آیا به همسرتان مشکوک هستید؟
عضو شبکه های اجتماعی می شویم و برای ماندگار شدن در آنها وقت می گذاریم و هزینه می کنیم.تا اینجای قضیه اشکال ندارد که هیچ، خوب هم هست چرا که ما نیازمند ارتباط با جهان و دیگرانیم اما وقتی پای افراط وسط می آید و سرو کله غفلت از همسر،زندگی مشترک و اهم های دیگر پیدا می شود، مسئله ای جان می گیرد که اگر به موقع حل نشود می تواند آنقدر پیچیده شود که رابطه را پله پله تا اضمحلال بکشاند.
فرآیندی که از حساسیت شروع می شود و بعد از گذر از شک هایی قوی تر به بدبینی، بی اعتمادی و طلاق عاطفی یا شناسنامه ای منجر می شود.
شاید اگر طرف افراط کننده آشنایمان باشد یا این شخص خود ما باشیم به دلیل شناخت و آگاهی که از عدم سوءنیت او یا خود داریم،بی درنگ حس مقصریاب ذهن مان را به سمت طرف دیگر که حساس شده، گسیل کنیم و به سرزنش اش بپردازیم؛ چرا که به نظرمان او بی دلیل و مدرک همسرش (ما) را قربانی حس-اسیت های خود کرده و علیه او برنامه های نظارتی تدارک دیده است اما اگر از فاصله ای دورتر و کمی واقع بینانه تر به کل قضیه نگاه کنیم،
متوجه می شویم که در تشکیل و تقویت این مسئله، رفتار حساسیت برانگیز یک طرف (که پیش فرض ما این است که ناآگاهانه است) به اندازه حساس شدن طرف دیگر موثر و مقصر بوده است.
بنابراین اگر می خواهیم برای رفع حساسیت های همسرمان نسبت به ارتباطات مجازی خود، اقدامی بکنیم،باید یک گام به عقب تر برگردیم؛ یعنی از زمان و مکانی شروع کنیم که مناطق حساس روانی و عاطفی او تحریک و بیدار شدند.
بعد از کسب شناخت کافی از این مناطق، خواهیم آموخت که چطور می توانیم بیش از آنکه برانگیزاننده حساسیت در او باشیم، با وی همدلی کنیم. در ادامه چند راهکار ساده و کاربردی پیشنهاد می شود:
۱- روشن کردن برداشت ذهنی خود و همسرمان از ارتباط در فضای مجازی
عضو شدن در شبکه های اجتماعی برای ما چه معنایی دارد؟ برای همسرمان چه معنایی دارد؟ آیا معنای پست گذاشتن و لایک کردن برای هر دوی ما یکسان است؟ یا شاید هم خیلی متفاوت؟ همسر ما به کدام بخش این قضایا بیشتر حساس است؟ چه چیزهایی حساسیت های او را بیشتر می کنند؟ عادات رفتاری ما در فضای مجازی کدام است؟ عادات همسرمان کدام است؟ چه مقدار ارتباط مجازی برای هر کدام از ما لازم و خوب است؟ اینها برخی از سوالاتی است که برای شناخت حساسیت های همسر از او می پرسیم و نظرات او را به خاطر می سپاریم.
۲- تامین احساس امنیت در همسر
یکی از دلایل مهم حساس شدن همسران نسبت به روابط متفرقه یکدیگر، احساس عدم امنیت روانی و عاطفی کافی است. هر قدر میزان این احساس ناامنی در همسر ما بیشتر باشد، به همان نسبت او درباره ارتباطات مجازی ما حساسیت بیشتری نشان خواهد داد. بنابراین در گام دوم سعی می کنیم با ابراز عشق نامشروطمان احساس امنیت را در او تقویت کنیم.
۳- وضع قوانین ارتباطی برای خود
* قانون اول:
برای صرف وقت در شبکه های مجازی، برای خود برنامه ریزی کنیم؛ نیازهای واقعی مان را اساس کار قرار دهیم. برای مثال حتی اگر شغل مان طولی است که لازم است آنلاین باشیم، طوری ترتیب کارها را بدهیم که بعد از ساعات کار نیازمان به فضای مجازی به حداقل برسد.
می توانیم در این زمینه با همکاران مان صحبت کنیم و از آنها بخواهیم در ساعات اداری با ما ارتباط برقرار کنند. به خاطر داشته باشیم برای صرف وقت در فضای غیرواقعی، کم هم زیاد است.
* قانون دوم: در انتخاب گروه هایی که عضو می شویم با دقت عمل کنیم. اگر کسی یا عاملی
در آن گروه حضور دارد که همسر ما به آن حساس است، در ارزش رد کردن آن شک نکنیم.
* قانون سوم:
در تعداد گروه هایی که عضو می شویم، معتدل رفتار کنیم.
* قانون چهارم:
افراد ناشناس را تایید نکنیم.
* قانون پنجم:
بیش از آن که وقت صرف دیگران کنیم با همسرمان حرف بزنیم.
قانون ششم:
در هنگام استفاده از شبکه های اجتماعی کنار همسرمان باشیم، سعی نکنیم چیزی را از او مخفی کنیم.
* قانون هفتم:
سر سفره، در رختخواب، سفر و گفتگوهای دونفره، وسایل ارتباطی را از خود دور کنیم. بگذاریم همسرمان ببیند برای ما بیش از هر چیز اهمیت دارد.
میان لغزش و فرق بگذارید
به همه رفتارهایی که از همسرتان نمیپسندید، برچسب خیانت نزنید.
اگر زنی که سالها پیش نامزد او بوده، سرزده برای دیدنش به دفتر کار شوهر شما رفته، نمیتوانید بگویید با یک مرد خیانتکار طرف هستید.
اگر در مهمانی، چند دقیقهای از شما فاصله گرفته تا با یکی از خانمها گفتوگو کند شوهرتان را نباید خیانتکار بنامید و اگر با سوءاستفاده از اعتماد شما، تا چند پیامک احوالپرسی پنهانی با نامزد سابقش پیش رفته،نمیتوانید مهر خیانتکار بودن را به شوهرتان بزنید.
شما برای اینکه تکلیف رابطهتان را روشن کنید و در مقابل این موج دوام بیاورید، باید تفاوت میان خیانت و لغزش را روشن کنید و میان مردی که یک زندگی موازی با زندگی دونفرهتان را تشکیل داده با کسی که تنها در ذهنش به دیگری فکر کرده، تفاوت قائل شوید و روی همسرتان برچسبی نزنید که عواقبش زندگی مشترکتان را با بحران روبه رو کند.
سنگ بزرگ برندارید
اگر سنگهایتان را با خودتان واکندهاید و مطمئن هستید که میخواهید موضوع را با همسرتان در میان بگذارید، قبل از بیان حتی یک جمله به این فکر کنید که چقدر قدرت و توان عملی کردن حرفهایتان را دارید. میخواهید به عنوان اولین واکنش، چمدانتان را ببندید و از خانه او بروید؟ اگر دنبالتان نیامد چه؟ به اینکه همیشه بدون او زندگی کنید، فکر کردهاید؟شما نمیتوانید تنها بهخاطر ترساندن او و تهدید کردنش تصمیمهای هیجانزده بگیرید و در صورتی که برای اجرا کردن تهدیدهایتان ابزاری ندارید، بهتر است که بسوزید و بسازید اما چیزی که نمیتوانید عملی کنید را به زبان نیاورید.
اگر میخواهید همسرتان را با شروطی ببخشید، به این فکر کنید که اگر دوباره پای زنی به زندگیاش باز شد چه میکنید. آیا تهدیدی که کردهاید را در آن صورت میتوانید عملی کنید؟
پشت میز مذاکره بنشینید
در چنین شرایطی باید زندگیتان را یکدور مرور کنید و ببینید که شما و همسرتان هر کدام چقدر در رسیدن زندگیتان به این نقطه نقش داشتهاید. شاید مرور کردن آنچه در رابطه شما گذشته، تنها توسط خودتان ممکن نباشد پس برای اینکه یکطرفه به قاضی نروید از همسرتان هم بخواهید دلایل ناراضی بودنش از این زندگی را بیان کند.
اگر احساس میکنید گفتوگوی دونفره شما بهخاطر تنشآلود شدنش به نتیجهای نمیرسد در حضور یکی از بزرگان فامیل که هر دوی شما برایش احترام قائلید یا در مقابل یک مشاور خانواده در مورد جزئیات زندگیتان صحبت کنید.درست است که یکی از معنیهای خیانت، صادق نبودن همسرتان با شماست اما نمیتوانید انکار کنید که برخی اشتباهات شما در سالهای با هم بودنتان در ایجاد جرقههای این مشکل بیتاثیر بوده است؛
البته تلاش برای پیدا کردن سهم خودتان از این اتفاق، نباید به متهم کردن خود و تبرئه کردن همسرتان منجر شود. در هر حال حتی اگر شما هم در از هم پاشیدن این رابطه سهم داشته باشید، نمیتوانید از همسرتان که برای ترمیم رابطه تلاشی نکرده و تنها صورت مساله را پاک کرده است، گلهای نداشته باشید.
شهر را خبر نکنید
گفتیم حق دارید در حضور یک آشنای معتمد سنگهایتان را با هم وا بکنید اما حق ندارید یک شیپور در دستتان بگیرید و بیوفایی همسرتان را به گوش همه برسانید. مهم نیست که هدفتان از فریاد زدن این موضوع، خالی کردن دلتان است یا بردن آبروی مردی که با زندگیتان بازی کرده است؛ در هر صورت نباید فراموش کنید این مرد جزئی از زندگی شما بوده و بدنام کردن او در مقابل دیگران،نشانه بودن شما در یک رابطه سراسر مشکل هم میتواند باشد.
گذشته از این، حالا که عصبانی هستید نمیتوانید در مورد آینده رابطهتان تصمیمی بگیرید و اگر همسرتان را به عنوان یک دروغگوی خیانتکار معرفی کنید، در صورتی که تصمیم به ماندن در رابطه و ترمیم آن را بگیرید، نمیتوانید از دیگران هم انتظار داشته باشید که به زندگی شما و مردی که در کنارتان قدم برمیدارد، احترام بگذارند.
بگویید زمان میخواهید
واقعیت تلخ این است که در زندگی واقعی ما دکمه «undo» وجود ندارد و هیچ کداممان نمیتوانیم به محض انجام یک اشتباه، وضعیت را به شکل قبل برگردانیم. همسر شما باید تلخی و سختی آنچه اتفاق افتاده را بپذیرد و برای جبران کردنش مصمم شود اما این شما هستید که باید به او بگویید برای دوباره اعتماد کردن به این رابطه به زمان نیاز دارید.
میتوانید با هم قرارهایی بگذارید که زندگی کردن در این شرایط را کمی آسانتر کند؛ مثلا به او بگویید تاثیرات تلخ این اتفاق هنوز از روان شما پاک نشده اما برای ترمیم رابطهتان تلاش میکنید و دیگر حرفی از آنچه گذشته را به میان نمیآورید. میتوانید به او بگویید باید اعتمادتان را جلب کندو شاید در آغاز کمی روی تماسها و رفت و آمدهای او حساس باشید و البته همسرتان هم باید تاوان اشتباهش را با صبوری به شما بپردازد. در هر صورت، همسر شما باید بپذیرد آب ریخته به جوی بازنمیگردد و باید برای جبران اشتباهی که زندگیاش را در آستانه فروپاشی قرار داده، تلاش زیادی کند.
پایان این داستان نقطه بگذارید
تصمیم گرفتهاید تلخیهای گذشته را با تلاشهایی که در آینده میکنید جبران کنید؟
در این صورت باید به این داستان تلخ با یک نقطه پایان دهید و بعد از اینکه تصمیم گرفتید رابطه را دوباره شروع کنید، دیگر حرفی از گذشته تلختان به میان نیاورید.
نمیگوییم آنچه گذشته را فراموش کنید حتی اگر هم بگوییم بعید است که شما از پس فراموش کردن آن بربیایید بلکه توصیه میکنیم از این به بعد حرفی از اشتباه همسرتان به میان نیاوریدو به محض اینکه اشتباهی از او دیدید،با گفتن «تو همانی هستی که. . . » آتش زیر خاکستر را دوباره روشن نکنید.اگر سنگهای تان را واکندهاید و تصمیم گرفته اید در این زندگی بمانید،دیگر توپ در زمین خودتان است. تنها همسرتان نیست که ممکن است دوباره به اشتباه بیفتد؛بلکه شما هم هستید که با تکرار اشتباهاتتان می توانید زمینه را برای دوباره خیانتکار شدنش فراهم کنید.