جذب افراد با ذهن

جهان پس از مرگ

ذهن

 روش های کنترل ذهن دیگران

ذهن کنترل همه چیز را بر عهده دارد. ادراک ، تصورات ، تفکرات ،اعتقادات و به طور کلی ،تمام جنبه های شناختی رفتار انسان ،تحت کنترل ذهن او قرار دارد. جهان و هر آنچه که در آن موجود است ،از طریق تصورات ما ،در ذهن ما انعکاس می یابد.

بنابراین ،اگر ما بتوانیم از طریق دستکاری و کنترل ذهن ،این تصورات را تغییر بدهیم ، متعاقبا واقعیت های زندگی ما نیز دستخوش تغییر خواهد شد.

به عبارت دیگر ، اگر بتوانیم ذهن خودمان را تحت کنترل درآوریم ،قادر خواهیم شد دنیایی مطابق با آرمانها و ایده آلهای خودمان بسازیم. خواندن فکر افراد خواندن ذهن اطرافیان می تواند یک روش جالب برای دانستن افکار و نیات آنها باشد .

تصور اینکه بتوانیم با یک حرکت چشم و یا دست بفهمیم طرف مقابل چه قصد و یا فکری دارد می تواند خود یک نکته مثبت در برقراری روابط و بسیاری از این مسائل باشد.

خواندن ذهن دیگران محققان بر این باورند که افکاری همچون امثال بالا، واکنش فیزیکی چشم را به دنبال دارند، که شما با تشخیص آنها می توانید تقریبا حدس بزنید که فرد به چه چیزی فکر می کند.

انسانها عموما موجودات کنجکاوی هستند و دانستن افکار یا رازهای پنهان، آنها را به وجد می آورد. موضوع وقتی جالبتر می شود که آنها بتوانند ذهن دوست یا همسرشان را بخوانند.

شاید با خواندن تیتر مطلب، پیش خودتان فکر کردید که:« امروز میرم خونه و فکر داداشم رو می خونم تا ببینم چرا این چند روز اخلاقش عوض شده » ولی عجله نکنید، این کار به آن سادگی هم که تصور می کنید نیست.

یکی از روشهای موثر ذهن خوانی، درک زبان بدن است.

در واقع افراد در حین حرف زدن، به صورت ناخودآگاه قسمتی از بدنشان را تکان می دهند و این حرکات نشان دهنده تفکرات و احساسات درونی فرد نسبت به موضوع جاری دانست.

برای مثال وقتی از افراد راجع به شماره تلفن شان در ۱۰ سال پیش سوال کنید، آنها سعی می کنند از حافظه شان برای به خاطر آوردن آن کمک بگیرند و وقتی از آنها راجع به آرزویشان می پرسید آنها سعی می کنند تا تصویری را در ذهنشان بسازند.

محققان بر این باورند که افکاری همچون امثال بالا، واکنش فیزیکی چشم را به دنبال دارند، که شما با تشخیص آنها می توانید تقریبا حدس بزنید که فرد به چه چیزی فکر می کند. خواندن ذهن روش های خواندن ذهن قبل از خواندن این ۷ واکنش، لازم است باید ۲ نکته را بدانید :

۱ – این واکنش ها بر اساس افراد راست – دست نوشته شده اند و در صورتی که فرد مورد نظر چپ دست است، باید آنها را برعکس در نظر بگیرید.

۲ – منظور از راست یا چپ، دید شما نسبت به فرد انجام دهنده واکنش می باشد.

حرکات و واکنش های چشمی

۱ – بالا – سمت راست:نشانگر جستجو و بازسازی رویدادی تصویری که در گذشته رخ داده است.

۲ – بالا – سمت چپ:در حال ساختن تصویر و یا رویداد جدید.

۳ – مستقیم – سمت راست:بخاطر آورن صوتی که در گذشته شنیده شده است.

۴ – مستقیم – سمت چپ:در حال ساختن کلمه و یا صوتی که در گذشته رخ نداده است.

۵ – پایین – سمت راست :صحبت کردن شخص با ضمیر داخلی اش

۶ – پایین – سمت چپ:به خاطر آوردن و یا تصور یکی از حواس، لامسه، بویایی و یا چشایی

۷ – چند حرکت و یا بدون حرکت:ممکن است شما سوالی را از فرد مورد نظر بپرسید و فرد هیچکدام از حرکات فوق را انجام ندهد و به یک نقطه خیره شود.

این بدین معنی است که فرد دارد سوال و جواب را به صورت تصویری بررسی و شبیه سازی می کند. البته باید بدانید که این حرکات برای تمام افراد یک معنا و مفهوم را نمی رساند.

خواندن افکار دیگران از طریق چشم

تحقیقات دانشمندان نشان میدهد چشم ها واقعا دریچه ای به درون افکار انسان ها هستند و می توان با بررسی حرکت و نگاه انسان ها به افکار آنها پی برد.

یک نگاه مختصر به بالا یا پایین ، چپ یا راست می تواند به فهمیدن آنچه که در ذهن هر انسانی می گذرد کمک کند.

در یک تحقیق که توسط دانشگاه ملبورن انجام شده است ، از داوطلبان خواسته شد به یک سری از اعداد بین یک تا ۳۰ فکر کنند و آنها را به صورت تصادفی بیان کنند. دانشمندان حرکات چشم هر نفر را تحلیل کرده و اعلام کردند که میتوانند عددی را که هر شخص در ذهن خود به آن فکر می کند را با دقت بالایی حدس بزنند.

این تحقیقات نشان می دهد که هنر خواندن ذهن می تواند با کمک مطالعه حرکات و حالات غیر ارادی چهره به صورت علمی دربیاید. دکتر مایکل نیکولاس یک عصب شناس و یکی از نویسندگان این تحقیق در این باره گفت :

چشم ها نه تنها به ما اجازه می دهند که دنیای اطراف خود را ببینیم ، بلکه با کمک آنها میتواند به دنیای درون ذهن انسان ها هم نفوذ پیدا کرد. در این تحقیقات که نتایج آن در نشریه Current Biology به چاپ رسیده است ۱۲ مرد راست دست در یک اتاق تاریک قرار گرفتند و از آنها خواسته شد اعداد بین یک تا ۳۰ را به طور کاملا تصادفی لیست کنند.

در این بین حرکات چشم آنها به طور کامل جزئی تحت نظر قرار گرفت و هر حرکت کوچک ثبت شد. دانشمندان متوجه شدند اگر چشم افراد کمی به طرف چپ و سپس اندکی به سمت پایین حرکت کند ، احتمالا عدد بعدی که آنها انتخاب می کنند کوچک تر خواهد بود ، اما اگر آنها چشمان خود را به سمت راست و بالا حرکت دهند احتمالا عدد بزرگتری را انتخاب خواهند کرد.

در این تحقیقات دانشمندان توانستند در ۶۰ درصد موارد به درستی عدد بعدی را حدس بزنند. دکتر توبیاس لوتشر در این باره گفت :

ما معمولا اعداد را در یک خط تصور میکنیم. زمانی که ما در مورد اعداد فکر می کنیم به طور خودکار آنها را در فضا تصور می کنیم و اعداد کوچک را در سمت چپ و اعداد بزرگتر را در سمت راست قرار می دهیم.

این در حالی است که ما خودمان هم به این نوع تصور ذهنی که از اعداد داریم توجه نمی کنیم. دانشمندان با انجام این تحقیقات به این نتیجه رسیدند که این گفته قدیمی که چشم ها میتوانند انسان را لو بدهند درست است.

این یافته ها نشان می دهد ارتباطات بسیار پیچیده ای بین افکار انسان ها ، حرکات بدن و جهان اطراف ما وجود دارد. این تحقیقات می تواند از این منظر هم قابل توجه باشد که فکر کردن ساده نسبت به اعداد تصادفی منجر به تغییرات سیستماتیک در موقعیت چشم انسان ها میشود.

قبلا نیز حرکات عرضی چشم به محاسبات ریاضی و یادآوری خاطرات گذشته مرتبط شده بود. پروفسور ریچارد وایزمن استاد روانشناسی دانشگاه هرت فورد شایر در این باره گفت :

مغز انسان ها افکار و حرکات بدن را کنترل می کند.اما سوال اصلی این جاست که کدام یک زودتر اتفاق می افتند ، فکر کردن یا حرک بدن؟ به نظر می رسد که این حرکت ها هستند که بر تفکرات انسان ها مقدم هستند و این بسیار موضوع جالبی است.

پروفسور وایزمن گفت آین تحقیقات بر اساس مطالعاتی بود که توسط ادماند جکوبسون روانپزشک آمریکایی در دهه ۱۹۵۰ انجام شد که در طی آن از شرکت کنندگان در تحقیق خواست که به برج ایفل فکر کنند و در این هنگام آنها به طور ناخودآگاه به سمت بالا نگاه می کردند.

ارتباط ذهنی از راه دور در اوایل قرن نوزدهم پدیده های فیزیکی تازه ای کشف شدند که توسط فیزیک نیوتنی قابل توجیه نبودند.کشف پدیده های الکترومغناطیسی و تحقیقات مربوط به آن مفهومی را تحت عنوان حوزه یا میدان مطرح نمود.حوزه چنین تعریف شد:

شرایطی در فضا که استعداد تولید نیرو را در خود داراست.علم مکانیک نیوتنی توضیح ساده ای در مورد تاثیرات ذرات مثبت و منفی مثلا پروتنها و الکترونها ارائه می داد.یعنی معتقد بود که دو ذره همانند دو جرم یکدیگر را جذب می کنند .

اما مایکل فارادی و جیمز ماکسول به کار بردن مفهومی بنام حوزه را مناسب تر یافتند و اعلام نمودند که هر بار الکتریکی در اطراف خود نوعی تاثیر ایجاد می کند و تحت چنین شرایطی بارالکتریکی مخالف در صورت حضور نیرویی را دریافت می کند.

بنابراین مفهوم تازه ای خلق شد.بدین معنی که کیهان مرکب از حوزه های انرژی است که نیروهای تاثیرگذار بر یکدیگر را بوجود می آورند.

دفعتا چارچوبی علمی پدید آمد که در قالب آن قادر گشتیم برخی از تواناییهای خود را توضیح دهیم.قابلیتهایی چون تاثیر گذاری بر یکدیگر از فاصله دور از طریق ابزاری بجز سخن گفتن یا دیدن.اینکه گوشی تلفن را برداریم و پیش از سخن گفتن با تماس گیرنده دریابیم که او کیست تجربه ایست که اکثر ما داشته ایم.

معمولا مادران بدون اطلاع از موقعیت فرزندشان از اینکه او دچار مشکل شده است مطلع می گردند.این نمونه ها توسط تئوری حوزه به توضیح در می آیند.

یکصد سال پس از آنکه فیزیکدانان به این حقایق پی بردند یعنی طی پانزده بیست سال اخیر بیشتر ما جهت توجیه درگیریهای شخصی مان با دیگران از این مفاهیم تازه استفاده می کنیم و خود را به عنوان موجوداتی مرکب از حوزه های انرژی می پذیریم.

بدون دیدن کسی یا شنیدن صدای او حضور فردی را در اتاق حس می کنیم(تاثیر متقابل حوزه ها)،از ارتعاشات خوب و بد دیگران سخن به میان می آوریم و از فرستادن انرژی به سوی دیگران یا خواندن افکار آنان گفتگو می کنیم.

به محض ملاقات غریبه ای بدون شناخت قبلی از احساس خود نسبت به او آگاه می شویم و در می یابیم که در آینده با او رفاقت خواهیم کرد یا برخورد.دلیل این آگاهی را می توان با توضیح تعادل یا عدم تعادل در تاثیرات حوزه انرژی توضیح داد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *