داستان جالب کودکانه اختراع سکه
در زمانهای قدیم مرد کفاشی زندگی می کرد . او کفشهایی را که می دوخت با چیزهایی که لازم داشت عوض می کرد .
داستان های خواندنی
در زمانهای قدیم مرد کفاشی زندگی می کرد . او کفشهایی را که می دوخت با چیزهایی که لازم داشت عوض می کرد .
در یک دهکده کوچک، ماهیگیر فقیری زندگی میکرد که تنها دارایی او یک قایق کوچک و یک تور ماهیگیری بود. او هر روز صبح زود به دریا میرفت و تا شب به ماهیگیری میپرداخت، اما هرگز ماهی زیادی نمیگرفت.
این داستان با جادوی حکایتگویی، کودکان را به دنیایی پر از ماجراها و شگفتیها میبرد. از طعم هلوی شیرین گرفته تا داستانهای جذاب، این داستان کودکانه با الهام از دل طبیعت و دنیای رنگارنگ، دنیایی پر از خیال و شگفتی را برای کودکان ایجاد میکند.
داشتن مال و ثروت به تنهایی هیچ ارزشی ندارد. ارزش داشتن مال و ثروت به میزان استفاده درست و موثر آنها و تأثیر آنها در بهبود وضعیت شخصی و جامعه بستگی دارد.
درزمان حضرت موسی خشکسالی عجیبی پیش آمده و وقتی حضرت موسی از پروردگار طلب باران کرده بود ، خداوند گفته بود که فعلا باران نخواهد بارید. مردم در حقیقت مورد خشم و غضب خداوند قرارگرفته بودند.
روزی، گوسالهای باید از جنگل بکری میگذشت تا به چراگاه برسد. گوسالهی بیفکری بود و راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبی برای خود باز کرد.
کلاهفروشی روزی از جنگلی میگذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. بنابراین کلاهها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاهها نیست. بالای سرش را نگاه کرد، تعدادی میمون را دید که کلاهها را برداشتهاند.
رییس جوان قبیله که نمی دانست چه جوابی بدهد می گوید : برای احتیاط بروید هیزم تهیه کنید. سپس به سازمان هواشناسی کشور زنگ می زند :
حکایت میکنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد،