حیات در مریخ – نقش صورت و اهرام مریخ

سطح سیاره مریخ توسط دانشمندان نام گذاری شده است. نام یکی از این مناطق «سیدونیا-Cydonia» می باشد که در نیم کره شمالی مریخ قرار می گیرد.
برای اولین بار در سال ۱۹۷۶ دو مدارگرد وایکینگ ۱ و ۲ از منطقه سیدونیا عکس برداری کردند. حدود ۱۸ عکس از این منطقه گرفته شد که از میان آن ها هفت عکس دارای کیفیت نسبتاً بهتری بودند. یکی از این عکس ها که وایکینگ ۱ در ۲۵ ژولای ۱۹۷۶ گرفت و به اسم «۰۳۵A72» شناخته می شود، در خود چیز جالب توجهی داشت.
گرچه گری سوفن (Gerry Soffen) مسئول تیم دانشمندان وایکینگ، در کنفرانس خبری همان ماه در یکی از لابراتوارهای ناسا با نام لابراتور پیش رانش جت در پاسادنا کالیفرنیا، آن را «بازی نور و سایه» عنوان کرد اما نقشی شبیه به صورت انسان در تصویر مذکور خودنمایی می کرد. سه سال بعد، دو مهندس تحت خدمت در یکی دیگر از شعبات ناسا به اسم مرکز پرواز گودارد، در پی نقش صورت به جستجوی آرشیو ناسا پرداخته و عکس «۰۳۵A72» را یافتند. وینسنت دی پیترو (Dipietro) و گرگوری مولنار (Molenaar) حتی موفق شدند عکس دیگری از نقش صورت مربوط به سی و پنجمین گردش وایکینگ به دور مریخ بیابند که زاویه تابش آفتاب به مریخ متفاوت از عکس قبلی بوده است. عکس دومی «۰۷۰A13» نام گذاری شده بود .
نقش صورت در منطقه سیدونیا مریخ که سال ۱۹۷۶ توسط مدارگرد وایکینگ از مریخ گرفته شده است. نقاط سیاه رنگ درون تصویر مربوط به خطای ارسال داده از مریخ به زمین می باشد.
نقش صورت حدود ۲٫۵ کیلومتر طول، ۲ کیلومتر عرض و تا ۹۴۰ متر ارتفاع دارد. دی پیترو و مولنار در عکس دومی متوجه وجود یک هرم پنج وجهی در فاصله ۱۶ کیلومتری نقش صورت شدند. ارتفاع هرم ۸۰۰ متر و طول آن نزدیک به ۳ کیلومتر می باشد. این مهندسان با توجه به نرم افزارهایی که خودشان خلق کرده بودند به تحلیل نقش صورت و هرم پرداخته و نتیجه گرفتند: خیلی سخت است بپذیریم نقش صورت و هرم بر اثر عوامل طبیعی به وجود آمده باشند.
متاسفانه یافته های دی پیترو و مولنار مورد غفلت واقع شده و در عوض ادعاهای ریچارد هواگلند (Hoagland) در کنفرانس مریخ سال ۱۹۸۴ به خوبی معروف گردید (۹). هواگلند که گفته می شود مدتی از دورادور با ناسا نیز همکاری داشته است، سازمان ناسا را متهم به کتمان حقایق درباره کره ماه، سیاره مریخ و بعضی قمرهای مشتری و زحل نموده است. او به همراه تیم تحقیقاتی خود به بررسی اسناد موجود از مریخ پرداخته و مدعی شدند نقش صورت، هرم دی پیترو و مولنار و بعضی سازه های دیگر که خودشان کشف کرده بودند، همگی بقایای یک شهر باستانی در ساحل یک اقیانوس باستانی بوده است.
او معتقد است ابتدا قرار بر این بوده که وایکینگ-۲ در منطقه سیدونیا فرود بیاید اما پس از به دست آمدن عکس صورت، ناسا تصمیم گرفت محل فرود وایکینگ-۲ را به یوتوپیا پلانیتیا (Utopia Planitia) تغییر دهد که به وضوح محلی نامناسب تر از سیدونیا بوده است .
یک متخصص در امور کامپیوتری به نام مارک کارلوتو (Carlotto) نیز با توجه به دو عکس در دسترس و با استفاده از کامپیوتر و به کمک روشی موسوم به «شکل از سایه» اقدام به سه بعدی سازی نقش صورت نمود. وی نتیجه گرفت که حتی دندان های صورت را نیز می توان مشاهده کرد! در ادامه کارلوتو نیز به تیم تحقیقاتی مریخ، تاسیس ریچارد هواگلند پیوست (۹).
هواگلند به همراه تیم تحقیقاتی مریخ، محل قرارگیری سازه های منطقه سیدونیا را دارای یک سری پیام های خاص عددی می دانسته اند. او قبلاً اقدام به نام گذاری پستی و بلندی های منطقه سیدونیا نموده بود. وی علاوه بر نقش صورت، هرم پنج وجهی موجود در فاصله ۱۶ کیلومتری نقش صورت را «هرم دی پیترو و مولنار» (D&M Pyramid)، بقیه هرم های کوچک کشف شده توسط دی پیترو و مولنار را بقایای «شهر-City»، در نزدیکی شهر یک «قلعه-Fortress»، در سمت مقابل شهر یک «صخره-Cliff» و یک «هرم حفره ای-Crater Pyramid» و در سمت مقابل هرم دی پیترو و مولنار موفق به کشف یک سازه دایروی همانند سازه «استون هنج-Stonehenge» در انگلیس شده و آن را «ثلوس-Tholus» نامید (۱۰).
هواگلند بسیار تلاش کرد ارتباط بین این سازه ها را بیابد و پیام پنهان شده در آن را درک نماید. او با توجه به وجه های هرم دی پیترو و مولنار، دو مثلث رسم نمود. یکی از این دو مثلت از هرم دی پیترو و مولنار شروع شده به سمت نقش صورت می رفت و زاویه سوم آن ثلوس بود. زوایای مثلث دومی نیز یکی دیگر از وجه های هرم دی پیترو، نقش صورت و شهر بوده است. همان گونه که در تصویر ذیل- که از کتاب های خود ریچارد هواگلند اقتباس شده است- می توان مشاهده کرد، زوایای داخلی مثلث دومی هر سه با عدد A نمایش داده شده اند و این به لحاظ علم هندسه یعنی هر سه زاویه با هم برابرند و به عنوان نتیجه دیگر می توان گفت مثلث دومی متساوی الاضلاع است (۱۰).
وقتی سه ضلع با هم مساوی باشند، یعنی هرم دی پیترو و مولنار، نقش صورت و شهر در فاصله یکسانی از دو نقطه مجاور خود قرار دارند. بعید است چنین چیزی به صورت طبیعی اتفاق افتاده باشد و به احتمال قریب به یقین باید دستی در این قضیه دخالت داشته باشد. همچنین هواگلند زوایای نام گذاری شده در تصویر بالا را بر هم تقسیم می کرد و یا سینوس و تانژانت آن زوایا را محاسبه می کرد و به جواب هایی نظیر e/π دست می یافت و شگفت زده می شد. از این طریق نیز هواگلند معتقد بود، بعضی پستی بلندی های منطقه سیدونیا مصنوعی است .
نکته جالب اینجاست که هواگلند مدرک دانشگاهی ندارد و بدون مشاوره با دانشمندان علم ریاضی دست به ارائه محاسبات ریاضیاتی خود از منطقه سیدونیا زده است .
هواگلند به پروژه ستی (SETI) اشاره می کند و می گوید در طی پروژه مذکور، انسان در حال ارسال پیامی برای سایر نژادهای هوشمند در نقطه خاصی از کیهان که احتمال وجود هوش فرازمینی در آن حوزه بیشتر است، می باشد. اکنون به این فکر کنید که یک معمار بخواهد وجودش بر روی یک سیاره را به سایر بیگانه ها اعلام نماید. او از همین روشی استفاده می کند که ما در منطقه سیدونیا مریخ شاهد آن هستیم .
تیم هواگلند سعی کرد یافته های خود را از طریق نشریات معتبر علمی منتشر نماید. هیچ نشریه ای علمی حاضر به انتشار نتیجه پژوهش های تیم تحقیقاتی مریخ نشد. در سال ۱۹۸۴ آنها موفق شدند مقاله و پوستری را در کنفرانس «مورد مریخ – Case For Mars» ارائه دهند که مقاله آن ها در بین مقالات پذیرش شده منتشر نشد.
کتاب هواگلند با اسم «سازه های مریخ: شهری ابدی بر روی لبه» در سال ۱۹۸۷ به تبع رسید. مارک کارلوتو که از تیم هواگلند جدا شده بود، حداقل یک مقاله مجزا در رابطه با کارهایی که انجام داده بود در سال ۱۹۸۸منتشر کرد. همان سال یک جغرافی دان به نام ارول ترون (Erol Torun) با مطالعه کتاب هواگلند، با وی هم صدا شد. ترون مطالعات جامعی درباره هرم پنج وجهی دی پیترو و مولنار اجرا کرد. وی هرم پنج و جهی را «سنگ روزتای» سیدونیا قلمداد کرد و زاویه ۱۹٫۵ را اساس پیام مخفی شده در سازه های منطقه سیدونیا می دانست.
ادعای وجود حیات در مریخ کنونی یا در گذشته مریخ و پنهانکاری موضوع از سوی ناسا، به قضیه پرتاب ناموفق «مارس ابزرور (Mars Observer)» در سال ۱۹۹۳ نیز سرایت کرد و نویسندگان حاشیه ای مدعی شدند ناموفق بودن ماموریت مارس اوبزرور در راستای پنهانکاری مقوله حیات در مریخ توسط ناسا صورت گرفته است .
اما بخش ناخوشایند داستان برای افراط گرایان از زمانی شروع شد که پیمایشگر سراسری مریخ (Mars Global Surveyor) به فضا پرتاب شد. این سفینه در آوریل ۱۹۹۸ عکس بسیار با کیفیتی از نقش صورت در منطقه سیدونیا گرفت و به زمین مخابره کرد. رون بالک (Baalke) از لابراتوار پیشرانش جت ناسا بیان داشت: «فقط یک تپه معمولی است. بدون سایه، به هیچ وجه یک صورت نیست».
نکته اصلی که هواگلند و پیروانش نمی توانند درک کنند به این قضیه باز می گردد که عکس های سال ۱۹۷۶ وایکینگ و عکس ۱۹۹۸ و ۲۰۰۱ پیمایشگر سراسری مریخ را همگی ناسا منتشر کرده و به اطلاع عموم رسانده است. لکن هواگلند و سایر هم عقیده هایش عکس های ۱۹۷۶ را صحیح و قابل قبول می دانند اما عکس هایی که ۲۲ سال بعد توسط سفینه پیمایشگر سراسری مریخ ارائه شده است را تحریف شده قلمداد می کنند!
جالب این که ریچارد هواگلند و بارا مایک در دهه اول قرن جدید کتابی با عنوان «ماموریت سیاه: تاریخ پنهان سازمان ناسا» به چاپ رسانده اند و در فصل اول کتاب مذکور از منتقدان دیدگاه خود نیز اسم برده اند. در کتاب مذکور به وضوح اشاره شده از اولین کسانی که در مقابل ادعاهای ریچارد هواگلند و طرح های سه بعدی کامپیوتری مارک کارلوتو جبهه گیری کرد، کارل ساگان بوده است. همچنین از دکتر رالف گرینبرگ (Greenberg)، پروفسور ریاضی دانشگاه واشینگتن نیز به عنوان یکی از سرسخت ترین مخالفان نظریه اعداد ترون و هواگلند در سیدونیا اسم برده شده است ).
در کتاب ماموریت سیاه تلاش شده است با اشاره به اظهارنظرهای گرینبرگ درخصوص ویژگی های ریاضیاتی اهرام مصر، تا حد امکان این پروفسور ریاضی را فاقد اطلاعات جلوه داده و وی را بی اعتبار سازند. هواگلند از این موضوع رنج می برد که گرینبرگ گفته است به لحاظ علم آمار، خطای آماری کارهای ریاضیاتی آن ها بر روی نقشه سیدونیا در حدی است که عملاً نتایج به دست آمده ارزش تفسر کردن ندارد .
جدال بین گرینبرگ و هواگلند مربوط به خصوصیات ریاضیاتی ناهمواری های منطقه سیدونیاست. گرینبرگ اولین بار سال ۱۹۹۶ با ادعاهای هواگلند در مورد منطقه سیدونیا مریخ آشنا می شود. او کتاب سازه های مریخ را مطالعه می کند و سپس تصمیم می گیرد با بهره گیری از دانش خود، به بررسی میزان درستی ادعاهای ریاضیاتی هواگلند در مورد سیدونیا بپردازد. گرینبرگ در صفحه اینترنتی خود می نویسد گرچه روزی انسان به مریخ سفر خواهد کرد و قادر خواهد بود از سازه های سیدونیا بازدید کرده و حقیقت برملا خواهد شد، اما امروز فقط عکس هایی از منطقه سیدونیا در دستان ماست. او بارها به هواگلند نامه نوشته و ادعاهای ریاضیاتی وی را بی اساس خوانده است. اما هواگلند پاسخی نمی دهد. گرینبرگ حتی از طریق دوستان هواگلند سعی می کند او را به پاسخ دهی ترغیب کند .
گرینبرگ با بل از «آرت بل- Art Bell» صحبت می کند. آرت بل در آن سال ها به صورت مرتب طرفداران و شاهدان موجودات فرازمینی را دعوت می کرد. آن ها ریچارد هواگلند را در سال ۱۹۹۶ به برنامه خود دعوت کرده بودند و هواگلند مدت ها مشاور آرت بل بود. بل قبول می کند یک مباحثه بین گرینبرگ و هواگلند را روی آنتن ببرد. اما این اتفاق هرگز رخ نمی دهد .
در گام بعدی، گرینبرگ با ایجاد یک صفحه اینترنتی، به صورت مستقیم هواگلند را به مناظره دعوت می کند و عقاید ریاضیاتی هواگلند از منطقه سیدونیا را نقد و رد می کند. او بارها مقاله خود را برای آرت بل ارسال می کند تا جایی که مجری آرت بل یک بار به هواگلند می گوید: آیا مایل به مناظره با رالف گرینبرگ می باشد؟ و هواگلند مجدداً از مناظره امتناع می ورزد .
گرینبرگ می نویسد؛ وجود ۹ زاویه و تقسیم این زوایا بر هم دیگر منجر به ۷۲ عدد می شود. همین طور به دست آوردن سینوس، کسینوس و تانژانت ۹ زوایه باعث به دست آمدن ۲۷ عدد دیگر می شود. حتی رادیان زاویه ها خود ۹ عدد خواهد شد که مجموع این اعداد به دست آمده حدود ۱۰۸ عدد مختلف می شود. با توجه به این قضیه که اعداد مذکور بیشتر بین صفر الی چهار به دست آمده و نیمی از اعداد به دست آمده بین صفر و یک بوده اند، قطعاً تعدادی از این اعداد می تواند جالب توجه باشد ).
نکته قابل توجه دیگر این که هواگلند زوایای نهگانه خود را به گونه ای انتخاب کرده است که به نتایج جالب ختم شود. گرینبرگ برای نشان دادن این قضیه، هشت شماره تلفن مثلاً تصادفی را ارائه می کند و نتایج تقیسم این شماره ها بر هم حتی از نتایجی که هواگلند در مورد زوایای نهگانه به دست آورده است نیز هیجان انگیزتر می شود.
گرینبرگ حتی دیگر ادعاهای هواگلند را نیز بررسی کرده است. هواگلند در سایت شخصی خود گفته بود که وی اولین کسی است که در سال ۱۹۸۰ گفته احتمال وجود حیات در اعماق اقیانوس زیر لایه یخ قمر اورپای مشتری وجود دارد. اما جان اس. لویس در سال ۱۹۷۱ برای اولین بار از احتمال وجود اقیانوس مایع در زیر لایه یخ قمر اروپا سخن گفته بود. همین طور سال ۱۹۷۹ در کنفرانسی در مرکز تحقیق آمس (Ames) ناسا، بنتون کلارک گفته بود امکان دارد اقیانوس زیر لایه یخ قمر اورپا میزبان حیات باشد.
گرینبرگ مدتی بعد درباره هواگلند افزود: «من فکر نمی کنم هواگلند دارای مدارج علمی- دانشگاهی باشد. به هیچ وجه یک دانشمند دوره دیده نیست. او بعضی حقایق را می داند. فکر نکنم دانش عمیقی داشته باشد. اما خوب صحبت می کند و با تکیه بر این تواناییش، این حس را به مخاطب منتقل می شود که او زیاد می داند و می فهمد» .
هواگلند هرم پنج وجهی دی پیترو و مولنار را سنگ بنا قرار داده است. مثلثی که از هرم مذکور، نقش صورت و شهر می گذرد را به خاطر بیاورید. اگر ما از هرم دی پیترو و مولنار شروع کنیم و زاویه دیگر را صورت قرار دهیم، زاویه سوم بر شهر منطبق نمی شود و بالاتر می افتد. اگر زاویه دوم را شهر در نظر بگیریم، در این صورت زاویه سوم بر صورت منطبق نمی شود. در نتیجه زوایه های داخلی مثلثی که زوایای داخلی آن هرم دی پیترو و مولنار، صورت و شهر باشد، یکسان نبوده و مثلث متساوی الاضلاعی هم تشکیل نمی شود. وقتی مثلث متساوی الاضلاع نباشد، فواصل راس های مثلث از همدیگر نیز یکسان نیست و این استدلال هواگلند نیز از نظر دکتر جرارد دی. بوو (Bouw) نادرست می باشد .
دکتر جرارد دی. بوو معتقد است اگر مثلث هرم دی پیترو و مولنار، صورت و شهر به درستی رسم شود در حالی که هرم نقطه شروع باشد و هر سه زوایه داخلی مثلث طبق ادعای هواگلند برابر باشند، یکی از گوشه ها بر روی شهر یا صورت منطبق نمی شود. این یعنی مثلثی با ویژگی های خاص وجود ندارد که نتیجه بگیریم معماری تعمداً چنین کرده است.
فیلیپ پلایت (Plait) نویسنده کتاب «اخترشناسی بد» به نقل از خبرگذاری سی. ان. ان. در ۱۸ مارس ۲۰۰۴ درباره عقاید ریچارد هواگلند می گوید؛ تصویری که هواگلند محاسبات خود را روی آن کشیده، کوچک تر از آن است که بتواند محاسبات ریاضی در آن حد را به دقت نشان دهد. او معتقد است واقعیت خلاف آن چیزی است که هواگلند درباره مثلث با سه زاویه: هرم دپیترو و مولنار، نقش صورت و شهر ادعا می کند.
فیلیپ پلایت هرگز نخواسته با ریچارد هواگلند مناظره ای ترتیب دهد زیرا معتقد بوده با این کار بر شهرت همچو افراد فرصت طلبی خواهد افزود. او درباره هواگلند می گوید: «ادعاهای هواگلند مرا تحریک می کند زیرا او تفکر غیرانتقادی را ترویج می کند. هواگلند نمی خواهد شما به چیزی که می بینید فکر کنید، بلکه او درصدد فریب دادن شماست تا به چیزی اعتقاد داشته باشید که او می گوید». تفکر انتقادی شالوده علم است و هواگلند از این توانایی بهره ای نبرده است .
هواگلند توقع دارد ناسا به ادعاها و درخواست های او توجه کرده و آن را اجابت کند. این در حالی است که بر خلاف تصور وی، تیم های هدایت کننده مریخ نوردها متشکل از طیف های مختلفی از دانشمندان هستند و اگر قرار باشد ناسا بر مبنای درخواست های مردم برنامه اش را پیش ببرد، به اندازه کافی افراد سرشناس تر از هواگلند هستند که نوبت به امثال او نرسد.
پلایت نیز تعدادی از ادعاهای هواگلند در خصوص سایر موضوعات نجوم را در «badastronomy.com» به چالش کشیده است. برایان دانینگ (Duning) در تارنمای شخصی خود می نویسد: « خصوصیات زمین شناختی که که شبیه به صورت انسان، افراد یا سایر اشیا به نظر می رسند، نادر نیست. در آلبرتا کانادا یک چهره وجود دارد که به «نگهبان زمین های بد-Badlands Guardian» معروف است. وقتی از بالا به این چهره نگاه می کنید، یک آمریکایی بومی را می بینید که کلاه محلی به سر دارد و آی. پاد گوش می دهد
… اما کسی ادعا نمی کند این تصویر توسط فرازمینی ها بر روی زمین حک شده است زیرا چنین ادعایی قابل آزمون بوده و می توان صحت آن را به دقت بررسی کرد… حتی قبل از این که صخره «مرد کهنسال کوهستان – Old Man of the Mountain» سقوط کند، وقتی شخصی از سمت شمال به آن می نگریست، می توانست به وضوح نیمرخ یک مرد را ببیند … استک لونیش (Stac Levenish) در سواحل اسکاتلند نمونه زمینی دیگری از این قبیل شواهد است».
مرد کهنسال کوهستان و استک لونیش، هیچ کسی تا کنون ادعا نکرده است صخره های تصاویر فوق مصنوعی هستند اما ریچارد هواگلند اصرار شدیدی دارد نقش صورت بر روی مریخ یک سازه مصنوعی است.
همین طور چندین ناهمواری از نماد قلب در مریخ نقش بسته است که یکی از آن ها بسیار زیباست . هنوز کسی مدعی نشده است روزی مردان و زنان مریخی عاشق به مناسبت روز والنتاین این تپه را به این شکل در آورده اند! به نظر اندیشمندان نقش صورت در مریخ تصویری کمیاب است, اما نمونه های دیگر نظیر آن نیز موجود است. این چهره ها و نمادها اقبالی به بلندی نقش صورت نداشته اند. دهانه آتشفشانی گال (Galle) معروف به« چهره خندان-Happy fase» یکی دیگر از چهره های قابل مشاهده بر روی سطح مریخ می باشد.