فلسفه نجوم در حکمت اشراق

اشاره ای به فلسفه نجوم در حکمت اشراق:
فلسفه نجوم در حکمت اشراق به هرمس تری مجستیس بر میگردد و شما میتوانید برای مطالعه بیشتر به کتاب هرمتیکا مراجعه کنید. هرمس بنیان نجوم را بر حاکمیت الهه گان سرنوشت و یا مهین فرشتگان از نظر سهروردی میگذارد. ارباب انواع یا عقول دهگانه که رابط بین نورالانوار تا جهان کثیف مادی بشکل سلسله مراتب نور میباشد.
در این سیستم سیارات نه اجرام سماوی بلکه ارباب انواع هستند که واسطه اراده نورالانوار بشکل انوار طولی به زمین و انسانها هستند. ارباب انواع را میتوانیم معادل فرشتگان عالی رتبه در نظام اسلامی و یهودی قرار بدهیم. در واقع وقتی از ماه نام میبریم به یک سیاره سنگی اشاره نمیکنیم بلکه به یک موجود هوشمند و دارای شعور و قدرت خلاقه اشاره میکنیم. مانند انسان که دارای جسم و روحی هست. سیارات هم دارای روحی و جسمی هستند
روح سیارات از نظر سلسله مراتب نور و شعور بالاتر از انسان خاکی و پرورش نیافته هست و اراده خویش را بر انسان تحمیل میکنند.
در واقع اگر مریخ دارای طبیعت خشن و اکتیو و جنگجو یا عطارد دارای تاثیرات علمی و کلامی قدرتمند است به روح این سیارات بر میگردد. ریشه برخی مطالبی که در اذن عطارد هست به این ایدهها بر میگردد. لذا سیارات آسمانی و دایره البروج در واقع موجودات هوشمند و قدرتمندی هستند که اراده خود را در قالب زایچه نجومی به انسانها تحمیل میکنند. اما چرا؟؟
این چرا جاییست که نجوم اشراقی و عرفانی از نجوم به سبک و سیاق امروزی که ما با آن سرو کار داریم جدا میشود.
در نجوم ودیک اصطلاح آور چارت و غلبه بر تاثیرات کواکب گاهی مطرح میشود و مخالفان و موافقان خود را دارد. سنگ درمانی، مانترا درمانی و…همه راههایی برای تلطیف اثرات نحس چارت یا برای تغییر سرنوشت بیان میگردد.
در حکمت اشراق اما تاثیرات کواکب و سیارات تحت عنوان منازل سلوک شمرده میشود.
در واقع هفت شهر عشق عطار و هفت مرحله سلوک عرفان ایرانی کاملا به هفت فلک و هفت وادی شعور در سلسله مراتب نور بستگی دارد.
ما فقط در یوگا سیستم چاکراها را نداریم. در حکمت اشراق هم این هفت مرکز انرژی را در بدن داریم که معادل هفت سیاره در آسمان هستند. انسان جهان اصغر و آسمان جهان اکبر یا بر عکس در تناظر یک به یک با هم در عرفان ایرانی هستند.
در واقع شما یک تصویر هولوگرافیک از جهان در سطح کوچکتر هستید و هر ذرهای از جهان با ذرهای از وجود شما در تناظر و تناسب هست.
در نجوم اشراقی انتساب چاکراها به سیارات اینگونه هست:
چاکرای ۱ با مریخ.
چاکرای ۲ با زهره.
چاکرای ۳ با خورشید.
چاکرای ۴ با ماه.
چاکرای ۵ با عطارد.
چاکرای ۶ با مشتری.
چاکرای ۷ با زحل.
هدف در حکمت اشراق در مبانی نجومیش غلبه به تاثیر ۷ کوکب بواسطه غلبه بر ۷ چاکرا (گردونه یا چرخه) میباشد.
مثلا وقتی که میخواهیم تاثیر مریخ را بر چارت (زایجه تقدیرات) حذف کنیم و از حاکمیت مریخ خارج شویم، باید خشم و تنبلی و خشونت و حالات منفی مریخی را کنترل و بی تاثیر کنیم.
در این فرم فلسفه نجوم حکمت اشراق از سیستم ودیک و نجوم غربی کاملا جدا میشود و به مسیر دیگری وارد میشود و پاکسازی چاکراها با تهذیب نفس و تمرینات معنوی صورت میگیرد.






