سردرد سرویکوژنیک یا سردرد با منشا گردنی

گریز یا سازگاری، مسئله این است.*

دیانا ۱۰ سال پیش به عنوان یک فرد مبتلا به میگرن شناخته شده بود. داروهایی که پزشک برای او تجویز می کرد تنها بخشی از درد او را کاهش می داد. سردرد عذاب آور بدون توجه به کاری که او انجام می داد همیشه عود می کرد. او در تلاش بود که استرس خود را کنترل کند. از غذاهای مضر و نوشیدنی های الکلی دوری می کرد و از هر نوع تلاشی برای کنترل آن کوتاهی نمی کرد. اما نه تنها دردش کاهش نیافت بلکه تعداد روزهای آن نیز افزایش یافته بود و زندگی طبیعی برای او تقریبا غیر ممکن شده بود.

یک روز هنگامی که درد او خیلی زیاد بود و از درمان دارویی نیز خسته شده بود بطور تصادفی سراغ من آمد. علی رغم درد شدید و تقلای زیاد برای تمرکز، هم چنان که درباره ی سردردش صحبت می کرد یک سابقه کامل پزشکی نیز ارایه کرد. برخی از داروهای معمول را برای او تجویز کردم. اما هم چنان به یک بررسی کامل و جدید تاکید داشتم و به دیانا گفتم که باید برای انجام برخی از تست های آزمایشگاهی و تصویربرداری در یکی از روزهایی که سردرد ندارد مراجعه کند.

پس از معاینه گردن او متوجه شدم که عضلات گردنی اش بسیار منقبض و سفت هستند. در واقع وقتی به آرامی ناحیه ی گردن و شانه ی او را امتحان می کردم از شدت درد به خود می پیچید و من متوجه شدم که در گردن محدودیت شدید حرکتی دارد. برای او یکسری تست های تیروئیدی دیابت و آزمایشات دیگر برای سایر مشکلات که ممکن بود داشته باشد درخواست کردم. یافته های آزمایشگاهی همگی نرمال بودند اما در MRI یک آرتریت شدید در ناحیه گردن گزارش شده بود. به او گفتم که مطمئن هستم دچار سردرد سرویکوژنیک می باشد. در این مورد با درمان منشا اصلی مشکل می توان سردرد را برطرف کرد. دیانا گفت برای قطع این درد حاضر است هر کاری انجام دهد.

با این اجازه، فرضیه ی خودم را (که سردرد مزمن دیانا احتمالا به وسیله ی دردگردنی ایجاد می شود) به وسیله ی تزریق لیدوکائین به چندین نقطه در اطراف رشته های عضلانی قابل مشاهده آزمایش کردم (همان نواحی گردنی که در هنگام معاینه منقبض بودند). در طی چند لحظه توانستم نتیجه را مشاهده کنم عضلات از حالت انقباض خارج شدند و سردرد او از بین رفت.

به دیانا گفتم که مشکل سردرد او احتمالا عود نمی کند اما طی چند روز تا چند هفته ممکن است سردرد مختصری به وجود بیاید. به هر حال اکنون هر دو می دانستیم که چه کاری صورت پذیرفته چون سردرد او قابل درمان بود. هم چنین گفتم که می توانستم سایر داروها مثل کورتیکواستروئیدها که مدت اثر آن ها طولانی تر است را به ناحیه ی ستون مهره های گردنی اش تزریق کنم. دارهای دیگری نیز وجود داشت که می توانست درد او را تسکین دهد و انقباض را از روی عضلات گردنی برطرف کند. البته باید به طور مرتب دوره های ناحیه ی گردن را چک کند تا وضعیت عضلات را تشخیص دهد. در صورت وجود مشکل نیاز به اقدامات پیشگیرانه دارد ک به او توصیه کرده بودم.

البته هر شخصی به تزریق لیدوکائین به همان سادگی و آمادگی دیانا پاسخ نمی دهد. او خوش اقبال بود. عدم پاسخ به تزریقات تحریکی بیانگر آن نیست که سردرد سرویکوژنیک ندارید. اما واقعیت آن است که بیماری خیلی از افراد مبتلا به سردرد سرویکوژنیک برای سال ها بدون تشخیص باقی می ماند یا گاهی اوقات تشخیص غیر قطعی خواهد بود. این یک نکته ی اصلی است که سعی کردیم در اینجا بیان کنیم و فکر می کنم اکنون زمان آن است که وضعیت تغییر کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *