ریکی

ریکی

ریکی

ریکی چیست ؟

«ریکی حکمت و حقیقت است» هاوایو تاکاتا(Hawayo) همواره در سراسر تاریخ بشریت و در سراسر دنیا شیوه های شفابخشی ، مبتنی بر انتقال انرژی جهانی وجود داشته است . همان انرژی که قوت همه ی هستی جهان را شکل می دهد . از هزاران سال پیش تبتی ها درک عمیقی از سرشت روح، انرژی و ماده داشته اند و این دانش را برای شفای بدن ، هماهنگی و هدایت روحشان به سوی تجربه ی وحدت به کار گرفته اند، بعدها با همین دانش نیز در هند برخورد می کنیم و اشکال گوناگونی از آنرا در فرهنگ ژاپن ، چین ، مصر یونان و روم می یابیم ، که تنها به ذکر برخی اکتفا می کنیم .

در غالب فرهنگ های کهن، این دانش ، توسط بعضی از مکاتب حفظ و حمایت می گردیده و نهایتاً فقط در دسترس معدودی از مردم چون

کشیشان و رهبران معنوی بوده است ، که هر یک ازآنرا شفاهی به شاگردان خود منتقل میکرده اند .

غالباً پژوهشگران جدید با شکلهای گوناگونی از این دانش درونی رو به رو می شوند اما معمولاً تعبیر نادرستی از آن می کنند . زیرا ، غالباً این دانش در زبان و نمادهای رمزی پنهان شده است . در اواخر قرن نوزدهم و.دکتر میکائواوسوی(Mikao Usui) رمزی را کشف کرد ، که پیشینه ی آن به سنت هزاران ساله ی شفا در سوتراهایسانسکریتی در ۲۵۰۰ سال پیش باز می گردد، در غیر این صورت ، دانش ریکی برای همیشه گم می گشت.

کلمه ی ریکی به معنای انرژی جهانی در هستی است . ریکی قدرتی است که در کل ماده ی آفریده شده اثر می کرد و زنده است این کلمه شامل دو بخش «ری» یعنی جنبه ی جهانی و بیکران این انرژی و «کی» که خود بخشی از «ری» است ،یعنی نیروی انرژی حیاتی در هستی ، که در همه ی موجودات زنده جریان دارد .

بسیاری از نژادها ، فرهنگها و مذاهب همواره از وجود این انرژی «کی» آگاه بوده اند. از این رو «کی»( ki) را چینیان«چی»(Chi) مسیحیان «ایت»( lght)و یا روح مقدس ، هندوها«پرانا»( Prana) جادوگران قبایل بدوی«مانا»( Mana) وپژوهشگران روسی انرژی پلاسمایی حیاتی(-Bioplasmic) نامیده اند . قابل درک است که احتمالاً

طلسم در کیمیاگری هر مس

«کا»( Ka) در مصری

«نیوما»( Pneuma) یعنی «هوا»در یونانی

«اکنکار»( Eckankar(Eckonkar)) در زبان پالی

«برکت» در صوفیه

«سیال حیاتی» کیمیاگران

«جزود»( Jesod) در فرهنگ حروفیون یهودی

«مگب»(گب) (Mgebe) درمیان قبایل آفریقایی

«الیما»( Elima) در میان سرخپوستان منطقه نیکوندو(Nikundo) در شمال آمریکا

«هسینا»( Hasina) در جزایر ماداگاسکار

«واکان»( Wakan) یا«واکوندا»( Wakunda) در میان سرخپوستان شمال آمریکا در زیکوس(Sioux)

«اکی»( Oki) سرخپوستان هورون (Hurone)

قدرت پادشاهان اروپایی در درمان از طریق لامسه

آرند(Orende) در قبال سرخپوستان ایروکز(Irokese)

«یان»( Ian) حیاتی، به گفته ی هنری برگسن

«نومیا»( Numia) به گفته ی پاراکلسوس(Paracelcus)

نیروی شفابخش طبیعت ، به گفته هیپوکراتس(Hippocrates)

«ارگن»( Orgon) به گفته دکتر ویلهلم رایش(Wilhelm Reich)

قدرت ادیک(Odic) به گفته ی بارون فرسن(Baron ferson)

تلوریزم(Tellurism(Telluric current)) به گفته ی پروفسور جی کایزر (G.Kiese)

انرژی حیاتی و کیهانی، به گفته ی دکتر اُ.برونلر(O.Brunle)

نیروی «ایکس» به گفته ی ال . ئی ایمان و

نیروی پنجم

همگی همان انرژی بنیادین هستند . اما میزان کاربرد و نظریه های مربوط به آنها تفاوتهای بسیاری دارند . شرایط اساسی و لازم برای بکارگیری این انرژی نیز بسیار متفاوت است . در برخی از نظامهای نامبرده ، لازمست تمرینهای طولانی انجام شود و معمولاً پیش از آنکه انرژی مطلوب آزاد گردد و به کار گرفته شود ، خلوت گزینی زیادی لازم است .

هرچه به شکل بنیادین این انرژی جهانی و حیاتی نزدیکتر می گردیم.قابل درک و کاراتر می باشد و استفاده از آن نیز راحت تر می گردد . چنان که جمله ای از خرد کیمیاگری می گوید:

سادگی موید حقیقت است

در نظام اوستایی ریکی نه تنها ساده و طبیعی ترین شیوه ی درمانی است که می شناسیم، بلکه موثرترین راه انتقال این انرژی حیاتی و جهانی نیز هست . هنگامی که یکبار کانال درونی فردی به انرژی ریکی گشوده شد و این انرژی متمرکز حیاتی را از طریق دستهایش، به شیوه ی خود جریان پیدا کرد ، این فرد قادر خواهد بود ، این قدرت را در تمام زندگیش حفظ کند .

براستی ، این انرژی حیاتی و جهانی چیست؟ اجازه دهید آنچه را که خردمندان کهن و دانشمندان جدید در این باره می گویند بشنویم.

غالب مردم این آگاهی را که قدرت حیاتی شگرفی برهمه ی حس های غالب است مدیون فیزیک نوین هستند زمان زیادی از این تعبیر نگذشته است، که سنگ ماده ای «مرده» تلقی می شد .

امروزه ، می دانیم که چنین پدیده ی «ساده ای» دارای ارتباط پیچیده ، درونی و هوشمندی با نیروهای گوناگون است . در قیاس با گستره ی عظیم جهان ما ، یک سنگ چقدر ناچیز است و در قیاس با ساختمان بدن انسان که شامل ۱۰۰ بیلیون (۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۱۰۰) سلول است ، چقدر ساده شمرده می شود . هر یک از این سلولها خود ۰۰۰/۱۰۰ ژن گوناگون دارد ، که هر ژن شامل رشته های بلند و مارپیچی دی.ان.ای(D.N.A) است . هر کدام از این سلولهای کوچک میکروسکپی طرح ژنتیکی ساختمانی خود را در خود جای می دهند ، که ساده تر از کل بدنمان نیست . اگر قادر باشیم همه ی این رشته های مارپیچی را باز کنیم و به یکدیگر متصل نماییم ، طول آنها بیش از ۱۲۰ بیلیون کیلومتر خواهد بود ، که حدود ۸۰۰ برابر فاصله ی زمین و خورشید است و با این وجود ، تمامی این رشته های مولکولی دی . ان . ای به اندازه ی یک گردوست .

بازی با شکل و ارزشها می تواند تا بی نهایت ادامه یابد . براستی، این انرژی که تجلی بخش همه ی اشکال هستی است ، غیر قابل تخمین و عظیم است . شعوری که زندگی ساختارهای آن را شکل می دهد، بی نهایت عظیم و غیر قابل سنجش است . آیا بر اساس یک دیدگاه ماده باید جهان و حیات را حاصل سلسله ای از رویدادهای هم زمان دانست؟ آیا ماده ی نا آگاه می تواند آگاهی را به بار آورد؟ در این نقطه ، حتی علم نیز با مشکل لاینحلی رو به روست . بسیاری از دانشمندان به این نکته پی برده اند که تنها یک پاسخ به جای می ماند: یقیناً نیروی با شعور و برتری وجود دارد، روحی جهانی که دائماً در کار خلق جهان از خویش است .

آخرین گسترشهای فیزیکی کوانتوم به این اندیشه بسیار نزدیک است . نظریه ی فوق جاذبه، حیات استاندارد و حوزه ی کاملاً متعادلی را توصیف می کند که قائم به ذات خویش است ، حوزه ی شعور خالصی که برای ساختن پایه های خلقت ، تمامی اشکال ماده را شکل می دهد.

این مساله دقیقاً منطبق بر اظهارات انسانهای خردمند و روش بین در طی قرون متمادی است . آنها اظهار می دارند در هستی مرحله ای وجود دارد که شامل همه ی خلقت است و کل حیات برخاسته از آن است . انرژی این مرحله از هستی در همه چیز زندگی می کند و این انرژی جهانی است که ، هنگام درمان باریکی ، از طریق دستهایمان به شکلی متمرکز جاری می شود . از این رو ، در پزشکی ، ارزشمندترین وجه ریکی تاثیر جامع آن است .

ریکی به همه ی لایه های هستی دست می یابد و می کوشد این لایه های گوناگون را تعادل بخشد . درمانگر تنها کانالی برای این انرژی است. هنگامی که او دستش را بر بدن بیمار می گذارد و یادر فاصله ای از او نگاه می دارد ، انرژیی که از طریق او جریان می یابدمحدود و فقط متعلق به خود او نیست . بلکه، انرژی جهانی است ، که پس از آن انرژی دهنده را نیز قدرت می بخشد و هماهنگ می سازد . ریکی راه خود را به مناطقی از بدن می گشاید ، که بدن نیاز دارد آشکار است که ریکی از خردی عظیم تر از خرد ما سرچشمه گرفته است . زیرا به نظر می رسد بدون آنکه قادر باشیم بر تاثیر انرژی تولید شده بیافزئیم یا از آن بکاهیم، انرژی می داند فرد بیماردر چه ناحیه و چگونه به آن نیاز دارد .

غالباً بسیاری از افراد مستعد ریکی را چون عشق تجربه می کنند. عشق ، قدرت وحدت بخشی است ، که ما را به مرحله ی عظیم تری از وحدت با همه ی خلقت رهنمون می شود . هدف حقیقی بشریت ترجمان این مرحله به واقعیت و زندگی بخشیدن به آن است . عشق مامن اصلی روح است ، جائی که چون قطره ای با اقیانوس بی کران هستی متحد می شود . مرحله ی اتخاذ در برگیرنده ی دانش و حکمت ، خلاقیت و هماهنگی و نیز خود شاسی عشق فراگیر و سرور ابدی است.

ریکی می تواند ما را به یافتن راه خود به سوی این مرحله از سامت ، یا جامعیت مقدس هدایت کند . در معنای وسیع کلمه ، ریکی شیوه ی شفابخش است .

چنانچه پیش از این ملاحظه کردید، ریکی به هیچ وجه ارتباطی با ارواح ، دانش خفیه ، احضار روح ، هیپنوتیزم و یا سایر فنون روانشناختی ندارد . انتقال ریکی از شما یک «جادوگر» یا«ساحرروحی» نمی سازد .در درمان ریکی ، فقط از شکل خنثی امامتمرکز انرژی کیهانی استفاده می شود.

برای درمان از این طریق هیچگونه ایمان ، یا اعتقاد خاصی ضروری نیست افرادی با مذاهب و ایمانهای گوناگون آزاد اندیشان و پیروان فلسفه ها و جهان بینی های کاملاً متفاوت، ریکی را با موفقیت یکسانی بکار می گیرند . این حقیقت که ریکی بسیاری از مردم را به درک بهتری از مسائل مذهبی نائل می کند و آنها به تجارب معنوی عمیق تری دست می یابند، حاکی از جهانی بودن ریکی است .

یقیناً تصادفی نیست که شیوه درمانی چون ریکی در زمان و عصر ما کشف و به زندگی بازگردانده می شود . زیرا، تشخیص این حقیقت که حکمتهای عمیق تر زندگی نقطه ی مقابل گسترش یک جاذبه ی علم و تکنولوژی اند ، منجر به پیدایش دیدگاه نوینی نسبت به همان حقایق کهن گشته است .

ما در آستانه ی عصر نوینی هستیم که یا کیفیت تازه ای از آگاهی بشر را عرضه می کند و یا آنکه ساختارهای کهن و ماندنی تر را ریشه کن می سازد و هر آنچه روی دهد ، در ید قدرت ماست و مشاهده ی چگونگی گسترش علاقه به حقیقت ، برای ما دلگرم کننده است . ما با رابرت یونگ هم عقیده ایم ، هنگامی که می گوید :

بشریت هنوز به سرانجام نرسیده است و

با خطرهای مرگباری در نبرد است

به او مهمیز می زنند، تاخود را فاش سازد و گسترش بخشد

تنها چیزی که می تواند در درون ما آشکار شود قابلیتهایی است که همیشه آنجاست گشوده و در انتظار گسترش ، هنر شفابخش ریکی، یکی از این قابلیتهای شگفت انگیز است .

پیشینه  ریکی

در اواسط قرن نوزدهم و ، شیوه ی کهن شفای ریکی توسط دکتر میکائواوسویی بازیافت شد او تجدید حیات این شیوه را نیز به عهده گرفت . در این سطور، استاد اعظم هاوایوتاکاتا(۱۹۸۰-۱۹۰۰) داستان پژوهش دکتر اوسویی را در راه رسیدن به این دانش اسرار آمیز نقل می کند:

میکائواوسویی مدیر مدرسه ی علوم دین مسیحی در توکیو، ژاپن بود .روزی چندتن از شاگردان این جماعت مذهبی از اوپرسیدند : چرا از روشهای شفابخش که عیسی مسیح بکار می برده، چیزی نمی شنوند و آیا دکتر اوسویی قادر است دردهای آنها را شفا بخشد؟ از آنجاییکه دکتر اوسویی توان پاسخ به چنین پرسشهایی را نداشت ، تصمیم گرفت از مقام خود استعفا کرده و برای رسیدن به پاسخ این پرسشها ، مسیحیت را در کشوری مسیحی مطالعه کند .
سفر اوسویی او را به آمریکا هدایت کرد و در دانشگاه شیکاگو حضور یافت . او به اخذ دکترای دین شناسی نائل آمد با این وجود ، نتوانست در متون مسیحیت ، پاسخی رضایت بخش بیابد ، و در متون مذهبی نیز چیزی نیافت او به شمال هند سفر کرد ، تا بتواند نوشته های مقدس را مطالعه کند دکتراوسویی نه فقط به زبانهای ژاپنی ، چینی و انگلیسی تسلط داشت ، بلکه به زبان سانسکریت نیز مسلط بود پس از این سفر، به ژاپن بازگشت ، آنجا برخی از نشانه ها و نمادهای سانسکریت را در سواترهای کهن بودایی کشف کرد .
به نظر می رسید آنها پاسخی مناسب برای پرسشهای او بودند . در آن زمان ، در دیری واقع در توکیو زندگی می کرد. پس از آنکه با سرپرست دیر صحبت کرد ، عازم کوهستان مقدس «کوری یاما» (Kuriyama) در شانزده کیلومتری آنجا شد . او تصمیم گرفت ، در عزلت کوهستان بیست و یکروز به مراقبه بپردازد و روزه بگیرد ، با این امید که برای رسیدن به حقیقت نمادهای مدون سانسکریت ، با آن سطح از آگاهی ارتباط برقرار کند .
در ورود به کوهستان بیست و یک سنگ در پیش رو نهاد و به نشانه ی تقویم ، هر روز یکی از آنها را کنار می گذاشت . در این دوران سواترها را مطالعه می کرد ، به آواز می خواند و با آنها مراقبه می کرد. تا طلوع آفتاب آخرین روز، هیچ حادثه ی غیر مترقبه ای اتفاق نیافتاد هنوز هوا کاملاً تاریک بود . اما نوری درخشان را دید که با سرعت زیادی به سویش حرکت می کند .
نور وسیعر و وسیعتر می شد، تا سرانجام به وسط پیشانی او اصابت کرد . هنگامی که دکتراوسویی میلیونها حباب کوچک به رنگهای آبی ، بنفش روشن ، صورتی و رنگهای قوس و قزح را دید ، تصور کرد که در حال جان سپردن است ، اما ناگاه نور سفید عظیمی ظاهر شد و او نماد مشهور سانسکریت را در مقابل خود دید ، که به رنگ طلایی شفاف می درخشد ، اوسویی گفت: «بله به خاطر می سپارم» و این زمان، لحظه تولد سیستم ریکی اوسویی بود .
هنگامی که به وضعیت عادی بازگشت ، خورشید در آسمان بود اوسویی در حالی که خود را سرشار از انرژی و قدرت احساس می کرد ، شروع به پایین آمدن از کوهستان کرد . زمانی که شتاب از کوه سرازیر شد پنجه اش آسیب دید . او چند لحظه آن را با دستانش نگاه داشت، در نتیجه خونریزی متوقف شد و درد از میان رفت .این نخستین شفا بود .
او به علت گرسنگی در مهمانخانه ای میان راه توقف کرد و دستور صبحانه ی مفصل ژاپنی داد . مسافرخانه چی به او گوشزد کرد، که پس از روزه ای چنین طولانی نباید غذای حجیمی بخورد . اما دکتر اوسویی قادر بود بی هیچ مشکلی آن صبحانه ی مفصل را بخورد و این هم اتفاق عجیبی بود .
نوه ی مهمانخانه دار دندان درد سختی داشت و روزها بود که از آن رنج می برد . دکتر اوسویی دستش را روی صورت متورم دخترک گذاشت و او فوراً احساس آرامش کرد . دخترک نزد پدربزرگش دوید و گفت که این مهمان یک راهب معمولی نیست این شفای بعدی در آن روز بود . دکتر اوسویی به صومعه اش بازگشت اما پس از چند روز به محله ی پر جمعیت گدایان در توکیو رفت، تا آنها را در درمان و به زندگی بهتری هدایت کند .
او هفت سال در این نوانخانه زندگی کرد و بیماران بسیاری را درمان نمود . با این وجود، آنها به موقعیت قبلی خود بازنگشتند . هنگامی که اوسویی از آنها پرسید چرا زندگی جدیدی را شروع نکرده اید، پاسخ دادند که کارکردن خیلی دشوار بوده و گدایی کردن بهتر است.
دکتر اوسویی به شدت متاثر شد و گریست . اومتوجه شد که مساله مهمی را در شفادهی خود فراموش کرده است، برای مثال ، آموزش در قدرشناسی به گدایان . فردای آن روز به چندجمله ی قصار اندیشید ، که در پایان این بخش به عنوان شعارهای ریکی آمده است .
پس از آن ماجرا، به سرعت نوانخانه را ترک گفت و به توکیو بازگشت ، درآنجا مشعل بزرگی افروخت و در خیابان ایستاد . هنگامی که عابران علت این کار را پرسیدند ، پاسخ داد در جستجوی مردانی است ، که در پی نور حقیقت اند این حرکت آغاز بخشی نوینی از زندگی او بود ، که به سفر در اطراف و اکناف و آموزش ریکی گذاشت .
دکتر اوسویی در معبد کیوتر به خاک سپرده شد و داستان زندگیش بر سنگ مزار او حک شده است گفته می شود که امپراطور ژاپن نیز مزار او را تعزیز داشته است .
یکی از نزدیکترین همکاران دکتر اوسویی دکتر چی جیزو هایاشی(Chijiro Hayashi) جایگزین او شد و دومین استاد اعظم ریکی در خط این سنت گردید . او تا سال ۱۹۴۱ ، کلینیک خصوصی ریکی را در توکیو اداره می کرد. درآنجا بیماریهای وخیم را با ریکی ، به همراه بعضی از روشهای طب جامع، درمان می نمود. غالباً یک بیمار هم زمان از چند درمان کننده ی گوناگون، ریکی را دریافت می کرد .
تاثیرات جنگ جهانی دوم و مرگ دکتر هایاشی، در دهم ماه مه ۱۹۴۱، پایان موقت این کار بود ، اما بعدها خانم هاوایو تاکاتا جانشین دکتر هایاشی شد . سال ۱۹۰۰ ، او در جزیره ی هاوایی از پدر و مادری ژاپنی که تبعه ی آمریکا بودند به دنیا آمد . پس از آنکه با دو بچه ی کوچک بیوه شد ، نیروی جسمی و روحی او کاملاً تحلیل رفت . در سال ۱۹۳۵ ، زندگی او را به سوی ریکی سوق داد . در آن زمان ، از چند بیماری جدی رنج می برد ، تا اینکه ندایی درونی او را به ژاپن هدایت کرد، تا شفایش را در آنجا جستجو کند .
با ورود به ژاپن ، در شرف جراحی بود ، که همان صدا دوباره ندا داد ، نیازی به جراحی نیست او از پزشک خود درباره ی شیوه ی دیگر شیوه های درمان سئوال کرد و آن پزشک کلینیک ریکی دکتر هایاشی را به او توصیه کرد . هنگامی که هاوایو به آنجا رفت روزانه دو درمانگر به او انرژی می دادند پس از چند ماه ، سلامتش را کاملاً بازیافت.
پس از بهبود هاوایو شاگرد دکتر هایاشی شد سپس در سال ۱۹۳۸ با دخترانش به هاوایی بازگشت حالا او دیگر یک معلم بود در ۱۹۴۱ پس از مرگ هاوایو جانشین وی شد در آنجا سالها به زندگی و درمان پرداخت در هفتاد سالگی ، خود شروع به تعلیم معلمین ریکی کرد در ۱۱ دسامبر ۱۹۸۰ ، هاوایو با پرورش ۲۳ معلم ریکی در آمریکا و کانادا، جهان را ترک گفت .
مدت کوتاهی پس از مرگ هاوایو تاکاتا ، چند تن از معلمان ریکی جامعه ی آمریکایی ریکی را در آگوست ۱۹۸۰ ، جهت سازماندهی و هماهنگی در انتقال دانش ریکی ، بنیان گذاردند .
امروزه ، ریکی توسط دو سازمان عرضه می شود ، که موفقیت چشمگیری به دست آورده اند، و هر دو در آمریکا پایه گذاری شده اند

یکی از آنها «جامعه ی بین المللی ریکی در آمریکا»ست (ای.آی.آر.ای)( A.I.R.A) که هم اکنون تی . آر.تی. ای(T.R.T.A) خوانده می شود ودیگری «پیمان ریکی » است .
پیمان ریکی در ۱۹۸۱، توسط فیلیس لی فیورموتو(Phyllis lee Furumoto) نوه هاوایو تاکاتا و گروهی متشکل از بیست ویک معلم ریکی ، در شکل یک «بنیاد آزاد» بنیان گذاری شده است .
«پیمان ریکی» از ۱۹۸۱، در آمریکا به عنوان موسسه ای غیر انتفاعی ، به ریاست فیور موتو اداره می شود از آغاز سال ۱۹۸۷ ، حدود صد معلم ریکی ، که برخی از آنها در اروپا زندگی می کنند، به عضویت این پیمان در آمده اند . غالب استادانی که هاوایو تاکاتا آنها را تعلیم داده ، متعلق به این سازمان اند . پیمان ریکی برخوردی معنوی با گسترش ریکی دارد و حافظ تعالیم سنتی است . این پیمان معتقد است که حقیقت، خود راه خود را در قلب آنانی می یابد، که برآن گشوده اند و آماده ی دریافت آن هستند . از این رو ، آنها به ندرت تبلیغ می کنند.
جامعه ی بین المللی ریکی در آمریکا (ای.آی.آر.ای) توسط دکتر باربارا و برری(Barbara Weber Ray) در ۱۹۸۲ ، تاسیس شد دکتر ری نیز از دست پروردگاران هاوایو تاکاتا است . او که ریاست این جامعه را به عهده دارد این دانش را تا حدی استادی به دیگران منتقل می کند. ای.آی.آر.ای توجه زیادی به جنبه های علمی ریکی کرده است و به سبب تلاش هایی در جهت سازماندهی مطلوب تبلیغات ، در حد وسیعی شناخته شده است این موسسه مرکز اسناد ریکی را تاسیس نموده و به تشکیل نشستها، کنفرانسها و اجرای نمایشهایی می پردازد و در برنامه های اجتماعی فعال است این جامعه معلمین ریکی را نیز تعلیم می دهد .
ما بر این اعتقادیم که سازمانهای نامبرده در تلاش خود جهت تعلیم و گسترش اندیشه ی ریکی مکمل یکدیگرند اگر شما علاقه مند پیوستن به یکی از این سازمانها هستید به قلب خود رجوع کنید و با اتکا به شهود خود به سازمانی بپیوندید که بهترین پاسخهای مورد نیازتان را به شما می دهد . ما با درمان کنندگان ریکی از هر دو سازمان همکاری کرده ایم، و تجربه ی ما از همکاری با هر دوی آنان مثبت بوده است . اما برای تعلیم ریکی ، نیازی نیز به پیوستن به هیچ سازمانی نیست .

اصول اخلاقی ریکی
فقط امروز
نگران مباش
فقط امروز
خشمگین مشو
والدیم ، معلمان و بزرگانت را
محترم بشمار
معاشت را شرافتمندانه تامین کن و
سپاست را ه هر چیز ابراز نما
دکتر میکائو اوسویی

ریکی چگونه عمل می کند ؟

(ریکی عظیم ترین راز در عالم انرژی)

شاید شما مایلید بدانید که ریکی چگونه عمل می کند و انرژی دهنده و بیمار هردو چه احساسی دارند . در این رابطه ، نخست احساسات چند دریافت کننده ی ریکی را نقل می کنیم :
خانم هشتاد ساله ای پس از نخستین جلسه ی درمان می گوید: «هیچ گاه احساس استراحتی چنین عمیق را در عمرم تجربه نکرده بودم. سرشار از احساس آرامش و سکوت بودم و همه چیز در درون من بسیار وسعت داشت چگونگی عملکرد آن را بر بخشهای بیمار بدنم احساس می کردم و متحیرم که چنین چیز شگفت انگیزی در ریکی وجود دارد».
آقای مسنی نیز گزارش می دهد:«امروز کاملاً متفاوت بودم ، تمام مدت پاهایم تیر می کشید و بسیار بی قرار بودم». دختر جوانی می گوید :«خیلی خوب و آرامش بخش بود ، اما چیز خاصی اتفاق نیافتاد ، آیا ریکی همین است ؟»خانم معلمی می گوید :من چیزهایی زیادی دیدم تصاویر ذهنی ، رنگ و مناظری شگفت انگیز ، واقعاً چیز خارق العاده ای بود».
این چند مثال گویای آنست که هر فرد عکس العمل متفاوتی به ریکی نشان می دهد . زیرا بر نقطه ای اثر می گذارد ، که گیرنده ی انرژی در آنجا بیش از همه به انرژی احتیاج دارد . می توان گفت که هیچ قانون کلی وجود ندارد . معمولی ترین اتفاقی که در حین درمان تجربه می شود ، احساس آرامش و تعدد اعصاب است، که غالباً همراه با احساس امنیت و در بر گرفتن پوشش لطیفی از انرژی است . اما این مساله نیز هر بار تجربه نمی شود با این وجود ، آنچه به یقین می توان گفت این است که ریکی جامع عمل می کند.
هنگامی که فردی را با ریکی درمان می کنیم دستهایمان را با انگشتانی که نزدیک یکدیگر قرار دارند به آرامی بر بخشهای گوناگون او می گذاریم یا با فاصله بر بالای بدن او نگاه می داریم. به زودی جریان انرژیی را احساس می کنیم ، که معمولاً همراه با احساس گرماست ، این حس می تواند به حرارت و یا بالعکس به حس سرما تبدیل شود غالباً بیمار همانند ما این جریان انرژی و گرما یا سرما را حس می کند .
در بعضی از موارد بیمار در بخش دیگری از بدن خود، جزآنجاکه ما حس می کنیم ، احساسی از گرما دارد و یا آنچه که او گرما حس می کند برای ما احساس سرماست .

قابل ذکر است دماسنجی که در دست درمانگر و یا بر بدن بیمار گذاشته می شود تغییر قابل ملاحظه ای را در حرارت نشان نمی دهد آشکار است ، تغییری که روی می دهد جسماً قابل اندازه گیری نیست.
اغلب دریافت کنندگان ریکی در حین درمان شروع به استراحت می کنند و حتی ممکن است به خواب روند. اما این مساله تفاوتی در تاثیر درمان ایجاد نمی کند در دیگر موقعیتها ممکن است از تجارب قدیمی و لاینحل خود آگاه شوند . ممکن است رهایی از هیجانات به شکل جاری شدن اشک و خنده های از سر آسودگی صورت پذیرد این جریان در شکل تجربه ی تصویری افراد نیز ، شناخته شده است شاید برای کسانی که مرتباً مراقبه می کنند، در شکل شخصیتی خیالی ظاهر شود ممکن است که در بعضی از جلسات درمان ، موانعی که سد راه رشد جامع فرد است ، از میان برداشته شوند.
گرچه، ما دست خود را برای اتصال بیمار به انرژی ریکی، بر بدن او می گذاریم ، و یا دستمان را بالای بدن او نگه می داریم، امااین انرژی تنها در سطح مادی براو اثر نمی کند بلکه بر کل جسم ذهن و روح او تاثیر می گذارد .
بیماری و ضعف جسمانی فقط حاکی از فقدن نظم بنیادین و علامت خارج شدن از اتحاد درونی با همه ی هستی است باتوجه به این نکته ، مایل به نقل گفته ی دکتر باخ (۱۹۳۶-۱۸۸۶) هستیم . او بنیانگذار سیستم شفا با استفاده از گلهاست ، که پس از او به نام وی نامگذاری شد چنانچه دکتر باخ می گوید :
«بیماریها هیچ گاه با شیوه های مادی کنونی شفا نیافته و ازمیان نمی رود . زیرا، بیماری اصلاً مادی نیست و آنچه که ما بیماری می نامیم، حاصل نهایی نیروهایی است که عمیقاً و در دراز مدت عمل کرده اند» . مشاهده می کنیم که ریکی گام تعیین کننده ای برای نزدیک کردن ما به مرحله ی بنیادین نظم است .
درمان با انرژی ریکی قابل قیاس با شیوه های متعارف درمانی نیست هنگامی که فردی با ریکی درمان می شود به مرحله ی وحدت با هماهنگی جهانی باز می گردد . این هماهنگی می تواند به کوچکترین سلولهای او راه یابد و دوباره او را کامل و سالم گرداند. از این روست که قدرت طبیعی فرد را برای شفای خود بر می انگیزد . کاملترین جمله برای تعریف ریکی این است که :«ریکی ما را به مرحله ی کمال یا جامعیت باز می گرداند» غالباً این مساله اتفاق می افتد که بیماران پس از چند جلسه ی درمان با ریکی به اندیشه های جدیدی دست می یابند . برخی یوگا ، یا تعلیم باطنی مراقبه را شروع می کنند و یا به تمرین شیوه های دیگر معنوی می پردازند دیگران کتابهای درباره ی تفکر مثبت می خوانند، عادات غذایی شان را تغییر می دهند و حتی خود دوره ی تعلیم درمانگری ریکی می بینند .
برخی از بیماران از مشکلات سرکوب شده ی خود، آگاه می شوند و راه حلهایی برای آنها می یابند کم نیستند آنانی که شهامت برداشتن گامهای تازه ای را می یابند و یا به آرزوی تغییر چیزی در زندگی مجال می دهند ما همواره پیرو این خط مشی بوده ایم، که بیماران خود را به دنبال کردن این انگیزه های مثبت ترغیب کنیم.
هنگامی که شما ریکی را آغاز می کنید ، متوجه می شوید که تاثیرات درمان با آنچه که انتظار داشته اید، متفاوت است ما بارها و بارها مشاهده کردیم که ریکی «منطق» خود را دارد و می داند کجا و به چه میزان به آن نیاز است . به این دلیل ، ضرورتی ندارد که قبل از درمان ، تشخیصی صورت گیرد و حقیقت آن است که این تشخیص ها معمولاً کمک چندانی به درمان فرد نمی کنند . هر ازگاه ، بیمارانی با مشکلات اساسی نزد ما می آیند و پس از درمان به این موضوع پی می برند، که به مشکلات دیگرشان نیز کمک شده است، مشکلاتی که ظاهراً در نظم کلی شفا در اولویت قرار داشته اند . برای مثال، یک بار خانمی به توصیه دوستی برای درمان مشکلاتی در شانه و ناحیه پایین گردنش نزدمان آمد . ریکی فوراً به دوستش کمک کرده بود و بیمار جدید منتظر وقوع مساله مشابهی بود . بار دوم که نزد ما آمد نسبتاً نا امید بود . زیرا ، این موضوع درباره ی او اتفاق نیافتاده بود . او به ما گفت پس از آنکه نخستین جلسه ی درمان را گذرانده ، در راه بازگشت به مغازه اش احساس عصبانیتی که همیشه نسبت به مشتریانش داشته، ناگهان ناپدید شده است . او از این مساله بسیار تعجب کرده بود و حالا احساس سبکی و آرامش می کرد و در معنای واقعی با مشتریانش به هماهنگی و یکدلی رسیده بود . سپس به این مساله پی برد، که همواره از روی شک و احتیاط با مشتریانش برخورد می کرده است و اسیر ترسی بوده ، که او را مجبور به دفاع از خود می ساخته است. حال تمامی این احساسات او را ترک کرده بودند ، وی حتی یکی از مشتریان خود را درآغوش گرفته بود ، رفتاری که در حالت معمولی هیچ گاه خواب آن را هم نمی دیده .
آیا آن مشکلات مسبب شکایتهای او نبوده است؟ وقتی دیگر مداوم درگیر فشارعصبی نبود، گردنش درد نمی گرفت و عکس العملی نشان نمی داد .
او زنی بود باهوش پس از مدتی صحبت ، خیلی زود به ارتباط میان روح و بدن پی برد . ازاین پس، دور باطل نامه های او شکست و بسیاری از مشتریانش را برای درمان نزد ما فرستاد .
در اواخر سال ۱۹۸۴، در حین دیداراز فیلیپین ، بسیاری از مردمی را درمان کردیم، که ساکن جنگلی در نزدیکی محل اقامت مابودند . یکی از زانان نازا بود . در آن جزایر، نازایی یکی از بدترین مشکلات زنی سی ساله به شمار می رود. ما شروع به درمان کردیم و چند روز بعد او گفت که مشکل گوارشی ، که سالها از آن رنج می برده ، از میان رفته است.
حالا وضع معده اش نیز بهتر بود و هنگامی که باعشق به همسرش نزدیک می شد دیگر احساس درد نمی کرد ما قبلاً از این مشکلات با خبر نبودیم .بدون هیچگونه دخالت اگاهانه از سوی ما و یا استفاده از تفکری تحلیلی ریکی بار دیگر راه خود را یافته بود .
علائم بیماری می توانند بدون انکه ما منتظر باشیم ، کاملاًناپدید شوند. برای مثال یک بار مریضی برای درمان درد زانویش که سالها از ابتلای به آن می گذشت نزدمان آمد . ما امید کمی به بهبود او داشتیم پس از سالها چه تغییری می توانست رخ دهد؟ با این وجود ، چند مرحله ی درمان با ریکی، مدت زیادی او را از درد رها می ساخت .
هم اکنون فهرست وار کلیه ی تاثیرات ممکن ریکی را بر هم می شماریم :
-ریکی از قدرت طبیعی شفای بدن، توسط خود حمایت می کند .
-ریکی بدن و روح را حیات می بخشد.
-ریکی تعادل روحی و تندرستی ذهنی را دوباره برقرار می سازد
-ریکی در تمامی سطوح ذهن ، روح بدن و عواطف عمل می کند.
-ریکی انرژی بدن را تعادل می بخشد .
-ریکی انرژی مسدود شده را رها می سازد و بر میزان تمدد اعصاب می افزاید.
-ریکی سموم بدن را پاک می کند .
-ریکی خود را بر اساس نیازهای گیرنده تنظیم می کند .
-ریکی بر حیوانات و گیاهان اثر می کند
-ریکی شیوه ی شفای بی نهایت مطبوع و جامعی است .
-دراینجا مایلیم ، این نکته را بیافزاییم ، که ریکی هیچ گاه و به هیچ طریق آسیبی نمی رساند . زیرا، فقط در فردگیرنده به میزان لازم جریان می یابد.
ریکی چه تاثیری بر فرد درمانگر دارد ؟ او چه احساسی می کند؟ هنگامی که فرد را با آن درمان می کنند ، چه تجربه ای دارد ؟ قبلاً ذکر کرده ایم که ما فقط کانالی برای جریان ریکی هستیم. ما منشا این انرژی نیستیم، بلکه خود را چون ربطی در اختیار آن قرار می دهیم . هیچ گونه قدرت یا استعداد خاصی لازم نیست و تلاش زیادی نیز ضرورت ندارد . برعکس هنگامی که جریان انرژی را به بدن یک بیمار هدایت می کنیم، همان موقع خود ما نیز سرشار از ان می شویم.
غالباً جریانی را در دستهای خود حس می کنیم و معمولاً احساس می کند که از دستانش جرقه ای می پرد، گویی تشعشعی از انرژی بر روی بیمار می تابد این تجربه همیشه برای او لذتبخش و هماهنگ کننده است . بالاتر از آن ، تجربه ای است که شلیلا دارد : او با بیمار به احساس وحدت درونی عمیقی می رسد و اغلب به طور شهودی احساس می کند که هنگام درمان بیمار حضور ندارد . بعد از انتقال انرژی ، در روح و جسم خود احساس تعادل و شادی می کنیم .
پزشکی که بودو را چند بار حین درمان فردی باریکی دیده بود . بعدها از او پرسید که آیا خسته کننده نیست فقط دستانش را بر بدن بیمار بگذارد و یا بالای آن نگه دارد . بودو پاسخ داد :«ابداً همیشه این احساس که انرژی ریکی به کدام سو می رود و چگونه جریان می یابد مرا مجذوب میکند هرگز هنگام انجام این کار خسته نمی شوم ، بلکه همواره آگاهتر می گردم».امروزه این پزشک نیز بیماران خود رابه کمک ریکی درمان می کند .
این حقیقت نیز قابل ذکر است که بیش از پنجاه نفر از بیمارانمان پرسیدند که آیا خود می توانند ریکی را یاد بگیرند مقایسه ی این آمار با پانزده سال پیش ، یعنی زمانی که بود و فیزیوتراپ بود بسیار جالب است . در آن زمان ، کمتر از پنج نفر از بیماران وی علاقمند به یادگیری فیزیوتراپی بودند .
در اینجا، باید نکته قابل توجهی را ذکر کنیم که درمان با ریکی می تواند به ظهور علائم خفیف باشد یا شدت دفع سموم جسمی بیانجامد . این علائم راههای منطقی و زیستی شناختی هستند که خود به خود بدن بیمار را تنظیم می کنند . این علائم معمولاً به شکل تخلیه ی شدید روده ها و مثانه و دفع بلغم اضافی در مجاری بالای تنفسی است و یا می تواند در شکل آبریزش چشمها، همراه با سوزش نیزاتفاق افتد . بعضی از اوقات ، گوشها و پوست میزان زیادی سم و مواد زائد را دفع می کنند ممکن است حمله ی موقتی تب ، یا بازگشت علائم مشاهده شود که بیانگر مکانیزم کاملاً طبیعی تصفیه و پاکسازی است این عکس العمل ها فقط مدت کوتاهی می پاید و پس از آن بیمار به دلیل تخلیه ی سموم ، احساس بهبودی می کند این علائم شبیه علائمی است که پس از دوره ای از روزه ی طولانی پیش می آید .
«بهترین شیوه های درمان راههای هستند که انرژی حیاتی را یاری می کنند، تا شفای درونی صورت گیرد».پراماهانسا یوگاناندا(Pramahansa Yoganannda)
ممکن است شنیدن این نکته برای دست اندرکاران پزشکی جالب باشد ، که درمان با ریکی می تواند سبب بروز دوباره ی بیماریها پیشین گردد. نخستین بار، کنستانتین هرینگ(Constantin Hering) پزشک برجسته ی هومیوپات این پدیده را مطرح کرد، که به عنوان «قانون بهبود هرینگ» شناخته شده است.
دردوران جدید، همین پدیده با جزئیات بیشتری توسط پزشک آلمانی دکتر هـ . هـ .رک وگ(H.H.Reckeweg) توصیف شد بر اساس یافته های علمی او ، درمان ریکی می تواند زمینه ی بازگشت مراحل گوناگونی چون اشباع سموم تحلیل رفتن و بدخیمی را برای تبدیل به مراحل تخلیه ی ، شادابی و سرزندگی فراهم کند (درلوحه ی شش مرحله ای از رک وگ(Die Homotoxinlher als Fundament der Allgemeinen Pathologi und Therapie Dr.med .H.H.Reck weg; Aurelia verlag Baden -Baden 1961,West Germany.”Die Homotoxikosen 6-Phasen-Tabelle”) این امر به معنای گسترش مرحله ی آسیب شناسی از پایین در سمت راست ، به بالا در سمت چپ است) پدیده ای که حاصل درمان ریکی است، چنین عمل می کند: بیماریهایی که قبلاً از آن رنج می برده دوباره در جهت معکوس و در حد مختصری تجربه می شوند و این مسئله حاکی از بهبود طبیعی و صحیح است.
اکتشافات دکتر رک وگ بنیادین وده و تعمق بسیاری درباره ی آنها صورت گرفته است . با این وجود این یافته محدود به سطح مادی نیست و همان عملکردی که او در سطح جسمی مشاهده و تحلیل کرده ، در سطح روحی و ذهنی نیز روی می دهد پیش از درمان تجارب لاینحل به آگاهی بازگردانده می شود ، یعنی به جایی که می توانست مرتفع گردد اما به عنوان مساله ای پایان یافته به سویی نهاده می شد به این ترتیب ، می توان به کمک ریکی فشارهایی را که غالباً ریشه در گذشته دارند و علت مسدود شدن انرژی در زمان حال اند، خنثی نمود و از میان برد .
اگر شما در حد گسترده ای به درمان با ریکی پرداخته اید، ممکن است عکس العمل های مشابهی که در بالا توصیف شد، برای شما نیز پیش آید این امر بدان دلیل است که وقتی فردی را با ریکی درمان می کنید، این انرژی از طریق دستهای شما و خودتان جریان می یابد و هم زمان با جریان یافتن در بیمار ، بر قدرت شفابخش درون شما نیز می افزاید.
از این رو، باجریان ریکی در دیگران ، شما خود بیشتر و بیشتر تصفیه ، تزکیه ، جامع و سالم می شوید .
رفته رفته ، ملاحظه خواهید کرد که درشما اعتمادی درونی به این انرژی شکل می گیرد ، اعتماد به خود و قدرتی که بر تمامی زندیگتان چیره می شود . رشد نوینی حاصل می شود، که شما را به بصیرت و دانش و حس آگاهی و از وحدت با تمامی خلقت و به عشق می رساند.

دریاب
فقط برای این لحظه
شرایط، آرمانها و انتظارات را
به سویی نه
خود را برای یک لحظه تهی ساز
گشاده باش
می یابی

آیا باور به ریکی ضروری است؟

«آیا شما فرد خاصی هستید؟» غالباً این سئوال و این اعتراض را حین سخنرانیهایمان می شنویم ، که « تمامی این شیوه ها فقط وقتی کمک می کنند، که شما آنها را باور دارید . مشهود است که اگر به چیزی اعتقاد دارید ، هر چیز که باشد ، به شما کمک خواهد کرد». 
گاهی ازاوقات بود و از چنین مردمی منتقدی می پرسد که چرا آنها به آنچه می گویند عمل نمی کنند اگر تنهاکاری که باید برای بدست آوردن سلامت خود انجام دهند، ایمان به چیزی است ، چه دکتر ، قرص و یا مذهب ، پس چرا چنین نمی کنند؟ آیا به این دلیل نیست که آنها واقعاً به آنچه می گویند اعتقادی ندارند .
بی شک ، باور به هر چیز می تواند سودمند باشد اما هنگامی که فردی نا آگاه است قضیه چیست؟ آیا تنها ایمان آگاهانه به چیزی او را شفا خواهد داد؟ درباره ی نوزادان و بچه های کوچک چطور ؟ اگر این امر صادق است ، چگونه حیوانات و گیاهان توسط ریکی با موفقیت درمان می شوند؟ من چطور؟ درمانگری که درمان می کند ، اگر بیماری به روش درمان من معتقد نیست چه بایدکرد؟
حقیقت این است که کمک ریکی در همه ی این موارد هزاران بار تایید شده است «جامعه بین المللی ریکی در آمریکا» موسسه تحقیقاتی تاسیس کرده است ، که مدارک مستند بسیاری دال بر تاثیر ارائه می دهد.
البته هنوز یافتن توضیحات علمی رضایت بخش ، برای تمامی پدیده هایی که در رابطه با ریکی اتفاق می افتد ، امکان پذیر نبوده است و توضیحی نیز برای موفقیت ها و شکست های ظاهریش نیافته ایم . اما چیزهای بسیاری در زندگی ما و در جهان هست ، که هنوز توضیح علمی برای آن وجود ندارد .
برای مثال ، شلیلا و من نمی توانیم چرا سیب اینقدر خوشمزه است و یا چرا منظومه ی شمسی مان بدون اشتباه عمل می کند . علیرغم این مساله ، سیب به ما غذا می رساند و ما هر روز از دیدن نور خورشید و شبها از سوسوی ستارگان شادمان می شویم . برای رسیدن به این نتایج ، نه به تایید علمی نیازمندیم و نه به ایمان و نه چیزی . آیا بهتر آن است که به دلیل فقدان تایید علمی و یا ناباوری از این پدیده ها پرهیز کنیم ؟
براستی این حقیقت که ما آنها را تجربه می کنیم ، برای ما کافی است و در آینده نیز به قدردانی از آنها ادامه می دهیم . فقط تجربه ی ریکی برای اثبات ارزش آن کافی است . اما علم و ایمان نیز هر یک نقش خود را دارند . برای مثال ، علم می تواند تاثیرات ریکی را ثابت کند . حال آنکه ، باور به ریکی می تواند ما را به دریافت بهتر و عمیق تری از آن رهنمون شود . البته ، ریکی بدون هیچ باور قبلی نیز عمل خواهد کرد . اما حضور قلب و باور به ریکی نیز آسیبی بدان نمی رساند.
نگذارید گمراه شوید ، اندیشه های ما بیشتر از آنچه که باور داریم، ما را شکل می دهند و بر ما تاثیر می گذارند . هر عملی که در هر حوزه از زندگیمان با ایمان ، شادی درونی و خوشبینی و فداکاری انجام می دهیم ، برایمان موفقیت و کمال به همراه می آورد . این حقیقت نقش ارزشمندی نیز در همه ی مراحل و در هر شکل از درمان بازی می کند . اگر ما مخالفت شکل خاصی از درمان هستیم، چه در شیوه ی زندگی بیرونی یا درونی مان بیش از همه به خودمان آسیب رسانده ایم . ما حتی می توانیم با دید یا موضعگیری منفی تا حد زیادی مانع از این جریان شفا بخش شویم.
این حقیقت که بدنهایمان فوراً به اندیشه هایمان پاسخ می گویند توسط وسایل ساده ی آزمایشهای تشریح حرکات بدن(Kinesiology) به اثبات رسیده است . این آزمایشات ثابت می کنند ، به مجزد آنکه اندیشه ی منفی داریم ، همه ی اعضای بدن عکس العملی مانند ضعف یا کاهش نیروی حیاتی نشان می دهند (اندیشه ها و موقعیت های انجام این آزمون ساده و دستور العمل هایی دیگر در کتاب «تحلیل رفتاری حرکات بدن ، بدنتان دروغ نمی گوید»، نوشته دکتر دایموند ، انتشارات هارپرورو، ۱۹۷۹ وجود دارد)( B.K’Behavioural Kinesiology:your Body doesn’t lie By .Dr John Diamond & Harper Row,1979) وقتی گوته می گوید : «این روح است که بدن را خلق می کند» شاید به همین پدیده می اندیشید در این صورت ، این فقط بدنمان نیست که ما دائماً آن را شکل می دهیم . روح ما نیز بر همه ی جنبه های حیاتمان تاثیر می گذارد . باترسها ، آرزوها اندیشه ها و احساسات گفتار و کردارمان چه آگاهنه چه ناآگاهانه هر روز فولاد زندگیمان را در کوره می گذاریم . در این زمینه ، کلام انجیل را مد نظر آوریم:
«فریب مخورید، خداوند استهزاء نمی شود، زیرا انسان ، آنچه را می کارد ، درو می کند»، کتاب مقدس عهد جدید ، رساله ی غلاطیان.
و یا این ضرب المثل های ساده که می گویند :«هر کس معمار آینده ی خویش است و یا «پرسش هر چیز چون پاسخ آن است » .

در کتابهای چارلز و بستر لیدبی ترز(Charles Webster Leadbeaters) می توان اطلاعات آموزنده ای درباره ی موضوع یافت این یافته ها سهم ویژه ای در درک عمیقی از چگونگی شفای ریکی ، در سطح ذهنی دارد (لطفاً بخش یازده را نگاه کنید) .
در این کتابها ، چارلز لیدبی ترز ، عارف مذهبی که در سالهای ۱۸۴۷ تا ۱۹۴۳ زندگی می کرد ، به روشنی توصیف می کند ، که چگونه اندیشه هایمان موجودات کوچکی تولید می کنند و آنها را «عنصری » می نامند این موجودات اندیشمند ، که خودمان به وجود می آوریم ، می خواهند زنده بمانند ، و بزرگتر شوند . اگر نوع خاصی از اندیشه را به ندرت یا بسیار سطحی شکل دهیم ، «عنصری» ایجاد شده ، بنیادی نخواهد بود و فوراً ناپدید می شود . اما اگر اغلب و شدیداً به چیزی فکر کنیم ، عنصری مربوطه در هماهنگی با آن بزرگتر و قوی تر می شود و ترتیب می دهد ، تا مدت زیادی زنده بمانند افکاری که شخصیت قوی تری دارند ، در کنار یکدیگر و به صورت دسته بندی های بزرگتر جمع می شوند .
یک عنصر آزادی عمل قطعی دارد و می تواند با انگیزه های شبیه به خود ، که در محیط ایجاد می شوند ، تماس حاصل کند و «اندیشه ی مادر» ی ایجاد کند، چون : «امروز حالم خوب است» عنصری برای تغذیه و ابقای زندگیش از هر کاری که در توان اوست ، فروگذاری نمی کند تا این اندیشه تکرار و تایید شود این نظریه به توضیح قابل قبولی برای موفقیتهای عظیمی است ، که شیوه های تفکر مثبت به همراه می آورند.
همین عملکرد در مورد افکار منفی نیز صادق است همگی ما می دانیم چقدر مشکل است ، که عادت های بد را از میان بردایم یا از تکرارهای خاص ، یا فکر کردن درباره ی مسائل به شیوه ای خاص بپرهیزیم . «عنصری» زیر سئوال از به خطر افتادن زندگیش می ترسد و تلاش می کند ما را به روش مطلوب خود بازگرداند با این وجود ، اگر در این امر موفق نشود ، کمرنگ تر شده و به زودی همگی این عنصری ها ناپدید می شوند .
گروهی از مردم یک قوم و یا یک کشور می توانند اندیشه ی جمعی خاص خود را در شکل دهند . تاثیر چنین عنصری جمعی می تواند کاملاً در هم شکننده نیز باشد . برای مثال ، فکر کنید چه روی خواهد داد اگر رسانه ها گزارش غلطی مبنی بر شیوع آنفولانزای مسری و خطرناکی ، با علائم دقیق آن بدهند . براستی ، چه تعدادی از مردم فوراً احساس بیماری می کنند و به آن مبتلا می شوند اما چه روی خواهد داد ، اگر به جای آن خبر ، به همان مردم بگویند که شرایط غیر عادی آب و هوا در چند روز آینده ، بر شادابی و ایمنی آنها در مقابل بیماری می افزاید؟
هر چه افراد بیشتری در یک اندیشه ی متشکل و جمعی سهیم شوند، بر تاثیر آن می افزایند . هنگامی که این اندیشه مد نظر سطح بالایی از آگاهی ، قرار گیرد ، میزان این تاثیر افزایش می یابد هم چنانکه ، هرچه شکل ماده ظریفتر باشد ، انرژی موجود در آن بیشتر است (برای مثال ، شکافتن اتم) بنابراین، هر چه سطح آگاهی عمیق تر گردد و ما به مرحله ی وحدت درونی با همه ی خلقت نزدیک تر شویم ، اندیشه هایمان موثر تر خواهند بود .
در چنین سطحی ، قوانین جدیدی به عرصه می آیند که به مراتب تاثیر عنصری فوق الذکر را افزایش می دهند . عشق در ظریف ترین و عمیق ترین سطح آگاهی متجلی شده ، آنجا که همه ی موجودات در اولوهیت زندگی می کنند . از این رو ، عشق قادر خواهد بود ، بدون نیاز به وساطت هیچ عنصری خاصی با درونی ترین حیطه ی هستی تماس حاصل کند . یقیناً ضرورتی ندارد بگوییم که اندیشه ی حاصل از این سطح، خود به خود مثبت خواهد بود .
نخستین بار در سال ۱۹۷۶ ، این اصل به طور علمی ثابت گردید در آن هنگام مشاهده شد که در شهرهایی با حداقل یک درصد جمعیت تمرین کننده ی تی ام(مراقبه ی ماورایی)( T.M(Transcendental Meditation)) ، میزان جنایت ، بیماری و سوانح به طور چشمگیری کاهش می یابد . امروزه ، گروههای هفت هزار نفری (هفت هزار جذر در یک درصد جمعیت جهان است) از این پدیده آگاهانه استفاده می کنند و هم زمان با هم برای صلح جهانی به مراقبه می پردازند .
جمعیت ریکی ، با توجه به این اصل ، توصیه می کند که ریکی را به صورت گروهی منتقل کنند تا از صلح جهانی ، با انرژی شفابخش ریکی حمایت نمایند . (لطفاً برای مطالعه ی جزئیات بیشتر به بخش ده نگاه کنید).
بسیاری از فیزیکدانان و دانشمندان مشهوری چون فریتجوف کاپرا(Fritjof Capra) روبرت شلدریک(Rupert Sheldrake) تاثیر این یافته های بنیادین را به اثبات رسانده اند، آنان به یاری تجارب بسیاری وجود پدیده مذکور را اثبات کرده اند . منظور از بیان این موارد ، اثبات به این نکته است ، که غنای زندگی بیرونی و درونی ما در دست خود ماست و نیازی نیست با احساسی بی پناهی به جهان بنگریم .
امروزه ، بسیاری از افراد دانش علت و معلول را واقعیتی عملی می شمارند . اما هنوز برخی دیگر ، این پدیده را بسیار نامعلول می پندارند . آیا شما باید درمان با ریکی را بپذیرید ، بدون آنکه کاملاً قانع شوید ، که شیوه ی موثری است و یا بکوشید موضعگیری خنثی و شیوه ی عدم قضاوت را پیش بگیرید ؟ کنجکاو باشید صبر کنید و ببینید که چه اتفاقی می افتد حتی اگر همان عنصری فکری منفی را می سازید ، که قبلاً به آن اشاره شد ، بدانید در شفای شما ، خللی بر قدرت ریکی وارد نمی آورد، اما یقیناً حاصل موضعگیری باز و مثبت ، جریان یافتن کامل ریکی است.
نخستین باری که شلیلا مادرش را ، که در اواخر هفتاد سالگی است ، درمان می کرد از عمق عکس العمل های او ، شگفت زده شد . هنگامی که نظر وی را درباره ی این درمان پرسید، پاسخ شنید که «هرچیزی را توبه من بدهی ، با سپاس می پذیرم و فقط می خواهم که بهتر شوم» هر بیماری با چنین موضعگیری مثبتی قادر خواهد بود درمانگر خود را به شیوه ای فعال کند و حمایت کند و در حقیقت ، کمک درمان خود خواهد شد .
ریکی فن پیچیده ای نیست و به تلاش ، استعداد و یا قدرت عظیمی نیز نیاز ندارد. این شیوه ی شفابخش کاملاً طبیعی است و این جریان طبیعی زندگی است که ما را به کمال ، هماهنگی و خوشبختی بیشتری سوق می دهد . اگر نمی توانید آگاهانه در این جریان شناور شوید ، بگذارید حداقل جریان شما را با خود ببرد .
شاید قبلا ًبارها بر علیه این جریان مبارزه کرده اید و در این روند ، بسیاری از ساعات پر ارزش خود را از دست داده اید . درست است که راه مبارزه می تواند دستاوردهای بسیاری برای شما به ارمغان می آورد، اما فراموش نکنید که جنگ کردن همیشه سبب جدایی و دور افتادن از کلیت و جامعیت رنگی می گردد . منظور ما این نیست که باید موجودی انفعالی شوید ، یا خود را درگیر امور نکنید بلکه تفاوت عظیمی میان تلاش برای هدفی و جنگیدن برای آن است . برای دیدن جنبه ی مثبت امور ، باید نخست چشم دل را گشود .

موفقیت
هنگامی که به شکست می اندیشیم
شکست از آن ماست
اگر نا مصمم بر جای بمانیم ،
هیچ چیز دگرگون نخواهد شد .
آنچه که باید انجام داد ،
میل دستیابی به چیزی عظیم است .
آنگاه ، به سادگی آنرا انجام می دهیم .
هیچ گاه به شکست نیاندیشیم ،
زیرا آنچه که بدان می اندیشیم
روی خواهد دارد .
مارهاریشی ماهش یوگی

یه گاز بزن
مجبور نیستید ریکی را باور کنید ،
زیرا ریکی خود تاثیر عمیق بر شما می گذارد
همانند سیب خوشمزه ای
که می توان از آن لذت برد ،
اما نخست باید یک گاز به آن زد .
با الهام از کلام ماهاریشی ماهش یوگی

چگونه یک کانال ریکی شویم؟

شاید روزی احساس کنید ، نمی خواهید فقط دریافت کننده ی ریکی باشید ، بلکه مایلید آن را به دیگران نیز منتقل نمایید و شاید درمان با ریکی را تجربه کرده اید و حالا می خواهید آنرا برای خود بکار برید . نیازهای ضروری برای رسیدن به این کار چیست؟ نخستین باری بود که درباره ی ریکی شنید ، فوراً برای دوره ی بعدی آن ثبت نام کرد . توضیح کوتاهی او را متقاعد ساخت ، که این همان شیوه ی درمانی است که طی سالهای کار حرفه ای خود ، در جستجوی آن بوده است . از سوی دیگر ، شلیلا پیش از حضور ، خواستار «درمان آزمایشی» بود. حال آنکه ، دوستی دیگر یک سال طول کشید تا به همان تصمیم برسد . چنانچه می بینید ، در اینجا نیز هیچ قانون سخت و شدیدی وجود ندارد.
ریکی آنقدر ساده است که کودکان نیز می توانند دو روزه آنرا بیاموزند . با این وجود ، میل بکار بردن ریکی باید صادقانه جهت نفع خود و دیگران باشد و نه بر پایه ی خیالات بیهوده ، هنگامی که ذهن شما درباره ی این مساله روشن شد ، دیگر چیزی مانع از شرکت شما در سمینار ریکی نیست .
معمولاً ده تا بیست و پنج نفر با شغلهای گوناگون در سمینارهای نخستین مرحله (ریکی یک) شرکت می کنند . برخی از آنها پزشک و بعضی خانه دارند . دانشجویان و مردمی که در مسیرهای گوناگون زندگی قرار دارند ، نیز در این دوره ها شرکت می کنند . در هر صورت ، این سمینارها در فضایی آسوده تشکیل می شود . آنچه که به نظر بعضی از شرکت کنندگان عجیب است ، ایجاد صمیمیت بسیار در افراد شرکت کننده ، در طول سمینارهاست . معمولاً نخستین بخش دوره با توضیحات مقدماتی آغاز می شود و سپس معلم ریکی در چهار مرحله تعلیم این بخش می پردازد .
یادگیری ریکی مانند سایر روشهای طب و پزشکی نیست همگی ما با این انرژی درونی زاده شده ایم ، زیرا ریکی قوه ی حیاتی است . در حین چهار مرحله سنتی از یادگیری ، کانال شفابخش در درون شما گشوده می شود ، تا شما را با جریان انرژی ریکی هماهنگ سازد.
تجربه ی این هماهنگی برای بسیاری از مردم هیجان انگیز است ، اما این کتاب ، محل دادن اطلاعات دقیق نیست . تنها کلمات نمی توانند حق این تجربه را ادا کنند و از شما کانالی برای دریافت ریکی بسازند . مضاف بر آن ،ارتباط میان معلم و شاگرد در حین تعلیم ریکی مزایای خاصی دارد ، معلم می تواند به پرسشهای شما پاسخ گوید . دیگر آنکه ، هر معلم بخشی از جریان سنتی استادانی است ، که دورانی طولانی دانش راستین ریکی را در شکل بنیادین حفظ کرده اند ، از این رو ، آنها خلوص و کارایی آنچه را که می آموزید ، تضمین می کنند .
بعد از نخستین بخش یادگیری ریکی ، انرژی ریکی در دستهایمان جریان می یابد . احتمالا ًاستاد به شما می گوید که پیشاپیش ، دستهایتان را روی بدن خود بگذارید و ببینید که چه اتفاقی می افتد وقتی که پس از تعلیم ، این کار را انجام می دهید، تفاوت قابل ملاحظه ای نسبت به قبل احساس خواهید کرد . چون انرژی لطیف، گرم ، لذتبخش و شفا دهنده ای در دستهایتان جریان می یابد .
در حین مراحل مختلف تعلیم ، حرکتهای گوناگون دست در موقع درمان را می آموزید ، که بسیار ساده اند . سپس با شنیدن موسیقی دلپذیری در متن ، تاثیر انرژی دستهایتان را بر یکدیگر امتحان خواهید کرد . در نخستین آزمونها ، ممکن است بعضی از شرکت کنندگان تجارب بسیار مهیجی داشته باشند و بعضی فقط آرامش و هماهنگی احساس می کنند . پس از آنچه تجربه کردید ، با یکدیگر و معلم خود صحبت می کنید در طول دوره ی سمینار ، مشاهده خواهید کرد چگونه حالت چهره ی شرکت کنندگان تغییر می کند و جوانتر و شادابتر به نظر می رسند. چهره ی بعضی از آنها بسیار می درخشد با نگاهی در آینه به خود ، چشمان بسیار شادی را خواهید دید ، که به شما خیره شده اند پیش از پایان سمینار ، مدرک دوره ی اول را به شما خواهند داد ، سپس ، همه با محبت از یکدیگر جدا می شوید .
با گذراندن این مرحله ، می توانید به کمک دستهایتان خود و دیگران را درمان کنید . همچنین قادر خواهید بود ، برکارآیی داروها بیفزایید و سلامتی غذا و لوازم آرایشی را نیز تقویت بخشید می توانید از قدرت شفابخش انرژی ریکی برای حیوانات و گیاهان نیز استفاده کنید.
سمینارهای ریکی در زمانهای مقرر ، در بسیاری از شهرها برگزار می شوند و می توان جزئیات برنامه ها و سایر اطلاعات را از استادان ریکی و جامعه ی ریکی کسب کرد . بدین ترتیب ، از برنامه های متفاوت با خبر شده و آنگاه می توانید مناسب ترین برنامه را انتخاب کنید.
اگر بتوانید حدود ده فرد علاقمند را در همسایگی خود گرد آورید ، احتمالاً یک معلم ریکی آماده ی برگزاری سمیناری اختصاصی برای شما خواهد بود .
پس از دریافت مدرک مرحله اول، زمان آزمایش ریکی فرا می رسد. تقریباً همه ی ما افرادی را می شناسیم که مایل به درمان هستند : نوزاد خواهرمان ، مادربزرگی که استخوان لگن او شکسته ، دختر جوانی که در دوران عادت ماهیانه دچار مشکل است ، همکاری که همیشه حالتهای روحی بدی دارد و احتمالاً سگ همسایه که چند روز است می لنگد.
از این فرصت ، باید به خوبی بهره برد اگر فردی در یک کلینیک یا مطب کار می کند ، موقعیت خوبی برای درمان با انرژی دارد پس از مدت کوتاهی ، نخستین شگفتیها رخ می دهد و تجربیات بسیار عمیق و لذت بخشی ، از طریق قدرت شفا بخش دستان خود ، کسب می کنید . هیچ گاه فراموش نکنید که این نیروی شفا بخش متعلق به شما نیست. با توجه به این امر باید بسیار متواضع باشید . هیچ گاه نمی دانید که دفعه ی بعد ، انرژی چگونه عمل می کند . اما باید یک نکته ی مهم را یادداشت کنید : هرچه بیشتر ریکی بدهید ، انرژی جاری در دستهایتان قوی تر خواهد شد . بنابراین ، استفاده ی از ریکی تا حد ممکن به سود شما و دیگران است . با این حال ، اگر از ریکی مدت زیادی استفاده نکرده اید ، نگران نباشید حتی اگر سی سال از آن استفاده نکنید ، در تمام زندگیتان یک کانال ریکی خواهید بود به راستی این مساله شکفت انگیز نیست؟
هنگام درمان دیگران ، احساس می کنید که ریکی بر شما نیز تاثیر می کند ، تغییرات مثبت و اساسی روی می دهد و چیزهای تازه ای شروع به رشد خواهند کرد . حالا می توانید ساختارهای کهنه ای را که بیش از حد به جا مانده اند ، به دور افکنید و شاهد هدایت و راهنمایی بیشتری باشید. در همین زمان ، ممکن است تجارب سرکوب شده ، به سطح آگاهی شما بیایند ، یعنی وقت مرتفع ساختن آنها رسیده است .
البته ، این تجربه همیشه خیلی مطبوع نیست احتمالاً برای بعضی از افرادی سرعت این رشد تازه ، بیش از حد سریع است و شاید بخواهند مدتی ریکی را «به کنار نهند» برای مثال ، یکی از دوستانمان پس از آنکه چند بار فردی را با ریکی درمان کرد ، تجارب خاصی در رابطه با کواندالینی داشت . (کونادالینی انرژی است که از انتهای ستون مهره ها به بالا جریان می یابد) . در همین زمان ، پشت دردی که در دوره های طولانی مراقبه ی خود داشت ، دوباره آشکار شد . او تصمیم گرفت ریکی دادن به دیگران را چند روز متوقف کند و برخود متمرکز شود.
پس از مدتی ، علائم از میان رفتند و به زودی احساس شادابی کرد ، گویی از حمامی طراوت بخش قدم بیرون نهاده است . اگر شما نیز خود را در چنین موقعیتی یافتید ، فقط احساس درونیتان را دنبال کنید . معمولاً رشدی که در شروع دادن ریکی تجربه می کنید ، با هماهنگی بسیار صورت می گیرد ، اما برای رشد و دگرگونی هایی که روی می دهد، آماده باشید و با این آمادگی هر آنچه را که پیش می آید بپذیرد . هنگامی که ، چند هفته ، یا چند ماه تجربیاتی کسب کردید ، می توانید جنبه های تازه ای از ریکی را یاد بگیرید و بر توان درمانتان بیافزایید .
ریکی بخش دو ، راه موثری برای دستیابی به این توان است در این مرحله ، استاد نظر می دهد چه کسی می تواند در چنین دوره ای شرکت کند و چه کسی باید به کار کردن با ریکی یک ادامه دهد .
معمولاً این دوره ها چند روز طول می کشد و باید چیزهای بیشتری یاد گرفت . شما با بعضی از نمادهایی کار می کنید ، که دکترو اوسویی کشف کرده است . این نمادها را باید حفظ کرد ، زیرا اجازه ندارید آنها را بنویسید . پس از تعلیم شخصی ریکی دو قادر خواهید بود:
۱- بر تاثیر درمانتان بیافزایید .
۲- بر اساس شیوه ی ذهنی شفا دهید .
۳- شیوه ی درمان غیابی را بکار گیرید . (شما قادر خواهید بود بدون نیاز به دیدن بیمار، از راه دور درمان کنید) . از این درمان در بخشهای ده و یازده صحبت شده است .
پس از آنکه دوره ی ریکی دو را گذراندید ، ممکن است حس کنید مایل به تعلیم دادن ریکی به دیگران هستید ، تا از خود آنها کانالهایی برای جریان ریکی بسازند . درمانگران زیادی در این راه قدم نمی گذارند اما این امر به رضایت و رشد بیشتر و برکت خاصی می انجامد .
شهریه ی دوره استادی در هر سازمانی بسیار بالاست این میزان زیاد پول مانع نهایی برای اثبات ارزش عنوان استادی برای یک طالب است . در مقایسه با سالهای عزت نشینی و دریافت تعالیم معنوی ، این میزان پول مناسب است .
«اتحاد ریکی» تعالیم سنتی مربوط به دو بخش ریکی و بخش استادی را عرضه می کند از ۱۹۳۸ (اِی.آر.آی.اِی)( A.R.I.A) یا (تی.آر.تی.ای.آی)( T.R.T.A.I) کنونی تغییرات و تعدیلی در شیوه تعلیم ، بخش بندی ، تعداد مارک ، و نامگذاری ریکی و موسسات وابسته ایجاد کرده است .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *