قواعد کنجکاوی! از عهده پرسش های کودک برآمدن

انسان نیازی اساسی دارد که از جهان خود سردرآورد. و این نیاز از همان ابتدای زندگی آغاز می شود. همه ی کودکان خردسال تشنه ی یادگیری هستند و به آن نیاز دارند. آنان از همان روز اول تولد زندگی خود را با تقلید کردن و کنجکاوی آغاز می کنند. نوزادان به مدتی طولانی بر پشت نمی خوابند. آنها مصمم هستند بچشند، لمس کنند، بلند شوند و بنشینند چهار دست و پا حرکت کنند جستجو نمایند برخیزند و راه بروند.
کنجکاوی به معنای تمایل به دانستن و اشتیاق به یاد گرفتن است. کنجکاوی ممکن است ما را گرفتار مخمصه کند ولی ما را به پرسیدن و جمع آوری اطلاعات تازه وامی دارد. کنجکاوی نیرویی است که ذهن را تغذیه می کند تا زنده و بالنده شود. کنجکاوی یک نیروی خودانگیزشی شکست ناپذیر است. انگیزه یعنی دلیل و برای انجام هر کار چه دلیلی بهتر از تمایل برای دانستن؟ کنجکاوی نیرویی است که از درون ما می جوشد و بدین معنا است که ما صاحب آن هستیم و چون از درون ما می جوشد به احتمال زیاد بادوام است.
این مهم است که ما حس کنجکاوی کودکان را پرورش دهیم. اما همانطور که همه ی والدین می دانند گاهی اوقات گفتن این حرف آسان تر از عمل کردن به آن است. نخستین مانعی که بر سر راه ذهنی پویا قرار می گیرد مفهوم پذیرفته شده و گسترده ی کودک خوب است. ما خودمان معمولا پیام های آشکاری را می فرستیم که بچه ی خوب کسی است که چیزی را به چالش نگیرد و دردسر ساز نباشد. دومین چیزی که کنجکاوی را سرکوب می کند ناشکیبایی ما در برابر هر نوع پرسش است نه فقط آنهایی که مبارزه طلبانه هستند.