موسی, بنی اسرائیل و ادیان سه گانه- مصاحبه ریچی الن با جردن مکسول, بخش سوم

ریچی الن- جردن, یکی از شنوندگان برنامه پرسیده آیا الواحی که موسی همراه خود آورد حاوی اطلاعات دی.ان.ای بودند؟

جردن مکسول- فوق العاده جالب است که این موضوع در این لحظه مطرح میشود. قصد داشتم اکنون درست در همین مورد صحبت کنم: الواح موسی. وقتی در فیلم هالیوود میبینیم که چارلتون هستون در نقش موسی از کوه پایین می آید و دو لوح سنگی در دست دارد, باید این روایت را مورد پرسش قرار دهیم. روایت هالیوود قابل اعتماد نیست. این الواح را امروز الواح ده فرمان مینامند. اما نام اصلی آنها این نبود. نام آنها سنگهای گواه (تستیمونی* در زبان انگلیسی) بود. در متن کتاب مقدس آمده موسی در حالی از کوه پایین آمد که سنگهای گواه را در یک دست گرفته بود. طبق متن کتاب مقدس این سنگها گرد بودند. گرد و به اندازه کافی کوچک تا بتوان در یک دست حملشان کرد. امروز (در دادگاه) از مسیحیان خواسته میشود شهادت دهند. کلمه شهادت دادن در زبان انگلیسی تستیفای** است. سنگهایی که موسی همراه خود آورد سنگهای تستیمونی بودند.

 در سیستم قانون عبرانی های باستان اگر یک یهودی یهودی دیگری را به دادگاه فرامیخواند, هر کس که با طرف مقابل رو در رو میشد سیتان نامیده میشد. سیتان به عبری کسی است که در دادگاه با شاکی روبرو میشود. بنابراین شیطان (که در زبان انگلیسی سیتان خوانده میشود-مترجم) کسی است که در محضر قانون در مقابل حقیقت می ایستد. آنچه لازم است بفهمید این است که سنگهای گواه یا سنگهای تستیمونی, همان بیضه ها (تستیکل***) بودند؛ دو سنگ گرد که میتوان در یک دست نگاه داشت. مبنای این ادعا چیست؟ در عبری باستان و در دین باستانی عبرانی اگر برادر یهودی خود را به دادگاه فرامیخواندید تا علیه او شهادت دهید (تستیفای از ریشه تست, به معنای آزمودن), برای شهادت دادن باید بیضه های (تستیکل) خود را دست میگرفتید. در عبری باستان به بیضه ها سنگهای آزمون (تست) گفته میشد. چیزی برای مرد مقدس تر از بیضه هایش نبود. اگر علیه برادر یهودی خود شهادت میدادی, بیضه هایت را در دست میگرفتی. حدس میزیند به چه دلیل؟ اگر دروغگو بودنت اثبات میشد چگونه مجازات میشدی؟ تصویر فرود آمدن موسی از کوه با دو لوح بزرگ سنگی تنها یک تصویر هالیوودی است. بیضه ها حاوی چه هستند؟ وقتی صحبت از به همراه آوردن بیضه ها میشود, صحبت از دی.ان.ای است و از تولید نسل.

موسی و سنگ گواه به روایت هالیوود

موسی و سنگ گواه به روایت هالیوود

ریچی- یکی از شنوندگان پرسیده آیا به نظر شما خدایان همان آنوناکی بودند؟

جردن- بله فکر میکنم چیزی شبیه به این درست باشد. آنوناکی در الواح سومری ذکر شده اند, و افراد بسیاری بوده اند که زمانی طولانی و بسیار قبل از زکریا سیچین درباره آنوناکی و توصیفشان در الواح سومری گفته اند. در الواح سومری آمده که بیگانگانی بودند که از جایی دیگر به زمین آمدند. این بیگانگان آنوناکی نامیده شده اند. اما نکته جالب این است که نام خدای سومر باستان آنو بود, و پشت اسکناس دلار آمریکایی و بالای هرم و چشم جهان بین همین کلمه آنو دیده میشود.

ریچی- یکی از شنوندگان پرسیده آیا حکام ایالات متحده و حکام بریتانیا با هم ارتباط خونی دارند؟

جردن- بله درست است, اما داستان بسیار فراتر از تنها ارتباط خونی میرود. نزدیک به ۴۰ سال پیش این مطلب توجه من را به خود جلب کرد. در سراسر دنیا در هر کشوری قوانین و پروتکلهایی برای رفتارهای حکومت و ملت وجود دارد. برای مثال هر کشوری دارای نیروی نظامی است و همه نیروهای نظامی سراسر دنیا دارای یونیفورم هستند. از دوران باستان تا امروز چنین بوده است. نیرویی وجود دارد که خواهان یکدست شدن تمام بشریت است. بنابراین اگر کاتولیک هستی و به مدرسه کاتولیک میروی یونیفورم مخصوص مدرسه کاتولیک را به تن میکنی, اگر پلیس هستی یونیفورم پلیس را, اگر آتشنشان هستی به همین شکل, اگر پیشاهنگ هستی به همین شکل. تاریخ یونیفورم پوشیدن و یکدست شدن به ۵۵۰۰ سال قبل میرسد, بابل باستان, آسور باستان, بین النهرین, یونان, رم, اروپا… هزاران سال است که نیرویی تمام نژاد بشر را یکدست خواسته است.

۵۰ سال تحقیق به من نشان داده که تمام حکومتها و تمام ادیان وابسته به نیرویی مخفی هستند که خواهان یکدستی است. نیروهای نظامی تمام دنیا سلام نظامی میدهند. چرا؟ از افغانستان تا ایسلند و آمریکا, در تمام کشورهای دنیا چنین میکنند. هرگز پرسیده اید چرا نیروی نظامی تمام دنیا دستکش سفید به دست میکند؟ چرا سلام نظامی میدهد؟ چرا درجه بندی سرباز و سرجوخه و سرلشکر و غیره وجود دارد؟ کسی, نیرویی, هر کس که ما را طراحی کرده, ما را به شکلی طراحی کرده که یکدست باشیم, قابل کنترل باشیم, تا همچنان که تولید مثل میکنیم و تکامل می یابیم, یکدستی و یک شکلی خود را حفظ کنیم. سازمان ملل متحد داریم, ایالات متحده آمریکا داریم, اتحادیه اروپا داریم. همه باید یکی باشیم: کمونیسم, مارکسیسم, مارکسیسم-لنینیسم, کاپیتالیسم, نازیسم. وقت آن رسیده که همه بپرسیم چه کسی جهان را اداره میکند.

ریچی- مدتی پیش آکسفم گزارشی منتشر کرد که در آن گفته شده بود موضوع دیگر این نیست که یک درصد مردم جهان صاحب تمام قدرت و ثروت هستند. اکنون تنها ۶۰ نفر در جهان دارایی و ثروتی بیش از سه و نیم میلیارد از مردم زمین دارند. از این ۶۰ نفر در نشریات نام برده نشده است. تنها در صورتی میتوان کاری کرد که مردم این اطلاعات را بدانند و بفهمند. سوال این است که آیا مردم میتوانند این نخبگان را از قدرت بر اندازند؟

جردن- ممکن است پاسخ من غلط باشد اما اعتقاد من این است: در انجیل آمده حاکم شهری از تمام مردم شهر خواست روزی خاص جایی گرد هم آیند. سپس به مردم گرد آمده گفت حکومت رم به من اجازه داده هر سال یک برده را آزاد کنم. اکنون دو زندانی در اینجا داریم. یکی از آنها باراباس است. باراباس چنان که همه مردم میدانند یک مجرم و یک دزد است. زندانی دیگر, مسیح, نور جهان است. از شما میپرسم خواهان آزادی کدام یک از دو زندانی هستید؟ همه یکصدا گفتند باراباس را به ما بازگردان. این یک داستان استعاری است در اینباره که هر گاه گروه بزرگی از مردم گرد هم آیند و به آنها انتخاب بین یک بدکار و یک نیکوکار داده شود, مردم همواره باراباس را انتخاب خواهند کرد. محتوای این داستان سمبلیک این است که مردم آماده دریافت حقیقت نیستند, نمیخواهند حقیقت را بشنوند. مردم به عدالت و صداقت و شرافت علاقه ای ندارند. مردمی که دروغگو و قاتل و بدکار هستند امثال خود را دوست دارند. مردم جرج بوش را دوست دارند. او یکی از بزرگترین جنایتکارانی است که هرگز بر روی زمین راه رفته, اما مردم عاشقش هستند. امروز در سراسر جهان گاهی پیش می آید که فردی درستکار که وابستگی های پلید ندارد از راه میرسد تا کار خوبی انجام دهد. یا ملت او را میکشند و یا حکومت او را تخریب شخصیت میکند, یا به زندان می اندازد یا چنان شکنجه میکند که بارها آرزو میکند هرگز زاده نشده بود. نیکولا تسلا میتوانست تمام دنیا را روشن کند, بدون ایجاد هیچ آلودگی تمام دنیا را با انرژی خود زمین تامین کند. اما دولت ایالات متحده برای از میان برداشتن او برنامه ریزی کرد و وقتی از این دنیا رفت نفسی با خیال راحت کشید. دیگر حتی حرفی از نیکولا تسلا نیست. تاریخ را بررسی کنید و ببینید چگونه تمام انسانهای نیکی که به دنیا آمدند تا کار بزرگ و درستی انجام کشته شدند, سرانجام زندانی شدند, با سرطان مردند, جسد کارد خورده شان در کوچه ای خلوت پیدا شد. وقتی من کودکی بیش نبودم ضرب المثلی رایج بود که میگفت انسانهای نیک تا آخر دوام می آورند. امروز اما انسانهای نیک به سرعت از میان برده میشوند.

باراباس را به ما بازگردان

ریچی- آیا دیگر امیدی برای نجات ما وجود ندارد؟ اگر مردم دنیا باراباس را برمیگزینند, تفاوتی در سرنوشت مردمی مانند من و شما که میدانند پشت پرده چه میگذرد, و مردمی که نمیدانند یا نمیخواهند بدانند وجود دارد؟

جردن- پنجاه سال کار در این زمینه به من درسی مهم درباره حرف زدن با عموم مردم آموخته: وقتی با عامه مردم حرف میزنی نباید حقیقت را به آنها بگویی. حقیقت گویی عین حماقت است و بهای گزاف آن را خواهی پرداخت. دولتها برایت مشکل درست میکنند, مثلاً مشکل مالیاتی درست میکنند و سی سال حبست میکنند. اگر دهانت را نبندی و تمامی حقیقت را به مردم بگویی یک نیمه شب که از رستورانی بیرون می آیی به روشی از میانت بر میدارند. مردم تنها از چیزی که دوست دارند بشنوند پشتبانی میکنند, نه از چیزی که میلی به شنیدنش ندارند. اگر موسیقی محلی دوست داری برای یک کنسرت موسیقی راک ۵۰ دلار خرج نمیکنی. اگر غذای خاصی را دوست داری به رستورانی که غذای دیگری سرو میکند نمیروی. مردم پول و حمایت خود را خرج چیزی میکنند که دوست دارند. مردم دوست ندارند حقیقت را بشنوند. آنها باراباس را میخواهند, نه مسیح را. میپرسند چه چیزی نصیب من میشود؟ چقدر پول نصیب من میشود؟ برای همین است که وقتی یک متجاوز به عنف یا قاتل سیاستمدار میشود مردم اهمیتی نمیدهند, به موضوع میخندند, درباره آن شوخی میکنند. من فکر نمیکنم نژاد بشر برای شکستن زنجیرهای خونریزی و فریب و ستم طراحی شده, مردم این چیزها را دوست دارند.

testimony*       **testify      ***testicle

 


پیشنهاد می گردد سایر بخش های این مصاحبه را نیز مطالعه فرمایید 

موسی, بنی اسرائیل و ادیان سه گانه- مصاحبه ریچی الن با جردن مکسول, بخش اول

موسی, بنی اسرائیل و ادیان سه گانه- مصاحبه ریچی الن با جردن مکسول, بخش دوم

موسی, بنی اسرائیل و ادیان سه گانه- مصاحبه ریچی الن با جردن مکسول, بخش سوم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *