اگر فرکانس و ارتعاش و انرژی یک انسان بالا باشد چه اتفاقی می افتد
هرچه فرکانسی که تجربه میکنیم بالاتر باشد، انرژی بیشتر است؛
هرچه انرژی بیشتر باشد، اطلاعاتی که به آن دسترسی داریم بیشتر است؛
هرچه اطلاعات بیشتر باشد، آگاهی بیشتر است؛ هرچه آگاهی بیشتر باشد، هشیاری بیشتر است؛
هرچه هشیاری بیشتر باشد، ذهن بزرگتر است؛ هرچه ذهن بزرگتر باشد، توانایی اثرگذاری بر ماده بیشتر خواهد بود.
در سلسله مراتب قوانین دنیا، قوانین کوانتومی بالاتر از قوانین نیوتنی (یا کلاسیک) قرار دارند. به همین دلیل است که انیشتین میگفت «میدان تنها عامل حاکم بر ذره است» چون میدان کوانتومی بر تمام قوانین طبیعت حاکم است، آنها را سازمان میدهد و به آنها وحدت میبخشد؛ و همواره به انرژی نظم بخشیده و نور را به شکل تبدیل میکند.
در سیارهی خودمان کافی است به طبیعت بنگریم تا ببینیم که دنبالهی فیبوناچی که به آن نسبت طلایی هم گفته میشود (و یک فرمول ریاضیاتی است که در تمام طبیعت تکرار شده و نظم و انسجام را ایجاد میکند) به ماده نظم میبخشد.
میدان نقطهی صفری که از امکانها یا فکر تشکیل شده است (فکر همان امکان است)، فرکانس خود را کاهش داده و نظم و شکل را ایجاد میکند.
میدان یکپارچه نوعی هوش خود-سازمان است که همواره به دنیای مادی نظم و شکل میبخشد. هرچه بیشتر تسلیم آن شوید، به آن نزدیک شوید و با آن یکی شوید، جدایی و فقدان کمتری را حس کرده و کمال و وحدت بیشتری را تجربه خواهید کرد.
وقتی شما به مثابه آگاهی وارد قلمروی لایتناهی امکانها شدید، احساس خواهید کرد که به آگاهی همه کس، همه چیز، همه جا و همهی زمانها وصل هستید – از جمله به رویاهای آیندهی خودتان.
چون آگاهی هشیاری است و هشیاری یعنی توجه کردن، پس گام اول تجربهی میدان یکپارچه این است که از آن آگاه شوید، چون اگر از آن آگاه نباشید، وجود ندارد. بنابراین هرچه بیشتر به این میدان توجه کنید، بیشتر از آن هشیار خواهید شد.