مشارکت آگاهانه: رابطه به عنوان راهی برای درک سایه های خود

چگونه بفهمیم یک زن مارا دوست دارد؟

روابط

روابط موضوعی است که مدتهاست روی آن کار می کنید. شما داستان های مختلف زندگی زنان و مردان را شنیده اید و دیدگاه خود را در مورد شرایط ارائه می دهید. به نظر شما چرا شنیدن نظر شخص بی علاقه گاهی مهم است؟

گوش دادن به نظر یک شخص غیر درگیر در صورت اختلاف نظر یا مثلاً رکود طولانی مدت می تواند بسیار ارزشمند باشد. گاهی اوقات درک موضوعات شخصی به وضوح بسیار دشوار است. بسیاری از احساسات قوی در بازی وجود دارند که مانند شیشه های دودی واقعیت را تحت الشعاع قرار می دهند. شرکا به راحتی در یک دور باطل پیش بینی ها و اتهامات گرفتار می شوند ، آنها به حقیقت “خود” متقاعد شده اند و واقعاً متوجه تحریف حقیقت نمی شوند. این بخشی از کار ماست. ما بینش خود را در موقعیت ها و در نتیجه شفافیت بیشتر قرار می دهیم. ما هر دو شریک را از پیش بینی های مخرب به آینه مضامین خودشان باز خواهیم گرداند ، که ممکن است خوشایند نباشد ، اما تغییر مورد انتظار را به همراه خواهد آورد و محیطی را در روابط برقرار می کنیم که در آن صمیمیت و عشق می تواند شکوفا شود.

قسمت بیرونی معمولاً بازتابی از باطن است ، بنابراین شما باید برای یک مشارکت بالغ آماده شوید تا بتواند به کلی ایجاد شود. اگر یک رابطه قوی برقرار شود ، فرد از آمادگی بسیار قدردانی خواهد کرد ، زیرا این امر معمولاً شروع به تغییر در سطح دانش بسیار عمیق می کند و سواری خوبی است. مردم برای شرکای معنوی و همسران روح دعا می کنند ، اما ممکن است متوجه نشوند در واقع ، او برای شناخت سطح عمیق تری از عشق دعا می کند. و عشق گاهی اوقات مانند آتش وحشی است. در چنین آتش سوزی، بسیاری از بقایای ایده های نادرست شروع به سوختگی می کنند و می توانند سطوح عمیق تر سایه های خود را ببینند. آیا این کار می تواند باشد … با میوه های شیرین پاداش داده شود؟

در گذشته هیچگاه در تاریخ بشر ارتباط با مردم در سراسر جهان آسان نبوده است. تعدادی از شبکه های اجتماعی و سایت های دوست یابی طیف گسترده ای از گزینه ها را برای ایجاد رابطه ایجاد می کنند. فاصله و اغلب حتی زبان دیگر دیگر مانعی ندارد. با وجود این ، بسیاری از مردم در سراسر جهان هنوز نمی توانند جفت روح خود را پیدا کنند. فکر می کنید نامو کجا شکست خورد؟

افراد به طور کلی توانایی ایجاد روابط سالم را از دست می دهند. این به دلیل سطح ناخودآگاه ترس است که آنها را در پوسته های ایمن و غیر قابل لمس می بندد. مردم در حالی که دست نخورده از جلسه هستند ، با هم ملاقات می کنند 

برند آرایشی تراست

به عنوان مثال وقتی دو نفر با هم ملاقات می کنند و نیت خیر دارند ، آسیب دیدگی آنها وارد عمل می شود و اگر آنها هیچ آموزشی در مورد نحوه کار با آن نداشته باشند ، این رابطه اغلب به زودی به پایان می رسد. این وضعیت جامعه معاصر است. واقعاً صمیمی بودن با شریک زندگی خود آسان نیست. عمیق می رود و به مکان های حساس می رود. به همین دلیل مشارکت آگاهانه وسیله ای قدرتمند برای رشد معنوی است.

“برخی از افراد تنها هستند و نمی توانند رابطه ای پیدا کنند زیرا ، در سطح روح ، آنها تصمیم گرفته اند که به مرحله تحقق برسند خودش. آنها موجوداتی هستند که به خوبی می دانند تلاش برای پر کردن چاله های خود از یک شریک زندگی ، که نوعی اعتیاد گسترده است ، آسان است. چنین روحانی امکان همکاری را از سطوح بالاتر مسدود می کنند تا زمانی که توانایی بیشتری را رشد دهند تنها بودن و راضی / تحقق یابد. به محض گذراندن آزمون ، آنها می توانند واقعاً شرکای بزرگی شوند “، کوشی ، همسر نام ، اضافه می کند.

در هر رابطه ای ، گاهی طوفان ایجاد می شود. از نظر شما ، کدام ویژگی های زن و مرد متداول ترین درگیری همسران هستند؟

هوم من می گویم که در کل این عدم بلوغ است. مردم مثل بچه ها هستند. آنها در درجه اول به خود فکر می کنند و بنابراین افراد دیگر را وسیله ای برای رسیدن به چیزی می دانند. در عین حال ، این عدم بلوغ خود را به عنوان عدم تمایل به مواجهه با آسیب های شخصی نشان می دهد ، و بنابراین رابطه و شریک زندگی به نوعی وصله چیزی تبدیل می شود که قابل مشاهده نیست. این انگیزه ها عمدتا ناخودآگاه هستند و بسیاری از افراد آن را انکار می کنند. نتیجه جنگ است. برای اینکه یک رابطه شکوفا شود و فضای اعتماد و صمیمیت باز شود ، باید حداقل اندکی آگاهانه این ویژگی انسانی را درک کرد.

همانطور که نور آگاهی به سایه ها می تابد ، با گذشت زمان شرکا در می یابند که گاهی اوقات می توانند در یک عمل فداکارانه از دادن یا بهتر از آن دادن ، با دیگری دیدار کنند. چنین عملی جنبه کاملاً جدیدی از عشق را در روابط ایجاد می کند و آن را به فرصت های جدید باز می کند. هر دو در کنار یکدیگر احساس امنیت بیشتری می کنند و می توانند تا سطح عمیق تری از آسیب های خود باز شوند. این امکان برای درمان بیشتر فراهم می شود که در آن شرکا بتوانند از یکدیگر حمایت کنند.

چگونه با آن کار کنیم؟ چگونه توسعه می یابیم که هدف ما تعمیق درک متقابل است ، نه اختلافات شریک؟ 

اول از همه ، لازم است که به گرایش های سایه انسانی توجه شود و آنها را بشناسید. همه ما آنها را در خود داریم تا زمانی که آنها را دگرگون کنیم و در ابتدا خود بازتاب تلخ لازم باشد. ما تمایل به مالکیت دیگری داریم ، از او تغذیه می کنیم ، دستکاری می کنیم ، کنترل می کنیم ، عذاب می دهیم ، و غیره. وقتی آنها قابل مشاهده می شوند ، می توان در روابط صریح در مورد آنها صحبت کرد و شرمساری که با آنها ظاهر می شود را پردازش کرد. وقتی سایه ها در نور قرار می گیرند ، شروع به ناپدید شدن می کنند و می توانند جایگزین روابطی شوند که دوست داشتنی تر باشد. در عمل ، این بدان معناست که شرکا یکدیگر را با اشک می بینند ، یکدیگر را از ترس می بینند و این تعمیق عظیمی را به همراه خواهد داشت. سپس شما چیزی برای پنهان کردن از دیگری ندارید. آیا می دانید چه تسکینی است؟ شما یک معشوق و همچنین صمیمی ترین شریک زندگی دارید! هر دو خیلی بزرگ می شوند و چیزهای زیادی یاد می گیرند.

ما زنان به دلیل چرخه چرخه خود ، به طور طبیعی موجوداتی پیچیده هستیم. می توانیم در طی ماه چندین حالت را “تغییر” دهیم. چیزی که بسیاری از مردان آن را هوی و هوس از طبیعت زن می دانند ، در واقع بخشی طبیعی از هر زن است. به نظر شما آشنایی مرد با چرخه زن چقدر مهم است و بنابراین سعی می کنید کمی بیشتر همسرش را درک کنید؟

به طور کلی ، خوب است که شرکا یاد بگیرند که یکدیگر را درک کنند. در مورد چرخه زنان صحبت های زیادی وجود دارد و شناختن و احترام گذاشتن برای آن فقط سطح خاصی از زندگی است.

“هرچه زن بیشتر در ذات خود لنگر بیاندازد ، تأثیرات هورمونی بیشتر نرم می شود و زن این فرصت را دارد که تصمیم بگیرد که این چرخه ها چه تاثیری روی او خواهد داشت. هر کس چرخه خاص خود را دارد. هر کس کمی متفاوت است ، هر رابطه ای کمی متفاوت است. “

اگر هرگز خودتان با شریک زندگی خود درگیر شوید ، چگونه می خواهید آن را حل کنید؟ چگونه مردان دیگر را برای حل اختلافات در مشارکت توصیه می کنید؟

سؤال خوبی بود. می دانید که ما دیگر خیلی اوقات درگیر نمی شویم و اگر چنین کنیم چند دقیقه طول می کشد تا همه حل شود. دقیقاً به این دلیل است که ما به برخی چیزها بسیار عمیق نگاه کرده و آنها را درک کرده ایم. تلاش و کار زیادی در پشت آن نهفته است. در زندگی من همیشه اینطور نبود. من قبلاً با کوشی ارتباط برقرار کرده ام ، کاملاً رشد یافته و آماده برداشتن گام بعدی. با وارد شدن به رابطه با او ، مقدار زیادی از عشق آزاد شد و آن شروع به ما بی وقفه به حقیقت بزرگ تر است. این باعث شد که به مکانهای واقعاً حساس در خود نگاه کنیم. درگیری ها به طور طبیعی به وجود آمد زیرا چیزهای زیادی برای ما بود. به نظر می رسید (و در واقع هنوز هم به نظر ما می رسد) مانند آغاز یک شکل کاملاً جدید از مشارکت – چیزی که در جهان چندان قابل مشاهده نیست. و در اینجا به جواب می رسم.

مسیر برای مردان و زنان یکسان است. هر دو باید خوب درک کنند که چگونه تعارض بوجود می آید. آنها باید مکانهای زخمی و مظاهر سایه خود را ببینند. این مظاهر باید کنترل شوند تا تأثیر مخرب آنها در رابطه متوقف شود. مناطق آسیب دیده باید بهبود یابند. این به قدرت ، شهامت و تأمل درخشان نیاز دارد. من همیشه در قلبم احساس کرده ام که به حقیقت علاقه مندم. و عشق مشترک ما بسیار مورد حمایت من قرار گرفت ، زیرا از همان ابتدا می دانستم که همه کارها را در حد توانم برای کوشی و این رابطه انجام خواهم داد. این در روابط قبلی به دور از واقعیت بود و به همین دلیل حتی اگر قبلاً آنها را دیده باشم حتی انگیزه نداشتم که برخی سایه هایم را قطع کنم. این یک چیز گسترده است.

مردم اغلب می دانند چه چیزهایی لازم است ، اما فاقد قاطعیت هستند. هر دو در یک رابطه می توانند به تصمیم خود برای عشق ورزیدن ، آشکار کردن عشق اعتماد کنند و این به آنها قدرت بیشتری می دهد تا در مقابل سایه خود بایستند ، و الگوهای عملکرد و روابط کاملاً مخربی را بیان کنند. همانطور که شرکا عزم دیگری را می بینند ، اعتماد زیادی بین آنها وجود دارد و صمیمیت عمیق تر می شود. ارتباطات و هنر جلوگیری از اجتناب بسیار مهم است. هنر اجتناب نکردن به معنای گذاشتن کارت روی میز است ، حتی اگر سخت باشد. این بدان معناست که با درد و ترس خود روبرو شوید و مایل باشید خود را به شریک زندگی خود نشان دهید.

ما تعجب می کنیم که دریابیم چقدر شرکای کوچک با یکدیگر صحبت می کنند و چقدر پنهان می شوند. پس چگونه آنها می توانند عمیقا با هم عشق ورزند؟ آیا آنها واقعاً می توانند؟ من می دانم که این یک لقمه بزرگ است و به همین دلیل ما پشتیبانی می کنیم.

هر فرد طبیعتا طیف وسیعی از احساسات را تجربه می کند. گاهی اوقات احساس خشم و خشم می کنیم و سرکوب آنها دقیقا بهترین خدماتی است که می توانیم سلامت خود را نشان دهیم. چگونه می توانیم این احساسات را بدون صدمه زدن به شریک زندگی مان بیان کنیم و باعث ایجاد اختلافات غیر ضروری در رابطه شود؟

هوم من اینجوری شروع می کنم در زمینه مشارکت ، در مورد ابراز علنی احساسات ، هرچه که باشد ، صحبت می شود ، خصوصاً در مورد زنان. این رویکرد مبتنی بر این واقعیت است که اکثر مردم در درجه بالایی از سرکوب داخلی زندگی می کنند ، این یک واقعیت است. وقتی چنین شخصی شروع به نشان دادن آنچه سالها در او قفل شده است می کند ، نشاط زیادی به همراه خواهد داشت و تأثیرات مثبتی دارد. با این حال ، این نیز می تواند بسیار گمراه کننده باشد ، و به مرور فرد در می یابد که همه مظاهر او به همان اندازه معتبر نیستند که در ابتدا فکر می کردند ، و همه چنین مظاهر واقعاً از شکوفایی عشق در یک رابطه حمایت نمی کنند. با گذشت زمان ، مرحله بعدی فرا می رسد که ما آن را پرورش هنر تشخیص می نامیم. در زندگی من زمانهای بسیار وحشیانه ای وجود داشته است که این را به من آموخته است.

وقتی صحبت از ابراز احساسات متضرر و بالقوه آسیب زا می شود ، من و کوشی دوست داریم از آنچه ما کاتارسیس کنترل شده می نامیم استفاده کنیم. مثال؟ وقتی شخص مقابل کاری را انجام می دهد که باعث ایجاد خاطرات غلتک در دوران کودکی می شود ، غالباً خشم را تحریک می کند. من و کوشی به خوبی می دانیم که دیگری در این امر دخیل نیست و گاهی اوقات ما با چنین کاتارسیس کنترل شده ای راحت می شویم. ما به زبان خود چسبیده و دقیقاً همان چیزی را بیان می کنیم که از کودکی نمی توانستیم. ما با آن بسیار سرگرم می شویم و در عین حال شفابخش است. ما سر هم داد نمی زنیم. ما آن را بی فایده دانستیم. با بازی آگاهانه می توان همه چیز را بدون آسیب رساندن به آن بیان کرد. با این حال ، این یک راه حل ایده آل است ، فرد همیشه توانایی آن را ندارد ، زیرا همانطور که می دانید و همانطور که گفتم ، بعضی از مکان ها حساسیت ویژه ای دارند. همچنین می خواهم اضافه کنم که غالباً درد زیر خشم پنهان است. شرمنده نیست که وقتی می آید جلوی دیگری عمیقا گریه کنید. من قبلاً جلوی کوشی اشکهای زیادی ریخته ام. تمایلات عصبانی در آنها حل می شود.

به نظر شما جوهر یک رابطه سالم و دوست داشتنی چیست؟

شناخت ذات ، حقیقتی درباره خود که منجر به شکوفایی عشق می شود. سپس تمایلات خودمحوری از بین می رود و رابطه می تواند به فضایی برای هدیه دادن متقابل تبدیل شود. دو سال پیش ، من با یک لوله هندی در یک جزیره کرواسی برای شناخت عشق واقعی دعا کردم. خوب ، سفر نمایشی شروع شد و من تا آن زمان آن را پشت سر گذاشته ام. حالا یک زن کنارم هست دل ها را دوست دارم – با آن بلند می شوم و با آن می خوابم. من سپاسگذار هستم!

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *