علت پنهان کردن تعرضات و تجاوز جنسی به زنان

تجاوز جنسی و پس‌لرزه‌های روانیموضوع تجاوز به زنان و دختران بارها مفتوح شده و باز با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده می شود. اما در عصر تکنولوژی و دنیای مدرنیته همچنان وحشی گری و خشونت بر سرزمین ها حکمفرماست و هنوز نتوانسته ایم تمدن و همزیستی مسالمت آمیز را بین افراد بشر نهادینه کنیم.

تجاوز به زنان و دختران موضوعی ست که نمی توانیم آن را نادیده گرفته و بی تفاوت از کنارش بگذریم. این واقعیت تلخی ست که نمی توان منکر آن شد. متاسفانه در جامعه ی ما اتفاق وحشتناک تری نیز به موازات تجاوزها و تعرض ها به بانوان شکل می گیرد. و آن هم پنهان کردن و سرپوش گذاشتن بر واقعه ی تجاوز و تعرض است.

چرا بانوان سرزمین ما که گناهی در وقوع تجاوز نداشته و بی گناه ترین عنصر صحنه محسوب می شوند، باید به جای احقاق حق و پیگیری مجازات متجاوز و مجرم، این درد و احساس نفرت انگیز را فرو خورده و دم برنیاورند.

چرا وقتی یک نفر جرات کرده و برای مجازات مجرم شکایت تجاوز را مطرح می کند، تازه شاهد موج بزرگی از قربانیانی هستیم که چندین سال ترس بازگو کردن این واقعه ی دردناک را با خود حمل کرده و بدون برملا کردن راز ترسناکی که درون خود دارند، به زندگی ادامه داده اند؟!

تجاوز برای سه گروه از زنان جامعه ی ما ممکن است اتفاق بیفتد، کودکان، دختران مجرد و زنان

هر کدام از این گروه ها به دلایل متفاوت و بعضا مشابهی از برملا کردن اتفاقی که بر آن ها رخ داده، کوتاهی می کنند.

علت پنهان کردن تجاوز به کودکان

در واقعه ی تلخ و غم انگیز تجاوز به کودکان بیشترین سهم در پنهان سازی از آن خانواده ی طفل است. در برخی موارد خود کودک جرات و یارای بازگو کردن حقیقت را به پدر یا مادر خود نداشته و کودکی تا جوانی را با این هراس و احساس گناه آلوده بودن طی می کند. زخم تجاوز بر ذهن چنین کودکانی که به تنهایی بار آن را بر شانه های ناتوان خود حمل کرده اند، به غده ی چرکین غیرقابل درمانی تبدیل خواهد شد. به واقع اگر در زمان درست و موقع مقتضی به درمان روح و روان کودکی که مورد تجاوز قرار گرفته، اقدام نکنیم چاله ای باز می شود که هرگز قادر به پر کردن آن نخواهیم بود.

متاسفانه در برخی موارد نیز والدین علی رغم آگاهی از اتفاقی که برای فرزندشان افتاده به دلایل واهی چون حفظ آبرو، حفظ امنیت آینده کودک و… از فاش کردن آن و اقدام قانونی خودداری می کنند. این خانواده ها بیش از آن که به فکر اطلاع جرم و مجازات مجرم باشند، سعی بر فراموشی اتفاق رخ داده کرده و به نوعی تصمیم می گیرند که ماجرا را بدون هیچ صحبتی بین خود خاک کنند.

این گونه موضع گیری های والدین باعث می شود که کودک قربانی احساس گناه بیشتری کرده و خود را در واقعه ی رخ داده مقصر بداند. بار سنگینی که از این افکار بر دوش کودک می گذاریم، شاید دیگر هرگز برداشتنی نباشد.

علت پنهان کردن تجاوز در میان دختران جوان

گروه دیگری که در معرض آسیب های شدید تجاوز قرار دارند، دختران جوان هستند. این گروه نیز دلایل زیادی برای پنهان کردن تجاوز دارند. از جمله؛ آبروی شخصی، آبروی خانوادگی، ترس از گفتن ماجرا، تغییر نگاه اطرافیان، از بین رفتن شانس ازدواج، از بین رفتن امنیت در روابط دوستانه، و…
بیشتر این دختران بی گناه یارای بازگو کردن چنین اتفاقی به خانواده ی خود نداشته و همیشه در ترس از این هستند که اتفاقا انگشت اتهام به سمت خود آن ها برگردد.

البته این ترس خیلی بی ربط و نابجایی هم نیست. زیرا هنوز هم هستند خانواده هایی که در چنین مواقعی به جای دنبال کردن مقصر واقعی، دختر بی گناه خود را تقصیرکار خوانده و شرایط زندگی را بر وی تنگ می نمایند.

این دختران باید به حقوق اجتماعی و قانونی خود آگاه بوده و بدانند که در حادثه ی وحشیانه تجاوز هیچ تقصیری متوجه آن ها نیست و قرار نیست جامعه تغییر نگاهی جز ابراز تاسف نسبت به این افراد داشته باشد.

اگر بتوانیم در خانواده ها و جامعه مان این نگاه را نهادینه کنیم که قربانی تجاوز به هیچ وجه ملوث و ناپاک نیست و تغییر در پاکی روح او ایجاد نشده، شاید فرصت بهتری به قربانیان داده شود تا به جای پنهان کردن حقیقت، برای مجازات متجاوز و مجرم به مراجع قضایی پناه بیاورند.

به راستی در چنین مواقعی پناهگاه کنج عزلت و انزوا نیست و باید مستقیم به مراجع قضایی مراجعه کرد.

علت پنهان کردن واقعه تجاوز به زنان متاهل

متاسفانه زنان متاهل نیز در وقایع وحشیانه دیگری در گروه قربانیان تجاوز قرار می گیرند. این گروه نیز در پنهان کردن عمل تجاوز دست کمی از دو گروه دیگر ندارند. به علاوه این که شاید دلایل محکم تری هم داشته باشند.

زنان شوهردار اولین ترس خود از بازگو کردن واقعه تجاوز را از دست دادن مهر و عطوفت همسر و یا طرد شدن از سوی او عنوان می سازند.

این زنان که تحت ظلم و خشونت تجاوز جنسی قرار گرفته اند، واهمه دارند که با بازگو کردن آن برای همیشه همسر خود را از دست بدهند.

و از نظر این عده فروخوردن خشم و کنار آمدن با احساس لگدمال شدن بارها آسان تر از بی آبرویی ناشی از برملا کردن این اتفاق است.

در حالی که در چنین شرایط بهترین و امن ترین مامن برای بازگو کردن و کمک خواستن همان همسر زن خواهد بود.

باید در خانواده های ما شرایطی فراهم باشد که قربانی خود را مسئول حادثه ندانسته و برای ابراز ظلمی که بر وی روا شده، اینطور احساس تنهایی و بی پناهی نکند.

این جا وظیفه ی همسران است که به نوعی برخورد کنند تا زنی که مورد تجاوز قرار گرفته جرات و توان گفتن آن به شوهر خود را داشته و به جای هراس از او، وی را برای حق خواهی و مجازات متجاوز ولی و وکیل قرار دهند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *