آیا فیزیکدانان وجود روح را رد میکنند؟


برخورد دهندهی بزرگ هادرونی (LHC) یکی از شگفتانگیزترین تجربیات علمی بشر در جهان است. این برخورد دهندهی ذره، پروتونها را در محیطی به طول ۲۷ کیلومتر شتاب میدهد تا سرعتشان به سرعت نور نزدیک شود. سپس آنها را به شدت به هم برخورد میدهد. دانشمندانِ مشتاق، در تمام نقاط کرهی زمین این انهدام ذرات زیر اتمی را تماشا میکنند و آنچه را که رخ میدهد ضبط مینمایند.
دانشمندان در LHC تاکنون شاهد تولید پلاسمای کوارک گلوئون (QGP) که متراکمترین مادهی بیرون سیاهچالهها است، بودهاند. همچنین شواهد مهمی علیه نظریهی اَبَر تقارن یافتهاند. آنها ذرهی بوزون هیگز را کشف کرده اند که جایزهی نوبل فیزیک را برایشان به ارمغان آورده است.
متاسفانه هنوز بسیاری از مردم، از جذابیت اکتشافاتی که در LHC انجام میشود، آگاه نیستند. شاید فیزیک ذرات به اندازهی اعتقاد به ارواح جذاب نباشد، به همین خاطر نظرسنجیها نشان میدهد که حدود ۴۰٪ امریکاییها به وجود روح اعتقاد دارند ولی درصد بسیار کمتری از وجود آزمایشگاه LHC باخبرند.
در همین رابطه فیزیکدانی مدعی شده که LHC میتواند وجود «روح» را رد کند!
فیزیکدان مورد بحث، برایان کاکس، محقق برجستهی فیزیک ذرات در دانشگاه منچستر و تحلیلگر محبوب علم فیزیک در انگلستان است. او در برنامهی The Infinite Monkey Cage که دربارهی علم و وقایع ماوراءالطبیعه از رادیو بیبیسی پخش میشود، گفت: «پیش از اینکه اولین سؤال را مطرح کنم، میخواهم اعلام کنم ما قرار نیست اینجا دربارهی وجود ارواح بحث کنیم، برای اینکه آنها اصلاً وجود ندارند!»
او ادامه داد: «اگر بخواهیم مدلی داشته باشیم که حامل اطلاعات سلولهای زندهی بدن ما باشد، باید به طور دقیق مشخص کنیم که این مدل به چه واسطهای بر ذرات ماده، بدون در نظر گرفتن مواد تشکیل دهندهی بدن ما، اثر میگذارد. به عبارت دیگر، ما باید ذرهی جدیدی به مدل استاندارد فیزیک اضافه کنیم که تاکنون به وسیلهی برخورد دهندهی هادرونی بزرگ کشف نشده است. این برای مقیاس انرژی ذراتی که با بدن ما تعامل دارند، تقریباً غیرقابل تصور خواهد بود.»
نیل دگراس تایسون، اخترفیزیکدانی که در این برنامه حضور داشت تلاش کرد تا کاکس را مجبور کند که صحبتهایش را روشنتر بیان کند و خطاب به او گفت: «اگر درست متوجه منظورتان شده باشم، شما ادعا میکنید که پروژهی CEREN، وجود روح را نقض میکند؟!»
کاکس در جواب گفت: «بله. نظر من بر این است که چنانچه چیزی وجود دارد که بدن ما را هدایت کرده و دست و پای مرا به حرکت در میآورد، پس حتماً باید با ذرات بدن ما بدون درنظر گرفتن مواد تشکیل دهندهی آن در تعامل باشد؛ اما با توجه به اینکه ما اندازهگیریهای دقیقی در مبحث تعامل ذرات صورت دادهایم، چیزی به نام روح بهعنوان عامل هدایت کنندهی بدن ما وجود ندارد.»
با وجود اینکه توضیحات علمی زیادی برای رد کردن وقایع ماوراءالطبیعه وجود دارد، نظریهی کاکس در نوع خود بحثی جدید و قابل تامل بوده است. اگر ارواح با جهان مادی ما تعاملی داشته باشند، پس مطمئناً اثرات وجودی آنها توسط فیزیکدانان شناسایی میشد و جای تعجب نیست که چنین اتفاقی نیافتاده است.