شما روز خود را چگونه آغاز می کنید؟

ترس از اولین نزدیکی

صبح که بیدار می شوید, نخستین چیزی که می گویید, چیست؟

همه ما صبح که بیدار می شویم, تقریباً هر روز همان جمله تکراری روز قبل را می گوییم.

چیزی که شما می‌گویید مثبت است یا منفی؟

به یاد دارم من عادت داشتم به محض بیدار شدن, بنالم که:‌ خدایا, باز هم یک روز دیگر!

و دقیقاً چنین روزی نیز برایم پیش می‌آمد و همه کارهایم خراب از آن در می آمد.

اکنون که بیدار می شم, حتی پیش از آنکه چشم بگشایم, بابت خواب خوبم سپاسگزاری می کنم, هر چه باشد تمام شب را در آسایش گذرانده ام.

سپس با چشمانی بسته ده دقیقه را به سپاسگزاری بابت همه نعمتهای زندگیم می گذرانم.

برای خودم برنامه‌ریزی می‌کنم و به تأکید می‌گویم که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت و من از همه رویدادها, لذت خواهم برد.

صبح خود را با هر تفکری که شروع کنید, روز خود را به همان شکل رقم خواهید زد.

هر لحظه, آغازی تازه است

نقطه اقتدار همواره در لحظه حال است.

اینجا و هم اکنون در ذهن خود ما! اصلا مهم نیست که چه مدت, الگویی منفی یا بیماری یا رابطه ای ناخوشایند یا بی پولی یا نفرت از خود را همراه داشته ایم.

می توانیم همین امروز دگرگونش سازیم.

دیگر لازم نیست که مشکلات برای شما حقیقت داشته باشد.

به یاد داشته باشید که: فقط خود شما هستید که در ذهنتان می اندیشید! شما قدرت بانفوذ و معتبر دنیای خود هستید!

اندیشه ها و اعتقادهای گذشته شما, این لحظه و تمام لحظه هایی را که تا به حال ادامه داشتند, آفرید.

آنچه اکنون برای اعتقاد و اندیشیدن و گفتن انتخاب می کنید, لحظه بعد و روز بعد و ماه بعد و سال بعد را خواهند آفرید.

شما اقتدار دنیای خود هستید! شما به همان چیزی خواهید رسید که اندیشیدن به آن را بر می گزینید!

این فرایند تازه, از این لحظه آغاز می شود.

هر لحظه, آغازی تازه است و این لحظه در اینجا و هم اکنون, برای شما آغازی تازه است.

این لحظه, نقطه اقتدار است, دگرگونی از همین لحظه آغاز می شود.

ارزانسرای آرایشی

کائنات در هر اندیشه ای که داشته باشیم, ما را حمایت خواهد کرد

کائنات ما را در هر اندیشه ای که انتخاب می کنیم و به آن معتقد باشیم, کاملا حمایت می کند.

به عبارت دیگر, ضمیر ناخودآگاه ما, هر اعتقادی را که انتخاب کنیم, می پذیرد.

به این دو عبارت دقت کنید:

– همه منتظرند که سر بزنگاه, گیرم بیاورند.

– همه منتظرند تا اگر خدمتی از دستشان بر می آید, لطفی در حقم بکنند.

هر یک از این اعتقادات, تجربه های کاملا متفاوت ایجاد می کند.

هر اعتقادی که درباره خود, یا درباره زندگی داشته باشیم, برایمان به واقعیت در می آید.

هر دو عبارت به این معناست که آنچه درباره خود و درباره زندگی معتقدم, برایم به واقعیت در می آید.

آنچه درمورد خود و درمورد زندگی می اندیشید و معتقدید, برایتان به واقعیت در می آید و ما برای آنچه می توانیم فکر کنیم, انتخابهای نامحدودی در اختیار داریم.

اکنون که این موضوع را می دانید, معقول است که به جای “همه منتظرند که سر بزنگاه, گیرم بیاورند.”, فکر کنیم که: “- همه منتظرند تا اگر خدمتی از دستشان بر می آید, لطفی در حقم بکنند.”

قدرت کائنات درمورد خواسته های ما هیچ قضاوتی نمی کند, تنها اعتقاداتمان را در زندگی منعکس می کند.

اگر افکارتان به این شکل باشد که زندگی یعنی تنهایی و این که هیچ کس دوستتان ندارد, آنگاه برای همین در همین دنیای خود تنها می مانید.

در عرض ۵ دقیقه شاد شوید!

شادی, هدفی دائمی, معنادار و تکمیل کننده لحظه های زندگی است.

سالها طول می کشد تا شادی عمیقا زندگی شما را تغییر دهد.

استراتژی های علمی ای وجود دارند که راهکارهای شادی آوری را ارائه می دهند.

پس همین حالا دست به کار شوید تا از نظر روانشناسی, به روحتان غذای مناسب برسانید و شاد شوید.

۱- بالا و پایین بپرید

ورزش های هوازی موجب بهبود خلق و خوی فرد می شوند.

زمانی که بی حوصله و غمگین هستید, تمرینات فیزیکی احساس خوبی به شما خواهند داد.

پژوهشگران دریافتند که انجام دادن تمریتات فیزیکی, برای افرادی که از افسردگی خفیف و متوسط رنج می برند, درمانی بسیار موثر است.

۲- به یکی از دوستان یا افراد خانواده زنگ بزنید

ارتباطات اجتماعی مثبت, لازمه و زیرساخت شادمانی و سلامتی هستند.

صحبت کردن با یک دوست, علاوه بر تاثیر مثبت و طولانی مدت, انرژی و انگیزه شما را نیز افزایش می دهد.

۳- نام سه چیز را که سپاسگزارش هستید, بر روی کاغذ بنویسید

سپاسگزاری, تمرینی ساده برای قدردانی از شانس خوب, شناسایی سه پدیده خوب در زندگی است.

محققان طی انجام تحقیقات مختلف به این نتیجه رسیده اند که تاثیرات مثبت این روش تا شش ماه دوام خواهد داشت.

تنها با ۵ دقیقه وقت گذاشتن در روز تا ۶ ماه از این انرژی مثبت بهره ببرید.

۴- بهترین پیامدها را برای آینده نزدیک تصور کنید

زمانی که شما بهترین ها را در ذهن خود تصور می کنید, به فرد خوش بینی تبدیل می شوید, فردی که پی در پی احساساتی مثبت دریافت می کند.

برای فرد بدبین, دنیا پر از حوادث اتفاقی است.

از طرفی فرد خوش بین معتقد است که کنترل همه جوانب را بر عهده دارد.

۵- برای هر روزتان, هدقی را در نظر بگیرید

هدفی روزانه برای خود تعیین کنید و با استفاده از آن مانند یک نقشه راهنما, مسیرتان را بصورت روزانه مشخص کنید.

این حس برایتان فرصتی را فراهم می کند که در راه تعامل با دنیا سازگاری بیشتری داشته باشید.

نگرش های منفی

ذهن خود به خود قادر است بهشتی از جهنم و جهنمی از بهشت بسازد.

هر احساس ناراحت کننده ای, ناشی از نگرشی نادرست نسبت به واقعیت است.

با از بین بردن تصورات نادرست می توان به این رنج ها پایان داد.

۱- تلقین منفی

این گفتگوهای ذهنی عبارت اند از بکار بردن جملات و عباراتی که بیان آنها موجب می شود اعتماد بنفس و میزان کارایی فرد کاهش یابد, توانایی وی در انجام کارها کم شود و در نهایت رسیدن به موفقیت برای او غیر ممکن شود.

عباراتی مانند: “من نمی توانم, من به اندازه کافی حرفه ای نیستم, من مطمئن نیستم, من موفق نمی شوم و …”

بکار گیری چنین جملات مخربی مانند این است که شما دوستی نامناسب داشته باشید که با چنین عبارتهایی موجب شکست و عقب ماندگی شما شود, پس در این حالت شما خودتان با بیان چنین جملاتی, بدترین دشمن خود هستید.

۲- تصورات منفی

بسیاری از مردم به نگرش “نیمه خالی لیوان را دیدن” عادت کرده اند.

اموری چون ترافیک, آب و هوا یا پرداخت قبوض, مثبت یا منفی نیستند, در واقع چگونگی برخورد هر فردی, شرایطی را رقم می زند.

نوع برخورد ما در چنین شرایطی می تواند ما را قوی تر یا ضعیف تر, شادتر یا غمگین تر کند.

ترافیک می تواند یک فرصت خوب برای گوش دادن به موسیقی ای آرامش بخش یا زمان مناسبی برای انجام چند تمرین تنفسی باشد.

 

۳- مقایسه منفی با دیگران

یکی از ساده ترین و رایج ترین روش های ایجاد حس بد, مقایسه منفی خود با دیگران است.

همه ما اغلب می کوشیم خود را با افراد کامل تر, زیباتر, ثروتمندتر یا دارای دوستان بیشتر, مقایسه کنیم.

وقتی آرزو دارید چیزی را داشته باشید که از آن دیگری است در واقع در خود احساس حسادت, حقارت و کمبود می کنید.

این امر ناشی از مقایسه منفی خود با دیگران است و این امر منجر به احساس استرس, نگرانی, افسردگی و … می شود.

 

۴- مرور گذشته!

ما از اتفاق های گذشته درس عبرت می گیریم, اما به این معنی نیست که باید در گذشته متوقف شویم.

گاهی شرایط یا شکستهای گذشته مان, ما را دچار تردید کرده و اجازه نمی دهد با توان و انرژی مثبت به جلو برویم و فرصت های پیش رو را ببینیم.

باید خود را از گذشته جدا کنید و بدانید این شما هستید که اهمیت دارید نه گذشته تان!

چیزی با ارزشتر از امروز نیست, در گذشته نمانید, امروز را بسازید و به جلو گام بردارید.

۵- باور ناتوانی در مقابل افراد قدرت طلب

بسیاری از ما در طول زندگی با افراد سخت گیر و قدرت طلب مواجه شده ایم و بر این باور هستیم که آن ها همیشه پیروز و غالب هستند و ما همواره قربانی و زیر دست.

چنین دیدگاهی حتی اگر درست هم باشد, بسیار انفعالی و خود مخرب است.

۶- تمایل به نکوهش

نکوهش یا سرزنش کردن راهکار خوبی برای مقصر دانستن دیگران در ایجاد ناکامی ماست.

بسیاری از افراد شکست های خود را به داشتن خانواده نامناسب, روابطی نادرست, عقب ماندگی اقتصادی یا اجتماعی, بیماری جسمی یا دیگر ناهنجاری های اجتماعی در زندگی نسبت می دهند.

مقصر دانستن خود, موجب می شود تا فرد بیش از پیش در نقش قربانی در زندگی ظاهر شود.

عادت به سرزنش اغلب موجب تلخکامی, رنجش و ناتوانی بیشتر شده و احساس قربانی بودن فرد را تشدید می کند.

زمانی که مدام دیگران را مقصر می دانیم و سرزنش می کنیم, در واقع خودمان را هر چه بیشتر ناتوان جلوه می دهیم.

۷- مقاومت در جهت بخشش خود

همه ما در طول زندگی دچار خطا و اشتباه می شویم, وقتی شما به اعمال گذشته تان می نگرید, شاید در میان آن ها تصمیم گیری ها یا عملکردهایی را می بینید که نسبت به انجامشان نادم و پشیمان هستید و وقتی به آنها فکر می کنید, دچار نوعی احساس سرزنش می شوید.

بهتر است با خودتان صادق باشید و بدانید که شما در حال حاضر آگاه تر از گذشته شده اید و فرصت دارید که جلوی تکرار خطاهای خود را بگیرید و تغییری مثبت در خود و دیگران ایجاد کنید.

خودتان را ببخشید.

هر کسی می تواند مرتکب اشتباه شود, اجازه ندهید خطاهای گذشته بر زندگی امروزتان تاثیر بگذارد.

۸- ترس از شکست و اشتباه

ترس از شکست و خطا کردن اغلب به همراه دیدگاه کمالگرایی در فرد, بروز می کند.

شما ممکن است فکر کنید در زمینه ای خاص به اندازه کافی خوب نیستید, پس بیش از اندازه برای رسیدن به موفقیت, به خود فشار بیاورید.

هر چند داشتن الگوهای کامل و استانداردهای بالا می تواند در روند حرکت فرد بسیار انگیزه بخش باشد ولی داشتن انتظار کامل و بی نقص بودن از خود, لذت زندگی را از بین می برد.

آیا سخنان دیگران, زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد؟

ضمیر ما هر چه را که تصدیق کنید, مورد قبول و پذیرش قرار می دهد.

هیچ کس نمی تواند بدون رضایت ما, اراده اش را تحمیل کند و در واقع دیگران فاقد چنین نیرویی هستند.

هیچکس را نمی توان در زندگی عامل و مسئول اعمال خویش قلمداد کرد, علت اصلی, فکر و روح خود شخص است.

سخنان, گفته ها و رفتار مردم نیستند که بر شما تاثیر ناخوشایند می گذارند, بلکه واکنش های شماست که باعث بوجود آمدن اتفاقها و وقایع زندگی تان می شود.

برای دشمنانتان طلب خیر و خوشی کنید, بخواهید که در جایگاه منزلت واقعی خود قرار بگیرند و آرزو کنید تا عاقبت به خیر شوند.

واکنش های تان نسبت به سخنان و رفتار دیگران است که باعث بوجود آمدن اتفاقات و وقایع زندگی تان می شود.

با نظاره بر حضور آفریدگار در خود, مصونیت خویش را تضمین و تامین کنید.

این امر را بصورت عادتی در خویش در آورید و این پادتن های روحی را رشد و پرورش دهید تا افکار منفی و مخرب را از روح و ذهن و ضمیر خود پاک سازید.

زمانی که از موضوعی هراسان شدید, عبارت “ایستادگی, صبر و تحمل” را به زبان آورید, زمانی که پریشان هستید کلمه “آرامش” و اگر دچار مشکلی جدی شده ای کلمه “پیروزی” را به زبان آورید.

با این برنامه, ضمیر باطن خود را فعال می کنید و نیروی نهفته و خفته آن را به خدمت در خواهید آورید و شاهد اعجابهای آن خواهید گشت.

به آن ها ربطی ندارد

خیلی ها هرگز نکته را نمی گیرند!

آن ها تمام عمر خود را صرف سرزنش دیگران می کنند, درحالی که این موضوع اساس هیچ ربطی به دیگران ندارد.

اگر احساس کنید کاری که انجام می دهید, بی ارزش است و حقوقی که در ازاء آن دریافت می کنید, بیشتر از حق تان است, آن گاه کارفرمایی نصیبتان می شود که هیچ حقوقی به شما نخواهد داد.

اگر احساسات خود را نادیده بگیرید, همکارانی نصیب تان خواهد شد که احساسات شما را نادیده می گیرند.

این موضوع به دیگران ربطی ندارد, همه چیز به ارتباطی بستگی دارد که شما با خویشتن خود دارید.

اگر از اندام درشت خود بیزار باشید, همسری پیدا می کنید که به اندام تان می خندد. این موضوع به همسرتان ربطی ندارد, مسئله اصلی نگرشی است که درباره خویشتن خود دارید.

اگر رئیستان توقع بازده بیشتری دارد یا اگر همسرتان مطالبات روز افزون دارد به این دلیل است که شما در درون خود احساس بی کفایتی می کنید و از خودتان توقع بیشتری دارید.

اگر خودتان را بپذیرید, دیگران هم شما را می پذیرند و اگر به خودتان عشق بورزید, دیگران هم شیفته شما خواهند شد.

شما خالق دنیای خود هستید, به متقاعد کردن دیگران نیازی نیست, فقط باید احساس کنید که متفاوت هستید.

هیچ چیز محدود نیست

این محدودیت فقط در ذهن انسان وجود دارد.

زمانی که ما ذهنمان را به روی قدرت خلاق نامحدود باز می کنیم, در واقع وفور نعمت را فرا می خوانیم و دنیایی کاملا جدید را می بینیم و تجربه می کنیم.

زمانی که ما از فقدان حرف می زنیم, به این دلیل است که دیده ی بصیرت نداریم تا آنچه را در اطرافمان است, ببینیم.

ماهیت قانون جذب, درمورد این است که باید درمورد وفور نعمت فکر کنید, آن را درک کنید و اجازه ندهید فکر محدودیت وارد ذهنتان شود.

وفور نعمت برای تک تک مردم وجود دارد, باید آن را باور داشته باشید.

اگر وفور را درک کنید و با توجه به آن عمل کنید, خودش را به شما نشان خواهد دارد و در زندگیتان تجلی خواهد یافت.

اگر دچار بد شانسی می شوید, درگیر فقر و بیماری و … هستید, به این دلیل است که قدرت خودتان را باور ندارید و آن را درک نمی کنید.

کائنات از طریق قانون جذب, همه چیز به همه کس می دهد, شما توانایی این را دارید که هرآنچه را که دلتان می خواهد, داشته باشید.

شما این قدرت را دارید تا زندگیتان را خلق کنید, هیچ محدودیتی در خلق آنچه بخواهید وجود ندارد, زیرا توانایی شما در فکر کردن است.

اما این را بدانید که نمی توانید زندگی دیگران را برایشان خلق کنید, نمی توانید به جای آنها فکر کنید و اگر بخواهید به زود عقیده خودتان را به آنها تحمیل کنید, صرفا نیرویی مشابه را به سمت خودتان جذب می کنید.

پس اجازه دهید دیگران زندگی دلخواه خودشان را جذب کنند.

مثبت اندیشی, بهره گیری از نیروهای روحی

اگر فکر خوب به سر راه دهید, خبر خوبی در پی خواهد داشت.

اگر فقر و فقدان را در نظر آورید و آن را در کانون افکار خود قرار دهید, طبعا همان نصیب تان خواهد شد.

پس هر نیرویی را می توان با دو روش به کار گرفت و به عبارتی هر نیرو دارای دو وجه یا دو حالت است.

اگر روحا و قلبا افکار خود را بر آرامش, صفا, سلامتی و رونق متمرکز نمایید و جز این ها به سر راه ندهید, هر آنچه را کاشته اید, برداشت خواهید کرد.

اما اگر خیال و پندارهای خود را بر فقر, تنگدستی, ناتوانی و … متمرکز سازید, نتایج افکار منفی خود را تجربه خواهید کرد.

تمرکز افکار خداگونه, در قلمرو نفس و باطن اعجازهایی را در زندگی تان خلق می کند که خود از آنها در شگفت می مانید.

دعا کردن یعنی خواست و آرزوی خود را به زبان آوردن, به عبارت بهتر می توان آن را شیوه اندیشه و تفکر دانست.

نوعی حالت روحی سازنده, خلاقانه, آگاهانه و پایدار که آنچه را بر صفحه ضمیر باطن ثبت می کند, همان را در پهنه فضای بیرون متجلی و آشکار می سازد.

خود را از اسارت احساس منفی, رها کنید

اکثر اوقات دیگران, از عدم توانایی خود در به دست آوردن احساس خوب, رنج می برند و از شما می خواهند که طوری رفتار کنید که فکرمی کنند به آنها احساس خوبی می دهد.

اما با کوششی که می کنند تا شما را مسئول شادی خود نمایند, نه تنها شما را در وضعیت ناراحت کننده ای قرار می دهند, بلکه خودشان را هم در اسارت و قدر و بند نگه می دارند.

زیرا دیگر نمی توانند هیچ رفتار دیگرشان را کنترل کنند و اگر آن کنترل برای نیکبختی شان لازم باشد, آنگاه به رساتی در زحمت خواهند بود.

نیکبختی شما به عملکرد دیگران, بستگی ندارد, بلکه فقط به تعادل ارتعاشی خودتان وابسته است و خوشبختی دیگران هم به تعادل ارتعاشاتشان بستگی دارد.

چگونگی احساس شما به آسانی و همواره شاخص تعادل ارتعاش میان آرزوهای شما و ارتعاشی است که ساطع می کنید.

دیگران نیاز ندارند که شما برایشان کاری انجام دهید, تا به خشنودی برسند, زیرا همه آنها همین دسترسی را به نیکویی دارند.

هنگامی که شما در وضعیت شادمانی, خوشبختی و شکرگزاری, قرار می گیرید, کاملا در ارتباط با جریان خالص و مبثت انرژی مبدا, هستید.

زمانی که در چنین حالت ارتباط, قرار دارید, هر چیز یا هر کس که مورد توجه شماست, از توجه شما, سود می برد.

هر حس خوب, هر آفریدگاری مثبت, سلامتی, نیکویی, سرزندگی و هرآنچه را که به عنوان خوب یاد می کنید, وابسته به حس هم اکنون شما می باشد و به ارتعاشی که ارسال می کنید.

احساس خوب, منبع ارسال, ارتعاشات خوب و مثبت می باشد و هماهنگی شما را با ارتعاش خواسته تان, برقرار می کند.

احساس خوب با تحسین کردن

خوشحالی

هرگاه درباره چیزی به تعریف و تمجید می پردازید, هر بار که درباره چیزی احساس خوبی دارید, در حقیقت به کائنات می گویید: “لطفا بیشتر, از همین.”

آیا عشق لغت بهتری برای تعریف و تمجید نیست؟ آیا عشق انرژی غیر مادی را بهتر توصیف نمی کند؟

عشق و تعریف و تمجید از یک نوع و دارای یک ارتعاش هستند.

بعضی ها از واژه سپاسگزاری یا قدرانی استفاده می کنند, در واقع همه اینها شرحی از سعادت و خوشبختی هستند.

تحسین کردن و سپاسگزاری کاری بسیار خوب و خوشایند است و هر چه بیشتر اینکار را انجام دهید موارد بیشتری برای شکرگزاری بسویتان می آید.

در کنار این موارد ممکن است با کسانی برخورد کنید که ناامید و افسرده هستند و امواج منفی به شما می فرستند.

در این صورت دیگر جایی برای تحسین وجود ندارد, قرار نیست به هر چیزی که خوشتان نمی آید نگاه کنید و از آن تعریف کنید.

به جای اینکار روی مواردی تمرکز کنید که به شما احساس خوبی می دهد.

زمانی که تصمیم گرفتید که احساس خوبی داشته باشید, بنابراین قانون جذب, موارد خوب بیشتری را به سمت شما می فرستد که احساس بهتری داشته باشید.

زندگی کردن برای فردا نیست, زندگی کردم همین امروز و در همین لحظه است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *