۹ مکان واقعی از اسطوره‌ های یونانی

یونان و قبرس مقاصدی رویایی برای آن دسته از افرادی است که به اسطوره‌های یونانی علاقه دارند. در این مقاله به معرفی و بررسی برخی از مکان‌های واقعی می‌پردازیم که روزگاری صحنه‌ نمایش بسیاری از اسطوره‌های یونانی بوده است.

اسطوره‌های یونانی مجموعه‌ای از افسانه‌ها و آموزه‌های یونان باستان را شامل می‌شود که درباره خدایان، قهرمان‌ها، پیدایش هستی، منشا و خصوصیات هر آیین و تشریفات مذهبی آن‌ها است. در حقیقت اسطوره‌های یونانی، بخشی از مذهب باستانی مردم یونان به شمار می‌رود. از آنجا که این اسطوره‌ها تاثیری شگرف بر فرهنگ، هنر و ادبیات تمدن‌های غرب گذاشته‌اند، بسیاری از مردم از سراسر دنیا برای لمس حال و هوایی افسانه‌ای پا به قلمروی جادویی یونان باستان می‌گذارند. در ادامه به معرفی و بررسی ۹ مکان واقعی در یونان و قبرس می‌پردازیم که اهمیت زیادی در اسطوره‌های یونانی داشته‌اند.

دلوس

اسطوره های یونانی

برای علاقه‌مندان به اسطوره‌های یونانی، جزیره مقدس و «منطقه باستانی دلوس» (Archaeological Site of Delos) از اولین اولویت‌ها به شمار می‌رود. گفته‌ می‌شود که این جزیره زادگاه خدایان دوقلو، آرتمیس و آپولو بوده و همین امر نیز موجب اهمیت بالای دلوس از نظر اسطوره‌شناسی شده است. طبق اسطوره‌های یونانی، این جزیره همان مکانی است که لتو، معشوقه زئوس در آن پناه گرفت تا از خشم همسر زئوس، هرا، در امان باشد و فرزندان خود را به دنیا آورد. بعدها، بر همین اساس، تعدادی معبد و پرستشگاه در این جزیره کوچک سه کیلومتری بنا شد و مردم از سراسر یونان برای پرستش خدایان به این جزیره سرازیر ‌شدند.

کوه آیدا

اسطوره های یونانی

کوه آیدا به عنوان یادگاری ارزشمند از اسطوره‌های یونان، در دل زمین‌های کوهستانی کرت قرار گرفته است. طبق اسطوره‌های یونانی، این کوه محل زندگی یکی از تایتان‌های اولیه به نام کرونوس محسوب می‌شود. کرونوس تمام فرزندان خود را می‌خورد تا مانع از تحقق پیشگویی‌ پیامبری شود که سقوط او را از سلطنت پیش‌بینی کرده بود. هنگامی که رئا، همسر کرونوس، زئوس را به دنیا آورد، تصمیم گرفت تا با پنهان کردن فرزندش درون غاری در کرت، او را از گزند پدرش در امان نگه‌ دارد. یونانی‌های باستان بر این باور بودند که زئوس در «غار ایدیون» (Ideon Cave) متولد شد یا دست کم در این غار رشد یافت و همین موضوع  این مکان را به پرسشتگاهی مقدس برای زائران تبدیل کرد. امروزه این کوه بیشتر برای کوهنوردی شهرت دارد؛ اما شما هنوز می‌توانید از این غار اسطوره‌‌ای دیدن کنید.

هزارتوی مینوتور

اسطوره های یونانی

بی‌شک یکی از جذاب‌ترین اسطوره‌های یونانی، داستان تسئوس و مینوتور به شمار می‌رود. مینوس نام پسر زئوس، خدای المپ است که بر سرزمین کرت حکم می‌راند و ناچار شد پسر همسرش، مینوتور را که بدنی انسانی و سری از گاو داشت، بزرگ کند. او مینوتور را درون هزارتویی قرار داد و هر سال مردان جوان و دختران را راهی هزارتو کرد تا توسط آن هیولا خورده شوند. یک سال تسئوس، شاهزاده آتن برای رفتن به هزارتو داوطلب و با کمک آریانده، دختر پادشاه مینوس موفق به کشتن مینوتور و پیدا کردن راه خروجی شد. برخی باستان‌شناسان بر این باور هستند که این هزارتو در نزدیکی تخت پادشاهی مینوس، یعنی «منطقه باستانی کوموس» (Kommos Archaeological Site) قرار دارد و برخی دیگر احتمال می‌دهند که هزارتوی مینوتور، اندکی دورتر و در «منطقه باستانی گورتین» (Archaeological Site of Gortyn) واقع شده است.

رود آخرون

اسطوره های یونانی

طبق اسطوره‌های یونانی، رود آخرون یکی از ۵ رودی به شمار می‌رود که مرز دنیای زیرزمین را مشخص می‌کند. این رود با نام «رود اندوه» شناخته می‌شد و روح مردگان را به سرزمین هادس حمل می‌کرد. رود آخرون به همراه «نکرومانتیون» (Nekromanteion Acheron) که معبد پیشگویی یونانی و متعلق به هادس و همسرش، پرسفونه است، در منطقه بی‌نظیر اپیروس، در نزدیکی پارگا قرار دارد. منطقه بسیار زیبای اپیروس، با آرامشی نشاط‌آور، در تابستان‌ها به یکی از بهترین مکان‌ها برای قایق‌سواری و علاقه‌مندان به کمپ تبدیل می‌شود.

ایجاینا

اسطوره های یونانی

هرچند ایجاینا، به عنوان یکی از جزایر خلیج سارونیک، تنها مقصدی معمولی برای تعطیلات آتنی‌ها محسوب می‌شود؛ اما یکی از جالب‌توجه‌ترین اسطوره‌های یونانی‌ را در کارنامه خود دارد. ایجاینا دختر خدای رودها، آسوپوس و نیمفی به نام متوپه است. زئوس عاشق ایجاینا می‌شود و او را به اینیون، جزیره‌ای در ساحل آتیک می‌برد. ایجانیا در همین جزیره آیاکوس را به دنیا می‌آورد؛ کسی که بعدها پادشاه جزیره می‌شود و نام آن را به نام مادر خود تغییر می‌دهد. هرا که از خیانت زئوس آگاه می‌شود، جزیره ایجاینا را مورد غضب قرار می‌دهد و اهالی دچار طاعون می‌شوند. بر اثر مرگ و میر مردم ایجاینا، آیاکوس از پدر خود زئوس می‌خواهد تا مورچه‌ها را به انسان تبدیل کند و به جمعیت سرزمین او بیافزاید. این مورچه‌های تغییریافته، بعدها همان سربازان درنده‌خو و تحت فرماندهی آشیل، نوه آیاکوس می‌شوند.

کوه المپ

اسطوره های یونانی

کوه جادویی المپ، بر اساس اسطوره‌های یونانی محل زندگی ۱۲ ایزد و ایزدبانو است. این ساختار خیره‌کننده، رفیع‌ترین کوه در یونان به شمار می‌رود و مکان مناسبی برای کوهنوردی است. هم‌چنین گردشگرانی که برای تفریح به «کوه المپ» (Mount Olympus) می‌روند، می توانند با فتح قله، از نمایی شگفت‌انگیز لذت ببرند.

تبس

اسطوره های یونانی

شهر تاریخی تبس یکی از شهرهای قدرتمند یونان باستان است که با نام تبای نیز شناخته می‌شود و امروزه در منطقه بویوتا قرار دارد. کادموس، مردی جوان و فنیقی بود. او برای یافتن خواهرش، اروپا که توسط زئوس ربوده شده بود، به یونان آمد و هنگامی که از پیدا کردن خواهرش ناامید شد، سراغ اوراکل پیشگو رفت تا با او مشورت کند. اوراکل به او گفت دست از جست‌و‌جوی خواهر خود بردارد و به جای آن شهری را در دشت‌های بویوتا برپا کند. این شهر تبس نام گرفت. علاوه بر این داستان، تبس زادگاه دیونیزوس و هرکول، و همچنین سرزمین پادشاهی ادیپ است. ادیپ، فرزند پادشاه لائوس و ملکه یوکاسته بود. سرنوشت غم‌انگیز او، همان‌گونه که پیشگویی شده بود، در کشتن پدر و ازدواج با مادر خود رقم خورد و خدایان در مجازات گناهان‌اش، تبس را دچار هلاکت کردند.

پافوس

اسطوره های یونانی

به نظر می‌رسد که این شهر محل تولد ایزدبانوی عشق و زیبای، آفرودیت، و همان‌جایی است که او از دل دریا برخاست. بر همین اساس نیز بعدها شهر پافوس به یکی از مکان‌های پراهمیت برای پرستش آفرودیت تبدیل شد. امروزه می توان بقایایی از معبد او را در این شهر مشاهده کرد. هم‌چنین «پارک باستان‌شناسی کاتو پافوس» (Kato Paphos Archaeological Park) یک آمفی‌تئاتر را در خود جای داده که در روزهای نخستین‌اش ظرفیت ۱۲۰۰ تماشاگر را داشته است.

کورفو

اسطوره های یونانی

کورفو با نامی که از نیمف زیبارو، کرکیرا به ارث برده، غرق در اسطوره‌های یونانی است. کرکیرا فرزند آسوپوس و متوپه، و خواهر ایجاینا بود. او عاشق خدای دریاها، پوزئیدون شد؛ کسی که او را ربود و به جزیره‌ای بی‌نام و‌ نشان برد. این جزیره بعدها کرکیرا یا کورفو نام گرفت. الیزابت اتریش-مجارستان بعدها در این جزیره «کاخ آشیلیون» (Achilleion Palace) را ساخت. این قصر نام خود را از آشیل گرفته است. مادر آشیل برای ایمن کردن او، بدنش را داخل آب رودخانه‌ طلسم‌شده استیکس فرو برد. این کار او موثر افتاد و تمام بدن آشیل جز پاشنه‌اش که مادر هنگام فروبردن در آب، آن را در دست گرفته بود، در برابر مرگ ایمن شد. آشیل قهرمانی شکست‌ناپذیر بود که نقشی پررنگ در جنگ تروا داشت و در همین درگیری نیز، با اصابت تیری به پایش مرد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *