آشنایی با اسرار عجیب جهان اجانین و انواع جن

جهان اجانین و انواع جن :روزی که خداوند انسان را خلق کرد فاصله ای بین جنیان و بشر قرار داد که جنیان بدون اذن خدا اجازه نزدیک شدن و آسیب رساندن به آدمیان را ندارند.

زندگی اجانین هزاران هزار سال قبل از انسانها آغاز گردیده و دارای نظم و قانونی است که برای ما انسانها اصلاً قابل درک نمی باشد. اگر انسانی بدون اطلاع به هر طریقی به جهان آنها مرتبط شود، مسلماً چون با آن قوانین آشنایی ندارد، صد در صد دچار خطا و اشتباه می شود.

در آن صورت است که اجانین هم بسته به تأثیر عمل آن فرد، او را مجازات می نمایند. ارتباطات به طرق مختلفی امکانپذیر است. اول از همه ارتباط از طریق خواندن اوراد و واژه های خاصی است که جهان ما را با جهان اجانین مرتبط می نماید.اجانین و انسانها از زمانهای قدیم با یکدیگر ارتباط داشته اند. این ارتباط معمولاً مابین علماء جن و علماء انسان صورت می پذیرد.

نحوه ارتباط را معمولاً اجانین بیان می کنند برای مثال، جملات و کلمات خاصی را به انسان داده و از آنها می خواهند زمانی که به دانشمندان جن احتیاج دارند، با خواندن آن جملات و واژه ها آنها را احضار کنند.

حال اگر افراد ناآگاه با خواندن این جملات آنها را بدون دلیل احضار نمایند، احساس می کنند توسط انسانها مسخره شده اند آن زمان است که به تأدیب آن شخص می پردازند.

گاهی اتفاق می افتد که انسان با استعمال مواد مخدر و توهم زا پا به جهان اجانین می گذارد و از روی ترس اقدام به اعمالی می کند که به ضررش تمام می شود.

برای جلوگیری از این پیشامدها، کافی است انسان دانش کافی نسبت به جهان اجانین داشته باشد و اگر دانش کافی ندارد تنها با گفتن نام خداوند در آغاز هر کار، محیط را از اجانین خالی کند و اگر هم به صورت نا خود آگاه وارد جهان آنها گردید و یا به هر صورت با این موجودات روبرو شد، اول از هر چیز باید ترس را از خود دور کند و یک حالت بی تفاوتی نسبت به این موجودات در خود ایجاد نماید.

این حالت بی تفاوتی و خواندن سوره هایی مانند فلق، ناس، جن، توحید، قدر و کافرون حصاری محکم دور انسان بوجود می آورد که با این حصار ارتباط ما با اجانین قطع می گردد و اگر هم انسان علم و دانش کافی درباره اجانین و ارتباط با آنها را بیابد، می تواند از برقراری ارتباط با آنها سودهای علمی و معنوی فراوانی ببرد، زیرا پریان که اجانین یکتاپرست و مسلمان هستند، از علوم بسیار پیشرفته ای بهره می برند.

هرکس که بتواند با پریان مسلمان ارتباط برقرار نماید، مسلماً می تواند از علوم آنها استفاده کند هرچند افرادی که توانایی ارتباط با اجانین را دارند، تنها در راههای پیش پا افتاده از آنها استفاده می کنند مثلاً برای اینکه از حال و وضع شاگردان خود مطلع شوند از این موجودات استفاده می کنند یا زنی که به شوهرش مظنون شده پیش این گونه افراد می رود و از آنها می خواهد که بگویند آیا شوهرش با زنی در ارتباط هست یا نه.

در مقابل اجانین گمراه کننده و یا همان شیاطین، اجانینی هستند که ارتباط کمتری با انسانها داشته اند، اما هرگاه هم که با انسانی ارتباط برقرار کرده اند، منبع خیر و رشد و پیشرفت برای انسان گردیده و او را در حل مشکلات و تکامل روحی یاری نموده اند که از آن جمله اند طوایف مختلف جن های مسلمان و یکتاپرست و همچنین پریان.

پریان بر خلاف شیاطین که سعی در ترس آور جلوه دادن خود دارند، زمانی که به چشم انسانها می آیند، بسیار نورانی و زیبا هستند.همانطور که ما در زمین از آغاز تاریخ شاهد نبرد و پیکار حق و باطل بوده ایم، این دو گروه نیز همیشه در حال جنگ با یکدیگرند و زمانی هم که در صلح بسر می برند، برای تجدید قوایشان است.

شیاطین همانطور که همیشه در آرزوی گمراه کردن تمامی انسانها هستند، آرزوی دیرینه ای برای پیروزی کامل بر پریان و یا گمراه کردن آنها دارند، اما چون شیاطین برای پریان نامرئی نیستند، در گمراه کردن آنها به اندازه گمراه کردن انسانها نمی توانند موفق شوند.نکته بسیار حائز اهمیت در رابطه با پیکار این دو گروه با هم، نتیجه این پیکارهاست و همچنین نتیجه ای که بر زندگی ما انسانها دارد.

زمانی که پریان پیروز می گردند، انرژی سپیدی را در سرزمینهای اجائنه که شامل جهان مادی ما انسانها می شود، وارد می کنند.این انرژی سپید خواه ناخواه بر جهان ما که به شدت متأثر از امواج پارا مغناطیسی است، اثر می گذارد، تأثیرات مثبتی چون خیر و برکت در زمین به صورت باروری زمینها و باغهای کشاورزی و سالهای پرباران.

اما در مقابل هنگامی که در این پیکار شیاطین به پیروزی برسند، شرایط دقیقاً حالتی معکوس پیدا می کند.شناخت اجانین و جهان اجانین دارای اهمیت کاملاً حیاتی برای انسانهاست، زیرا بعضی از انواع این موجودات کاملاً در سعادت و شقاوت ما انسانها نقش مؤثری ایقا می کنند. هرچه شناخت انسانها از این موجودات بیشتر باشد، مسلماً در سعادت و شقاوت خود هم مؤثرتر خواهد بود.

جن کلمه ای کلی است برای موجوداتی که در محدوده موجی پارامغناطیسی دارای هستی و حیات هستند.عقل و هوش اجانین رابطه معکوسی با پروازشان دارد.

به طوری که آن نوع از اجانین که دارای عقل و هوش بیشتری هستند، از توانایی ذاتی پرواز برخوردار نمی باشند و آن نوع از اجانین که از توانایی پرواز سریع برخوردار هستند، از عقل و هوش نوع اول برخوردار نمی باشند. تمامی این انواع دارای عقل و اختیار هستند و همین عقل و اختیار باعث گردیده مانند تمامی موجودات مختار در روز معاد برای پاسخگویی به اعمالشان پاسخگو باشند.

این موجودات علاقه وافری به مطرح شدن دارند، توانایی پذیرفتن صورتها و اشکال متفاوت را دارا هستند.داستان هام داستان هام، نبیره ابلیس از این قرار است که روزی پیامبر اسلام در مسجد مشغول رسیدگی به امور مسلمین بود که متوجه بلوا و هیاهوی عجیبی خارج از مسجد گردید، سلمان فارسی را فرستاد تا اطلاعات لازم را کسب نموده و نزد پیامبر آورد.

سلمان پس از بازگشت فرمود: موجودی به سمت مسجد می آید که شبیه انسان است اما دارای چهره ای هراس انگیز است که مسلمانان را ترسانیده و مسلمانان در حال فرار از اطراف او هستند.در همین اثنا این موجود ترس آور وارد مسجد می گردد مسلمانانی که در مسجد بودند با دیدن او، خود را برای فرار آماده کردند که ناگهان بانگ محکم پیامبر آنها را به خود آورد.

پیامبر رو به این موجود کرد و با صدایی که محکم و کمی بلند بود فرمود: ای بنده خدا! کیستی که با این شکل و شمایل باعث ترس مسلمین گردیده ای؟ موجود مذکور خود را هام، نبیره ابلیس معرفی نمود و گفت: ای خاتم پیامبران خدا، من نبیره ابلیس هستم و این شکل و هیبت، زیباترین شکلی است که توانسته ام برای خود ایجاد کنم، اما اینکه خدمت شما رسیده ام.. گمشده ای دارم که سالیان درازیست به دنبال او می گردم.

از هرکسی کمک خواستم، کسی نتوانست یاریم کند تا اینکه جدم ابلیس گفت: تنها کسی که می تواند تو را یاری کند، آخرین پیامبر خداوند است. ناچار من سالیان درازی انتظار کشیدم تا متوجه شدم آخرین پیامبر الهی مبعوث شده است.

پس خودم را به شما رسانیدم تا گمشده ای را که هیچ یک از پیامبران، او را نمی شناختند، توسط شما بیابم.پیامبر(ص) فرمود: ای هام، گمشده ات کیست؟ و هام عنوان کرد: زمانی که من طفل کوچکی بودم، متوجه شدم که جدم هر روز به سراغ آدم رفته، او را شماطت می کند. آدم که صد سال از هبوطش به زمین می گذشت، همچنان تنها بود و از دست جدم ابلیس خلاصی نداشت.

یک روز که من نزدیک آدم و ابلیس بودم، متوجه شدم که آدم به درگاه خداوند با گریه و التماس دعا می کند و می گوید: الهی، می دانم که مستحق عذاب هستم اما دیگر شماطتهای شیطان را نمی توانم تحمل کنم، توبه کرده و به تو پناه می آورم تا از شر شیطان محفوظم بداری.

در این زمان مشاهده کردم جوانی گندمگون ظاهر شد و به آدم دعایی آموخت که من در آن دعا نام محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین را شنیدم. چون این دعا را آدم تلاوت کرد، دعایش مستجاب شد و عذابش به پایان رسید. حوا که در هندوستان بود، توسط فرشتگان به پیش آدم در ام القری آمد.

به سراغ آدم رفتم و از او پرسیدم: این جوان راهنمای تو چه کسی بود که تا به حال من او را ندیده ام. آدم به من جواب داد که من هم او را نمی شناختم. شاید از فرشتگان باشد اما تو این را بدان که خزاین الهی پر از گوهرهای فراوان است که کسی را از آن اطلاعی نیست.بدنبال این جوان بودم تا زمان نوح رسید.

نوح پس از نهصد سال دعوت مردم، عده ای از فرزندان خود ر که به او ایمان داشتند، سوار کشتی نمود و طوفان بزرگ شروع شد. طوفان به قدری شدید بود که هر لحظه امکان غرق شدن کشتی می رفت.

نوح به زحمت زیاد خود را به عرشه کشتی رسانید و از خداوند خواست نا در آن شرایط خطرناک آنان را یاری نماید.در همین لحظه برای دومین بار گمشده ام را دیدم و او بود که نوح را کمک کرد و دعای نوح بر اساس تعالیم خاص آن جوان مستجاب شد، دریا با ریختن خاکی که به آن جوان به نوح داد و دعاییکه به او تعلیم کرد آرام گرفت.

آن جوان تا من به سراغش رفتم ناپدید شد، لاجرم به سراغ نوح رفتم و همان جواب آدم را از نوح شنیدم.به دنبال آن جوان به آسمان سوم که مجاز به رفت و آمد تا آن آسمان بودم، رفتم… همه جا را جستجو کردم و او را نیافتم.. همچنین بود زمانی که ابراهیم به آتش افکنده شد درمیان آتش این جوان به کمک ابراهیم آمد و او را نجات داد. دریا را برای موسی شکافت و دست عیسی را گرفته، به آسمان برد و من او را بارها دیدم که چگونه با تعالیمش پیامبران مختلف را یاری نمود و من هزاران سال است که دنبال او می گردم حال به خدمت شما آمده ام تا این گمشده را به من بنمایید.

پیامبر(ص) فرمودند: اگر او را به تو بنمایم، چه خواهی کرد؟ هام گفت: اگر او را به من نشان دهی، من مسلمان خواهم شد. پیامبر(ص)، سلمان را به دنبال علی(ع) فرستاد.زمانی که هام، علی مرتضی(ع) را دید، به پاهای او افتاد و به دست پیامبر (ص) اسلام آورد و در خدمت پیامبر(ص) و علی (ع) بود تا پیامبر رحلت نمود .هام بعد از پیامبر در خدمت علی(ع) بود تا آنکه جنگ صفین رسید.

هام به نزد علی(ع) رفت و از آن بزرگوار درخواست نمود تا با اجازه ایشان در جنگ شرکت نماید. علی(ع) درخواست هام را نپذیرفت و فرمود: تو می توانی به خاطر این که دیده نمی شوی، همه دشمنان مرا نابود کنی و این دور از عدالت است.هام اجازه خواست که به هیبت انسانی درآمده و به جنگ با دشمنان علی(ع) بپردازد.

بعد از کسب اجازه در جگ صفین، همراه عمار و یاسر و دیگر یاران علی (ع) به درجه رفیع شهادت نائل گشت وعلی(ع) بر سر مزار او، عمار و یاسر گریست و این دو را به خاک سپرد.

ویژگی های خاص اجانین:

۱- عمر بسیار طولانی:

اگرچه عمر طولانی صفت مشخصه جهان اجانین است اما برای انواع آنها یکسان نمی باشد، زیرا هرچه اجانین لطیفتر باشند، نسب به شیاطین و دیوها که زمخت ترند، عمرشان کوتاهتر است. آنها کمتر عمرمی کنند زیرا سریعتر به جهانهای بالاتر رسیده و تکامل خود را طی می نمایند.

۲- توانایی شکل پذیری:

اجانین دارای شکل، اندام، صورت و هیبت منحصر به خودشان می باشند، بطوری که هیچ یک از آنها برای شناسایی دیگری دچار اشکال یا اشتباه نمی شود اما به خاطر جهان خاصشان که نسبت به جهان مادی ما از آزادیهای بیشتری برخوردار هستند، در تماس با انسانها توانایی شکل پذیری بسیاری را دارا می باشند.

اجانینی که در زمره دیوها، عفریتها و شیاطین باشند، هنگام شکل پذیری، در مقابل انسانها زشت و کریه جلوه می کنند اما پریان که از لطافت ذاتی برخوردار هستند، در زمان شکل پذیری می توانند به شکل هر انسانی درآیند و زمانی هم که به شکل کسی در می آیند،انسانها آن شخص را نورانی تر و زیباتر می بینند.

۳- داشتن سرعت زیاد:

اجانین می توانند با سرعت بسیار زیاد در تمامی جهات به حرکت درآیند و در این حرکتهای سریع می توانند اشیاء بسیار سنگین هم با همان سرعت با خود حمل کنند.

۴- اجانین یک قدم از انسانهایی که در جهان ماده به سر می برند، جلوتر هستند:

آنها بی پرده تر از ما انسانها وقایع را درک می نمایند و این ویژگی باعث گردیده است که شکاف بسیار عمیقی مابین انسانهای جهان مادی و اجانین ایجاد گردد.

ما انسانهای جهان مادی واقعاً در غاری اسیر هستیم که از هر طرف سنگ است و تاریکی. تنها می توانیم از پنج سوراخ بسیار کوچک به نام پنج حواس، دنیا و حقایق را دریافت نماییم، اما این غار برای اجانین وجود ندارد و آنها بسیار آزادتر و بی پرده تر از ما هستند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *