ژن های ما نگاشته شده است. در اینجا، تنها چند مورد از تأثیرات اعداد در زندگی را خواهید دید.

 

نسبت طلایی (Golden Ratio) پنج عدد که به گونه ای غیرمنتظره، بر زندگی ما تأثیر دارند!

 

اعداد، تنها ثابتی است که در سراسر گیتی، بیش از هر چیز دیگری کاربرد دارد. تنها انسان ها نیستند که از آن در مد، اسباب منزل، هنر، موسیقی، و حتی اقتصاد بهره می گیرند، بلکه دربدن انسان، طبیعت و حتی شکل راه شیری نیز این عدد وجود دارد. نسبت طلایی که اولین بار توسط یونانی ها کشف شد، در تمام طبیعت یافت می شود و ذهن تمام انسان ها به گونه ای است که آن را زیبا می داند. کتاب های بسیاری درباره ی چگونگی کارکرد نسبت طلایی و این که چرا علم ریاضی و عدد شناسی زیبایی، یک دانش عینی است، وجود دارد. اعضای چهره و بدن انسان سالم نیز، با توجه به نسبت طلایی، هماهنگی یافته اند. پنج عدد که به گونه ای غیرمنتظره، بر زندگی ما تأثیر دارند عبارتند از!: عدد سه، عدد پنج، عدد هفت، عدد نه، صفر

بطور مثال در باره عدد هفت می توان گفت که هیچ عددی به اندازه ی هفت، با حافظه ی کوتاه مدت و بلند مدت ما پیوند ندارد. روانشناس مشهور، جورج میلر، در یک مقاله ی شگفت انگیز ثابت کرد حافظه ی کوتاه مدت یا همان حافظه ی فعال ما، پیش از آن که بتواند اطلاعات جدید را نادیده بگیرد یا اطلاعات پیشین را فراموش کند، تنها می تواند ۷ مورد را در خود نگاه دارد. به عبارت دیگر،اگر کسی ده نام بگوید و از شما بخواهد آن ها را بنویسید، شما تنها می توانید هفت تای این نام ها را به یاد بیاورید.

 

این موضوع، بارها طی آزمون های بسیار زیادی، با حداکثر اختلاف متوسط دو مورد به اثبات رسیده است (یعنی ممکن است بعضی افراد، ۲ مورد را بیشتر یا کمتر به خاطر بیاورند). بسیاری از فرهنگ‌ها و تمدن‌های قدیم و جدید، برای عدد هفت احترامی بیش از سایر اعداد قائلند. مثلاً هفت بار چرخیدن به دور کعبه برای طواف کعبه، هفت روزهفته، هفت طبقه آسمان و زمین در نظر مردم قدیم بابل، هفت بار زنده شدن انسان در مذهب برهما، هفت قدم همراهی عروس و داماد در هند، هفت فرشته مقرب درگاه، هفت روح پلید و هفت گناه کبیره مسیحیت، طبقات هفتگانه آسمان دراسلام، هفت گاو لاغر و هفت گاو فربه در روایت حضرت یوسف در قرآن، قراء سبع (هفتگانه)، قرارگرفتن هفت قسمت بدن درسجده نماز مسلمانان بر زمین، هفت وادی سلوک در تصوف، هفت انسان نقش شده در بالای درب آرامگاه داریوش هخامنشی، هفت خوان رستم در شاهنامه، پله‌های هفتگانه آرامگاه کورش کبیر در پاسارگاد. در ادبیات فارسی نیز عدد هفت نقش مهمی دارد. هفت پیکر نظامی و هفت اورنگ جامی از کتب معتبر شعر فارسی هستند. در فرهنگ امروزه نیز عدد هفت نشانگر زیادی و بیشی است: هفت قلم آرایش، مجلس هفتمین روز درگذشت، هفت پشت دورتر نیز مثالهایی از این دستند.

مثال:

دیگردرباره صفر: امروزه ” صفر” به نظر عدد چندان مهمی نمی رسد؛ اما مخترعین و ریاضیدانان، میلیون ها سال طول کشید تا به اهمیت آن پی ببرند. عدد صفر توانست دنیای ریاضیات را دگرگون کند. وجه حقیقتاً انقلابی عدد صفر، مفهوم پشت آن است. صفر، به تنهایی نمایش دهنده ی فقدان اعداد است، اما می توان از آن در ضرب اعداد به صورت نمایی استفاده کرد. اساساً، صفر، بسته به این که در کدام قسمت یک عدد گذاشته شود، مفهوم متفاوتی پیدا می کند. به این سیستم شمارش، دستگاه شمارش مکانی گفته می شود و نسبت به یک سیستم ثابت همچون ارقام رومی، امکان شمارش بسیار پیچیده تری در اختیار ما قرار می دهد. به لطف صفر، ما نه تنها می توانیم از مفهومی غیرممکن همچون فقدان اعداد سخن بگوییم، بلکه قادریم اعداد را تا بی نهایت افزایش دهیم. در اینجا، سخنی از ریاضیدان برجسته، جورج هالستد را نقل قول می کنیم که نشان می دهد صفر نه فقط برای ریاضیدانان، که برای تمام اعضای جامعه ی مدرن، ارزش به سزایی دارد. «اهمیت ایجاد علامت صفر، هرگز مبالغه آمیز نیست. هیچ اختراع ریاضی دیگری وجود ندارد که به اندازه ی صفر، برای حرکت در مسیر آگاهی و قدرت، نیروبخش باشد.»
و اما جادوی عدد ۷ ، ویژگی‌های عدد ۷:
۷ عددی فرد است.
۷ عددی طبیعی است.
۷ عددی اول است.

هفت طبقه بهشت

بر اساس آیات قرآن و مفسران احادیث، بالاترین درجه سعادت معنوی، ورود به طبقه هفتم بهشت است. مسلمانان به وجود هفت طبقه یا مرحله آمرزش و بهشتی شدن اعتقاد دارند.

هفت علم انسانی (علوم سبعه)

طبقه ‌بندی آزاد موضوعاتی که از قرن پنجم میلادی به بعد، دربرگیرنده برنامه آموزشی غرب در قرون وسطا بود. به نظر می‌رسد که نام “علوم انسانی” برگرفته از رساله “ سیاست ” ارسطو باشد که در آن از “ شاخه‌هایی از دانش که شایسته انسان آزاد است”، یعنی دانش اولیه‌ای که برای یک شهروند با تحصیلات مناسب لازم است، سخن گفته‌است. این علوم عبارتند از علوم سه گانه: دستور زبان (ادبیات)، علم بیان و دیالکتیک (مباحثه و مکالمه) و علوم چهارگانه که پیشرفته تر بوده و از این قرارند: حساب، هندسه، موسیقی و نجوم.

عجایب هفتگانه طبیعی: کوه اورست در مرز نپال و چین، آبشار ویکتوریا در مرز زامبیا و زیمبابوه، گراند کانیون در آمریکا، ساحل مرجان بزرگ در استرالیا، سپیده دم شمالی در قطب شمال، آتشفشان پاریکوتین در مکزیک و بندر ریو دوژانیرو در برزیل.

هفت هنر: نقاشی، مجسمه سازی، معماری، رقص، موسیقی، تئاتر، سینما

هفت دریا : شامل دریاهای قطب شمال و قطب جنوب، اقیانوس آرام شمالی و جنوبی، اقیانوس اطلس شمالی و جنوبی و اقیانوس هند.

هفت حس: بر اساس تعلیمات باستانی، روح انسان یا “بدن مقدس درون” او مرکب از هفت خاصیت است که هر یک تحت تاثیر یکی از سیارات هفتگانه‌اند. آتش موجب زندگی، خاک به وجود آورنده توانایی احساس کردن، آب موجب قدرت بیان، هوا حس چشایی، مه موجد حس بینایی، گلها به وجود آورنده حس شنوایی و باد جنوب به وجود آورنده حس بویایی هستند.

عجایب هفتگانه:هرم بزرگ جیزه، باغهای معلق بابل، نیایشگاه آرتمیس، تندیس زئوس، آرامگاه هالیکارناسوس، تندیس غول‌پیکر رودس و فانوس دریایی اسکندریه.

عجایب هفتگانه قرون وسطی : ۱) آمفی تئاتر روم، ۲) کاتاکومبهای (سرداب) اسکندریه، مصر ۳) دیوار بزرگ چین ۴) استون هنج در ویلتشایر انگلستان ۵) برج کج پیزا ۶) برج چینی (از جنس چینی) نانکینگ، چین ۷) مسجد ایا صوفیه در استانبول.

هفت آسمان : هفت طبقه آسمان به اعتقاد بابلیان، هفت فلک، هفت گنبد خضرا، هفت گردون، هفت افلاک، هفت آسیا.

 

هفت گاو لاغر که هفت گاو فربه را خوردند : فرعون خوابی دید که اینک بر کنار نهر ایستاده است که ناگاه از نهر هفت گاو خوب ‌صورت و فربه‌گوشت برآمده بر مرغزار می‌چریدند و اینک هفت گاو دیگر بد صورت ولاغرگوشت درعقب آن‌ها از نهر برآمده به پهلوی آن گاوان اول به کنار نهر ایستادند و این گاوان زشت‌ صورت و لاغرگوشت آن هفت گاو خوب‌ صورت و فربه را فروبردند و فرعون بیدار شد.

هفت سنبلهٔ لاغر و هفت سنبلهٔ پُر: و باز (فرعون) بخسبید و دیگرباره خوابی دید که اینک هفت سنبلهٔ پُر و نیکو بر یک ساق برمی‌آید و اینک هفت سنبلهٔ لاغر از باد شرقی پژمرده بعد از آنها می‌روید و سنبلهای لاغر آن هفت سنبلهٔ فربه و پُر را فروبردند و فرعون بیدار شده دید اینک خوابی است.

هفت سال قحطی در مصر : یوسف به فرعون گفت: همانا هفت سالِ فراوانی بسیار در تمامی زمین مصرمی‌آید و بعد از آن هفت سالِ قحطی پدید می‌آید و تمامی فراوانی در زمین مصر فراموش می‌شود و قحطی زمین را تباه خواهد ساخت.

هفت دستگاه موسیقی: ۱- شور ۲- همایون ۳- ماهور ۴- چهارگاه ۵- نوا ۶- راست پنجگاه ۷- سه‌گاه. هفت نت موسیقی

Do Re Mi Fa Sol La Si

هفت سین : شش چیز از سفره هفت‌سین که حرف آغازین آنها سین است؛ به اضافه خود سفره یا هفت چیز در این سفره که نام آنها با حرف سین شروع می‌شود؛ از قبیل سیب، سنجد، سماق، سرکه، سبزه، سیر و سمنو.

قداست و اهمیت برخی دیگر ازاعداد مثل عدد چهل در ختومات:

در میان اعداد عدد ۴۰ از نظر تکوین و تشریع تردید نا پذیر است ،

۱- آفرینش انسان از نطفه است که چهل روز در رحم می ماند ، سپس تبدیل به علقه می شود ، چهل روز به حالت علقه می ماند.

۲- عقل انسان در چهل سالگی به کمال می رسد.

۳- حضرت موسی علیه السلام درچهل سالگی به پیامبری مبعوث شد.

۴- اشرف کائنات درچهل سالگی مبعوث شد.

۵- سایر پیامبران نیز در چهل سالگی مبعوث شدند.

۶- پس از چهل سالگی عقل آدمی افزایش میابد.

۷- از چهل ساله ها عذری پذیرفته نمی شود.

۸- ترک حیوانی و نخوردن گوشت تا ۴۰ روز موجب بد خلقی می شود.

افسانه هایی در باره ی “چهل طوطی ” و یا اصطلاح هایی مثل ” لباس چهل تکه ” از همین جا سرچشمه گرفته اند. همچنین “هـزار پا ” به معنای جانوری نیست که درست ۱۰۰۰ پا دارد. هزار پا ؛ یعنی جانوری با پاهای بسیار. اگر بخواهیم وارد مقوله ی عدد نویسی شویم ، مثنوی ۷۰ من کاغذ شود ، که در این جمله نیز خود عدد ۷۰ مرز شمار به حساب آمده است که مربوط به زمانی خاص است.

در آغاز قرن بیست و یکم، شش عدد معرفی شدند که به نظر می رسد از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند. دو تا از این اعداد به نیروهای اساسی مربوط می شوند؛ دو تای دیگر اندازه و ساختار نهایی جهان ما را تثبیت می کند و بیانگر آن هستند که آیا جهان برای همیشه امتداد می یابد یا خیر؟؛ و دو عدد باقیمانده بیانگر خواص خود فضا هستند. این شش عدد با یکدیگرنسخه ای را برای جهان تشکیل می دهند. گذشته از این جهان نسبت به مقدار این شش عدد بسیار حساس است: اگر یکی از این اعداد تنظیم نشده باشد، آن وقت نه ستاره ای در جهان وجود می داشت و نه حیاتی.

روان شناسی اعداد

روان شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید :

فرض می کنیم که شما متولد ۸ مهر ۱۳۵۵ هستید.مهر ماه هفتم (۷) سال است پس :
۲ = ۱+۱ = ۱۱ = ۰+۷+۳+۱ = ۱۳۷۰ = ۱۳۵۵+۷+۸
شماره تولد ۲ است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید.

تفسیر اعداد :

۱- خالق و مبتکر : ” یک” ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال ”یک” ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند. همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که ”بهترین” باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند.

۲- پیام آور صلح : ” دو” ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند وغالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند. اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد . اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند.

۳- قلب تپنده زندگی : ” سه ” ها ایده آلیست هستند، بسیار فعال،اجتماعی،جذاب،رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل .خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه آنها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یاد بگیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند.

۴- محافظه کار : ” چهار” ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بدانند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند . بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند.

۵- ناهماهنگ با جماعت : ” پنج” ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندارند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات آنها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند.

۶- رمانتیک و احساساتی : ” شش” ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند . یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند . دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند.”شش” ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند.

۷-عاقل و خردمند : ” هفت” ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست آمده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه!

۸- آدم کله گنده : ” هشت ” ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها را رئیس ببینند.

۹- اجرا کننده و بازیگر : ” نه ” ها ذاتا هنرمند هستند. بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند.با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند وهیچ کـس برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید. درحالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد. آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند.

مفاهیم اعداد اصلی:

علم اعداد علمی است که ما به هستی اعداد و نقش آنان در بر پایی نوعی نظم در چهار چوبه ارگانیزم جهان مادی پی می بریم و همچنین اعداد دارای پیامهای متنوعی در روند گسترش آگاهی دارند. اعداد دارای زبانی زیبا هستند که هرکدام آنان دارای خواص و معانی بنیادینی می باشند.

عدد ۱ : آغـازین اعـداد بـوده و پایه حیات است این عدد معرف به عدد خالق یکتاست ” خداوند حکیم قادر است “، و دارای خواص مثبت نیز می باشد. در علم عدد شناسی عدد ۱ معرف و سمبل خــــورشــــیــــد اســـت. عدد یک نوعی وحدت و پیوند را به ما شناسایی می نماید و معنی اصلی آن وحدانیت خداوند را تعریف می نماید. عدد یک گویای نوعی وحدت شعوری و پیوندی مستحکم بین مخلوق و خالق است .

عـدد ۲ : مـعـرف کـره ی مـاه اسـت که دارای صـفات موئنث خورشید است. به همـیـن عـلـت افـراد متـعـلـق به ایـن گـروه با افـراد گـروه یک بـا آن کـه از دو شخصیت مخالف می باشـنـد ولی با یکدیگـر سازگارند. افـراد عـدد ۲ افـرادی با شخصیت، دارای طبیعت بخشنده ، تخیلی ، هـنـرمند ، و رومانـتـیک می باشـند. عدد دو نخستین تجلی زیبایی طبیعت را تعریف می نماید و دارای معنی شادی و زیبایی است. منتها عدد دو معرف ورود دو نوع نیرو در این جهان است به همین خاطر است که آنرا دو می نامیم یک نیروی منفی و دو نیروی مثبت. این دو نیرو مانند دو خط موازی به صورت مکشی دو گانه به این جهان راه می یابد و نیروی آنان از عدد دو در این جهان متجلی می گردد.

عدد ۳ : عدد ۳ را می توان آغاز نیرو وخطوط قـوائی دانست که دقیقاً از بین اعـــــداد ۳ تــــــا ۹ عــــبـــــور مـــی کـــنــــــد. عدد سه عدد ارتباط و رابطه نیز خوانده می شود و زمانی که سه رکن معنوی کامل شود ، نیروهای فرد به درجه بالای خود خواهد رسید و او انسانی کامل خواهد بود. حقیقتا عددی بنیادین در هستی است و گویای عنصر آفرینش است. این عنصر به جز عشق الهی نیست. عدد ۳ پیغام آور این نیرو و مجرای ظهور آن در زندگی است . چون می تواند دو قطب مخالف دو را به هم پیوند دهد. بنابراین تنها این عدد است که در راستای جهان اعداد که هستی را بنیاد می نهند می تواند بستر پیوند عناصر آفرینش را به ثبوت برساند .

عدد ۴ : کسانیکه دارای عدد ۴ هستند دارای کارکتر مشخص اخـلاقی هـسـتند و هـمه چـیز را از زاویه مخالف می بینند و در بحث و گف

تگو در طرف مخالف بحث قرار دارند ولی اهـل دعـوا ونـزاع نیستند. این صفت آنان سـلـب می شـود کـــه هــمـــیــشــه دشــــمــــنـــان مــــخــــفــی زیــادی داشـــتــه بـــاشـــنــــد. عدد چهار نشانه شهامت و ماجرا جویی است. این عدد ما بین دو آگاهی انسانی و خود آگاهی قرار گرفته و گویای این است که تنها با شهامت و درایت می توان از آگاهی انسانی به آگاهی روح صعود نمود.

عـدد ۵ : مـعـرف سیاره تیر یا عطارد است. صفات مشترک افراد متعلق به ایـن روز تـیـز هـوشی ، قــدرت فـهـم و اســتـعــداد تـعــبـیـر در آن هــاســت . عدد تکامل و بازیافت تمامی آگاهی درونی در سطح خودشناسی است این عدد گویای به تکامل رسیدن و بدست آوردن خودشناسی و خود آگاهی است. بنابراین به عدد آگاهی روح لقب دارد .عدد پنج عدد راهنما و استاد معنوی شما است.

عدد ۶ : عدد ۶ معرف سیاره ونوس ( ناهید ) است . مـتـولـدین روزهـای ۶ ،۱۵ ، ۲۴ هر ماه میلادی در گروه عدد ۶ قرار دارند خواص این عدد در مورد مـــتــولــدیــن دوره ی ۶ قـویـتـر مـی بـاشــد. دنیا به نقل از کتاب آسمانی قران در شش روز درست شد. نشانه عمیق ترین و برترین آگاهی ذهن است که آنرا عقل سلیم می نامیم. که عقل تا نهایت توان خود دارای استدلالی قوی است که شعور کیهانی را در وجود ما احیا می سازد عدد شش گویای عقل سلیم است.

عدد ۷ : زندگی هر فردی در این سیاره یا سیاره دیگر به بخش هایی از هـفـت تقسیم شده است. یعنی در هر هفـت سال دوره ای را بـه پـایـان مـی رسـانـیـم و دوره ی جدیدی را آغاز می کنیم و درون ایـن دوره هـای هـفـت سـاله بـاز هـم ضـرائبـی از هفت وجود دارد. عدد هفت عددی است که سالهای بسیار به نـام عـدد جادویی و یا عدد مقدس معرفی شده است. این عدد نشانگر مبحـث روحی اشیاء و موجودات بوده و راز نهـفـته در خـاصـیـت آن را مـی تـوان در شـکـل هــــنـــــدســـــی آن در یــــــافـــــــت. به معنای واقعی پیام آور تجلی و تحول است. این عدد دارای سابقه دیرینه ای برای بشر بوده و آنرا عدد مقدس نیز می نامیدند. حضور عدد ۷ در زندگی و دریافت آن به معنای هفت بار تحول و تغییرات مهم زندگی است و تجلی آگاهی ناب درون است. به همین خاطر می توان آنرا نیز عدد رشد نیز نامید.

عدد ۸ : این عدد بر متـولدین روزهـای ۸ ، ۱۷ ، ۲۶ هـر ماه تـاثیر می گـذارد این افراد همواره در طول زندگی خود در سوء تـفاهم به سـر می برند و شایـد به همین دلیل است که قلباً به شدت احساس تنهایی می کنند. عدد ۸ از خـواص بـهـتـرین هـسـتی هـای طـبـیـعـت بـر خـوردار مـی بـاشـد. تعریف عدد هشت بر اساس تکامل در زندگی است از جمله خانواده، شغل، ازدواج و اقتصاد. به همین خاطر آنرا عدد تکامل بیرونی می نامند.

عدد ۹ : دارای عمیق ترین آگاهی های جدید و بوجود آمدن نوعی دگرگونی از لحاظ رشد و دانایی است.عدد نه عددی قدرتمند است که دارای ارتعاشات خاصی است که هیچ کدام از اعداد دارای توانایی عدد نه نیستند.عدد نه گویای اراده و مصمم بودن و همچنین عزت نفس کامل است و همچنین به معنای سکوت و آرامش مطلق است. اگر افراد دارای خواص عدد ۹ به نظم و ترتیب توجه نمایند به شـرط آن که خود را نیز کنترل کنند خواهند توانست با نیروی اعجاب انگیز خود بـر تـــــمــــام اشـــــیـــاء تـــاثـــیـــر بــگـــذارنــــد.

ارتباط علم اعداد و طریق وصول به توحید و حکمت

ابعاد معرفت شناسی علم اعداد و ریاضی از نظر اخوان الصفا { وحدت جهان } حقیقتی است واحد که طبقات و قسمتهای مختلف آن در نتیجه تشابه و انطباقی که بین آنها وجود دارد بهم پیوسته است. به قول اخوان «چنان که یک شهر یا یک حیوان یا یک انسان واحد است عالم نیز واحد است». طبقات اسفل عالم مانند عضو بدن به طبقات اعلی پیوسته است و همه به کلمه الهی باقی اند و هستی خود را از آن کسب می کنند.

زبانی که به توسط آن اخوان تشابه بین مراتب عالم و پیوستگی طبقات آن و رابطه بین خالق و مخلوق را بیان کرده اند زبان تمثیل و تشبیه و خصوصاً تمثیل اعداد است. مفتاح اسرار جهان و هادی انسان در معرفت عالم هستی عدد است که مانند نور خورشید تاریکی جهل را از میان برمی دارد و با پرتو عالم معقولات، جهان محسوسات را منور می سازد.

اخوان این حقیقت را که جهان مشهود تمثیلی از عالم غیب است در رساله هشتم، جزء دوم، در نزاع بین انسان و حیوانات چنین بیان کرده اند:«خداوند عالم را خلق کرد تا عاقلان در آن تفکر و تأمل کنند و آنچه را غیب بود نمایان ساخت تا صاحبان بصیرت آن را مشاهده کرده دیگر احتیاج به برهان و حجت نداشته باشند. وانگهی صوری که در عالم جسمانی مشاهده می شود مثالی است از عالم ارواح، با این فرق که عالم ارواح از نور خلق شده و لطیف است در حالی که عالم اجسام تاریک است و کثیف. و همچنانکه تصویر یک حیوان در هر عضو از اعضای آن با خود حیوان انطباق دارد، به همین نحو صور این عالم با صور عالم روحانی منطبقند لکن اینها متحرک اند و آنان محرک،اینها فانی اند و آنان باقی»

علم عدد در نظر اخوان طریق وصال به علم توحید و حکمت ماوراء الطبیعه است و اصل موجودات و ریشه بقیه علوم است که آن را اکسیر اول و کیمیای اعظم می نامند و عدد را اولین فیض عقل بر نفس و «زبان توحید و تنزیه» می شمارند. پس جای تعجب نیست اگر اخوان نسبت مبدأ را به عالم با نسبت عدد واحد به سایر اعداد تشبیه و مقایسه کرده اند.

اخوان در رسائل، جلد اول، صفحه ۲۸ می نویسد که همچنان که موجودات از مبدء صادر وبه او باز می گردند اعداد نیز از عدد واحد صدور یافته و به آن منتهی می شوند. «بدان که برادر که اولین شیئی را که باری جل ثنائه از نور وحدانیت خود آفرید جوهری بسیط بود که عقل فعال نیز نام دارد به همان صورت که عدد دو از تکرار واحد بوجود می آید. سپس نفس کلی فلکی را از عقل بوجود آورد همچنانکه عدد سه از افزودن واحد به دو به دست می آید و بعد هیولای اولی از حرکت نفس پدید آمد چنانکه عدد چهار از افزودن واحد به سه حاصل می شود. بعد از این سایر خلایق از هیولی بوجود آمد و به وسیله عقل و نفس ترتیب یافت چنانکه اعداد دیگر ازافزودن چهاربه اعداد پیشین خود حاصل می شود».

در یکی از فصول رساله الجامعه که نسبت به مجموعه رسائل جنبه باطنی و سری داشته است، اخوان عدد واحد را با وجود و صفر را با ذات بلااسم و بلارسم و ماوراء تعین باری تعالی انطباق داده اند و در این تشبیه صفر را نشانه و تمثیل ذات حق تعالی که عرفا آن را به نور سیاه تشبیه کرده اند و از هرگونه قید حتی عاری بودن از تقید، برتر است قرار داده اند. بنا به گفته عادل عوا: «خلاصه اینکه علم اعداد در نظر اخوان صفا حکمت الهی است و ماوراء عالم جسمانی است و اشیا از روی نمونه اعداد بوجود آورده شده است.» اخوان صفا خود را ازمریدان فیثاغورس و پیروان اومانند نیقوماخس می شمردند مخصوصاً دراهمیتی که برای علم اعداد و سهم عدد در آشکار ساختن هماهنگی عالم قائل بودند. بنابراین برای درک فلسفه اخوان درعلوم ریاضی باید معنی عدد را در مکتب فیثاغوریان روشن ساخت. (نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت: سیدحسین نصر، خوارزمی ۱۳۷۷، صفحه ۸۰-۷۶ ).

منشا عدد شناسی:

عدد شناسی دانش اعداد و ارقام می باشد و نیروهایی که در ورای آنان مخفی هستند را به معرض نمایش می گذارد. اولین کتاب در زمینه عدد شناسی توسط چیرو نوشته شد. اما حتی قبل از چیرو، عده ای از برهمایی های زمان ودا در زمینه علوم اعداد، نجوم و مطالعه اجسام سماوی متبحر و زبردست بودند. این برهمایی ها از نسل ماهاراشی بزرگ بودند که خود لرد دتاترایا دانش اعداد را بر اساس نجوم و سیاره شناسی به او یاد داد. چیرو در مدت زمانی که جوانتر بود و زمانیکه به جنوب هند سفر می کرد با گروههای مختلفی از مردم برهمایی آشنا شد که دانش خود را از آنها بدست آورده است.

برهمایی ها بر تمامی موضوعاتی که به علوم رمزی و یا معانی مخفی اعداد در رابطه با زندگی انسان مربوط می شود تسلط داشتند. با اینحال،آنها به چیرواجازه دادند تا اینکه درمورد نظریه های مربوط به طبیعت مرموز اعداد وهمچنین کلمات سانسکریتی مرتبط با آنها یاد بگیرد، این یادگیری به رابطه اعداد با سیارات و تأثیراتشان برروی زندگی بشر و مواردی از این دست گسترده بود. چیرو بعد از اینکه این اسرار را به چنگ آورد به سرزمین بومی و موطن خود بازگشت. بعد از چندین کاربرد تجربی که در مورد اعداد و سیستمهای صوتی آن داشت در نهایت او با دقت کامل موفق به تعیین کردن حروف انگلیسی معادل با حروف سانسکریتی شد.

بعد از اینکه او به نتیجه مطلوب رسید، اسرار مربوط به دانش اعداد و نیروی صوتی ماورای آنان و تأثیرات سیارات بر روی این اعداد و غیره را بوسیله نوشتن کتابهایی در زمینه عدد شناسی فاش کرد. جهان به اهمیت عدد شناسی و اینکه چگونه می تواند این مسئله بر روی شانس انسان تأثیر بگذارد واقف شد. بنابراین تنها هند باستان را می توان زادگاه اینگونه علوم دانست. حتی قبل از چیرو، جان هیدن کتابی با عنوان ”راهنمای مقدس“ در زمینه سیارات و غیره را نوشت. چیرو از راهنمایی این کتاب استفاده کرد و کتاب مربوط به عدد شناسی را برای اولین بار به جهان آورد. زمانی که اسرار این کتابها و نقش اعداد بیان شد، این مسئله در سرتاسر جهان گسترش پیدا کرد و امروزه هر کسی به خوبی در مورد این علم اطلاعاتی دارد.

تفسیر اعداد: در تفسیر اعداد روش‌های متنوعی وجود دارد. که هر فرد بر اساس تجربه و دانشی که آموخته است، اعداد را تفسیر می‌کند. تفسیر اعداد نیاز به شهود یا کنترل نیروهای ذهن دارد.عددشناسی یعنی تفسیر اعداد به وسیله اعداد.

عددشناسی پایه علم حروف است. باید توجه داشت که ذهنیت و تلقین در عددشناسی خود یک ترفند برای معنا دار کردن اعداد است. البته عده ای هم باور دارند که عددشناسی یک تفریح و شاید یک خرافات باشد. قضاوت با شما است!!

تاثیر اعداد (ارتعاش اعداد)

در حقیقت چیزی به نام شانس در دنیا وجود ندارد و این تنها افزایش نیرو

ین نحوه بوده که کتابی را جبرائیل به خدمت حضرت محمد(صلوات الله علیه واله) آوردند که تمامی علم عالم از اول خلقت تا به آخرآن را توضیح داده بود که این کتاب جفر نام داشت .

در حال حاضر در نزد حضرت(حجت عج الله تعالی فرجه الشریف )است ولی باید دانست که تا آقا امام زمان به کسی نظر نداشته باشد محال است کسی بتواند به آن(جفر) دسترسی داشته باشد.

می توان گفت علم جفر علمی است که روش‌های خاص به خود دارد و بیشترین کاربرد آن در حال حاضر رسیدن به پاسخ پرسش‌هایی است که عالمان جفر به نظر خود رسیدن به آن را درست تشخیص دهند . با توجه به مجهول بودن اصول و ریشه علم جفر بعضی آن را خرافه می‌پندارند و یا کاربردهایی برای آن ذکر می‌کنند که خارج از محدوده علم جفر می‌باشد و یا آن را با فال، سحر، طلسمات هیئت و نجوم و… یکی می‌پندارند.

در حالی که اینطور نیست و سخت در اشتباهند .برخی از افراد ازعلم جفر برای رسیدن به جواب سئوالات خود از روشهای گوناگون استفاده می‌کنند که تمام افراد از آن آگاهی ندارند و هر کس به اندازه دانش خود از جفر، از آن روشها اطلاع دارد. جفر برای رسیدن به جواب از ریاضی و نجوم نیز بهره می‌گیرد نام و نام مادر سئوال کننده و زمان سئوال به علاوه جمله سئوال با روش ذکر شده در آن علم مبنای رسیدن به جواب قرار می‌گیرد .

این علم را مخصوص امام علی (ع)، پیشوای اول شیعه می‌دانند و کتابی بنام جفر جامع که مشتمل بر ۲۸ جلد ۲۸ صفحه‌ای که با چهار حرف ( الف) شروع و با چهار حرف ( غ ) به پایان می‌رسد تمام علوم دنیای گذشته و آینده در آن است. باید یادآور شد که یکی از مراحل مهم که از آنها به ( سطر ) نام برده می‌شود سطر (مستحصله) است که آگاهان به جفر معتقدند باید با طهارت روح و… باشید تا به آن دسترسی پیدا کنید .

بعضی به روش به دست آوردن آن آگاهی یافتند و شنیده شده که بعضی از اساتید علم جفر آن را به شاگردان خود آموزش می‌داده‌اند. سطور آن بنابر یکی از روشها به ترتیب ذیل است :

سطر اساس ،سطر نظیره ، سطر حاصل اساس ، سطر حاصل نظیره ،سطر تتمه اولی سطر نسبت نظیره ، سطر نسبت دوم اساس سطر تتمه ثانیه سطر تتمه تتمتین سطر حاصل اعداد ، سطر قوا ، سطر حاصل سطر مستحصله ، سطر نظیره ، سطر صدر موخر (که سئوال کننده در این سطر به جواب رسیده‌ است و چنانچه به جواب نمی‌رسید باید ادامه ‌داد تا به جواب دست یابد)؛

علم جفر علمی است که به وسیلهء حروف و یک سری فرمولها می توان به بعضی سوالات پاسخ داد این علم با حروف و اعداد و نجوم و صور فلکی سر و کار دارد البته در اسلام این علم بیشتردر دست صوفیان بوده و فرق متعددی بر پایه آن ایجاد شد . در جفر به هر حرف عربی وزنی عددی می دهند به حساب ابجد و با انجام یک سری محاسبات آمار و احتمالاتی و وارد کردن پارامتر زمان پاسخ برخی سوالات را بدست می آورند یا اینکه انرژی های متافیزیکی را از این طریق برای انجام امور مادی به کار می گیرند .

جفردر زبان اهل فن علمی است که به آن شناخته می شود اتصالات حروف ابجدی بیست و هشت گانه به یکدیگر برای تحصیل ثمرات مجهوله و فائده آن دانستن وقایع و حوادث مجهوله و امور مبهمه است از گذشته و حال و آینده که آنهاحاصل نمی شود مگر به دانستن احکام اتصالات حروف بیکدیگر و موضوع آن حروف بیست و هشتگانه ابجدی است.

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب استعلام معاویه از آن حضرت میفرماید ” ان الحکم کتموها لکیلا یتلاعب به الناس ” یعنی حکما کتمان کردند آن را تا مردمان با آن بازی نکنند.

طریقه اخذ مستحصله آن را مخفی داشته تا دستاویز اشخاص نا لایق نگردد زیرا که ارباب طمع بسیار و در طریق جهالت رهسپارند از این راه} بحکم المرء عدوّ لما جهله {با کسانی که سالک این طریقند بجرم آنکه به آنها تعلیم داده نمی شود صاحبان این علم را هدف یاوه گویی و انتقاد خود قرار می دهند بهر کیفیتی که باشد . آری دشمن طاووس پروبال اواست .

اتصالات:

اتصالاتی که در این علم باید دانست و هنگام عمل بکار برد بر سه قسم است :
اوّل : اتصّال کلی جامع
دوّم : اتصال عنصری
سوم : اتصال مرتبه ای

اتصال در چند فصل پایین بیان می گردد:
فصل اول:

اتصال کلی جامع آنست که حروف بیست وهشت گانه ای که به یکدیگر اتصال پیدا می کنند مشتمل می شوند بر هفتصدو هشتاد وچهار صورت که از ضرب بیست وهشت در بیست و هشت حاصل می شوند زیرا که حروف ابجد بیست و هشت می باشند و هر یک از آنها بیست وهشت قسم اتصال می کند لهذا از ضرب بیست وهشت در خود حاصل ضرب هفتصد وهشتاد وچهار می شود و بهمین جهت است که این اتصال را اتصال کلی جامع می گویند. برای اینکه عدد آن معلوم باشد و هنگام عمل معطل نمائی به جدول زیر نظر نما:

ا ب ج د ه و ز ح
۲۸ ۵۶ ۸۴ ۱۱۲ ۱۴۰ ۱۶۸ ۱۹۶ ۲۲۴
ط ی ک ل م ن س ع
۲۵۲ ۲۸۰ ۳۰۸ ۳۳۶ ۳۶۴ ۳۹۲ ۴۲۰ ۴۴۸
ف ص ق ر ش ت ث خ
۴۷۶

۵۰۴ ۵۳۲ ۵۶۰ ۵۸۸ ۶۱۶ ۶۴۴ ۶۷۲
ذ ض ظ غ
۷۰۰ ۷۲۸ ۷۵۶ ۷۸۴

و نیز برای سهولت در عمل جدول طرح درجی اتصال کلی را نوشتم تا واضح باشد.

ا ب ج د ه و ز ح ط ی
۲۸ ۲۶ ۲۴ ۲۲ ۲۰ ۱۸ ۱۶ ۱۴ ۱۲ ۱۰
ک ل م ن س ع ف ص ق ر
۸ ۶ ۴ ۲ ۳۰ ۲۸ ۲۶ ۲۴ ۲۲ ۲۰
ش ت ث خ ذ ض ظ غ
۱۸ ۱۶ ۱۴ ۱۲ ۱۰ ۸ ۶۰ ۴

اتصال کلی دو طرح دارد یکی طرح درجی یکی طرح منازلی چنانچه شرح داد ه خواهد شد برای سهولت و آسانی عمل جدول طرح منازلی هم شرح داده می شود در نظر بگیرید:
جدول طرح منازلی
ا ب ج د ه و ز ح ط ی
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰
ک ل م ن س ع ف ص ق ر
۲۰ ۲ ۱۲ ۲۲ ۴ ۱۴ ۲۴ ۶ ۱۶ ۴
ش ت ث خ ذ ض ظ غ
۲۰ ۸ ۲۴ ۱۲ ۲۸ ۱۶ ۴ ۲۰

این دائره و دائره های پشت این صفحه در اتصال جامع کلی بکار می آید برای طرح درجی و منازلی.
دائره اهطمی
آتشی ا ه ط م ف ش ذ
بادی ب و ی ن ص ت ض
آبی ج ز ک س ق ث ظ
خاکی د ح ل ع ر خ غ

این دائره در اتصال طبعی بکار میاید و طرح آن طرح افلاکی است.

فصل دوم:

باید دانست هر حرفی که بحرف دیگر متصل شود باعتبارطبیعتی که دارند احکامی برای آنهااست که باید مستخرج آنها را بداند تا در وقت عمل سرگردان نماند و این اتصال را اتصال طبعی و عنصری گویند زیرا که حروف بیست و هشت گانه هفت حرف از آن آتشی و هفت حرف بادی و هفت حرف آبی و هفت حرف خاکیند که دائره اهطمی بالا از آن تشکیل داده شده و آنها از ضرب چهار در چهار شانزده صورت حاصل ضرب پیدا می کند باعتبار مما ثل بودن و موافق بودن و مخالف بودن و ضد ونقیض بودن فلذا بواسطه اختلافی که دارند بعضی طالب و مطلوب و بعضی ضد و نقیض و بعضی مخالف با یکدیگرند برای مزید آگاهی جدول آینده را ترسیم نمودم.

جدول طبایع حروف با همدیگر
آتش وآتش بادو باد آب وآب خاک وخاک آتش و باد باد و آتش آب و خاک خاک و آب
موافق موافق موافق موافق طالب ومطلوب طالب ومطلوب طالب ومطلوب طالب ومطلوب
آتش وخاک خاک وآتش باد و آب آب و باد آب و آتش آتش و آب باد وخاک خاک و باد
مخالف مخالف مخالف مخالف ضد ونقیض ضد ونقیض ضد ونقیض ضد ونقیض

فصل سوم:

از جمله آنچه که برای استخراج در این قاعده لازم است دانستن آن احکام اتصال مرتبه ایست و آن عبارت است از اتصال آحاد با آحاد و عشرات با عشرات و مآت با مآت و الف با الف و این مراتب چهارگانه به چهار قسمت منقسم می شوند و از ضرب چهار در چهار شانزده صورت حاصل ضرب می شود و احکام هر یک از اتصالات ذکر خواهد شد انشاءالله تعالی .

فصل چهارم:

در کیفیت و آداب سؤال کردن وآن مشتمل است بر چند امر :

اول : سؤال را با ساعت روز یا شبی که سؤال می شود با نام مکان سؤال بحروف مقطعه بنویس همه را در یک سطر بردیف خود با مکّررات حروف که این عمل را اهل این فن در اصطلاح خود رقم گویند.

دوم : رقم هندسی هر یک را بحساب ابجد کبیر در زیر آن مرتب بنویس پس از آن همه اعداد رقم ها را جمع کن این حاصل جمع را مدخل ابجدی می نامند .

سوم : اعداد رقم های حروف سئوال را تنزل بده یعنی عشرات حروف آن را رد بآحاد کن و مآت را رد بعشرات کن و الف را رد به مآت کن .

چهارم: هریک از اعداد ارقام حروف را به زیاد کردن یک مرتبه ترقی بده و آن را جمع کن و حاصل آن جمع را مدخل وسیط می نامند لکن باید رقم های اعدادی که در گرفتن مدخل صغیر تنزل داده شد به حالت قبل از تنزل گذارد. یعنی اگر از عشرات بوده بهمان حال باقی باشد و اگر از مآت بوده به حال مآتی باقی باشد و اگر الف دارد چون قابل تنزل نیست آن را ده حساب کرد و آنچه در مدخل صغیر بهمان احوال باقی بوده آن را نیز ترقی باید داد .

پنجم : پس از آن دو حاصل جمع اعداد مدخل صغیر را با حاصل جمع اعداد مدخل وسیط را جمع کن این دو مدخل را مدخل کبیر گویند .

ششم: پس از آن اعداد چهار مدخل را بترتیب سطری کن پس از استنطاق و ملفوظی کردن آن اعداد .

هفتم: مکررات سطر سؤال را که سطر اول عمل بوده بینداز و آنچه غیر مکرر است به آخر سطر استنطاق ملحق کن و همه را یک سطر کن بترتیب این سطر را سطر اساس گویند تا اینجا همه مقدمه بود برای تشکیل این سطر .

هشتم: بعد از اینکه سطر اساس را منظّم کردی در زیر هر حرفی از آن نظیره ابجدی آن حرف را بنویس و سطر نظیره را تمام کن .

و بدانکه هر حرفی در دائره ابجد پانزدهم حرف آن نظیره آن حرف است مثلاً حرف الف در ابجد نظیره آن سین است و بالعکس و نظیره با غی

علم جفرچیست؟!

چرخ و مه و مهر، در تمنای تو اند جان و دل و دیده، در تمنای تو اند
ارواح مقدسان علوی، شب و روز ابجد خوانان لوح سودای تو اند

(ابوسعید ابوالخیر)

علوم غریبه:

علوم غریبه به پنج قسمت تقسیم می شود:

کیمیا ، لیمیا، هیمیا ، سیمیا ، ریمیا .

کیمیا : از شناخت گیاهان وجمادات و معدنیات و فلزات و خواص آنها بهم میرسد که خدای تعالی چنان قرار داده که اگر قطره بر فلزی چکد آنرا به فلز دیگر تبدیل میکند به تحقیق رسیده که (اکی) گیاهی است که در ریگستان پیدا میشود. برگ آن به شکل برگ اک است ولی فرقش آن است که اک شاخها دارد اگر برگ یا شاخش را بشکنند شیری بیرون آید ولی اکی یک شاخست به قدر دو وجب از زمین بلند تر وبه همان متصل است مثل برگهای اک ودر شکستن شیره بیرون نیاید باید از بیخ کنده خشک کند صفوف باریک ساخته حفظ کند وقت لزوم یک طوله قلع گداخته را به قدر یک ماشه از آن صفوف بر آن ریزد به حکم خداوند نقره گردد .

لیمیا : و آن علم طلسمات است که از کنوز اسرار به قلم آید و با آن دانسته می‌شود کیفیات تمزیج قوای فاعله عالیه به منفعلهء سافله تا از آنجا حاصلی غریب بدست بیاید ودر این باب کتاب زیاد است ازاین قبیل میتوان به کتب طلسم اسکندرونقش سلیمانی وآفاق و…اشاره نمود.

هیمیا : آن علم تسخیرات باشد که از معرفت به احوال سیارات سبعه از حیث تصرف آنها که فواعل علوی اند در قوابل سفلی اثر دارند وموضوع آن دعوات وخواتیم وبخورات آنها و تسخیر روحانیات وعزائم جنیان و معرفت اقداح و منازل و افسونها واحراز است.

سیمیا : اساس آن خیالات باشد که مخیله فعالیت دارد وجز احداث مثالات خیالیه حاصلی نیاورد و وجود خارجی ندارد بلکه کلیات وجود ذهنی است ودر اسلام حرام است وجایگاهی ندارد .

ریمیا : این علم شعبده است که قوای جوهر ارضیه را با مزج به یکدیگر حاصل و اشکال تازه میدهد وکتاب بحرالعیون مشتهر به ابن حلاج مشتمل بر علم سیمیا و ریمیا است وحل المشکلات حاوی لیمیاو سرالمکتوم شامل هیمیا می‌باشد و کتاب اسرار قاسمی نیز خلاصه ای از این پنج علم را دارد .

آموزش کامل علم جفر

هر چند این علم شریف را قواعد بسیاری است و طرق بیشماری و هر کدام از صاحبان این فن بطوری خاص طی طریق فرموده و راهی به آن یافته اند و جمع بسیاری هم به دروغ مدعّی داشتن این علم بوده و هستند و اوراق پاره های زیادی از خود بساختگی انتشار داده و موجبات سرگردانی بسیاری شده اندکه کمتر ضرر آن بیهوده وقت گذرانیدن بوده و هست و ازاین باب مسئولیت عظیمی گردن گیر آنها است لکن اصل این علم بر مبنای صحیحی است که بسیاری از بزرگان به آن دست یافته و از جهت اینکه مبادا موجب اختلال نظام و ملعبه عوام گردد.

علم جفر: جفر در واقع به معنی پوست بزغاله‌ای است که وسیع باشد و چیزهای زیادی را در خود جا دهد. بر اساس برخی روایات اوراق جفر را ملک جبرائیل در غار حرا نزد محمد آورد که بنا به باورها، تمامی علم عالم از اول خلقت تا به آخر در آن مستودع است و چون بر روی پوست بزغاله نوشته شده بود، به این نام خوانده شده است. این اوراق طبق عقاید مسلمانان از حضرت محمد(ص) به حضرت علی (ع) رسید؛ این کتاب در حال حاضر در نزد حضرت مهدی (عج) است. حضرت امامان، این علم را به بعضی از خواص خود تعلیم می‌نمودند. البته لازم به تذکر است که هر کس می خواهد به علم جفر (جعفر اسمه جفر علمه ) برسد باید صاحب درک و معرف باشد، وگرنه این علم چیزی نیست که به راحتی بدست بیاید. فقط با عبادت خدا و رسیدن به درجات بالای کمال می توانید صاحب درک آن بشوید.

برخی هم بر این باورند که این علم از نظر علوم تجربی قابل توضیح نبوده و از علوم غریبه شمرده می‌شود. به همین جهت از دیدگاه علم حصولی، جفر نوعی خرافه به حساب می‌آید. از دیدگاه باورمندان به علم جفر، علوم تجربی قدرت کافی جهت اثبات بسیاری از علوم را نداشته و اساساً اسم علم بر روی این مقوله حاکی از معلومی است که در پرده مانده.
علم جفر شاخه ای شریف از علوم غیبیّه اهل بیت (ع) است که بنا به روایات اهل بیت(ع) رسول خدا آن را بیان و امیر مومنان آن را نوشته است و آن نوشته دست به دست در بین ائمه اطهار(ع) گشته و به امام عصر(عج) رسیده است.

۱- { أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ عِنْدِیَ الْجَفْرَ الْأَبْیَضَ قَالَ قُلْنَا وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ فِیهِ قَالَ فَقَالَ لِی- زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاهُ مُوسَى وَ إِنْجِیلُ عِیسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَهَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِیهِ قُرْآناً وَ فِیهِ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ حَتَّى إِنَّ فِیهِ الْجَلْدَهَ وَ نِصْفَ الْجَلْدَهِ وَ ثُلُثَ الْجَلْدَهِ وَ رُبُعَ الْجَلْدَهِ وَ أَرْشَ الْخَدْشِ وَ عِنْدِی الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ قَالَ قُلْتُ جُعِلی جاذبه است که موجب هماهنگی در ارتعاشات ما می شود. ارتعاش کلمات، ارتعاش اعداد و ارتعاش حروف.علم اعداد و علم حروف، در الهیات مسیحی برای تفسیر گذشته یا پیش گویی آینده به کار می رود. فیثاغورث و شاگردانش اعداد را بسیار مقتدر می دانستند و براین باور بودند که اعداد، حروف و کلمات، ماهیت واقعی جهان را به تصویر می کشند.

روش‌های دیگرعدد شناسی:

اول تجزیه: تجزیه در عددشناسی روش‌های گوناگونی دارد.

مثلا : ۲۷ برابر است با ۳*۳*۳ سه ضرب در سه می شود نه ؛ و نه ضرب در سه می شود بیست و هفت و درنهایت ۲۷ تشکیل شده از ۲ و ۷ = ۹

اجماع: درعددشناسی برای رسیدن به ریشه و تفسیر یک عدد تمامی اعداد آن را با هم جمع می کنند. تا حاصل یک رقمی می شود. اجماع ۵۳۱ می‌شود . ۵+۳+۱=۹

اجماع ۷۸۹۶ ««« ۷+۸+۹+۶=۳۰ و ادامه اجماع ۳۰ »»» ۳+۰=۳

البته در برخی از موارد خاص تنها اعداد ۲۲ و ۱۱ هستند که به عددهای یک رقمی تبدیل نمی شوند. این عمل در جفر ترتیبی اعمال می شود.

نحوه محاسبه عدد شخصی شما یا همان عدد تقدیر

محاسبه این عدد به داشتن تبحر خاصی نیاز ندارد و خودتان می توانید با چند جمع ساده به فالتان پی ببرید. در ابتدا باید چند عدد را به دست آورید. یعنی عدد سرنوشت و عدد علامت خورشیدی، تا از این طریق بتوانید به عدد تقدیرتان پی ببرید. برای محاسبه عدد سرنوشت باید عدد سال تولد، عدد ماه تولد و عدد روز تولد خود را با هم جمع کنید تا به یکی از اعداد ۱ تا ۹ یا عدد ۱۱ یا ۲۲ برسید. برای مثال عدد سرنوشت شخصی که در سی ویکم ماه اسفند سال ۱۳۵۹ به دنیا آمده باشد، این طور محاسبه می شود:

۹ = ۸+۱= ۱۸= ۹+۵+۳+۱ = ۱۳۵۹ = عدد سال تولد
۳= ۲+۱ = ۱۲= عدد ماه تولد
۴= ۱+۳= ۳۱= عدد روز تولد
۷=۶+۱=۱۶=۴+۳+۹=عدد سرنوشت. بنابراین عدد سرنوشت شما (۷) است.
در مرحله بعد باید عدد علامت خورشیدی خودتان را داشته باشید که در حقیقت به ترتیب ماه های سال است. مثلاً اگر در فروردین ماه به دنیا آمده اید عدد علامت خورشیدی شما ۱ است، اردیبهشت ۲، خرداد ۳ و…
حالا می توانید عدد تقدیرتان را محاسبه کنید. کافی است عدد سرنوشت خود را با عدد علامت خورشیدی جمع کنید تا به یکی از اعداد ۱ تا ۹ یا ۱۱ یا ۲۲ برسید.
به طور مثال اگر عدد سرنوشت کسی ۷ و عدد علامت خورشیدی او ۹ باشد عدد تقدیر او ۷ است:
۷=۶+۱=۱۶=۹+۷= عددتقدیر
سپس می رسیم به تفسیر اعداد تقدیر. عدد یک می گوید که شما خود ساخته اید. عدد دو یعنی مطیع و گوش به فرمان هستید. اگر عدد تقدیرتان سه باشد نشان دهنده برون گرا بودن شماست. عدد چهار از منضبط بودن و عدد پنج از آزادمنشی شما خبر می دهد. عدد شش می گوید که فردی سازمانگر و هماهنگ کننده هستید. عدد هفت از درونگرای و عدد هشت از محکم و پرقدرت بودن حکایت دارد. اگر هم به عدد نه رسیدید یعنی فردی ایثارگر و از خودگذشته اید بالاخره عدد ۱۱ به معنی روشنفکری و عدد ۲۲ به معنی خویشتنداری است.

بدست آوردن سال تولد

برای تبدیل سال شمسی به میلادی میتوانید بصورت زیر عمل کنید.

* ۱ فروردین تا ۱۰ دی ماه + ۶۲۱ = سال تولد به میلادی
* ۱۰ دی ماه تا ۳۰ اسفند + ۶۲۲ = سال تولد به میلادی

مثال:
* فردی که متولد خرداد ۱۳۶۰ می باشد ۱۹۸۱ = ۶۲۱+ ۱۳۶۰ سال تولد میلادی او : ۱۹۸۱
* فردی که متولد بهمن ۱۳۵۵ می باشد ۱۹۷۷ = ۶۲۲ + ۱۳۵۵ سال تولد میلادی او : ۱۹۷۷

عدد ماه:
ماه تولد ؛ عدد ماه تولد
ژانویه ۱ مه ۵ سپتامبر ۹
فوریه ۲ ژوئن ۶ اکتبر ۱۰
مارس ۳ ژولای ۷ نوامبر ۱۱
آوریل ۴ آگوست ۸ دسامبر ۱۲

توضیحات تکمیلی : ابتدا سال تولد خود را با توجه به توضیحات گفته شده بدست آورید ، سپس روز و ماه تولد تان را محاسبه کنید ، به مثال های زیر خوب دقت نمائید :

مثال ۱ :
فردی که متولد ۱۰ تیر ۱۳۵۴ می باشد :
* سال تولد شمسی او را با ۶۲۱ جمع می کنیم چون بین ۱ فروردین تا ۱۰ دی متولد شده
* سال تولد : ۱۹۷۵ = ۶۲۱ + ۱۳۵۴
* روز و ماه تولد : طبق جدول بالا ۱۰ تیر برابر است با : ۱ جولای یعنی روز ۱ و ماه ۷
* سپس برای بدست آوردن عدد سرنوشت تمام اعداد بدست آمده را باهم جمع می کنیم.
سال ۱۹۷۵ + ماه ۷ + روز ۱ -> ۳ = ۰ + ۳ = ۳۰ = ۱ + ۷ + ۵ + ۷ + ۹ + ۱

عدد سرنوشت
مثال ۲:
فردی که متولد ۱۵ بهمن ۱۳۶۲ میباشد.
* سال تولد شمسی او را با ۶۲۲ جمع میکنیم چون بین ۱۰ دی تا ۳۱ اسفند متولد شده.
* سال تولد : ۱۹۸۴ = ۶۲۲ + ۱۳۶۲
* روز و ماه تولد : طبق جدول بالا ۱۵ بهمن برابر است با : ۴ فوریه یعنی روز ۴ و ماه ۲
* سپس برای بدست آوردن عدد سرنوشت تمام اعداد بدست آمده را باهم جمع می کنیم :
سال ۱۹۸۴ + ماه ۲ + روز ۴ -> ۱ = ۰ + ۱ = ۱۰ = ۸ + ۲ = ۲۸ = ۴ + ۲ + ۴ + ۸ + ۹ + ۱ عدد سرنوشت : ۱

نکته مهم : این محاسبات کمی دقت و حوصله می خواهد. آنقدر اعداد سال ، ماه و روز تولدتان را باهم جمع کنید تا به اعداد ۱ تا ۹ یا ۱۱ و ۱۲ برسید ، یعنی اگر عدد مورد نظر شما ۱۱ یا ۱۲ شد دیگر آن ها را با هم جمع نکنید که به ۲ یا ۳ برسید.

ْتُ فِدَاکَ وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ قَالَ السِّلَاحُ وَ ذَلِکَ‏ أَنَّهَا یُفْتَحُ لِلدَّمِ یَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّیْفِ لِلْقَتْلِ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَیَعْرِفُ هَذَا بَنُو الْحَسَنِ قَالَ إِی وَ اللَّهِ کَمَا یُعْرَفُ اللَّیْلُ أَنَّهُ لَیْلٌ وَ النَّهَارُ أَنَّهُ نَهَارٌ وَ لَکِنْ یَحْمِلُهُمُ الْحَسَدُ وَ طَلَبُ الدُّنْیَا وَ لَوْ طَلَبُوا الْحَقَّ لَکَانَ خَیْراً لَهُم ‏} ؛
راوی گوید شنیدیم که حضرت صادق علیه السّلام می فرمودند: در نزد من است جفر ابیض. ما گفتیم چه چیز در آن است؟ فرمود: زبور داود و تورات موسى و انجیل عیسى و صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه و در نزد من است جفر احمر. عرض کردم فدایت شوم در جفر احمر چیست؟ فرمود: سلاح ، و آن سلاح در هنگام خون‏ریزى گشوده مى‏شود. آن کس که ماموریت شمشیر دارد ، براى کشتن ، آن را می گشاید. عبد اللَّه بن ابى یعفور گفت: خدا خیر خواه شما باد ، آیا این مطلب را بازماندگان امام حسن هم می دانند؟ فرمود: آرى به خدا قسم همان طورى که شب را از روز تشخیص می دهند. ولى حسد و دنیا دوستى آنها را بر این کارها واداشته. اگر به دنبال حقیقت بروند براى آنها بهتر است.» (بحار الأنوار ، ج‏۲۶ ،ص۳۸ ).

۲- { عن أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: ابْنِی عَلِیٌّ أَکْبَرُ وُلْدِی وَ آثَرُهُمْ عِنْدِی وَ أَحَبُّهُمْ إِلَیَّ وَ هُوَ یَنْظُرُ مَعِی فِی الْجَفْرِ وَ لَمْ‏ یَنْظُرْ فِیهِ إِلَّا نَبِیٌّ أَوْ وَصِیُّ نَبِی.‏}؛
حضرت موسى بن جعفرعلیهما السلام فرمودند: فرزندم على(امام رضا) بزرگترین فرزندان و برگزیده‏ترین ایشان و محبوبترین آنان در نزد من است ، و با من در جفر نگاه مى‏کند ؛ و در جفر نمی نگرد ، جز پیامبر یا وصى پیامبر. » (الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد ،ج‏۲ ،ص ۲۵۰)؛
۳- حضرت باقر العلوم(ع) فرمودند: « در نزد ما جفر است که پوستى از بازار عکاظ است آن چنان نوشته شده که ساقهایش را هم پرکرده درآن آنچه بوده وآنچه تا روز قیامت به وقوع مى‏پیونددهست».(ترجمه جلد هفتم بحارالانوار،بخش امامت،ج‏۴،ص۴۰)؛

از نظر دسته‌بندی علوم غریبه، جفر در سطوح عالی آن قرار دارد و با فال، سحر، طلسمات، هیئت و نجوم و… در یک سطح قرار داده نمی‌شود. از جمله مواردی که به اشتباه به علم جفر (خارج از گفته استادان اولیه) نسبت داده شده موارد ذیل می‌باشد: یافتن عناصر چیره بر سرشت هر فرد و میزان سازگاری افراد با یکدیگر، پیشگویی برای هر فرد، پیدا کردن زمانهای خوش شگون و بدشگون از راه اخترشماری، شرایط برآورده شدن آرزوها، بهبود بیمارها با خواندن ورد و افسون، خواص واجها، دریافت «رازهای» نام‌های پیشوایان اسلام از راه آیه تطهیر، تأثیر نام‌های خدای متعال، شماره ‌شناسی شماره‌های آریایی، لرزشی، مادی و شماره‌های نیرومند. البته موارد بالا بعضاً از علم حروف مستخرج می‌شود ولی ربطی به علم شریف جفر در لغت خاص آن ندارد.
انتساب دهندگان این موارد به علم جفر می‌کوشند تا بر پایه زمان زایش هر شخص، ویژگی‌ها و منش او را بازگو کنند. مثلاً استفاده از زمان تولد فرد در سوالِ جفری سبب این باور شده است که طالع و ویژگی‌ها و منش افراد را می‌توان با علم جفر بازگو کرد. گرچه پرسش از موارد فوق در علم جفر فرد را به جواب می‌رساند اما کاربرد جفر خاص این موارد نبوده و دیده نشده است که استادان این علم، علم جفر را در چنین مواردی استفاده کنند.

یادگیری این علم مشروط به دو شرط است:

۱- فراگیری قواعد این علم از راه کتاب که با توجّه به پیچیدگی آن ، بدون استاد کار آسانی نیست.

۲- طی نمودن مراحلی از سیر نفسانی که نفس را آماده دریافت فیوضات ملکوتی می کند. و آن حاصل نمی شود مگر با عمل به شریعت و ترک حرام و اتیان واجب و خلوص نیّت. لذا حتّی اگر کسی تهذیب نفس کند برای رسیدن به علم جفر و امثال آن ، بعید است که به نتیجه مطلوب برسد ؛ چرا که این امر خلاف اخلاص است. لذا شیخ العرفا محی الدین ابن عربی گفته است:« علم الحروف هو علم الاولیاء»(الفتوحات مکیّه ، چهار جلدی ، جلد۱، ص۱۹۱ ).

شیخ بهایی برای نتیجه گیری درست از محاسبات این علم، شروط چندی ذکر نموده که خلاصه آن چنین است:

۱- قصد قربت و رضای خدا.
۲- یقین کامل.
۳- تطهیر بطن از حرام به وسیله روزه
۴- توبه کامل از جمیع گناهان.
۵- دائم الوضو بودن.
۶- داشتن خلوت.
۷- رو به قبله بودن.
۸- انقطاع الی الله.
۹- غرضش حتماً باید امور واجب یا مستحبّ یا حدّاقل مباح باشد.
۱۰- قصد ایذاء غیر در کار نباشد و … ( السّر المستتر ، شیخ بهایی ، ص ۷)؛

قدمت این علم را نمی توان تعیین کرد ولی از علوم مشترک همه ملل باستانی مثل یهودیان و فرقه کابالا . یونانیان و فرقه فیثا غورثیان و هندیان و …. می‌باشد.
جفر در لغت به معنی پوست بزغاله ای است که وسیع باشد وچیزهای زیادی را درخود جا بدهد . علم جفر بر اساس برخی روایات به ان است و بالعکس و هکذا باقی حروف .

جدول نظیره ابجدی از اینقرار است
اساس ا ب ج د ه و ز ح ط ی ک ل م ن
نظیره س ع ف ص ق ر ش ت ث خ ذ ض ظ غ

نهم: پس از آن سطر نظیره ابجدی را از دائره ایقغ نظیره بگیرد و در دایره ایقغ نیز حرف پانزدهم آن نظیره همان حرف است و بالعکس و دائره ایقغ این است :
اساس ا ی ق غ ب ک ر ج ل ش د م ت ه
نظیره ن ث و س خ ز ع ذ ح ف ض ط ص ظ

دهم: سطر نظیره اهطمی بگیر بهمان نحو که گفته شد که حرف پانزدهم نظیره آن حرفست و بالعکس دائره این است چنانچه قبلاً هم نوشته شد .
اساس ا ه ط م ف ش ذ ب و ی ن ص ت ض
نظیره ج ز ک س ق ث ظ د ح ل ع ر خ غ

برای اینکه زحمت عامل کمتر باشد جدول زیر را تنظیم کردم که در وقت نظیره گرفتن محتاج بدائره ابجد و ایقغ و اهطم نباشد و این جدول نظیره اهطمی است که از ایقغ گرفته شده و نظیره ایقغ از نظیره ابجد معروف گرفته شده که این جدول نظیره نظیره نظیره است برای اساس که بعد از تنظیم سطر اساس فقط از همین دائره نظیره گرفته شود مقصود حاصل است (و دائره اینست).
اساس ا ب ج د ه و ز ح ط ی ک ل م ن
نظیره ض ص ث خ ح ن ق ر ل د ا ب ز

باب اول:

در بیان طریق گرفتن چهار حرف از برای هر حرفی حروف مستحضره که این چهار حرف را مستحضره مستحضره می نامند بدانکه این چهار حرف را از سه اتصال نام برده شده می باید گرفت یک حرف از اتصال جامع کلی و یک حرف از اتصال طبعی عنصری و دو حرف از اتصال مرتبه ای قاعده چنین است که:

دو حرف دو حرف باید عمل شود قبلاً در مقدمه گفته شد که تمام عدد اتصال کلی هفتصد وهشتاد وچهار است که عدد صفحات جفر جامع است که از ضرب بیست و هشت در بیست و هشت حاصل شده چنانچه الف در عدد یکست و با هر یک از بیست و هفت حرف باقی اتصال پیدا می کند و همچنین سایر حروف اکنون طریق حرف گرفتن از اتصال کلی را برایت شرح می دهم و خوب دقیق باش و بفهم که چه می نویسم و تصدیق کن که واضح تر از این کسی ننوشته بدون لغز و معما و انصاف ده که هیچ مضایقه ای در پرده برداشتن از روی مطلب نکرده ام و بر خلاف روش اهل فن بی اغماض پرده دری کرده ام و از خدا طلب آمرزش می کنم .

غرض نقشی است کز ما باز ماند

که هستی را نمی بینم بقائی

مگر صاحبدلی روزی برحمت

کند در حق درویشان دعائی

باری بعد از آنکه سطر نظیره را چهار چهار فاصله دادی نظر کن به دو حرف اول از چهار حرف اول ببین کدام یک از حروفند پس نظر کن در دائره اتصال کلی که جدول آن در مقدمه اول نوشته شده و عدد اتصال کلی حرف ما قبل آن را ببین چقدر است با عدد ابجد وضعی حرف دوم جمع کن و حاصل جمع را سی تا ؛ سی تا ، طرح کن این طرح را طرح درجی گویند.

بعد از طرح ببین چند عدد باقیماند با عدد وضعی ابجدی هر دو حرف جمع کن و بیست و هشت بیست و هشت طرح کن و بعدد آنچه با قی ماند از بعد حرف اول نظیره حرف بشمار و آن حرفی را که عدد به آن منتهی شد آن حرف را مستحضره مستحضره حرف اول بدان و باز بعدد همان عددی که بعد از طرح بیست و هشت باقی ماند.

بعد از حرف دوم نیز حرف بشمار بهر حرفی که منتهی شد آن مستحضره مستحضره حرف دوم است مثلاً دو حرف اول از چهار حرف اول سطر نظیره اخیر (« ظ» و « و») بود. در دائره اتصال کلی نظر کردم حرف ما قبل آن«ض» بود و عدد آن هفتصد و بیست وهشت عدد ابجد وضعی حرف « و» که شش بود بر آن افزودیم هفتصد و سی و چهار شد سی تا سی تا طرح کردیم چهارده باقی ماند عدد ابجد وضعی« ظا » که بیست و هفت است و « واو» که شش است بر آن افزودیم جمعاً چهل و هفت شد بیست و هشت از آن را طرح کردیم نوزده باقی ماند از بعد حرف « طا » در دائره ابجد نوزده حرف شمردیم بحرف « ص » رسید.

دانستیم که «ص» مستحضره مستحضره « ظ » است از اتصال کلی آن را نوشتیم و از بعد حرف « واو» در دائره ابجد نیز نوزده حرف شمردیم به حرف « ذ » رسید دانستیم که « ذ » مستحضره مستحضره « واو » است آن را نوشتیم پس از برای هر یک از این دو حرف از اتصال کلی حرفی حاصل کردیم.

قاعده کلیّه

اگر عدد اتصال کلی قابل طرح درجی یا منازلی نباشد باید به طرح بروجی برده شود مانند دو حرف« ن » و« ب » و دو حرف« ز» و« ع » و در وقت مستحصله گرفتن تلافی شود از چهار حرف مستحضره به این نحو که پس از آنکه آن چهار حرف را به طرح منازلی بردیم آن طرحی که عمل نشده اگر درجی بوده یا طرح منازلی یا هردوهنگام مستحصله گرفتن بر عدد چهار حرف مستحضره اضافه می کنیم تا قابل طرح شود و به طرح می بریم چنانچه در دو حرف « ز » و « ع » این کار را می کنم مثلاً برای اینکه

این مطلب خوب واضح شود می گوئیم عدد اتصال کلی« ن » و« ب ». سیصد و شصت و شش عدد است به این بیان که حروف ما قبل « ن » در جدول اتصال کلی « م ». است و آن سیزده بیست و هشت است که جمعاً شسصد و شصت وچهار می شود و عدد « ب » در دائره ابجد وضعی دو است که چون بر عدد مجموع کلی« ن » اضافه کنیم.

سیصد و شصت وشش می شود پس از آنکه به طرح درجی بردیم که قاعده کلیّه این اتصال است شش عدد باقی می ماند با عدد ابجد وضعی« ن » و« ب » که شانزده است چون اضافه کنیم بیست و دو می شود که به طرح بیست و هشت نیز که قاعده کلیّه این اتصال است نمی رود لذا قاعده آن است که آن را به طرح بروجی ببریم و در هنگام مستحصله گرفتن تلافی کنیم.

پس از طرح بروجی ده باقی می ماند از بعد حرف« ن » در دائره ابجد ده حرف می شماریم بحرف دوازدهم می رسد و آن حرف« ذ » است پس مستحضره « ن » از این اتصال« ذ » می شود و ازبعد حرف « ب » نیز ده حرف می شماریم یازدهم آن حرف« م » است پس مستحضره « ب » از این اتصال« م » است و برای تدارک و تلافی طرح بروجی بر عدد چهار حرف مستحضره اضافه می کنیم و تلافی طرح فوت شده را می نمائیم و مستحصله می گیریم.

و اما در مثل دو حرف( « ز» و « ع » )عدد اتصال حرف ماقبل « ن » که « و » است در دائره اتصال کلی یکصد و شصت و هشت است و عدد حرف« ع » در دائره ابجد وضعی شانزده است مجموعاً یکصد و هشتاد وچهار می شود پس از آنکه بحسب قاعده به طرح درجی بردیم چهار عدد باقی می ماند.

چون به مقتضای قاعده عدد ابجد وضعی« ن » هفت و عدد وضعی« ع » شانزده جمعاً هر سه با هم بیست و هفت حاصل می شود و قابل طرح منازلی که قاعده این اتصال است نیست. لذا آن را بطرح بروجی می بریم بعد از طرح سه باقی می ماند از بعد حرف« ن » در دائره ابجد سه حرف می شماریم حرف چهارم که « ک » است از این اتصال برای « ز » می نویسیم و از بعد «ع » نیز در همان دائره سه عدد می شماریم حرف چهارم که راست برای« ع » می نویسیم و در هنگام مستحصله گرفتن طرح فوت شده به شرحی که گفته شد تلا فی می کنیم .

اتصال عنصری طبعی و احکام آن

پس از آنکه دو حرف از اتصال کلی به قاعده معتبره مضبوطه برای دو حرف از سطر نظیره گرفتیم باید دو حرف هم از جدول و دائره اتصال طبعی عنصری برای هر دو بگیریم لذا می گویم بدانکه عمل این اتصال از دائره « اهطمفشذ»؛ است و این اتصال عبارت است ازدانستن طبیعت دو حرفی که با هم متصل شوند که اول عامل باید طبیعت این دو حرف را بداند و بعد به احکامی که دارد آشنا شود تا در وقت عمل سرگردان نشود پیش از این در مقدمه گفته شد اتصالاتی که در حروف حاصل می شود از شانزده صورت بیرون نیست :

۱- آتشی با آتشی ۲- بادی با بادی ۳- آبی با آبی ۴- خاکی با خاکی

۵- آتشی با بادی ۶- بادی با آتشی ۷- آبی با خاکی ۸- خاکی با آبی

۹- آتشی با خاکی ۱۰- خاکی با آتشی ۱۱- بادی با آبی ۱۲- آبی با بادی

۱۳- آبی با آتشی ۱۴- آتشی با آبی ۱۵- بادی با خاکی ۱۶- خاکی با بادی

احکام این شانزده صورت بر چهار قسم است به اعتبار تماثل و توافق و تخالف و ضد و نقیض بودن و ما در اینجا حکم این چهار را در چهار قسمت بیان می کنیم:

قسمت اولی: آنهائی هستند که با هم مماثل و موافقند در طبع و آنها عبارتند: از چهار صورت اول آتشی با آتشی و بادی و آبی با آبی و خاکی با خاکی.

قسمت دوّم: آنهائی هستند که طالب و مطلوب یکدیگرند و آنها عبارتند: از آتشی با بادی و بادی با آتشی و آبی با خاکی و خاکی با آبی.

قسمت سوّم : آنهائی هستند که مخالفند با یکدیگر و آنها عبارتند از آتشی با خاکی و خاکی با آتشی و بادی با آبی و آبی با بادی.

قسمت چهارم : آنهائی هستند که ضدّ و نقیضند با یکدیگر و آنها عبارتند: از آبی با آتشی و آتشی با آبی و بادی با خاکی و خاکی با بادی واحکام هریک از این چهار قسمت از اینقرار است.

حال قسمت اولی و ثانیه:

پس هر گاه دو حرفی که با هم متصل می شوند از حروف این دو قسمتند یعنی در طبع با هم موافقند عدد مرتبه هر دو را با هم جمع می کنیم هرگاه جمع هر دو عدد قابل طرح افلاکی یعنی نُه نُه هستند. لذا آنها را نُه نُه طرح می کنیم. به نحوی که بعد از این به مثال خواهی دانست و از دائره ابجد حرف می گیریم و حرف مطلوب این اتصال را بدست می آوریم واگرقابل طرح افلاکی که قاعده کلیّه این اتصال است نشد عدد مراتب همه حروف هم طبع آن را بر او می افزائیم و به طرح افلاکی می بریم و نتیجع می گیریم در اینجا برای اینکه خوب مطلب را دریابی چهار مثال برایتان می آورم. باقی آن را خودتان بر آنها قیاس کنید و غنیمت بشمارید و خدای متعال را سپاسگذار باشید.

مثال اول: در آنجائی که دو حرف موافق در طبع با هم متصل شوند و جمع عدد مرتبه هردو قابل طرح افلاکی باشد مانند«ف». و «ش » هرگاه متصل شوند بدان که هر دو آتشی و موافق اند عدد مرتبه هر دو را

با هم جمع می کنیم چنانچه« ف». در مرتبه پنجم آتشی است و« ش» در مرتبه ششم آن پنج و شش را با هم جمع می کنیم یازده می شود نُه از آن را که یک طرح افلاکی و قاعده کلیّه این اتصال است طرح کرده باقی دو می ماند بعد از حرف « ف » در دائره ابجد دو حرف می شماریم حرف سوم که « ر» می باشد مطلوب« ف » است در این اتصال می نویسیم و بعد از حرف « ش » نیز در همان دائره دوحرف می شماریم وحرف سوم که« خ » باشد مطلوب« ش » است می نویسیم ومی فهمیم که حرف «ر»؛ مطلوب حرف« ف» و حرف« خ » مطلوب حرف« ش » است.

مثال دوّم :در آنجائی که دو حرف موافق در طبع با هم متصّل شوند و جمع عدد مرتبه هر دو قابل طرح افلاکی که قاعده کلیّه این اتصال است نباشد مثل: « ج » و« ج » که هر دو آبی و موافق و عدد مرتبه هر دو با هم دو می شود و قابل طرح افلاکی نیست. در چنین جائی حکم و قاعده آن این است که عدد مراتب حروف هم طبع« ج » را که حروف آبی است و آن بیست و هفت است بر عدد دو می افزائیم که جمعاً بیست و نه می شود پس از سه طرح افلاکی دو باقی می ماند از بعد« ج » در دائره ابجد دو حرف می شماریم و حرف سوّم که« و » است مطلوب« ج » است آن را می نویسیم چون هر دو حرف« ج » می باشد و مماثل مطلوب هر دو و می شود باقی حروف توافق را به همین نحو قیاس کنید .

مثال سوّم: در آنجائی که دو حرف طالب و مطلوب با همدیگر متصل شوند مثل« ض » که حرف بادی و« م » که حرف آتشی است و این هر دو طالب و مطلوب یکدیگرند خواستیم حرف مطلوب اتصال عنصری او را بدست بیاوریم عدد مرتبه هر دو را با هم جمع می کنیم چنانچه مرتبه عدد« ض » هفت و عدد مرتبه« م » چهار است جمعاً با همدیگر یازده می شوند به طرح افلاکی می بریم دو باقی می ماند بعد از حرف« ض » در دائره ابجد دو حرف می شماریم بحرف «ع » می رسد می فهمیم مطلوب حرف« ض » در دائره ابجد« ا » و مطلوب حرف« م » و«ع »است.

مثال چهارم: در آنجائی که دو حرف طالب و مطلوب با همدیگر متصل شوند و عدد مرتبه هر دو بطرح افلاکی نرود حکم این است که بطرح دیگری ببریم و بعد در گرفتن مستحصله تدارک نمائیم مثلاً اگر دو حرف طالب و مطلوب« م»؛ و« ی » . باشند که « م » آتشی و عدد مرتبه آن چهار و« ی » بادی و عدد مرتبه آن سه است جمعاً هفت می شود در دائره ابجد بعد از حرف « م » هفت حرف می شماریم وحرف هشتم را که « ش »است می نویسیم وبعداز حرف «ی»؛ درهمان دائره نیز هفت حرف می شماریم به حرف هشتم آن که « صاد» است می سیم می فهمیم که مطلوب حرف« م ». در آن دائره« ش » و مطلوب حرف« ی» و « ص » است.

تبصره: در جمع عدد مرتبه ای اتصال عنصری موافق و مخالف قاعده این است که اگر عدد مرتبه دو حرف قابل طرح نشد باید بطرح دیگرغیر افلاکی برد از طرح کواکبی یا عنصری و عمل کرد و اگر به هیچ طرحی نرفت عدد ما قبل یا ما بعد آن را علاوه می کنیم و به طرح می بریم و در مستحصله تلافی می کنیم .

روش‌های مختلف جفر:

حتما می دانید که برای بررسی و طی مراحل در علم جفر اول نیاز به تبدیل حروف به اعداد داریم، یعنی اولین قدم، بردن حروف به دنیای اعداد می باشد که در آنجا روابط بسیار شگرفی در بین آنها برقرار است. درعلم جفر برای رسیدن به جواب سئوال، از روش‌های گوناگونی استفاده می شود. این روش‌ها بسته به اهمیّت سئوال متفاوت و در سطوری چند منتج به جواب می‌شود. از انواع روش‌ها، می‌توان به جفر آدم، جفر منبری و … اشاره کرد.

در علم جفر برای رسیدن به جواب از علوم ریاضی و نجوم نیز بهره می‌گیرند. نام سئوال کننده و نام پدرِ او و زمان سئوال به علاوه جمله سئوال، با روش ذکر شده در علم جفر، مبنای رسیدن به جواب است. یکی از مراحل مهم، که از آن به “سطر” نام برده می‌شود “سطر مستحصله” است که اصحاب علم جفر معتقدند با طهارت روح و… به این مهم می‌توان آگاهی یافت.

از علم جفر با توجه به صعابت دست‌یابی و کیفیت عمل به آن، مگر در موارد خاص که هیچ روشی قادر به پاسخ‌گوئی نباشد، استفاده نمی‌شود. شیعیان علم جفر را مخصوص علی ابن ابی طالب می‌دانند. کتابی بنام جفر جامع که مشتمل بر ۲۸ جزوه ۲۸ صفحه‌ای (۷۸۴ صفحه) با جدول‌هائی که ۲۸ در ۲۸ خانه هستند و با چهار حرف در خانه که با چهار الف شروع و با چهار حرف غ به پایان می‌رسد، بوسیله حضرت علی ابن ابی طالب ترتیب داده شده است که در بعضی روش‌ها برای مستحصله از آن استفاده می‌شود و اعتقاد بر آن است که علوم اولین و آخرین در آن کتاب ملحوظ در ملفوظ است.
البته در این نوع محاسبه حرف گ = ک و حرف پ = ب و حرف چ = ج و حرف ژ = ز می باشند. برخی دیگر از روشها حرف پ، چ، گ، ژ، را در محاسبه ساقط می کنند ؛ یعنی جزء محاسبه نمی آورند.
و همچنین عدد ابجد کبیر ، عدد ابجد وسیط ، عدد ابجد صغیر ، عدد نقاط و حروف متناظر با آنها عدد ابتث ، عدد اطهم ، عدد ایقغ ، عدد افسج ، عدد ارغی ، عدد اجدش به طور کامل محاسبه می شوند.

انواع حروف ابجد:

معادل ابجدی حروف چند ق آفریننده هرچیز به مقدار و به هر‌ اندازه ۷۳۱ ۷۴ ۱۱ برای ساختمان و تشکیلات
۲۵ خبیر با خبر از همه چیز و عالم به حقایق امور ۸۱۲ ۸۳ ۱۱ به قصد وقوف بر امور
۲۶ خیر النّاصرین بهترین یار و یاری کننده ۱۱۶۱ ۱۱۷ ۹ به قصد کمک و یاری گرفتن
۲۷ دیّان بسیار ادا کننده دیون و جزا دهنده ۶۵ ۱۱ ۱۱ ۷۵ برای ادای قروض ظاهر و باطن
۲۸ ذاری خالق و باریّ و موجد است ۹۱۱ ۹۲ ۱۱ ۹۲۱ اطلاع بر عیب و نقص
۲۹ رائی علم و بصیرت الهی است بر موجودات ۲۱۲ ۲۳ ۵ به قصد بلندی درجه و دید وسیع
۳۰ رزّاق بسیار روزی بخش و روزی دهنده ۳۰۸ ۳۸ ۱۱ برکت و وسعت در روزی
۳۱ رب ملک و سیّد و مقتدر ۲۰۲ ۲۲ ۴ ۲۰۴ حفظ خانه و تربیت فرزند
۳۲ رحمن بخشاینده به جمیع مخلوقات ۲۹۸ ۳۷ ۱۹ الطاف خفیّه الهی
۳۳ رحیم بخشنده به مؤمنین ۲۵۸ ۳۳ ۱۵ الطاف خاص پروردگار
۳۴ رقیب حفیظ و مراقب و نگهدار ۳۱۲ ۳۳ ۶ مصونیت اعضاء
۳۵ رئوف رحیم و مهربان و بخشاینده ۲۸۷ ۳۵ ۱۷ طلب مهربانی در سایه بندگی
۳۶ سبّوح منزه از هر عیب، بسیار تسبیح شده ۷۶ ۱۳ ۱۳ صفای دل و روشنی باطن
۳۷ سَلام و سَلَم صدارت و صولت و بی نقص ۲۶۱ ۲۷ ۹ رضای به قضا و تسلیم شدن دل
۳۸ سمیع او شنواست ۱۸۰ ۱۸ ۹ اجابت دعا
۳۹ سیّد ملک و بزرگتر ،رهبر و بهتر ۷۴ ۱۱ ۱۱ مطاع شدن و زعامت و رهبری
۴۰ شافی شفادهنده، شفا بخشنده ۳۹۱ ۴۰ ۱۳ ۶۹۱ شفای امراض درونی و بیرونی
۴۱ شکور بسیار شکر پذیر و کرامت بخش ۵۲۶ ۵۸ ۱۳ شکر پذیرفتن
۴۲ شهید شاهد در هر مکان و هر زمان ۳۱۹ ۴۰ ۱۳ وسعت رزق و مقام
۴۳ صادق حقیقت و تزکیه کننده ۱۹۵ ۲۴ ۱۵ جهت وفای به عهد
۴۴ صانع سازنده و پردازنده و آموزنده ۲۱۱ ۲۲ ۴ مقبول القول شدن
۴۵ صمد چیزیست که قادر به وصف نیست (بی نیاز) ۱۳۴ ۱۷ ۸ جهت بی‌نیازی
۴۶ طاهر پاک کننده و مطهر ۲۱۵ ۲۶ ۸ برای پاکی و تخلیه شدن از رذائل اخلاقی
۴۷ ظاهر پیدا و آشکار به آثارش ۱۱۰۶ ۱۱۶ ۸ برای استخراج معادن و منابع کشور
۴۸ عدل راست‌پندار، راست‌گفتار، راست‌کردار ۱۰۴ ۱۴ ۵ یافتن خزائن
۴۹ عزیز قوی و ارجمند، نفوذ ناپذیر، شدید ۸۷ ۱۱۵ ۱۵ کشف اسرار و علوم کیمیا
۵۰ عظیم بزرگ، جلیل و سیّد ۱۰۲۰ ۱۰۲ ۳ بزرگ منشی و مهابت
۵۱ عفو بخشیدن جرایم و محو گناهان ۱۵۶ ۲۱ ۱۲ نیل به حسنات و نیکوکاری
۵۲ علیم دانا، دانای لنفسه، بنفسه، فی نفسه ۱۵۰ ۱۵ ۶ سعه ذهن و شرح صدر
۵۳ علی اعلی عالی منزّه از صفات مخلوق ۱۱۱ ۱۲ ۳ غلبه بر دشمن، رفع فقر، ارتقاء مقام
۵۴ غفور پوشاننده زشتی‌ها، آمرزنده جرمها ۱۲۸۶ ۱۳۴ ۱۷ رفع وسواس
۵۵ غنی بی نیاز از هر چیز و هرکس ۱۰۶۰ ۱۰۶ ۷ بی نیازی و مناعت طبع
۵۶ غیاث مغیث، فریادرس ۱۵۱۱ ۱۵۲ ۸ دستگیری و دادرسی و فریاد خواهی
۵۷ فاطر خالق و مبدع و آفریننده ۲۹۰ ۲۹ ۱۱ قضاء حوائج، قدرت، صنعت
۵۸ فالق
شکافنده و آفریننده و جدا سازنده ۲۱۱ ۲۲ ۴ هدایت به راه مستقیم ( به حالت تعادل )
۵۹ فتاّح گشاینده ۴۸۹ ۵۷ ۲۱ گشایش کارها، کشف معضلات
۶۰ فرد تنها، یگانه منفرد به ربوبیت ۲۸۴ ۳۲ ۱۴ مصونیّت از چشم مردم
۶۱ قابض گیرنده ۹۰۳ ۹۳ ۱۲ جهت طول عمر
۶۲ قاضی قضاوت کننده، داور ۹۱۱ ۹۲ ۱۱ قضاء حوائج و حکم به حق
۶۳ قاهر علاج خدعه و حیله و نیرنگ ۳۰۶ ۳۶ ۹ غلبه بر دشمن
۶۴ قادر و قدیر توانا بر هر چیز و هر کس ۶۱۹ ۷۰ ۱۶ سلطه بر کار، چیرگی بر خصم
۶۵ قدّوس طاهر و تقدیس و تطهیر ۱۷۰ ۱۷ ۸ مصونیت از زشتی و پلیدی
۶۶ قدیم مقدّم بر همه چیز بوده و هست ۱۵۴ ۱۹ ۱۰ طول عمر با عزّت
۶۷ قریب به همه کس و هر چیز نزدیک است ۳۱۲ ۳۳ ۶ برای تقرّب و قرب به حق
۶۸ قوی نیرومند، توانا، قادر ۱۱۶ ۱۷ ۸ حفظ از شرور و فِتن
۶۹ قیّوم قائم، دائم، پایدار ۱۵۶ ۲۱ ۱۲ رفع خوف و وحشت
۷۰ کافی کفایت کننده از معاش و برآورنده حوائج ۱۱۱ ۱۲ ۳ برای کفایت امور و انجام حوائج
۷۱ کاشف النوع است که انواع آن عبارت اند از: ابجد کبیر(جمل)،ابجد صغیر،ابجد وضعی،ابجد گمنام(طرح کوکبی) که معروفترین آنها و کارآمدترین آنها ابجد کبیر است. و در نوشته های ما بجز در جاهایی که صراحتاً چیز دیگری ذکر می شود منظور از ابجد، ابجد کبیر است.

جدول ابجد
الف ب ج د ه و ز ح ط
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹
ی ک ل م ن س ع ف ص
۱۰ ۲۰ ۳۰ ۴۰ ۵۰ ۶۰ ۷۰ ۸۰ ۹۰
ق ر ش ت ث خ ذ ض ظ غ
۱۰۰ ۲۰۰ ۳۰۰ ۴۰۰ ۵۰۰ ۶۰۰ ۷۰۰ ۸۰۰ ۹۰۰ ۱۰۰۰

ابجد = ابتدا کرد هوّز = در پیوست حطّی = واقف شد کلمن = سخنگو شد
سعفض = زود بیاموخت قرشت = در دل گرفت ثخذ = نگاهداشت ضظغ = تمام کرد

اتصالاتی که در این علم باید دانست و هنگام عمل بکار برد بر سه قسم است :
اوّل : اتصّال کلی جامع – دوّم : اتصال عنصری – سوم :اتصال مرتبه ای
اتصال کلی جامع آنستکه حروف بیست وهشت گانه ای که به یکدیگر اتصال پیدا میکنند مشتمل میشوند بر هفتصدو هشتاد وچهار صورت که از ضرب بیست وهشت در بیست و هشت حاصل میشوند زیرا که حروف ابجد بیست و هشت میباشند و هر یک از آنها بیست وهشت قسم اتصال می کند لهذا از ضرب بیست وهشت در خود حاصل ضرب هفتصد وهشتاد وچهار میشود وبهمین جهت است که این اتصال را اتصال کلی جامع میگویند.

جفر جامع :

علماء جواب جفر را از جفر جامع استخراج می کنند و آنرا جفر کبیر می گویند و هرکه صاحب فهم باشد آنرا خوب می فهمد. بعضی از اساتید می‌فرمایند که استخراج از جفر جامع تحریر کردن ابجد یعنی از دو چهار ابجد است از ۲۸ حروف و ۲۸ جزء و بر حروف ابجد مقرر کرده اند و هر حرفی از یک جزئی منیوبست و هر جزو او ۲۸ صفحه دارد و در هر صفحه ۲۸ سطر دارد و در هر سطری ۲۸ خانه است و در هر خانه چهار حروف است و تمام صفحات ۷۸۴ خانه حروف دارد و تقسیم ۲۸ جزو بر سبعه سیاره است و هر سیاره از هر اقلیمی تعلق دارد و از قیاس یک جزو یک اقلیم و هر صفحه یک شهر و هر یک سطر یک محله است و هر خانه یک مکانی است و در صفحه اول خانه اول جفر جامع ۴ الف می باشد.
وبه این ترتیب ((اااا)) و خانه دوم از سطر اول جزو اول در صفحه اول سه الف و یک ب می باشد به این ترتیب ((اااب)) و خانه سوم ((اااج)) و خانه چهارم ((اااد)) می باشد و آخر خانه چهار غین است ((غ غ غ غ)) واگر بخواهد تمام جفر جامع را بنویسید باید احتیاط کند که در حروف غلطی نباشد و اگر یک حرفی از حروف اشتباه باشد تمام غلط می باشد و این علم تمام نشود.

اول): بسط سوال یعنی سوال را بحروف مقطعه باید نوشت حرف حرف.

دوم): جمع کردن عدد آن حروف به عدد ابجد کبیر و جمع آن عدد را مدخل کبیر مجموعی می نامند.

سوم):آنست که آن جمع از حروف حاصل شده و آن مدخل وسیط مجموعی می نامند سه مدخل دیگر از آن درست کنند تا جمع مداخل اربعه می نامند و ضابطه ی او آنست که سه مدخل دیگر را با این روش باید گرفت که آحاد آنها را با الف جمع می کنند یعنی تنزل مرتبه الف به آحاد دهند و عشرات را با مآت بعد نوشت مثلا مدخل کبیر مجموعی ۱۲۲۵ بوده هزار را با پنج جمع کردیم شد شش بعد از آن بیست بود عقب شش نوشتیم بعد از آن دویست بود عقب بیست نوشتیم چنین شد ۲۲۶ بعد از آن شش را به ا مآت جمع کردیم یعنی تنزل مآت بآماد که هشت شده آنرا نوشتیم بعد از آن هم بیست را نوشتیم بیست و هشت شده این مدخل سوم رامدخل وسیط می نامند که حاصل شده از مدخل وسیط مجموعی که دومی باشد یک مدخل دیگر که مدخل صغیرگویند بایددرست کرده واو اینست که هشت را بادو جمع کرده می‌شود ۱۰ پس مدخل چهارم که مدخل صغیر بوده ۱۰ شد.

چهارم): عدد های مداخل اربع را باید استنطاق کرد.

پنجم): آنست که آنحروف را که از مداخل اربعه حاصل شده استنطاق کردیم آنرا ملفوظی و ملبوبی و مسروری باید کرد یعنی دو حرفی و سه حرفی را باید به حرف نوشت مثلا (۱) را باید الف و لام و میم نوشت.

ششم): آنست که بعد از ملفوظی جمع باید تاریخ را مثل روز یا شب یا ماه و سال هجرت را مثل آنکه بنویسیم سوال را در روز دوشنبه بیست نهم ماه شعبان المعظم هزار و دویست و چهل و هشتم هجرت و یکی از دقائق این عمل آنست که طالع وقت را هم باید نوشت یعنی برجی که در آن ساعت طالع است و کواکب که آن برج خانه اوست باید نوشت مثل ساعت اول روز دوشنبه بوده که سوال را نوشتیم حساب کردیم آفتاب در برج جدی بوده و جدی خانه زحل است پس زحل را هم نوشتیم.

هفتم): آنست که آن حروف را به تدبیر مثل حروف سوال بکنند در عدد که بهر قدری که حروف سوال است حروف اساس نیز بهم آن عدد بشود و حروف اساس آن حروف را گویند که از مداخل اربعه و از تاریخ بهم رسیده باشد.

هشتم): آن است که این حروف اساس را نظیره کند و نظیره آن است که حرف پانزدهم ابجد را باید نوشت.

نهم): آن است که این حروف نظیره کرده را صدر آخ

عز برطرف کننده ضرر و زیان ۴۷۸ ۵۵ ۱۹ رفع الم، دفع ستم
۷۲ کبیر بزرگ، بزرگوار، منزه از شبهه ۲۳۲ ۲۵ ۷ برای هدایت به مقصد
۷۳ لطیف غیر قابل اشاره به حسیّه ۱۲۹ ۲۱ ۱۲ رفع شداید
۷۴ مالک ملک فرمانروای کلّ هستی ۱۸۱ ۱۹ ۱۰ دوام حکومت و دوستی
۷۵ مبین مظهر و روشنگر و واحد ۱۰۲ ۱۲ ۳ حفظ از گرسنگی
۷۶ متکبّر مستحق کبریایی و تعظیم ۶۶۲ ۶۸ ۱۴ دوستی خلق
۷۷ مجید شریف، کریم، اکبر ۵۷ ۱۲ ۱۲ جمال و جلال یافتن
۷۸ مجیب اجابت کننده دعوات ۵۵ ۱۰ ۱۰ جهت ازدواج و امر خیر
۷۹ محیط احاطه داشتن به تمام موجودات و خلق ۶۷ ۱۳ ۱۳ تسلط بر امور
۸۰ مصوّر تصویرگر و نقشبند ۳۳۶ ۳۹ ۱۲ ۳۴۲ بهترین صورت و شاهکار
۸۱ مقیت حافظ و رقیب و قدیر ۵۵۰ ۵۵ ۱۰ نظم بر امور
۸۲ مؤمن مصدق به توحید و عامل ۹۷ ۱۶ ۱۶ حفظ از شرور، نیل به حقیقت
۸۳ مهیمن شاهد و شهید و نگهدار ۱۰۵ ۱۵ ۶ صفای باطن و روشنی ضمیر
۸۴ منّان منّت گذارنده و احسان کننده ۹۱ ۱۰ ۱۰ ۱۴۱ کسب نیکویی
۸۵ محیی زنده کننده و حیات بخش ۵۸ ۱۳ ۱۳ برای زنده داشتن و اثر دادن
۸۶ ممیت میراننده و جان ستان ۴۵۰ ۴۵ ۹ برای بی‌اثر گذاشتن و سرکوبی دشمن
۸۷ ناصر یار و یاور و کمک کننده ۳۴۱ ۳۵ ۸ غلبه و پیروزی
۸۸ نور منوّر و مفید و هدایت کننده ۲۵۶ ۳۱ ۱۳ روشنی دل، هدایت به کمال
۸۹ واحد ثبات و اثبات ۱۹ ۱۰ ۱۰ جهت عزت یافتن
۹۰ وارث میراث‌بر و بازستاننده ۷۰۷ ۷۷ ۱۴ بسط کلام، نفوذ کلمه
۹۱ واسع گسترش دهنده و پهن کننده ۱۳۷ ۲۰ ۱۱ دوستی در خلق و خویشان
۹۲ ودود دوست دارنده ۱۰ ۱ ۱ صدق گفتار
۹۳ وفیّ وفا کننده به عهد ۹۶ ۱۵ ۱۵ ۱۷۶ وفا به عهد
۹۴ وکیل قائم به حفظ حقوق ۶۶ ۱۲ ۱۲ حفظ از خرق و غرق و زیان و ضرر
۹۵ وتر فرد، یگانه ۶۰۶ ۶۶ ۱۲ خلاصی از ذلت
۹۶ ولیّ صاحب اختیار و مالک ۴۶ ۱۰ ۱۰ دوستی خلایق و ولایت داشتن
۹۷ وهّاب بسیار بخشنده ۱۴ ۵ ۵ برای طلب فرزند صالح
۹۸ هادی رهبر، راهنما، دلیل ۲۰ ۲ ۲ هدایت به کمال مطلق
۹۹ هو یا هو در لغت‌عبری: حق‌تعالی ۳۲ ۵ ۵ برای نیل به اسرار

طریقه استخاره نمودن :

اگر در جایی درماندید و دسترسی به استاد نداشتید بشرط اینکه تمام تلاش خود را تا آخر انجام داده‌اید ولی بر سر دو راهی مانده اید آنگاه خواستید استعلام کنید و نیک وبد کار خود را بدانید . بدین ترتیب عمل می کنید . ابتدا سوره حمد را یکبار و سوره توحید را سه مرتبه بخوانید. سپس آیه ۵۹ سوره انعام ( وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لایَعْلَمُها اِلاّ هو… ) را تا آخر آیه یکبار بخوانید. آنگاه تفأل نمایید (یا با تسبیح یا با نخود یا با سنگ).

بدین ترتیب که مقدار یک مشت، از نخود یا سنگ را بی‌اختیار گرفته، سپس آنها را ریخته و به صورت هشت تا هشت تا جدا کنید. اگر باقیمانده (سنگها یا نخودها یا دانه‌های تسبیح ) تعداد ۱ یا ۳ یا ۴ یا ۶ باشد، جواب استعلام شما خوب است. آن کار را انجام دهید به لطف و کرم خداوند.

اگر تعداد باقیمانده ۵ باشد، به این معنی است که جواب استعلام شما خیلی خیلی خوب است و آن کار را خیلی سریع انجام دهید.

اگر تعداد باقیمانده ۷ باشد، یعنی تفأل شما خوب است، ولی زمانی طولانی برای انجام آن لازم است و می‌بایست که صبر نمایید.

ولی اگر تعداد باقیمانده ۲ باشد، جواب استعلام شما خوب نیست و اما اگر هیچ نماند به این معنی است که جواب استعلام شما اصلاً خوب نیست و باید به هر صورت ممکن از آن سر باز زنید، چراکه بدبختی همراه دارد. (نقل از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام).

طریقه ذکر گفتن برای خود یا فرد دیگر به شرط اجازه از استاد :

۱- ابتدا مقصود شخص یا خود را در جدول اسماءالحسنی پیدا می‌کنید که چه اسمی‌ را بگویید، به چه منظور و به چه نیتی. تعداد عدد جفر کبیره آن را یاداشت کنید .
۲- اسم شخصی را که می‌خواهید برایش ذکر بگویید به ابجد کبیره حساب کنید. (با توجه به مقررات علم جفر که قبلاً ذکر شد).
۳- سپس به تعداد ابجد اسم شخصی را که می‌خواهید برایش ذکر بگویید باید به همان عدد جفر اسم شخص هرروز به تعداد اسماء الحسنی ای که در جدول برای او انتخاب کرده اید ذکر بگوید . یعنی اگر اسم شخص محسن است …جفر اسم او ۱۵۸ می

مثال در زبان فارسی: گ =۲۰ چ =۳ پ =۲ ژ =۷ است.

طریقه استفاده از جفر کبیره

• ابتدا اعداد جفر کبیره را که به حروف و عدد داده شده است را در جدول رمز پیدا کرده و کلمه را حرف حرف نموده و حروف مشدده و تکراری و همینطور الف و لام (ال) را ساقط (حذف) می‌کنیم.
• سپس کلیه حروف را با هم جمع می‌نماییم. عدد به دست آمده عدد ابجد کبیره آن کلمه می‌باشد.
• توجه داشته باشید که همزه ( ء، ئ ) در جفر و ابجد، یک حساب می‌شود.

مثال: کلمه صمد به این ترتیب حساب می‌شود: ص ( ۹۰ ) م ( ۴۰ ) د ( ۴ )
که مجموع ۹۰ +۴۰ + ۴ = می‌شود ۱۳۴، لذا عدد ابجد کبیره کلمه صمد = ۱۳۴ می‌باشد.

• در جفر کلمه‌های الله، اعلی، عالی، علی، استثناء وجود دارد. دلیل آن را از استاد بپرسید.

• در کلمات مرکب، مثل حفی و خفی یا خیرالناصرین یا (السَّلام و سَلَم) هر کلمه می‌بایست جدا جدا حساب شود و حرف (و) وسط ساقط می‌باشد.

مثال: جفر کلمه خیر الناصرین به طریقه زیر حساب می‌شود:

خ (۶۰۰ ) ی (۱۰ ) ر ( ۲۰۰ ) که جمع ۶۰۰ + ۱۰+ ۲۰۰ = می‌شود: ۸۱۰ (ال حذف می‌شود).
ن ( ۵۰ ) ا ( ۱ ) ص ( ۹۰ ) ر ( ۲۰۰ ) ی ( ۱۰ ) (ن حذف می‌شود).
که جمع ۵۰ + ۱ + ۹۰ + ۲۰۰ + ۱۰ = می‌شود: ۳۵۱
حال جمع ۸۱۰ + ۳۵۱ = می‌شود ۱۱۶۱ که ابجد کبیره کلمه خیرالناصرین می‌باشد.

 طریقه استفاده از جفر متوسطه

ابتدا جفر کبیره آن را حساب نموده و اعشار آن را می‌گیریم یعنی آن را در ۱/۰ ضرب کرده و یا تقسیم بر ۱۰ می‌کنیم و سپس در عدد به دست آمده اولین رقم بعد از ممیز را به بخش صحیح آن اضافه می‌کنیم.
مثال : جفر کبیره کلمه صمد ۱۳۴ می‌باشد. حال برای بدست آوردن جفر متوسطه آن، عدد ۱۳۴ را بر ۱۰ تقسیم کرده، حاصل آن عدد ۴/۱۳ می‌شود. سپس اولین رقم بعد از ممیز، یعنی ۴ را به بخش صحیح، یعنی ۱۳ اضافه می‌کنیم و حاصل عدد ۱۷ می‌شود. یعنی ۱۳ + ۴ = می شود ۱۷پس جفر متوسطه کلمه صمد ۱۷ می‌با شد.

طریقه استفاده از جفر صغیره

در مورد گرفتن جفر صغیره، ابتدا می‌باید جفر کبیره آن را حساب کرده، سپس تک تک ارقام آن را با هم جمع کنیم، عدد حاصل، جفر صغیره آن کلمه می‌باشد.
مثال: جفر صغیره کلمه صمد از جمع اعداد ۱ +۳ + ۴ = می شود عدد ۸ که ارقام جفر کبیره آن می‌باشند به دست می‌آید .

طریقه استفاده از جفر جمل

در محاسبه جفر جمل، تمامی‌قواعد جفر کبیره را که در بالا توضیح داده شد را عمل می‌نماییم، با این اختلاف که حروف مشدد و تکراری را نیز حساب می‌کنیم اما ، الف و لام اول کلمه را حذف وحساب نمی کنیم .
مثال: کلمه جلیل
جفر جمل: ج (۳) – ل (۳۰) – ی ( ۱۰) – ل (۳۰ ) با هم جمع می کنیم می‌شود : عدد ۷۳
مثال: کلمه الجبّار
جفر جمل: ال ساقط ج (۳) – ب (۲) – ب (۲)- ا (۱) – ر (۲۰۰) جمع می کنیم و می‌شود: ۲۰۸
مثال: کلمه مصّور
جفر جمل: م (۴۰) – ص ( ۹۰) – و (۶) – و (۶) – ر (۲۰۰) که جمع آن می‌شوند: ۳۴۲

عجایب و شگفتی‌های قرآن پایان ناپذیر است. قرآن ظاهرش خوشایند و باطنش عمیق است. عجایبش را نمی‌توان شمرد و غرائبش هرگز کهنه نخواهد شد. (حضرت محمد«ص»)

شماره نام‌های مبارک چهارده معصوم (علیهم السلام) بر اساس حروف ابجد برای اهدای ختم صلوات و کارهای نیک دیگر

“اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم!”

ردیف نام مبارک معصوم (ع) لقب خجسته معصوم (ع) شماره ابجد

۱ محمد (ص) مصطفی (ص) ۹۲
۲ علی (ع) امیر‌المومنین (صلوات الله علیه) ۱۱۰
۳ فاطمه (س) زهرا (سلام الله علیها) ۱۳۴
۴ حسن (ع) مجتبی (صلوات الله علیه) ۱۱۸
۵ حسین (ع) سید الشّهدا (صلوات الله علیه) ۱۲۸
۶ علی (ع) زین‌العابدین (صلوات الله علیه) ۱۱۰
۷ محمد (ع) باقر العلوم (صلوات الله علیه) ۹۲
۸ جعفر (ع) صادق (صلوات الله علیه) ۳۵۳
۹ موسی (ع) کاظم (صلوات الله علیه) ۱۱۶
۱۰ علی (ع) رضا (صلوات الله علیه) ۱۱۰
۱۱ محمد (ع) جواد (صلوات الله علیه) ۹۲
۱۲ علی (ع) هادی (صلوات الله علیه) ۱۱۰
۱۳ حسن (ع) عسکری (صلوات الله علیه) ۱۱۸
۱۴ (محمد) مهدی (عج) مهدی (صلوات الله علیه) ۵۹

طریقه استفاده و کاربرد علم جفر درعلوم قرآنی:

قبل از هرچیز لازم و واجب می دانم که عرض کنم : اسرار الهی مقوله‌ای نیست که ما انسان ها قادر به وقوف آن باشیم. هرچه در این مبحث گفته می شود استنباط شخصی است که تا به امروز آن را درک کرده ایم؛ حقیقت قرانی چیزی است که فقط نزد خداوند است بس.

{ (وَ عَنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها الاّ هُو وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْر وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ اِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّهٍ فی ظُلُماتِ الاَرضٍ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فی کِتابٍ مُبین) } ؛ و کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسى‏ به آنهاآگاه نیست و او هرچه دربیابان و دریاست همه را می داند و برگی از درخت نمی افتد جز آنکه می داند و نیست دانه ای در تاریکی های زمین و نیست هیچ تر و خشکی مگر آنکه در کتاب #قرآن موجود است…!]

قرآن کریم

ردیف سوره حروف مقطعه جفر کلمه توضیح جفر

۱ بقره الم ۷۱ فَذَبَحو ذبح کردن ( کمال ) ۷۱
۲ آل عمران الم ۷۱ تَکْتُمون پوشش ۷۱
۳ اعراف المص ۱۶۱ نَغْفِرْ لَکُمْ توبه ۱۶۱
۴ یونس الر ۲۳۱ اختلاف ضد ۶
۵ هود الر ۲۳۱ کتابٌ مُبین لوح محفوظ ۶
۶ یوسف الر ۲۳۱ تأویل الاحادیث علم تعبیر خواب ۶
۷ رعد المر ۲۷۱ سواءٌ عدالت ۱۰
۸ ابراهیم الر ۲۳۱ اُذْکُر نعمهَ الله ذکر نعمت ۶
۹ حجر الر ۲۳۱ مجنون صاحبان ذکر باید از همه چیز بگذرند ۶
۱۰ مریم کهیعص ۱۹۵ یوم یبعث حیاً نیک ‌بودن‌ روز ولادت(وفات)پایان‌تجرد ۱۵
۱۱ طه طه ۱۴ اقم الصلوه بپا دارید ۱۴
۱۲ شعرا طسم ۱۰۹ اجری پاداش را فقط خدا می‌دهد ۱۰۹
۱۳ نمل طس ۶۹ لایه قدرت خداوند ۶۹
۱۴ قصص طسم ۱۰۹ ربِطْنا ایمان ۱۰
۱۵ عنکبوت الم ۷۱ بِوالِدَیْهِ احسان به پدر و مادر ۸
۱۶ روم الم ۷۱ اَجَلٌ مُسَمّی همه چیز به غیر از خدا زمان دارد ۸
۱۷ لقمان الم ۷۱ جَناتُ النَعیم ایمان وبه فعل بودن ۸
۱۸ سجده الم ۷۱ ماءٍ مَهین گنج در خرابه است ۸
۱۹ یس یس ۷۰ حَیاً دل سپرده ۷۰
۲۰ ص ص ۹۰ وَهاب بخشندگی ۹
۲۱ مؤمن حم ۴۸ حَکَم عدالت ۴۸
۲۲ فصلت حم ۴۸ کانوا یَدْعون شرک : شریک گذاشتن برای خدا ۴۸
۲۳ شوری حمعسق ۲۷۸ المیزان عدالت ۱۷
۲۴ زخرف حم ۴۸ اَکْبَرُ بزرگی خداوند دلیل محکم ۴۸
۲۵ دخان حم ۴۸ صُبّوُا نتیجه عمل(مدار بیضی) ۴۸
۲۶ جاثیه حم ۴۸ تَشْکُرون شکر گذار باشید ۱۲
۲۷ احقاف حم ۴۸ مُصَدَّق تأیید کننده کتب الهی ( تورات ) ۱۲
۲۸ ق ق ۱۰۰ نَضیدٌ نظم ۱۰
۲۹ قلم ن ۵۰ صالحین صالح ۵۰

(۱) بقره، (۱۱) طه، (۲۱) مؤمن، (۲۷) احقاف
(۲) ( عدالت را بپا دارید )

جدول اسماءالحسنی

شماره اسم معنی عدد کبیر عدد وسیط عدد صغیر عدد جمل ختم به قصد و منظوری که دارید
۱ الله واجب الوجود و ثابت الوجود ۳۷ ۱۰ ۱۰ ۶۶ اسم جامع و کامل الهی (به هر مقصد گفته شود برآورده است)
۲ احد یگانه و واحدی که ثانی ندارد ۱۳ ۴ ۴ به قصد عزت یافتن
۳ اکرم کریم یا کرامت بخشنده ۲۶۱ ۲۷ ۹ وسعت زندگی و بزرگواری
۴ اول و الاخر شروع و پایان ندارد (ازلی و ابدی) ۸۳۸ ۹۱ ۱۹ به هر امر خیر مفید است
۵ بارّی خالق ۲۱۳ ۲۴ ۶ ۴۱۳ موفقیت در اختراع و اکتشاف
۶ باسط گسترش دهنده ۷۲ ۹ ۹ توسعه معاش و گسترش علم
۷ باطن پوشیده از چشم سر و بینا به بصیرت دل ۶۲ ۸ ۸ کشف سوء و وقوف به اسرار
۸ باعث برانگیزنده هر نفس متحرک و هر مرده و زنده ۵۷۳ ۶۰ ۱۵ برانگیختن به مقام ظاهری و باطنی
۹ باقی به وجود آورنده بدون حدوث و بقاء ۱۱۳ ۱۴ ۵ برای طول عمر و ادامه نعمت
۱۰ بدیع تازه و بی مانند و شگفت انگیز ۸۶ ۱۴ ۱۴ ابداع و اختراع، برآوردن حوائج
۱۱ بصیر بینای به همه امور پوشیده و پنهان ۳۰۲ ۳۲ ۵ مصونیت از امراض و آفات
۱۲ توّاب قبول کننده توبه ۴۰۹ ۴۹ ۱۳ ۸۰۹ اجابت دعا و خواسته‌ها
۱۳ جبّار قهّار و کفایت کننده و جبران کننده ۲۰۶ ۲۶ ۸ ۲۰۸ مصونیت و جبران گناه
۱۴ جلیل غنی و بی نیاز، قادر و مقتدر ۴۳ ۷ ۷ برای یافتن مقام
۱۵ جواد عطا کننده و بخشنده بدون عوض ۱۴ ۵ ۵ به قصد بهره برداری از کار
۱۶ حسیب حسابدار و حساب نگهدار ۸۰ ۸ ۸ تأمین مؤنه زندگی مادی و معنوی
۱۷ حفیّ و خفی لطیف و رحیم و از چشمها پوشیده ۷۸۸ ۸۶ ۲۳ پوشاندن اسرار و قضاء حوائج
۱۸ حفیظ حافظ و نگهبان ۹۹۸ ۱۰۷ ۲۶ امان از خرق و غرق
۱۹ حقّ ثابت و دایم در مقابل باطل ۱۰۸ ۱۸ ۹ ۲۰۸ کشف حقایق و نیل به حق
۲۰ حکیم عالم که عملش با علمش بر مصلحت استوار است ۷۸ ۱۵ ۱۵ برکت در کشت و زرع
۲۱ حلیم بردبار و صبور و شکیبا ۸۸ ۱۶ ۱۶ شرح صدر و وقوف به اسرار
۲۲ حمید شایسته‌و پسندیده ۶۲ ۸ ۸ برای شفاء مرضی
۲۳ حیّ زنده غیر قابل وصف و کامل ۱۸ ۹ ۹ ۲۸ به قصد بقاء و دوام تحرک
۲۴ خال ر باید کرد که آنرا تکثیر گویند.

دهم): آنست که این حروف تکثیر کرده را مستحصله باید کرد و قاعده آن اینست که محتاج است به چهار دایره که ترتیب داده می شود که مراتب دوائر آنست که اول ابجد دوم ابتث سوم اهطم چهارم ایقغ و یکی دیگر که محتاج الیه است در مستحصله طرح است و طروح ما چهار است.

پس معلوم شد که عملی که در مستحصله باید بشود چهار دائره است و چهار طرح که هشت می شود و هشت و نه عمل که در اسامی شده هفده میشود و یازده عمل دیگر آن باقی مانده است که اول باید میزانی حاصل شود که هریک از حروف خانه را جدا می کنید از آن حروف میزان بسنجیم یعنی عدد آنرا ضم کنیم و میزان عبارتست از آن که یک حرف از بسط سوال برداریم و یکی از مداخل اربعه و یکی از طالع وقت و یکی از تاریخ هجرت مجموع عمل در حروف میزان باشد تا جواب درآید و مرتب شده آن اینست یعنی:
مدخل کبیر مجموعی حرفی برداریم باین طریق که بلا مرتبه نموده حروف را دوم از مداخل اربعه حرفی برداریم. بدین طریق که بلا مرتبه نموده مراتب مداخل را سوم طالع وقت را که در عمل ششم توضیح دادیم. نیز بلا مرتبه باید نوشت چهارم تاریخ هجرت را بلامرتبه باید کرد وبلا مرتبه آنست که آحاد و عشرات و مآت و الوف همه را باید آحاد حساب کرد.
مثلا: ایقغ را چهار حساب می کنیم بر میزان حروف آن معلوم شد برای مستحصله پس هجده عمل در مستحصله شد ۸ دائره ده و طرح و ده اساس و میزان سیزده عمل دیگر باقی مانده از بیست و هشت عمل و آن ده عمل مراد . از مرتبه و درجه و عدد سطور و صفحه و خانه است و چهار از عمل عدد سطر و صفحه و جزء و خانه است و عدد آن اینست که حرف اول یکی است . دوم سه سیم شش و عمل نوزدهم است که دائره اهطم را می نویسیم در عدد سباعی و رباعی که چهار سطر حاصل شود. سطر اول مرتبه اول « ا ه ط م ف ش ذ » سطر دوم مرتبه دوم« ب و ی ن ص ث ض » سطر سوم مرتبه سوم
« ج ز ک س ق ث ظ » سطر چهارم مرتبه چهارم « د ح ل ع ص خ غ » ، و مراد از دور عدد از این دائره آنست که هر عددی را در سطری مرتبه باید قرار داد.
اگر کسی بخواهد که تمام جفر جامع را بنویسد باید که با احتیاط تمام بنویسد که در حروف غلطی نباشد و اگر یک حرف از حروف غلط باشد تمام غلط در می آید. و با این علم هیج کاری تمام نخواهد شد مگر آنکه با حضور قلب و توجّه تمام بنویسد و دل خود را پریشان و مشوش نکند.

ابجد صغیر:
(الف =۱ )،(ب = ۲ ) ، ( ج = ۳ ) ، ( د = ۴ ) ، (ه = ۵ ) ، ( و = ۶ ) ، ( ز = ۷ ) ، ( ح = ۸ ) ، ( ط = ۹ ) ، ( ی = ۱۰ ) ، ( ک = ۸ ) ، ( ل = ۶ ) ، ( م = ۴ ) ، ( ن = ۲ ) ، ( س = ساقط ) ، ( ع = ۱۰ ) ، ( ف = ۸ ) ، ( ص = ۶ ) ، ( ق = ۴ ) ، ( ر = ۸ ) ، ( ش = ساقط ) ، ( ت = ۴ ) ، ( ث = ۸ ) ، ( خ = ساقط ) ، ( ذ = ۴ ) ، ( ض = ۸ ) ، ( ظ = ساقط ) ، ( غ = ۴ ) .

ابجد وضعی:
ی ط ح ز و ه د ج ب ا
۱۰ ۹ ۸ ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱
ر ق ص ف ع س ن م ل ک
۲۰ ۱۹ ۱۸ ۱۷ ۱۶ ۱۵ ۱۴ ۱۳ ۱۲ ۱۱
غ ظ ض ذ خ ث ت ش
۲۸ ۲۷ ۲۶ ۲۵ ۲۴ ۲۳ ۲۲ ۲۱

ابجد کبیر یا جمل :
(الف =۱ )،(ب = ۲ ) ، ( ج = ۳ ) ، ( د = ۴ ) ، (ه = ۵ ) ، ( و = ۶ ) ، ( ز = ۷ ) ، ( ح = ۸ ) ، ( ط = ۹ ) ، ( ی = ۱۰ ) ،( ک = ۲۰ ) ،( ل =۳۰ ) ، ( م = ۴۰ ) ، ( ن = ۵۰ ) ، ( س = ۶۰ ) ، ( ع = ۷۰ ) ، ( ف = ۸۰ ) ، ( ص = ۹۰ ) ، ( ق = ۱۰۰ ) ، ( ر = ۲۰۰ ) ، ( ش = ۳۰۰ ) ، ( ت = ۴۰۰ ) ، ( ث = ۵۰۰ ) ، ( خ = ۶۰۰ ) ، ( ذ = ۷۰۰ ) ، ( ض = ۸۰۰ ) ، ( ظ = ۹۰۰ ) ، ( غ = ۱۰۰۰ ).

بدانکه جفردر زبان اهل فن علمی است که به آن شناخته میشود اتصالات حروف ابجدی بیست و هشت گانه به یکدیگر برای تحصیل ثمرات مجهوله و فایده آن دانستن وقایع و حوادث مجهوله و امور مبهمه است از گذشته و حال و آینده که آنها حاصل نمی شود مگر به دانستن احکام اتصالات حروف به یکدیگر و موضوع آن حروف بیست و هشتگانه ابجدی است.بزرگان علم حروف، حروف را به اشکال مختلفی تقسیم کرده اند از جمله ابجد کبیر، ابجد صغیر، ابتث کبیر،ابتث صغیر.

کاربرد های جفر:

الف) ;صفحه‌های مقدمهٔ بعضی از کتاب‌ها را با این عددها شماره گذاری می‌کنند.
ب) :تاریخ وقایع مهم را با ترکیب حروف ابجد به صورت یک کلمه یا یک عبارت یا یک جملهٔ معنی دار یا شعر در می‌آورند که به خاطر سپردن آن کلمه یا عبارت یا آن جمله یا شعر، تاریخ مزبور را حساب می‌کنند.
ج) :در موسیقی پس از اسلام، در ثبت اصوات و دساتین از حروف ابجد استفاده شده‌است. برای نمونه نغمه‌های دستگاه شور با حروف ابجد عبارت بوده‌اند از: «یح یه یب ی ح ه ج ا» و فاصله‌ها و ابعاد آن‌ها: «ط ط ج‍ ج‍ ط ج‍ ج» که در موسیقی امروز به ترتیب نت‌های سل، لاکرن، سی بمل، دو، ر، می‌بمل، فا و سل را تشکیل می‌دهند.
د): گاهی در نوشتن، برای جدا کردن مطالب مختلف از یکدیگر، آنها را با حروف ابجد مشخص می‌کنند. مثلاً در همین‌جا برای جدا کردن کاربردهای حروف ابجد، آنها را با حروف الف، ب، ج و … مشخص کردیم.
ترتیب حروف در ابجدها به نسبت زبان تفاوت دارند به عنوان

] آن را نمى‏داند، و آنچه در خشکى و دریاست مى‏داند، و هیچ برگى فرو نمى‏افتد مگر [اینکه‏] آن را مى‏داند، و هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین، و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت‏] است. (سوره النعام آیه ۵۹)؛

در چهارده قرن اخیر نوشته‌های بی‌شمار ادبی شامل کتاب، مقاله و گزارشات پژوهشی درباره کیفیت معجزه آسای قرآن به رشته تحریر درآمده است. در این نوشته‌ها فصاحت بیان، فضیلت ادبی، معجزات علمی، سبک و حتی جاذبه آهنگ تلاوت قرآن تشریح شده است.

با وجود این، تحقیق در اعجاز قرآن متاسفانه در برخی از تفاسیربه علت احساسات بشری، بی‌طرفانه صورت نگرفته و بسته به عقیده و سلیقه شخصی، این پژوهش ها صورت گرفته و باعث شده که افرادی نادان، علیه آن قلم ‌فرسایی کنند.

یکی از پدیده‌های بی‌نظیری که در قرآن وجود دارد و درهیچ کتاب نوشته شده دست بشر یافت نمی‌شود، ترکیب ریاضی عناصر آن است. همچون سوره‌ها ، آیه‌ها ، لغات ، تعداد حروف ، تعداد کلمه‌های هم‌ خانواده ، تعداد و انواع اسم‌های الهی، طرز نوشتن بعضی لغات، عدم وجود یا تغییر عمدی بعضی حروف در بعضی لغات و بسیاری از عوامل دیگر قرآن، به غیر از محتویاتش‌، همگی دارای ترکیبی خاص هستند. سیستم ریاضی قرآن دو جنبه مهم دارد؛ انشاء ریاضی و ساختمان ریاضی قرآن که شامل شماره سوره‌ها و آیه‌ها است. به خاطر همین کدهای ریاضی جامع است که، کوچکترین تغییر در متن یا ساختمان ترکیبی قرآن، بلافاصله آشکار می‌شود.

و اما رمزهای اعجاز آمیز قرآن منحصراً از این قرارند:

۱) اولین آیه قرآن «بسم‌ الله الرحمن الرحیم» دارای ۱۹ حرف عربی است.
۲) قرآن ‌مجید از ۱۱۴ سوره تشکیل شده است و این عدد به ۱۹ قابل تقسیم می‌باشد.
۳) اولین سوره‌ای که نازل شد سوره علق (سوره شماره ۹۶ ) نوزدهمین سوره از آخر قرآن است.
۴) سوره علق ۱۹ آیه دارد.
۵) سوره علق ۲۸۵ حرف دارد و این عدد به ۱۹ قابل تقسیم می‌باشد.
۶) اولین بار که حضرت‌ جبرئیل با قرآن فرود آمد ۵ آیه اولی سوره علق را آورد که شامل ۱۹ کلمه است.
۷) این ۱۹ کلمه، که به تعداد حروف «بسم‌ الله الرحمن الرحیم» است ، ۷۶ حرف دارد.
۸) دومین باری که حضرت جبرئیل فرود آمد ۹ آیه اول سوره قلم (سوره شماره۶۸) را آورد که شامل ۳۸ کلمه است.
۹) سومین بار که حضرت‌ جبرئیل فرود آمد ۱۰ آیه اول سوره مزمل (سوره شماره ۷۳) را آورد که شامل ۵۷ کلمه است.

آیا در تاریخ، کتابی را می شناسید که مانند قرآن بر طبق یک سیستم عددی قوی این چنین تنظیم شده باشد.؟

الف: کلمه الله ۲۶۹۸ مرتبه در قرآن تکرار شده است که مضربی از عدد ۱۹ است (۱۴۲x 19) و تعداد حروف «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» نیز ۱۹ مورد می‌باشد. مسئله جالب این‌ که در سوره اخلاص بعد از «قل هو الله احد» جمله «الله الصمد» آمده است؛ در صورتی که اگر «هو الصمد» می‌آمد، جمله صحیح بود.« از نظر دستور زبانی باید الله که فاعل است و ضمیر آن «هو» می‌شود می‌آمد؛ اما با این حال الله آمده است.» اگر به جای الله ضمیر «هو» می‌آمد، سیستم ریاضی قرآن به هم می‌ریخت و این مسئله‌ شباهت زیادی به همان «اخوان» و «قوم» در سوره ق دارد.
ب: مورد جالب دیگر، در سوره مریم حروف مقطعه «کهیعص» می‌باشد که به صورت حروف آغازین آمده است. این حروف در سوره مریم، به صورت جداگانه با این تعداد به کار رفته‌اند، حرف«ک» ۱۳۷ مرتبه، حرف«ه» ۱۶۸ مرتبه، حرف«ی» ۳۴۵ مرتبه، حرف«ع» ۱۲۲ مرتبه، حرف«ص» ۲۶ مرتبه.

در قرآن بعضی از کلمات با کلمه‌های دیگر که از نظر معنی با همدیگر تناسب دارند یکسان به‌ کار رفته‌اند. مثلا:
۱- کلمه«حیوه» ۱۴۵ بار با مشتقات آن در قرآن به کار رفته است و به همان تعداد(۱۴۵بار) کلمه «موت» با مشتقاتش به کار رفته است.
۲- کلمه «دنیا» ۱۱۵بار و کلمه «آخرت» هم ۱۱۵ بار به کار رفته است.
۳- کلمه «ملائکه» ۸۸ بار در قرآن آمده است و کلمه «شیاطین» نیز به همان تعداد ۸۸ بار به کار رفته است.
۴- کلمه «حر»« گرما » ۴۰ بار و کلمه «برد»« سرما » نیز ۴۰ بار به کار برده شده‌اند.
۵- کلمه «مصائب» ۷۵ بار و کلمه «شکر» نیز ۷۵ بار.
۶- کلمه «زکات» ۳۲ بار و کلمه «برکات» نیز ۳۲ بار.
۷- کلمه «عقل» و مشتقات آن ۴۹ بار و کلمه «نور» نیز با مشتقاتش۴۹ بار.
۸- کلمه «یوم»« روز » و «شهر»« ماه » در قرآن به ترتیب ۳۶۵ بار و ۱۲ بار به‌ کار رفته‌اند.
۹- کلمه «رجل»« مرد » و کلمه «امرأه»« زن » نیز ۲۴ بار در قرآن به کار رفته‌‌اند.
۱۰- کلمه «امام» به صورت مفرد و جمع، ۱۲ بار در قرآن آمده است.
آیا این پدیده‌های بی‌نظیر تصادفی است؟

تعداد سوره‌ها، آیه‌ها و …

تعداد کل سوره‌های قرآن کریم ۱۱۴ سوره می‌باشد که از این میان ۸۶ سوره آن مکّی (یعنی در مکه بر رسول الله نازل شده است) و تعداد ۲۸ سوره آن مدنی است (در مدینه بر رسول الله نازل شده است). قرآن ۳۰ جزء‌ و تعداد ۱۲۰ حزب (قسمت) است.
کل آیات قرآن ۶۲۳۶ آیه می‌باشد.
کل کل

مات قرآن ۷۷۹۲۷ کلمه می‌باشد.
کل حروف قرآن ۳۳۰۷۴۹ حرف می‌باشد.
کل کلمات نقطه دار قرآن ۱۵۵۰۷۲ کلمه می‌باشد که از این میان ۶۳۶۵۴ نقطه تکی و تعداد ۳۸۱۵۲ نقطه دوتایی و تعداد ۳۵۳۸ نقطه سه‌تایی می‌باشد.

هدف از تمامی‌ آنچه که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر ما از جانب خداوند متعال آورده، در آن است که قرآن را خوب بخوانیم و درک کنیم و به آن عمل نماییم تا راه و رسم زندگیمان با آگاهی و بینش صحیح دنبال شود. لذا خداوند متعال در تمامی‌ کتاب خود تأکید نموده است تا ما فقط قرآن خوان نباشیم، بلکه قرآن را بپا داریم، یعنی باید بعد از درک و فهم، آنچه را گفته شده است عمل کنیم.

حروف مقطّعه اول سوره‌های قرآن کریم

• سوره‌های بقره، آل عمران، عنکبوت، روم، لقمان و سجده با حروف الم شروع می‌شود.
• سوره‌های یونس، هود، یوسف، ابراهیم و حجر با حروف الر شروع می‌شود.
• سوره‌های مؤمن، فصلت، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف با حروف حم شروع می‌شود.
• سوره‌های شعرا و قصص با حروف طسم شروع می‌شود.
• سوره اعراف با حروف المص شروع می‌شود.
• سوره رعد با حروف المر شروع می‌شود.
• سوره مریم با حروف کهیعص شروع می‌شود.
• سوره طه با حروف طه شروع می‌شود.
• سوره نمل با حروف طس شروع می‌شود.
• سوره یس با حروف یس شروع می‌شود.
• سوره صاد با حرف ص شروع می‌شود.
• سوره شوری با حروف حمعسق شروع می‌شود.
• سوره ق با حرف ق شروع می‌شود.
• سوره قلم با حرف ن شروع می‌شود.

حروف مقطعات نیز جزو علوم غریبه می‌باشد که هر کسی به قدر درک و فهم خود و لیاقتی که پیدا می کند می تواند از آن بهره‌مند ‌شود، نه بیشتر. یکی از راه های وارد شدن به این رموز ، استفاده از علم جفر { حروف ابجد کبیره و جفر ترتیبی } است.

ابتدا بایست بدانید که از مجموع یکصد و چهارده سوره قرآن کریم، بیست و نه سوره با حروف تهجی (به معنی تهدید یا توجه دادن مطلبی مهم) شروع می‌شود. که این سوره‌های بیست و نه گانه را مقطّعات می‌گویند.

حروف مقطّعه اول سوره‌های قرآن ۷۸ حرف است. مثل ؛ الم ، المر، یس،…و که پس از حذف حروف تکراری آنها، چهارده حرف، باقی می ماند. یعنی نصف مجموع حروف الفبا که آن را حروف نورانی می‌گویند وشامل:{ ا، م، ص، ر، ک، ه، ی، س، ح، ق، ن، ط، ع، ل}؛ می‌باشد که از مجموعه این حروف این جمله را می توان استخراج نمود:

صِراطَ عَلیٌ حَقْ نَمْسَکهُ
هرکه راه خدا را می‌خواهد، می‌بایست راه علی (ع) را دنبال کند.

پس اولین نتیجه ای که از استخراج حروف مقطعه گرفتیم این بود که : ۱۱۴ سوره قرآن خلاصه شد به بیست و نه سوره مقطعه و از ۲۹ سوره خلاصه شد به ۷۸ حرف مقطعه و بعد از ساقط کردن حروف تکراری به ۱۴ حرف نورانی جمله { صِراطَ عَلیٌ حَقْ نَمْسَکهُ } را استخراج نمودیم.

حال برای وارد شدن به مرحله دوم استخراج اسرارحروف مقطعات؛ آن لازم است محاسبات دیگری را انجام بدهیم.

ابتدا بایست: ۲۹ سوره‌ای که با آنها حروف مقطعات شروع می شود را ، تک تک ، حروف آن را انتخاب نموده و از طریق جفر کبیره ( جفرحروف شان را )؛ هر یک را جدا جدا محاسبه می کنیم .

بطور مثال سوره « طه » را انتخاب می کنید: ابتدا جفر کلمه { طه } را طبق قوانین جفرکبیره که در بالا ذکر شد را حساب نموده و عدد آن به دست می‌آورید. حرف ط مساوی با ۹ می باشد و حرف ه مساوی با ۵ می شود. حاصل جمع این دوعدد می شود عدد ۱۴؛ {۱۴ = (۹) ط + (۵) ه }؛

بنابراین عدد ۱۴ که ازاین محاسبه بدست آمده ؛ می شود عدد آیه سوره طه ؛ آن آیه را کنار گذاشته یاد داشت می کنید و به سراغ دیگر حروف مقطعه رفته و به همین صورت آنها را نیز محاسبه می کنید و یاد داشت بر می دارید. هر کدام را تک تک مورد بررسی قرار می دهیم تا ببینیم حرف و یا کلمه مورد نظر در آیه چه بوده و منظور آن چیست. مثلاً :
کلید سوره طه در آیه ۱۴ آن که { اِنَّنی اَنا اللهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا فَاعْبُدْنی وَ اَقِمِ الصَّلوهَ لِذِکْری } می باشد کدام است ؟

معنی آیه : اولاً بدان که منم خدای یکتا هیچ خدایی جز من نیست پس مرا به یگانگی بپرست و نماز را مخصوصاً برای یاد من بپادار.

با کمی بررسی و تفحص در این آیه درمی یابید جمله ؛ { اَقِمِ الصَّلوهَ } ؛ (نماز را بپادارید) بیشتر توجه ما را جلب می کند. با برداشتی شهودی دراین آیه متوجه خواهیم شد که { یکی از نکته های کلیدی دراین آیه و سوره می تواند همین باشد؛ نماز را بپاداریم نه آنکه فقط نماز خوان باشیم }. ( عمل کردن )؛
سوره العلق
عَبْدًا إِذَا صَلىَّ ؛ بنده‏اى را آن گاه که نماز مى‏گزارد؟ (۱۰)؛
أَ رَءَیْتَ إِن کاَنَ عَلىَ الهْدَى ؛ چه پندارى اگر او بر هدایت باشد (۱۱)؛

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ؛ الا ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی به زبان می‌گویید که در مقام عمل خلاف آن می‌کنید؟(سوره صف آیه ۲)؛
کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ؛ این عمل که سخن بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب می‌آورد. (سوره صف آیه ۳)؛

بقیه سوره‌ها را نیز به این ترتیب حساب می‌کنیم توجه داشته باشید؛ اگر در برخی از سوره ها تعداد آیه آن از عدد به دست آمده کمتر بود. بایست عدد به دست آمده را به جفرصغیره تبدیل نمود تا عدد بدست آمده ؛ به عدد یک یا دورقمی ختم شود. مانند سوره رعد که جفرکلمه ( المر) را حساب نموده، عدد ۲۷۱ ؛ به دست می‌آید. یعنی الف ( ۱) و الم (۳۰ ) و میم ( ۴۰) و ر (۲۰۰) که جمع این اعداد می شود؛ ( ۲۷۱ ) در اینجا می‌بینیم که سوره رعد این تعداد آیه ندارد و تعداد آیات آن سوره کمتر است. در این مورد ؛ لازم است که جفر کبیره این کلمه را (المر ) به جفرصغیره عدد تبدیل کنید. { جفر کبیره این کلمه را (المر ) که عدد آن می شود ۲۷۱ } را به جفر صغیره آن تبدیل می کنید . { ۲ + ۷ + ۱}؛ می شود (عدد ۱۰ ).
پس عدد باقی مانده یعنی عدد ۱۰ می شود شماره آیه سوره (المر ). آن را در جدول خود منظور می کنید .

طریقه بدست آوردن رمز سوم حروف مقطعات

برای این منظور لازم است ابتدا در جدولی را که در اختیارتان قرار داده ایم را آورده و نگاه دقیق به ان کنید.
اولین سوره را که سوره بقره می‌باشد، آن را به عنوان نشانه اصلی و پایه جدول قرار داده .
سپس در فرست جدول از سوره بقره تا ۱۱ سوره دیگر را بشمارید. می بینید به سوره طه میرسید. نام و عدد آن سوره را نیز یاداشت کنید.
بعد از سوره طه ؛ بار دیگراز روی جدول ۱۱ سوره دیگر را شمرده ؛ به سوره مؤمن می‌رسید. نام و عدد آن سوره را نیز یاداشت کنید.
حالا عدد سوره های بدست آمده را جدا جدا شماره کنید یعنی :
عدد سوره بقره که : (۱) می باشد را
و عدد سوره طه را (۱۱) می باشد را
و عدد سوره مؤمن که (۲۱) است را

از طریق جفر ترتیبی محاسبه کنید؛ یادتان باشد فقط خود اعداد آن را حساب کنید، که اینگونه می شود . ( ۱) و (۱۱) و(۲۱) به این صورت حساب می کنید … (۲+ ۱+۱+۱+۱) جمع آن می شود ( عدد ۶ ).
حالا از روی جدول داده شده دوباره از سوره مؤمن ۶ تا سوره دیگر بشمارید به سوره (احقاف ۲۷) . می رسید آن را نیز یادادشت و نام و عدد آن را بنویسید. نتیجه این محاسبات می شود .

{ سوره بقره = ۶ } و { سوره طه =۱۴} و { سوره مؤ من = ۲۱ } و{ سوره احقاف = ۲۷ } است.

حال با استفاده از جفر ترتیبی از بین این ۴ سوره فوق بایست؛ اولین سوره یعنی سوره { بقره } و آخرین سوره؛ یعنی سوره احقاف را انتخاب و آن دو را حذف نموده . در پایان دو سوره باقی می ماند: یعنی ( سوره طه و سوره مؤمن ) .

در جدول نمودار ذیل نام و عدد این دو سوره را پیدا کنید.! لطفا در این مرحله کمی دقت بیشتری کنید. مفاهیم و معانی که روبروی این دو سوره مشخص شده است را انتخاب نموده؛ یعنی اول سوره طه که عدد آن (۱۱) است. را با شماره و سپس سوره مؤمن که عدد آن (۲۱) می‌باشد را در کنار یک دیگر بگذارید؛ می بینید درقسمت توضیحات مقابل سوره ( طه )، نوشته شده است (بپاداری) و در مقابل سوره (مؤمن ) نوشته شده است: ( عدالت ). با بررسی نهایی می توان چنین نتیجه گرفت که ? عدالت را بپا دارید )

اصول خلق نیک آمد عدالت پس از وی حکمت و عفت، شجاعت

عدالت چون شعار ذات او شد ندارد ظلم از آن خلقش نکو شد

عدالت چون یکی دارد ز اضداد همی‌ هفت آمد این اضداد ز اعداد

به زیر هر عدد سری نهفت است از آن درهای دوزخ نیز هفت است

ظهور نیکویی در اعتدال است عدالت جسم را اقصی کمال است « شیخ شبستری»

نتیجه سخن اینکه تمامی ‌دروس الهی که از طریق کتاب آسمانی به ما داده شده است. همچنین تمامی‌ آنچه را که در اسرار حروف مقطعات آمده است؛ این است که؛ خداوند متعال تمامی امورهستی را بر اساس عدالت پایه گذاری نموده و عدالت او در تمامی‌ مراحل هستی جاری و ساری است . و اگر انسان آن را در تمامی مراحل زندگی خود رعایت کنید بی شک رستگار خواهد شد.

اگر ابر مردی چون حضرت علی(ع) در طول قرون؛ زبان زد خاص و عام می‌شود. به خاطر این است که او در طول زندگی خود هیچگاه پای را فراتر از عدالت الهی نگذاشت و در تمامی‌ امور زندگیش سعی نمود؛ چه در حق خود چه در حق دیگران عدالت را ایجاد و اجرا نماید.

دلیل سوم آن این است که اگر دقت کنید؛ می بیند در اصول دین ما مسلمانان؛ دومین اصل از اصول دین ما: ((عدل است )). و این مهم برآن است که حضرت حق خداوند متعال؛ عادل است و تمامی جهان هستی را بر اساس عدالت بنیان نهاده . لذا لازم است که تمامی‌ مؤمنین نیز عدالت را چه در حق خود و چه در حق دیگران رعایت کنند، تا رضایت حضرت دوست را ایجاد نموده و رستگار شوند.

صِراطَ عَلیٌ حَقْ نَمْسَکهُ
هرکه راه خدا را می‌خواهد، می‌بایست راه علی (ع) را دنبال کند.

جدول حروف مقطعه سوره‌های

شود باید ۱۵۸ روز آن ذکری را که در جدول اسماء الحسنی برای اسم محسن انتخاب کردید به همان تعداد ذکر بگوید تا ۱۵۸ روز تمام شود ، البته باید بدانید تمامی این موارد باید ((با اجازه استاد و استعلام)) باشد و بعد ذکر بگویید.

مثال: شما ابتدا در جدول اسماءالحسنی که دارید بگردید. مثلاً اگر شخص مشکل مالی و اقتصادی دارد، کلمه شهید را برای او انتخاب کنید. بعد اسم شخص که مثلاً محسن و قرار است برایش ذکر بگویید را به جفر حساب کنید می‌شود ۱۵۸٫ پس باید وقتی اجازه از استاد گرفتید، ۱۵۸ روز برای او ذکر یا شهید یا شهید به تعداد ۳۱۹ بار بگویید. انشاءالله اجابت شود .

رمز وارد شدن به اطلاعات قرآن عدد ۱۹ می‌باشد.

همانطوری که در بالا گفته شد اولین آیه‌ای که به رسول الله ابلاغ شد، آیه بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: بود. حال اگر توجه کنید، می‌بینید که جمله « بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم » از ۱۹ حرف تشکیل شده است. اگر حرف مشدد آنرا هم حساب کنید با تشدید می‌شود ( ۲۲ حرف ) . پس عدد ۱۹ را با عدد ۲۲ جمع می‌کنید (۴۱ می شود ۲۲+۱۹) پس عدد۴۱ می‌شود عدد کلیدی شما برای ورود به اسرار قرآن. بهتر است در هنگام ذکر گرفتن و گفتن السماء الحسنی ، عدد جفر آن را که مربوط به اسم ذات احدیت می‌باشد، همیشه یکی از عدد را گرو ، نگه می‌دارند. (یعنی اگر عدد به دست آمده ۴۱ باشد، باید ۴۰ تای آن را حساب کنید یا بگویید) مثل الله هو که جفر عددی آن ۱۰۰۱ می‌باشد ؛ اما ۱۰۰۰ تای آن را می‌گویید. یعنی ۱۰۰۰ بار می‌گویید: الله دم، هو بازدم.

حال برای اینکه وارد اطلاعات و برخی از اسرار قرآنی شویم ، می‌بایست عدد ۱۹ را که رمزه ورودی قرآن بود با عدد بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم که ۴۰ می‌شود و کلید قرآن بود ، جمع می کنید و بعد جفر صغیره آن را حساب نمود که می‌شود عدد چهارده .

۴۰ +۱۹ = می شود ۵۹ به صغیره تبدیل شود یعنی ۹+ ۵ = می شود ۱۴ عدد کلیدی دیگرقرآن بدست می آید .

برای خواست خود، یکی از اسماء الحسنی را که به موضوع خواسته شما نزدیک باشد را انتخاب می کنید. جفر کبیره آن را حساب نمایید وآن عدد را با عدد کل سوره های قرآن کریم یعنی (۱۱۴ ) می باشد جمع می کنید. سپس عدد بدست آمده را به عدد صغیره تبدیل می کنیم تا عددمان به عددیک یا دو رقمی برسد .این عدد بدست آمده عدد سوره می باشد که انتخاب می کنیم . سپس اعداد سن خود یا فردی را که می‌خواهید در مورد آن سئوال بپرسید را با هم جمع کنید و به صغیره برسانید عدد آخر (عددآیه) بدست می آید که جواب سئوال شما است .

حاصل کلام این است که:

۱- حقیقت اصلی و نهایی علم جفر در نزد مهدی موعود است و هیچ کس چون او از حقیقت جفر آگاه نیست.

۲- حقیقت علم جفر همان لوح قضا است و لوح قضا همان عقل کلّ است و مراد از عقل کلّ، ظاهراً عقل فعّال یا عقل اوّل است.

۳- علم جفردرحقیقت تأویل کتب آسمانی است و روشن است که جز امام معصوم، کسی از تمام تأویلات کتب آسمانی آگاه نیست.

از کلام وی بوی این مطلب استشمام می شود که غیر معصوم نیز به اندازه سعه وجودی خود و به اندازه ارتباطش با عقل مجرّد می تواند ازعلم جفرآگاه شود ولی این آگاهی تامّ نخواهد بود. همچنین از کلام وجه تسمیه علم جفر به علم الحروف نیز تا حدودی مشخص می شود چون از عقول مجرّده تعبیر به موجودات حرفی نیز می شود. در برخی روایات نیز از حرف به عنوان مخلوق اوّل یاد شده است کما اینکه از عقل نیز به عنوان مخلوق اوّل یاد شده است.

{ کلّ ذلک على حسب الاستحسانات التی عندهم أو ضوابط مجعوله لکلّ منهم. و لعلنا أتعبنا القاری بتفصیل الکلام فی هذه التقسیمات، غیر أنه لم یکن بدّا من إیراد ذلک الموجز لما استفاد الشارح من أکثرها فی مطاوی الکتاب علما أنّ بعض القرّاء إذ لم یحتاجوا- حتّى الآن- إلى مثل هذه المسائل فلم یسمعوا منها شیئا، و هذا هو عذرنا- فی هذا التطویل- «و العذر عند کرام الناس مقبول }؛ بقی کلام، و هو هل لهذا القسم من الاستحسانات حجّیه أو اعتبار عند العقل؟

و الجواب الذی یمکن التعویل علیه أنّه لا یمکننا نفی هذه المطالب بالجمله- فإنّه قد ثبت صحّه استخراج بعض المستخرجین لهذه المسائل من أمثال هذه العلوم- مثل الجفر و الرمل- بالتواتر، کما أنّه لا یمکننا قبول هذه الادّعاءات- الواضحه بطلان أکثرها- بالجمله، فمثلا نرى فی مکتوب صائن الدین ل «بایسُنقُر» یدعی أنه یستخرج من اسم السلطان «شاهرخ» أنّه یملک فی سنین القرن التاسع، استنادا إلى أنّ «رخ» ۸۰۰ و «شاه».

هو الملک بالفارسیه و لا نشک فی بطلان هذا الاستنتاج علما أنّ صاحب هذا الاسم- ممن کان قبل شاهرخ الملک أو بعده أو معاصره- کثیر بین الفرس، و لم‏ یکن أحد منهم ملکا غیره، کما أنّ على سیاق هذا الاستدلال یجب أنّ من کان اسمه «شاهنواز» سلطانا فی القرن الأول، و «شاه دوست» ملکا فی القرن الخامس- و قس علیه غیره من أمثال هذا الأسماء- على کثرتها بین الفرس-فلا یمکن اعتبار هذه الاستنتاجات و الاعتقاد بها ما لم یتبیّن وجه الاستنتاج و الارتباط علمیّا. و أما ما ثبت من صحه استنتاج بعض من أشرنا إلیه فالظن الغالب أنّه لیس الشأن فیها مسأله علم الحروف، بل ذلک أثر نفسیّه المستخرج،

یؤیّد ذلک أنّ الذین کانت نتیجه استنتاجاتهم صحیحه، هم الذین کانوا یخبرون بأمثال هذه المطالب من غیر محاسبه و استفاده من أمثال هذه العلوم أیضا. فلسنا ننکر أنّ الإنسان إذا ارتاض نفسه بالریاضات المخصوصه یصیر ذا قوّه روحیّه تمکّنه من إجراء أعمال أو إخبارات عن الماضی و المستقبل محیّر للعامّه و الخاصّه، و أمّا أنّ ذلک یستخرج من أمثال تلک الحسابات فادّعاء بلا دلیل و قول واضح البطلان- و الله أعلم و هو یهدی السبیل. « شرح فصوص (ابن ترکه) ، المقدمه ،ص ۴۹ »؛

نهایت اینکه: حقیقت علم جفر تنها در اختیار معصوم است لذا هیچ کس به حقیقت و تمامیّت آن آگاه نیست. لذا بسیاری اوقات محاسبات دارندگان غیر معصوم این علم نادرست از آب در می آید. بخصوص زمانی که قواعد این علم را در زبانهای عجمی (غیر عربی ، عبرانی و سریانی) جاری کنند. لذا برخی عرفا چون ابن عربی ، فائده اصلی این علم را فهم خطابات نبوی و قرآنی معرّفی کرده اند که منشاء وحیانی دارند.

بنابر این، می توان گفت که جفر ائمه (ع) به معنای عام کلمه شامل حقایق و علوم الهی است، اعم از شرایع، علوم باطنی، حکمت، قدرت و … که یا به صورت اجمالی و سرّی در یک کتاب آمده (کتاب جفر)، یا به طور تفصیلی همچون مجموعه ای گرانسنگ از کتب بوده است؛ و یا شامل سلاح پیامبر بوده (جفر احمر) که مظهر قدرت و قهر الهی است.

طبیعی است که امامان در باطن خود صاحب این علوم و آثار هستند و نیاز به نوشته و کتاب به معنای معهود کلمه ندارند و مهم حقیقت باطنی این کتب است، ولی منافاتی ندارد که در ظاهر نیز به طور تدوینی این علوم را همان گونه که پیامبر املاء نموده و علی (ع) نوشته است دارا باشند و در این بین اسرار و مجهولات زیادی است که ما از درک آنها عاجزیم.

پس جفر ائمه (ع) بر خلاف آنچه مشهور شده است؛ صرفاً بخشی از علم حروف و اعداد عرفانی که بتوان با آن کارهایی شبیه به رمل و اسطرلاب و … انجام داد نیست. هر چند «کتاب جفر» (عنوان اول از سه موردی که برای جفر ذکر شد) که در یک نوشته شامل همه اسرار و اخبار و حقایق عالم است، یقیناً نوشته ای معمولی نبوده و شباهتی به نوشته های سرّی دارد که با زبان اعداد یا حروف منفصل تدوین شده و همه تفصیلات توسط امام از آن قابل استخراج است.

ولی آنچه در دست برخی مدعیان علم عدد و حروف است که پیش از اسلام نیز وجود داشته را نمی توان همان جفر ائمه دانست. هر چند می توان گفت که این علوم هم نوعی برداشت و استفاده ناقص از معارف الهی بوده که تبدیل به یک فن شبیه به رمل یا علم نجوم (طالع شناسی و کهانت) شده که هدف از آن استخراخ اخبار غیبی مثل پیش گویی آینده و برخی امور دیگر است. طبق آنچه گذشت روشن می شود که جفر، اسرار عرفان و معارف اهل بیت علیهم السلام است که طبق روایات جایگاهی بی بدیل در معارف الهی داشته و یقیناً فراتر از فوت و فن هایی است که تحت عنوان علوم غریبه در دست برخی مدعیان است.

با این توضیح که در تاریخ نبوت و امامت همواره معارف و علوم عرفانی در معرض سوء استفاده و تبدیل به ابزار بوده، یا با نگاه ابزاری مورد توجه اهل کهانت و علاقه مندان به قدرت های ماورائی قرار گرفته است. البته حقیقت علم اعداد عرفانی که عرفای واصل از آن به طور لدنی برخوردار اند، بسی فراتر از اموری همچون دعا نویسی و سحر و رمل و … بوده و تفاوت بین این دو بسیار است. و به قول حافظ اسرار الهی با اوراق شعبده قابل مقایسه نیست هرچند که در برخی امور شباهت هایی با هم داشته باشند.

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم سِرّ حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم

واقعیت این است که بنده در این مقوله تنها به قسمت کوچکی از اسرار و خواص اعداد اشاره کردم وبیشتر قصد داشتم با نگارش وعنوان نمودن آن، توجه شما را به این مهم جلب نمایم که وجود اعداد در زندگی بشر بی دلیل نیست و دارای اهمیت ویژه در کل هستی دارد. به نوعی که می توان گفت اعداد یکی از موارد خیلی مهم برای ارتباط ما انسان ها با سیستم الهی است و نباید آنرا کم اهمیت و یا نادیده گرفت.

البته بحث اعداد تنها به این مثال هایی که بنده برایتان بطور نه کامل، بلکه فقط اشاره کوتاه آورده ام خلاصه نمی شود. زیرا صلاح ندانستم آنها را کامل عنوان کنم زیرا به دو دلیل امکان پذیر نبود، چون اول اینکه حجم آنها صدها عنوان و کتاب خواهد بود و دوم اینکه بسیاری از این محاسبات تکنیکی و فنی است که بدون حضور استاد آن و راهنمایی او فایده ای برای شخص محقق ندارد و به جایی هم نمی رسد. اما مشکل اصلی آنجاست که متاسفانه عده ای بی خرد این مهم را به بازی گرفته و ندانسته به مواردی اشاره می کنند که اساساً نه تنها اعتباری ندارد بلکه عموماً بیشتر آنها خیالات و وهم است…

سفارش بزرگان اهل کمال و معنا این است که طالبان کمال و قرب خداوند عمر ارزشمند و سرمایه نفس جوانی را صرف اموری ماندگار و اساسی که آنها را به عالم معنا و به هدف آفرینش و خلقت نزدیکتر سازد, بنمایند و از فرصت محدود عمر و جوانی, بهترین و بیشترین استفاده را بنمایند.

به همین خاطر بزرگان اهل کمال و متخصصین علوم الهی و سیر الی الله مانند مرحوم ” قاضی اعلی الله مقامه الشریف ”  فرزندان خود را از آموختن علوم غریبه و صرف عمر در راه تحصیل آنها منع می کردند در عوض آنها را به یاد و ذکر و مراقبه پروردگار و تلاش در راه بندگی و معرفت او ترغیب و تشویق می کرده اند.

این گونه علوم با وجود داشتن آثاری مطلوب, دارای آفات و آثار نامطلوب فراوانی نیز می باشند و هر چند مدعیان فراگیری و برخورداری از این علوم زیاد و فراوان می باشند ولی در عین حال اساتید این فن که هم در کار خود خبره و متخصص باشند و هم قابل اعتماد و وثوق باشند و اهل شیادی و کلاه برداری و شهرت و مرید پروری و اسم و رسم به هم زدن نباشند, بسیار کم است.

ورود در این راه علاوه بر خطراتی که دارد و امور ناشناخته ای که انسان با آنها مواجه می شود که ممکن است ایمان و اعتقاد و سلامت فکر و اندیشه او را با خطر مواجه سازد, از نظر ثمرات و بازدهی امر مشخص و شناخته شده ای نمی باشد. عده زیادی که وارد این وادی شده اند به انحرافات دچار شده اند. مانند تسخیر جن دچار محرمات شده اند و از اسرار مردم سر درآورده و آبروی مردم را بر باد داده اند یا با احضار ارواح و ارتباط با مردگان و نقل اخبار و اسرار مردم وارد ورطه غیبت و تهمت و این گونه محرمات شده اند. بنابراین توصیه ما این است که وقت و عمر و جوانی خود را صرف امور ضروری تر و مهم تر بنمایید.

هدف از بیان و مطرح کردن این بحث چنین بود که بنده به شما بگویم علم اعداد را در زندگی خود دست کم نگیریم و سعی کنیم اعدادی که در طی روز و هفته راه ارتباطی ما را با دنیای خارج بوجود می آورند را سرسری نگیریم و دقت بیشتربه این علوم داشته باشیم و شناخت خود را در باره آنها گسترش دهیم! اما مراقب خرافات و توهمات آن باشیم تا فضای زندگی خود را آلوده نکنیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *