ذهن خود را بشناسید،حس حضور آگاهی

 ذهن ما از من حقیقی ما جداست .

تا زمانی که ما این نکته بسیار مهم رو نپذیریم و درک نکنیم ، دچار اشتباهات بسیار بزرگی در زندگی خود خواهیم شد .

ذهن چیست

ذهن همان افکار بیهوده و منفی من و شماست ، ذهن همان چیزی هست که از نفسانیات سرچشمه میگیره ، دیگران رو مورد قضاوت قرار میده ، شما رو مورد سرزنش ، انسان رو دچار غرور و خودبینی کاذب و یا نا امیدی میکنه ، به انسان غم و اندوه رو آموزش میده و در نهایت افکار رو به گذشته و آینده میبره تا انسان رو درگیر زندگی کنه .

من حقیقی چیست

من حقیقی چیزی فراتر از ذهن شماست ، همان چیزی هست که از آگاهی ناب الهی سرچشمه گرفته ، کسی رو قضاوت نمیکنه ، خودش رو سرزنش نمیکنه ، بلکه راه درست رو پیدا میکنه ، به جای غرور و خود بینی عشق و جهان بینی رو به شما عرضه میکنه ، به جای نا امیدی به شما امید رو هدیه میده ، به جای حسرت گذشته و منتظر آینده بودن ، زندگی کردن در لحظه ی حال و آزادی و شادی رو به من و شما هدیه میده .

اگر باورش برای شما سخته ، باید گفت که زندگی با من حقیقی رو به خوبی تجربه نکردید .

اما جای نگرانی نیست ، حال ، تمریناتی رو به شما آموزش میدیم که کم کم ، من حقیقی رو به جای ذهن خود جایگزین کنید . این یک بحث روانشناسی نیست ، بلکه یک مبحث کاملا معنوی و بسیار مهم و پیش نیاز برای رسیدن به درجات رفیع انسانیت و همچنین روشن بینی معنوی هست .

در طول روز ، ذهن ما ، افکار بسیاری رو ، به فکر ما تزریق میکنه ، مخصوصا هنگامی که میخوایم به خواب بریم ، و یا هنگامی که در بستر هستیم و میخوایم از خواب بیدار بشیم اما تعلل میکنیم . و یا مواقعی که در حال پیاده روی هستیم ، جسم در حال راه رفتن هست ، چشم در حال دیدن خیابان ، اما ذهن غرق در افکار گذشته و آینده هست ، یا به کارهایی که کرده داره فکر میکنه و یا به کارهایی که میخواد بکنه فکر میکنه.

این افکار بیهوده یک چیز رو از ما میگیره ، آن هم بودن در لحظه ی حال هست .

اما بودن در لحظه ی حال ، چه فایده ای داره ؟ بودن در لحظه ی حال ، به من حقیقی این اجازه رو میده که خودش رو در افکار و اندیشه های ما نمایان کنه . پس حال به یک نکته ی بسیار مهم میرسیم .

ما نمیخواهیم افکار رو از شما بگیریم ، ما نمیخواهیم شما و موجودیت شما رو زیر سوال ببریم . بلکه میخواهیم راهی رو به شما بدیم تا به وسیله ی اون ، من حقیقی رو در افکار خودتون وارد کنید . یعنی به من حقیقی این اجازه رو بدیم که در افکار ما خودش رو نمایان کنه ، تا به این صورت ما هم ، به سرچشمه ی آگاهی الهی ، متصل بشیم .

مشاهده ذهن

راه اول ، مشاهده ذهن هست . در طول روز آگاه باشید و به ذهن این اجازه رو ندید که وارد افکار شما بشه ، این کار در اوایل کمی زمان بر هست ، اما رفته رفته بخشی از وجود ما میشه .

یکی از ساده ترین راه ها ، مشاهده ذهن هست ، به عنوان مثال گه گداری از خود بپرسید ، ذهن من داره به چه چیزی فکر میکنه ؟ زیرکانه عمل کنید ، و افکار ذهنی خود رو بی طرفانه نظاره کنید . ببینید به چه چیزی فکر میکنید ، و فقط نظاره گر باشید .

با افکار بیهوده و ذهنی خودتون درگیر نشید ، اگر ذهنی آشفته و سَرکِش دارید ، خودتون رو سرزنش کنید ، بلکه فقط لبخندی به این افکار بچه گانه و بیهوده بزنید . و در درون خود بپذیرید که به درستی ، افکاری که از ذهن سرچشمه میگیرند ، بیهوده و بی ربط هستند .

تماشای ذهن اولین قدم برای کنار زدن و شناختن ذهن شماست .

با مشاهده ذهن شما رفته رفته به این واقعیت ایمان میارید که ذهن ، از من حقیقی شما جداست .

مثالی رو از ذهن و من حقیقی برای شما میزنم تا به خوبی به عمق مطلب پی ببرید .

فرض کنید شما دو تا دوست دارید به اسم های ذهن و من حقیقی. ذهن ، نادان هست و پر حرف . من حقیقی ، عاقل هست و کم حرف .

این دو همیشه و هر جایی که شما میرید با شما همراه هستند . به عنوان مثال : زمانی که من حقیقی میگه شهاب ، به فکر یک شغل خوب باش . ذهن شروع میکنه و مثل پیر زن های حرّاف میگه : اوووووو . کار ؟ کار نیست که ، کار کجا بود ؟ یارو فوق لیسانس داره بیکاره ، کار کجا بود ؟ کجا میخوای بری سر کار ؟ اگه نگاه کن ، همه بیکارن . تازه اگر هم کار پیدا کنی ماهی ۶۰۰ ۷۰۰ بهت میدن که اصلا به درد نمیخوره و…

ذهن انقدر زیاد حرف میزنه که ، صدای دوست عاقل ما ، اصلا شنیده نخواهد شد .

و اگر شما فرض کنید که ، همان ذهن خود هستید ، پس تمام افکار بیهوده رو بخشی از خود ، خواهید دونست و از کار پیدا کردن منصرف خواهید شد .

اما با مشاهده ذهن به صورت زیرکانه ، در خواهید یافت که یک بُعد شما ، داره شما رو به پیشرفت و امید واری فرا میخونه و بُعد دیگر شما ، داره نا امیدی و بیهوده گرایی رو در شما رواج میده . پس همین که شما این نکته ی بزرگ رو به خوبی درک کنید ، یعنی در مشاهده ذهن خود ، موفق بودید و این نکته ی بسیار مهم رو کشف کردید که شما ذهن خود نیستید .

بعد از مشاهده ذهن ، باید این رو یاد بگیریم که به افکار ذهنی ، بها ندیم .

اگر ذهن شما رو به این دعوت میکنه که دیگران رو قضاوت کنید ، دست نگه دارید . نه تنها به صورت زبانی ، بلکه در فکر هم کسی رو مورد قضاوت ندید .

اگر ذهن شما رو به این دعوت میکنه که پشت کسی غیبت کنید ، باز دست نگه دارید و این کار رو انجام ندید .

اگر ذهن شما رو به این دعوت میکنه که حالا چون فلان شخص از تو جدا شده ، توهم برو و تلافی کن و یا خودت رو ناراحت کن و گریه کن ، باز آگاه باشید و باز دست نگه دارید .

فراموش نکنیم دوستان ، ما حال حق انتخاب داریم . تا دیروز ما بر طبق افکار خودمون زندگی خودمون رو پیش می بُردیم . تا دیروز این رو نمی دونستیم که ذهن خود نیستیم و هر چیزی که ذهن به افکار ما تزریق میکرد ، با کمال میل قبول میکردیم و انجام میدادیم . اما حال ما به این بینش رسیدیم که ما ذهن خود نیستیم ، بلکه چیزی به نام من حقیقی هم وجود داره که ما رو به مسیر های درست تری هدایت میکنه. پس ما باید راه رو برای من حقیقی ، با بها ندادن به ذهن ، باز کنیم .

اما ، نکته ی بسیار مهمی رو نباید از یاد ببریم :

تمرین رهایی از ذهن (یکی شدن با محیط)

ما تا به امروز ، مدت بسیار زیادی رو با بها دادن به ذهن ، و گوش سپاری به فرمان های ذهن سپری کردیم ، و حالا که صحبت از چیز والاتری به نام من حقیقی شده ، نباید برای نتیجه گرفتن عجول باشیم .

بلکه باید با صبر و بردباری و کنار زدن ذهن ، حضور من حقیقی رو در افکار خود حس کنیم و بشناسیم .

برای درک و حس حضور من حقیقی در لحظه ی حال ، و چشیدن طعم لذت بی ذهنی ، تمرینی رو به شما دوستان آموزش میدیم . که این امید رو داریم که روزانه این تمرین رو انجام بدین تا رفته رفته حضور من حقیقی در زندگی شما پُر رنگ تر از قبل بشه .

یک آهنگ ملایم و لایت انتخاب کنید و این آهنگ رو در گوشی موبایل خود و یا ام پی تری پلیر خود بریزید . روزانه لحظاتی رو به پیاده روی اختصاص بدید و اگر امکان پیاده روی برای شما وجود نداره ، از طریق هندزفری و یا همان هدفون ، این آهنگ ها رو در هنگام پیاده روی و یا هنگامی که در اتاقی نسبتا تاریک حضور دارید گوش بدید . من مثال رو با پیاده روی براتون شرح میدم .

آهنگ ملایم و بی کلامی رو مانند آنچه که در انتهای پست براتون قرار دادیم ، با هندزفری خود گوش بدید . صدای موزیک تقریبا بین متوسط تا زیاد باشه . مسیری رو انتخاب کنید که سرسبز تر و زیباتر باشه . حتی این آهنگ ها رو در مترو و مکان های شلوغ هم میتونید گوش بدید . هر یک خاصیتی دارند که به چند نمونه اشاره میکنم .

کنار زدن ذهن از طریق پیاده روی : با گوش کردن به آهنگی ملایم به پیاده روی برید ، اما این بار ، تمام حواس شما نباید به افکار ذهنی باشه ، بلکه باید تمام حواس خود رو به قدم هایی که بر میدارید و محیطی که مشغول نظاره آن هستید معطوف کنید . در حین توجه به محیط و قدم هایی که بر میدارید ، باید با جان ریتم خاصی رو از موسیقی که گوش میدید دریافت کنید . ریتم زندگی ، ریتم آگاهی ، ریتم آرامش و ریتم حضور در لحظه ی حال به واسته ی بی ذهنی .

از شما این درخواست رو داریم : که به هیچ چیزی فکر نکنید ، ذهن رو کنار بزنید ، و تمام حواس خود رو به قدم ها و محیط اطراف معطوف کنید ، از آهنگی که می شِنوید انرژی بگیرید ، حس بگیرید ، شور بگیرید و به قدم ها دقت کنید . به تک تک گیاهانی که در اطراف شما موجود هستند با دقت نگاه کنید . به تکان خوردن برگ درختان دقت کنید . به مورچه ها و حیواناتی که هنگام راه رفتن از کنار قدم های ما میگذرن دقت کنید . شما در این لحظه باید یک چیز باشید . یک واسطه ی بی ذهن ، برای حضور و جریان آگاهی .

به بیان ساده تر : تنها بشنوید و ببینید . ذهن نباید در این فرآیند حضور داشته باشه . اگر بتونید به این نقطه برسید ، آگاهی خودش رو نمایان میکنه ، من حقیقی پیام های خود رو در افکار شما نمایان میکنه .

هنگامی که شما میشنوید و میبینید . نا گهان پیام هایی رو در درون حس میکنید . پیام هایی که نمیشه اون ها رو بیان کرد . بیان کردن این پیام ها سخته ، این پیام ها از جنس آگاهی هستند . پیام هایی مانند : حضور خداوند ، حضور تو ، حس وجود آگاهی ، حس یکی شدن با محیط اطراف ، حسِ حس کردن حضور در لحظه ی حال ، حس واقعی زنده بودن ، حس واقعی قدم برداشتن در زمین خاکی و …

این یعنی حس ابتدایی ترین حضور آگاهی در درون شما .

کنار زدن ذهن در مکان های شلوغ مانند مترو و ایستگاه ها: باز آهنگهای ملایم و لایت رو از طریق هندزفری گوش بدید ، این بار به چهره ی انسان ها ، به حرکات و رفتار انسان ها ، به نحوه ی ارتباط کلامی انسان ها با یکدیگر ، به تردد ماشین ها ، به نمای ساختمان ها ، به درون انسان ها و آنچیزی که از طریق این اشکال ، در قالب پیام هایی به شما ، از طریق آگاهی ناب الهی ارسال میشه دقت کنید .

پیام هایی رو دریافت خواهید کرد که هرگز نمونه آن ها رو تجربه نکرده بودید .

هر گاه در هنگام این تمرینات ، متوجه شدید که مشغول فکر کردن به واسطه ی ذهن هستید و فکرهای بی ربط سکوت ذهنی شما رو بر هَم زده ، با ذهن خود درگیر نشید ، خود رو سرزنش نکنید ، بلکه حواس خود رو به موسیقی معطوف کنید و دوباره با محیط اطراف یکی بشید .

گوش کردن به صدای موسیقی به شما کمک میکنه که به صدای ذهن گوش ندید .

توجه به محیط اطراف و یکی شدن با محیط ، آگاهی ناب الهی رو در شما به جریان میندازه .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *