شش اصل تغییر در زندگی

آیا به تغییر اعتقاد دارید؟ اعتقاد بر این که می توانید تعهد خود را به این فرآیند افزایش دهید و احتمال موفقیت را افزایش دهید.
شش اصل تغییر
اعتقاد به اینکه شما می توانید تغییر دهید کلید تغییر است. این پیام بیثباتی ۱۲ مرحله نیست بلکه پیام خودکفائی است. اعتیاد به عنوان اصلی سر زدن رفنارهایی است که شما قادر به کنترل ان نیستید. – اعتقاد بر این که می توانید تعهدات خود را نسبت به این روند تغییر دهید و احتمال موفقیت را افزایش دهید.بزرگ ترین چالش مبارزه با اعتیادهای زندگی شماست
نوع درمان کمتر از تعهد فرد به تغییر است. مردم می توانند انتخاب کنند که چگونه می خواهند تغییر را با ارزش ها و ترجیحات خود دنبال کنند. آنها نیازی به گفتن اینکه چگونه تغییر کنن .
درمان های کوتاه می تواند عادت های طولانی مدت را تغییر دهد. مدت زمان درمان است که به مردم اجازه می دهد تغییر کند، بلکه توانایی آن برای القای تلاش های مداوم در این جهت نیست یعنی شما اقدام به تغییرات در هر زمان که حسش می کنید دنبال نمایید.
مهارت های زندگی می تواند کلید رفع اعتیاد باشد. همه اعتیاد ممکن نیست برابر باشد رویکرد تقویت جامعه، با تأکید آن بر توسعه مهارت های زندگی، ممکن است برای افرادی که به شدت نابسامان مواد مخدر و الکل هستند، مورد نیاز باشد.
تلاش های مکرر برای تغییر در حوزه حیاتی است. مردم اغلب فورا بهبود نمی یابند – معمولا کارهای متعدد انجام می شود. ارائه مراقبت پیگیری اجازه می دهد تا مردم به تمرکز بر اهداف تغییر خود ادامه دهند. در نهایت آنها شانس خوبی برای دستیابی به آنها را برای رهایی از زندگی ناراحت کنندهشان می رسد.
بهبود، بدون رعایت شمار. معمولا مردم هرگز در یک زمان موفق نمی شوند. اما آنها می توانند پیشرفت قابل توجهی نشان دهند و تمام بهبود باید پذیرفته و پاداشی به خود بدهند . برای جلوگیری از عدم رعایت کردن، مردم را از درمان خارج می کند. رویکرد درمانی برای به رسمیت شناختن پیشرفت در غیاب رعایت کردن، کاهش آسیب می باشد این به این معنی است که شما اعتیادهای متعدد زندگی خود را به واسطه کمترین اسیب جسمی ترک نمایید.
تفکراتی که باعث نا امید ی شما خواهد شد
همه ما یک گلام در درونمان داریم. همان شخصیت کارتونی در سفرهای گالیور که ورد زبانش یک جمله بود “من می دونم، کارمون تمومه”. چنین شخصیتی در درون همه ما هست.
حال بستگی به خودمان دارد که چقدر به این بخش از افکارمان پر و بال دهیم. مثبت اندیشی در زمانه ای که هر جای کار را نگاه می کنی مشکل و مساله ای می بینی کمی سخت است اما ادامه زندگی با هجوم افکار منفی و ناامیدی هم کار چندان راحتی نیست.
دکتر مریم رامشت، روانشناس در گفتگو با خبرنگار شفقنا زندگی به تاثیر عوامل شخصیتی و خانوادگی بر شکل گیری احساسات منفی در افراد اشاره می کند و می گوید: زمانی که فرد در یک خانواده و یا محیطی رشد می کند که احساس ناامیدی در آن جریان دارد و اطرافیان آیه یاس می خوانند این احساسات منفی به فرد نیز منتقل می شود زیرا احساسات، واگیر روانی دارد و ما می توانیم با اضطراب یا وسواس اطرافیانمان دچار همین احساسات شویم.
در اطرافمان هم افراد زیادی هستند که با افکار منفی و منفی بافی هایشان هیچ چشم انداز روشنی در برابرمان نمی گذارند. از مدیر و مسوول گرفته تا اعضای خانواده می توانند با القای حس ناکامی و ناامیدی نسبت به آینده و تصمیمات زندگی ما را تحت الشعاع قرار دهند. افراد منفی بافی که خودشان نیز کمتر احساس رضایت از زندگی را تجربه کردند و یا اگر هم موفقیت و دستاورد یا لذتی داشتند ترجیح می دهند فراموش کنند.
این روانشناس با بیان اینکه ادر بسیاری از موراد عامل افکار منفی و ناامیدی و یاس، افسردگی است، خاطرنشان می کند: یکی از نشانه های بارز افسردگی ناامیدی نسبت به آینده است که فرد همیشه نیمه خالی لیوان را می بیند و احساس می کند زندگی خوبی ندارد و در همه کارها شکست می خورد.
وی همچنین منفی بافی را یک مکانیسم دفاعی می داند و ادامه می دهد: فرد احساس می کند اگر از ابتدای انجام کاری به شکست فکر کند چنانچه در آن کار شکست خورد آمادگی پذیرش را دارد و این احساس و رفتار به نوعی مکانیسم دفاعی برایش تبدیل می شود.
به گفته وی، شرایط اقتصادی، کمی صداقت، احساس بی عدالتی، نبود شایسته سالاری، تبعیض های فردی و نابرابری های اجتماعی ازدیگر عوامل اجتماعی هستند که احساس ناامیدی را تشدید می کند.
وی با بیان اینکه برای کمک به افراد منفی باف در وهله اول باید شنونده خوبی بود، خاطرنشان می کند: اطرافیان باید بدانند این افراد نیاز دارند از مشکلات و غم هایشان صحبت کنند بدون اینکه در مورد آنها قضاوتی شود. آنها نیاز به همدلی دارند و اینکه درک شوند نه اینکه با نصیحت به مثبت اندیشی مشکلاتشان کوچک شمرده شود.
در برخی موارد شاهدیم که خانواده در برخورد با این افراد به نصیحت کردن آنها به مثبت اندیشی و دست برداشتن از افکار منفی روی می آورند و سعی می کنند با کوچک شمردن ناراحتی ها و بی اهمیت جلوه دادن آن به افراد منفی باف کمک کنند. در حالی که چنین برخوردی کمک کننده نیست.
این روانشناس با بیان اینکه احساسات منفی و ناامیدی در افراد جوان بیشتر به چشم می خورد، تاکید می کند: افرادی که به سنین ۳۵تا۵۰سالگی رسیدند و به شرایط پایداری در زندگی دست یافتند کمتر در معرض احساسات منفی قرار دارند تا افراد نوجوان و جوانی که در حال برنامه ریزی برای آینده و تلاش برای رسیدن به شرایط ایده آل هستند.
دکتر رامشت با تاکید بر اینکه برای پیدا کردن راهکار برای مشکلات این افراد باید از خودشان کمک بگیریم، می گوید: در کنار این کمک ها باید از یک فرد با تجربه حرفه ای در خارج از خانواده مانند مشاور یا روانشناس که تکنیک های مقابله با افکار منفی را بلد است برای رفع مشکلات این افراد کمک گرفت.
وی با بیان اینکه برخی از این افراد در مشکلات گذشته گیر کردند و نیاز دارند که اول تکلیف این مسائل در ذهنشان روشن شود، اضافه می کند: اطرافیان، باید افراد منفی باف را تشویق کنند تا به مشاور یا روانشناس مراجعه کنند و برای حل مشکلاتشان از راهکارهای های درست بهره بگیرند.
وی با بیان اینکه فرزندان در خانواده هایی که دچار منفی بافی هستند بیشتر در معرض ناامیدی و احساسات منفی قرار دارند، می گوید: چنانچه فردی که دچار احساسات منفی و منفی بافی است تحت درمان قرار نگیرد این مشکل در او مزمن می شود و ممکن است زمینه ساز مسائل روانی مزمن دیگر مانند افسردگی شود.
دکتر ایمانی سالمندان را از دیگر گروههای در معرض افزایش ناامیدی و احساسات منفی بر می شمارد و تاکید می کند: بالا رفتن سن، از دست دادن اطرافیان که در گذشته فرد نقش پررنگی داشتند، افزایش بیماری ها و ناتوانی های جسمی زمینه ساز بروز احساسات منفی و افسردگی در فرد سالمند می شود بنابراین باید اطرافیان بیشترز به این افراد توجه کنند زیرا آنها احساس می کنند تمام ارتباطات و دوستان خود را از دست دادند و افق روشنی برای خود نمی بینند.
وی ایجاد شرایط شاد و سپردن برخی از مسوولیت ها به افراد سالمند را در کاهش احساسات منفی آنها موثر می داند و می گوید: از دست دادن کار یکی از دلایل مهم ایجاد احساسات منفی در افراد است. در چنین شرایطی آنها احساس بی هویتی و بی معنایی می کنند و این احساس آنها را آزار می دهد. همچنین تغییر در محل زندگی همیشگی، عمل های جراحی و بیماری های مزمن همگی می تواند فرد سالمند را به شدت در معرض احساسات منفی و ناامیدی قرار دهد بنابراین لازم است اطرافیان به این افراد توجه ویژه داشته باشند و با ایجاد محیطی شاد برای آنها تلاش کنند مشکلاتشان را کمتر کنند.






