همه ما انسانها مانند آهنربا همه چیز را جذب می کنیم

دعا

قانون جاذبه یا قانون جذب بدون هیچ نقص و قصوری,بر اساس آنچه خودت به اطرافیان و جهان پیرامونت عرضه داشتی,زندگیت را میسازد.

تو مانند یک آهنربا جذب کننده یک ثروت,سلامت,ارتباطات اجتماعی,شغل,و هر رویداد ساده و جزئی هستی که در مجموع,تجربیات زندگی به شمار میروند اگر احساسات و انگاره های مثبتی پیرامون پول داشته باشی,با افراد,شرایط و رویدادهای مثبتی مواجه میشوی که تو را به سوی تصاحب پول فراوان رهنمون میشوند.

اگر افکار و احساسات منفی در ارتباط با پول از خود بروز دهی,با افراد, و رویدادهای منفی روبرو خواهی شد که میان تو و پول جدایی می افکند.

این که بشر هوشیارانه از قانون عشق پیروی میکنه را نمیدونم,اما من نگران آن نیستم.این قانون مانند نیروی جاذبه ی زمین کار خودشو انجام میده,چه مردم قبول کنند چه نکنند.

همان طور که در حال فکر کردن و حس کردن هستی,قانون جذب در حال پاسخگویی به توست.انگاره های مثبت و منفی که به جهان پیرامون خودت عرضه داشتی,به طور اتوماتیک و با همان کلامی که بر زبان جاری ساخته و یا در دل با خود گفته ای,به سوی تو باز میگردد.این بدان معنی است که با تغییر تفکرات,اندیشه و احساسات قادر خواهی بود زندگیت را یکسره دگرگون کنی.تنها کاری که لازمه انجام بدی اینه که افکار و احساسات مثبت را در ضمیر خودت پرورش بدی,و زندگی خودتو با اینکار ساده به طور کامل و صد در صد متحول کنی.

افکار تو شامل نجوایی است که در ذهن خودت میشنوی و سخنی است که بر زبان جاری میسازی.هنگامی که به دوستی میگی “امروز چه روز خوبی است” ابتدا این جمله رو در ذهن خودت پرورش میدی و سپس به زبانت جاری میکنی.

افکار شکل دهنده اعمالند.وقتی صبح از رخت خواب بیرون میای,پس از انجام این عمل, فکر بیرون آمدن از تخت را در ذهن و فکر خود داشته ای.تو بدون تامل کردن در مورد عملی,قادر به انجام آن نیستی.

حواست باشه که این افکار خودت توست که تعیین میکنه که کلام و فعلت خیر باشه یا شر.

اما چطور متوجه میشی که افکارت مثبت باشه یا منفی؟

افکارت هنگامی مثبته که به چیزهایی که میخوای و دوست داری فکر میکنی

و هنگامی منفی است که به چیزهایی که نمیخوای و دوست نداری,فکر میکنی.این ساده ترین و اسونترین راه تشخیصه!

هر چه که در زندگی رویایش رو داری,به دنبالش هستی.چون اون رو دوست داری.

یک لحظه در مورد این موضوع فکر کن.تو چیزهایی رو که دوست نداری رو نمیخوای .درسته؟

همه افراد طالب چیزهایی هستند که دوست دارند.هیچ کس خواهان  چیزی که دوست نداره,نیست.

هنگامی که به چیزهایی که میخوای و دوست داری فکر کرده و پیرامون آن صحبت می کنی.برای مثال”اون کفش ها رو دوست دارم خیلی زیبا هستند” فکرت مثبته و این افکار مثبت به صورت چیزی که دوسش داری_در این مثال, کفش های زیبا به سوی تو باز میگرده.

و هنگامی که پیرامون موضوعاتی که دوست نداری و خواهانش نیستی ولی صحبت میکنی و بهش فکر میکنی.برای مثال”به قیمت این کفش نگاه کن.انگار فروشنده دزد سر گردنست” اندیشه تو منفیه و این افکار منفی به صورت چیزی که دوسش نداری,در این مثال_کفش هایی که برات گرونه_به سمتت میاد.

چه بسیارند  مردمانی که اغلب پیرامون موضوعاتی که دوست ندارند و یا متنفرند,فکر میکنند و در موردش حرف میزنند.اونها بیشتر انرژی منفی ساطع میکنند.و از این را سهوا خودشونو از امور نیک زندگی محروم میکنند.

این غیر ممکنه که کسی بتواند بی عشق,زندگی خوبی داشته باشه.افرادی که زندگی خوب و شایسته ای دارند,پیرامون اموری که به آن علاقه مند هستند,بیشتر از  امور نامطلوب و ناخوشایند صحبت می کنند.!و افرادی که همیشه با زندگی در حال ستیزند,بیشتر در مورد چیزهایی که دوست ندارند,فکر میکنند و حرف میزنند.

کلام دل من اینه”همیشه در مورد چیزهایی که دوست داری,صحبت کن”

هنگامی که در باره مشکلات پول در اوردن,یک رابطه,یک بیماری,و حتی سود کم کسب و کار و یا یک رابطه کار گروهی صحبت می کنی,در حقیقت درباره موضوعاتی که دوست داری,سخن نگفتی.

هنگامی که در مورد یک اتفاق بد در اخبار,یا شخص یا موقعیتی که آزارت می دهد,صحبت می کنی,در مورد موضوعی که دوست داری حرف نزدی.

وقتی که در مورد روز بدی که داشتی,دیر رسیدن به یک ملاقات,گیر کردن در یک ترافیک,مشکلات در کار روزانه صحبت می کنی,در حقیقت پیرامون موضوعاتی که دوسشان نداری,صحبت کردی.

هر روز زندگی مون سر شار از اتفاقات کوچک و جزئی است.اگر مدام پیرامون موضوعاتی که دوست نداریم صحبت کنیم,همه رویدادهای کوچک و بزرگ زندگی برایمان سخت تر و صعب تر می نماید.

تو باید در مورد خبرهای خوب روز صحبت کنی.پیرامون کارهایی که به خوبی انجام شد

پیرامون موفقیت هایی که تا حالا داشتی صحبت کن و پیرامون کارهایی که میخواهی بهش برسی صحبت کن

اگه هم در کارت گره خورده یا درامدت کم شده.سعی در این نباش که به کم درامدی یا بدبختی فکر کنی.همیشه در این لحظه به این موضوع فکر کن که راه حل چیست.و به خودت یاداور باش که میخواهی در اینده به کجا برسی.

همیشه بگو که چقدر دوست داری سر موقع برسی.بگو که چقدر سلامتی خوبه.در مورد سودی که کسب و کارتان در موردش هستند صحبت کن.

پیرامون موقعیت ها و تعاملاتی که آن روز داشتی و به خوبی انجام پذیرفت صحبت کن

تو باید فقط و فقط در مورد چیزهایی که دوست داری حرف بزنی تا چیزهایی که دوست داری رو به زندگیت دعوت کنی

اگر مدام و پیاپی در مورد چیزهایی که دوسشان نداری حرف بزنی.نهایتا خودتو در  زندانی که خودت زندانبانشی محبوس خواهی کرد.درست مثل یک طوطی در قفس.هر زمان که در مورد چیزهایی که دوست نداری صحبت می کنی.میله دیگری بر قفست اضافه میکنی و راه ورود رو برای خودت تنگ تر میکنی.

افرادی که صاحب زندگی عالی  هستند,اغلب پیرامون موضوعاتی که دوست دارند صحبت می کنند.اونها با این کار به نیکی ها و خوبی های زندگی دسترسی نامحدود و بیکران پیدا کردندو همچون پرنده ای که در اسمان اوج گرفته ازاد و رها هستند.

برای ساختن یک زندگی خوب میله های قفسی که تو را محبوس ساخته بشکن,عشق بورز,در مورد چیزهایی که دوست داری صحبت کن,و با این کار خواهی دید که عشق تو را ازاد و رها کرده است.

و تو با این عمل حقیقت رو خواهی شناخت و این حقیقت زندگی تو را خواهد ساخت.

زنی رو میشناسم که با تکیه به نیروی عشق و نیروی اهن ربای درونش که صحبت کردم توانست میله های زندان اسارت خودش رو بشکنه و خودشو رها و آزاد کنه.

در حالی که به مدت ۲۰ سال از فرزندانش که ثمره یک ازدواج تحمیلی بودند مراقبت می کرد.در فقر و تنگدستی رها شده بود.با وجود مشکلات فراوانی که با آن موجه شده بود هرگز به خودش اجازه نداد که تنفر و خشم و هیچ گونه احساس بیماری در وجودش رخنه کنه.اون نه تنها هیچ وقت سخن منفی در مورد همسر سابقش نمیزد.بلکه مدام پیرامون رویای داشتن همسر ایده ال جدید و جوان و زیبا بود و در باره سفر به اروپا سخن میگفت.

با وجود اینکه پولی برای سفر نداشت.برای گذر نامه درخواست داد و اقدام به خرید وسائل کوچکی کرد که برای سفر رویایی اش به اروپا نیاز داشت.(ایمان فعال)

فکر میکنید که نتیجه کارش چی بود؟

سر انجام در یک جشن عروسی که دعوت شده بود .با یک جوان زیبا که دکترای هوش مصنوعی داشت آشنا شد و این جوان مجرد به شدت عاشق این زن زیبا کلام شده بود و بعد از چند ماه اشنایی با هم ازواج کردند و بعد از شش ماه ازواج با توافق هم به اسپانیا سفر کردند و خانه ای که مشرف به اقیانوس بود نقل مکان کردند. و هنوز که هنوزه در شادی و رفا به زندگی خودش ادامه میده.

تنها کاری که این زن انجام داد این بود که  صحبت کردن پیرامون موضوعاتی که دوسشان نداشت و مطلوبش نبودند اجتناب ورزید.اون تصمیم گرفت فقط و فقط در مورد موضوعاتی که به آنها علاقه دارد و کارهایی که دوست دارد انجام دهد,صحبت کند.و با این روش خود را از درد و رنج رهانیده و به یک زندگی زیبا رسانده بود.

تو هم میتونی زندگیتو زیر و رو کنی.چون دارای توانایی های نامحدودی برای فکر کردن و صحبت کردن پیرامون موضوعاتی که دوست داری هستی.

پس قادر هستی چیزهای خوب رو به زندگیت فرا بخونی.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *