سامورائی ها بخشی مهم از مردمان ستاره ای

سامورائی ها بر اساس بسیاری از جوانب شباهت بسیار زیادی به مردمان ستاره ای خواهند داشت و به سلحشوران ستاره ای از آنان یاد بردیم در این حال این مقاله آئین و اصول اعتقادی که در میان سامورائی ها در جریان است را قرار داده تا بیشتر بدانیم که سامورائی ها و آئین و کلیه عقاید آنان و تمامی اصول قابل احترامی که توسط سامورائی ها مورد استفاده قرار می گیرد همان قوانین مردمان ستاره ای خواهد بود و در اصل این گونه از افراد ستاره ای به مرور برای تحقق بخشیدن به امورات درست و نیک و پایبند به این موضوع به سلحشورانی از کشور ژاپن قرار گرفتند و لازم به ذکر است اکنون نیز دسته ای از این افراد خارج از این کشور نیز به صورت مخفاینه در حال ساخت و تشکل های بسیار قدرتمندی خواهند بود و با این اوصاف این لشکر بسیار قدرتمتد هنوز پایدار مانده اند به طوری که در بسیاری از جریان های غیر باور اشخاصی که به هر عنوان افراد دیگر را نجات می دهند بجای برچسب قهرمان آنان را سامورائی خواهند خواند.
بوشیدو و سامورای
بوشیدو[۱] به معنی آئین سلحشوران است و به باورها، اصول زندگی و مرامنامه نانوشته جنگاوران سامورای گفته میشود.
این آئین مبتنی بر خدمت به ارباب است و بیشباهت به شوالیهگری در اروپای قرون وسطی نیست.
بوشیدو ریشه در اعماق غبارآلود تاریخ ژاپن دارد و در طی قرون متمادی جنگاوری و نظامیگری در ژاپن به تدریج تکامل یافته است. در کوجیکی[۲]، کهنترین کتاب بازمانده به زبان ژاپنی، متنی هم به شرح زندگانی یاماتو تاکهرو[۳]، پسر امپراطور کِیکو[۴]اختصاص یافته است. این متن از تاکهرو تصویر یک جنگجوی آرمانی را به دست میدهد که کاملاً جّدی و وفادار است، دشمنان پدر خود را “مانند هندوانه” تکهتکه میکند و بسیار سرسخت اما بااحساس است که این ویژگیها در سوگواری او بر سرزمینهای از دست رفته و همسران درگذشتهاش و نیز تمایلاش برای نبردِ یکتنه با دشمن آشکار میشود. مهمترین نکته اینکه، تصویری که کوجیکی از او ترسیم میکند نماد همآهنگی آرمانی بین شاعری و جنگاوری است که از ویژگیهای منحصربهفرد فرهنگ ژاپنی به شمار میآید.
از دیگر آثار اولیهای که به مفهوم جنگاور آرمانی ژاپنی پرداختهاند میتوان به شوکو نیهونگی[۵]، از کتب قدیمی تاریخ ژاپن اشاره کرد که ظاهراً کلمه “بوشی” برای نخستین بار در آن کتاب به کار رفته و به شاعر-جنگجوی فرهیخته دلالت میکند.
کلمه “سابورای” از فعل “سابورافو[۶]” به معنی “در خدمت یا ملازم کسی بودن” نخستین بار در کوکینشو[۷]، اولین مجموعه شعر سلطنتی ژاپن آمده است. در قرن دوازدهم “سامورای”[۸] با “بوشی” هممعنا شده بود و برای اشاره به طبقات متوسط و بالای سربازان به کار میرفت.
۱- 義 – GI : درستکاری. با تمام مردم به واقع درستکار باش. به عدالت ایمان داشته باش و در طلب آن باش اما نه از سوی دیگران بلکه از جانب خودت. برای سلحشور حقیقی در مسأله عدالت و حقیقت هیچ حالت بینابینی وجود ندارد. همه چیز یا درست است یا غلط.
۲- 礼 – REI : احترام. سلحشوران هرگز به کسی ظلم یا بیاحترامی نمیکنند و نیازی به اثبات قدرتشان ندارند. سلحشور حقیقی حتی در برابر دشمنانش نیز فروتن است. بدون نشان دادن ادب و احترام ما چیزی بیش از جانوران نیستیم.
۳- 勇 – YU : شجاعت. در میان انبوه مردمی که جرأت انجام کاری ندارند به پا خیز. سر فروکشیدن مانند لاکپشت زندگی نیست. سلحشوری را شجاعت پهلوانانه لازم است. دنیای سلحشوری دنیای خطیر و مهلکی است. شجاعت پهلوانانه کورکورانه نیست بلکه هشیارانه و قدرتمندانه است.
۴- 名誉 –MEIYOU : عزت نفس. سلحشور حقیقی تنها یک قاضی برای غرور و عزت نفسش دارد و آن خود اوست. تصمیماتی که میگیری و چگونگی اجرای آنها بازتاب “خود” واقعی توست. هرگز نمیتوان از دیدگان خود پنهان شد.
۵- 仁 – JIN : نیکخواهی. سلحشوران در اثر تمرینات مداوم چابک و قوی میگردند اما هرگز مانند دیگران نیستند زیرا قدرتی را در خود میپرورانند که به سود همگان به کار خواهد رفت. سلحشور شفیق و مهربان است و از هر فرصتی برای خدمت به همنوع بهره میبرد و چنانچه فرصتی نیابد در صدد ایجاد آن برمیآید.
۶- 誠 – MAKOTO : وفای به عهد. زمانی که سلحشوری کاری به عهده میگیرد میتوان آن کار را انجام شده دانست. هیچ چیز مانع او برای انجام کاری که به عهده گرفته است نخواهد شد. او نیازی به سوگند خوردن یا پیمان بستن ندارد.
۷- 忠 – CHUU : وظیفهشناسی. سلحشور وظیفهای را که به او محول میشود پارهای از خویش احساس میکند و خود را در مقابل آن و تمامی پیامدهایش مسئول میداند. در مقابل مافوق بیاندازه وظیفهشناس و در مقابل افراد تحت فرمانش مسئولیت پذیر است.
بستر تاریخی
از قرن دهم تا قرن شانزدهم ژاپن درگیر جنگهای خونین داخلی است و وسعت دامنه جنگها منجر به رشد و گسترش فنون و راهبردهای نظامی وهنرهای رزمی میگردد. بوشیدو هم در همین سالها کاملتر و غنیتر میشود. در سال ۱۱۸۵ جنگهای طولانی میان دو خاندان بزرگ میناموتو[۹] و تایرا[۱۰]، سرانجام با پیروزی میناموتو به پایان میرسد و میناموتو یوریتومو[۱۱]، بزرگ این خاندان قدرت واقعی کشور را که تا آن زمان در دستان امپراتور بود به دست میگیرد و خود را شوگون[۱۲] به معنی ژنرال میخواند و بدین ترتیب دوران موسوم به کاماکورا[۱۳] در تاریخ ژاپن آغاز میگردد. رسم حکومت شوگونها بر ژاپن تا نزدیکی قرن بیستم و انقلاب میجی[۱۴] ادامه یافت.
از سال ۱۳۳۳ تا سال ۱۵۷۳ را به علت اقامت شوگونهای این عصر در منطقه موروماچی[۱۵] دوران موروماچی مینامند. در این دوران ژاپن به ایالات مستقلی تقسیم شده بود که پیوسته با یکدیگر درگیر جنگ بودند. در نتیجه تقاضا برای به خدمت گرفتن سامورای در این دوره همواره زیاد بود. بسیاری از سامورایها در این دوران در فاصله بین جنگها در مزارع به کار کشاورزی میپرداختند. داستان اغلب فیلمهای سامورایی به ویژه فیلمهای کوروساوا[۱۶] در این دوران اتفاق میافتد.
از سال ۱۵۷۳ تا سال ۱۶۰۳ (دوران آزوچی-مومویاما[۱۷]) زندگی سامورایها دچار تحول میشود. تویوتومی هیدهیوشی[۱۸]، شوگونی که توانست ژاپن را دوباره پس از سالها زیر یک پرچم متحد کند، سامورایها را مجبور میکند از میان کار در مزرعه و جنگاوری یکی را برای همیشه برگزینند. ونیز اجازه حمل سلاح را تنها به سامورایها اختصاص میدهد. این قوانین به شکل سنت تا پایان کار سامورایها جاری بود.
فاصله بین سالهای ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸، دوران حکومت شوگونهای خاندان توکوگاوا[۱۹] بر ژاپن است. در این دوران امپراتور در کیوتو زندگی میکند اما در عمل کشور را شوگون که در اِدو[۲۰] (توکیوی امروزی) ساکن است اداره میکند. کشور به مناطق کوچکی تقسیم شده که هر منطقه را حکمرانِ برگزیده شوگون میگرداند و هر حکمران تعداد زیادی سامورای در اختیار دارد که مأمور اجرای قوانین و برقراری نظماند. سامورایها وادار میشوند در دژها زندگی کنند و ماهیانه مقداری برنج به عنوان دستمزد دریافت میکنند.
از سال ۱۸۶۸ امپراتور میجی به حکومت میرسد و دوران جدیدی در تاریخ ژاپن آغاز میگردد. در این دورانِ پرکشمکش شوگون از قدرت خلع میشود و امپراتور پس از قرنها دوباره بر مسند قدرت مینشیند وتا بمباران اتمی هیروشیما رهبر واقعی کشور باقی میماند. در دوره میجی روابط با کشورهای خارجی رونق میگیرد و نهضت ترجمه در تمامی زمینه ها آغاز میشود. در چنین دورانی وجود سامورایها خطری برای امنیت کشور و مانعی بر سر راه پیشرفت ملت تشخیص داده میشود و دولت به مبارزه با آنان برمیخیزد. مبارزهای خونین برای هر دو طرف که سالها به طول میانجامد. سرانجام دولت ابتدا حمل سلاح و بعدها تراشیدن موی سر به شیوه سامورایها را ممنوع میکند و بدین ترتیب سامورایها نیز به مرور به کارهای دیگری روی میآورند.
بوشیدو یا آئین سلحشوری هرچند با از بین رفتن سامورایها از رونق افتاد اما هرگز فراموش نشدهاست. امروز در سراسر جهان کسانی که هنرهای رزمی ژاپن را میآموزند اصول بوشیدو را به عنوان اخلاق ورزشی یاد میگیرند.
سپّوکو
فضیلتهای بوشیدو
بوشیدو را متشکل از هفت فضیلت میدانند که هر جنگاوری باید در کسب و به نمایش گذاشتن آنها بکوشد. هفت فضیلت بوشیدو، آنگونه که آنها را به جنگاوران میآموختند از این قراراند:
بوشیدو و ادیان و مکاتب فکری ژاپن
پاسخ به این سؤال که ژاپنیها چه دینی دارند همیشه دشوار و بحثبرانگیز است. بیشتر ژاپنیها ادیان و فلسفهها و مکاتب فکری وارد شده به سرزمینشان را در هم آمیختهاند و آئین بدیعی خلق کردهاند. شینتو[۲۳] دین بومی و باستانی ژاپن که مبتنی بر پرستش امپراتور، ارواح نیاکان و جزایر ژاپن است، بودیسم دینی متولد هند که در قرن چهارم از طریق چین و کره وارد ژاپن شد، دائوییسم[۲۴] و آئین کنفسیوس[۲۵] مکاتب فکری باستانی چینی، ذن شاخهای از دین بودا که در قرن سیزدهم وارد ژاپن شد و به سرعت در آنجا پا گرفت و عهدهدار نقش مهمی در فرهنگ ژاپنی شد و بعدها تا حدی مسیحیت همگی گوشهای از فرهنگ مردم ژاپن راشکل دادهاند.
بوشیدو از درون بودیسم، ذن، شینتو و آئین کنفسیوس به وجود آمد. ترکیب این مکاتب فکری مجموعه فضایلی را به وجود آورد که به بوشیدو یا آئین سلحشوران مشهور است.
بوشیدو از بودیسم نگاهش به “خطر” و “مرگ” را وام گرفت. سامورای از مرگ نمیهراسد زیرا همانگونه که از بودیسم آموخته انسانها پس از مرگ مشمول تناسخ میشوند و ممکن است که در همین جهان در قالب دیگری مجدداً متولد شوند. از طریق ذن میتوان به آزادی نهایی از قیود فکری رسید. مراقبه در این آئین، رهروان را با کمک تمرکز به سطحی از فکر میرساند که کلمات قادر به توصیف آن نیستند. ذن به پیروانش درس خودشناسی میدهد و به آنها میآموزد هرگز خود را محدود نکنند. سامورایها از ذن و مراقبه به عنوان وسیلهای برای بیرون راندن ترس و بیثباتی از خود و در نهایت حذف اشتباهاتشان بهره میبردند. ضعفهایی که هریک میتوانند منجر به مرگ جنگجو شوند.
شینتو دین باستانی ژاپن وفاداری و میهنپرستی خود را به بوشیدو داده است. شینتو شامل پرستش نیاکان است و خانواده سلطنتی را سرچشمه تمام ملت میپندارد و برای امپراتور احترامی ایزدگونه قائل است و او را تجسم خدایان بر روی زمین میداند. پس سامورای خود را با تمام وجود وقف امپراتور و نمایندگان او و سامورایهای مافوق میکند. دین شینتو همیشه ستون اصلی وطنپرستی در ژاپن بوده است. در اعتقاد پیروان این دین جزایر ژاپن تنها جایی برای برآورده کردن نیازهای آنها نیست بلکه مسکن مقدس خدایان است.
آئین کنفسیوس روابط بین انسانها و اخلاق اجتماعی خود را به بوشیدو داده است. این آئین به تبیین پنج رابطه اخلاقی همت گماشته است. روابط بین ارباب و خادم، پدر و پسر، زن و شوهر، برادر بزرگ با برادر کوچک و دوست با دوست. هرچند سامورایها با برخی از نوشتههای کنفسیوس مخالف بودند و اعتقاد داشتند انسان نباید تمام عمرش را صرف کتاب خواندن و شعر گفتن کند، اما نظام اخلاقی و روابط اجتماعیشان به شدت متأثر از آئین کنفسیوس است.
بوشیدو روش بدیعی برای زندگی خلق کرد و غذای روح ملتی را در طی سالیان طولانی جنگهای داخلی و مصیبت و ناامیدی به وسیله آموزشهای خود تأمین کرد.
پاینوشت:
[۱] “Bushi” به معنی سرباز و جنگاور و” Dou” به معنی طریق و آئین است.
[۲] Kojiki نوشته شده به سال ۷۱۲ میلادی.
Yamato Takeru[3]
Keikou [4] امپراتور افسانهای ژاپن.
Shoku Nihongi [5] نوشته شده به سال ۷۹۷ میلادی.
Saburafu[6]
The Kokinshuu[7] متعلق به اوایل قرن دهم میلادی.
[۸] تبدیل “saburai” به “samurai” در اثر اعمال یک قاعده آوایی تاریخی در زبان ژاپنی صورت گرفته است.
Minamoto[9]
Taira[10]
Minamoto Yoritomo[11]
Shougun[12]
Kamakura Period[13]
Meiji[14]
Muromachi Period[15]
Akira Kurosawa[16] مشهورترین فیلمساز ژاپنی در خارج از این کشور.
Azuchi-Momoyama[17]
Toyotomi Hideyoshi[18](1537-1598)
Tokugawa[19]
Edo[20]
Seppuku[21] وامواژهای از زبان چینی به معنی شکمدری.
Harakiri[22] کلمهای ژاپنی. “hara” به معنای شکم و فعل “kiru” به معنای دریدن و پاره کردن. “سپّوکو” نسبت به “هاراکیری” کلمه رسمیتری است.
Shintou[23] “shin” به معنی خدا و “tou” به معنی طریق و آئین.
Daoism[24]
Confucianism[25]