آیا می توانم به گذشته برگردم و خودم را بکشم؟
نظریات سفر در زمان با وجودی که تا حدودی روی کاغذ عملی به نظر می رسند ، اما با تناقضات و پارادوکس هایی همراه هستند ، یعنی یک طرف قضیه را حل می کنیم طرف دیگر می لنگد . در زیر برخی از مهمترین این تضادها و تناقضات به شرح زیر می باشند .
پارادوکس پدربزرگ
فرض کنید شما بتوانید به گذشته دور سفر کنید و در آنجا پدربزرگ فعلی خود را قبل از اینکه با مادربزرگتان آشنا شود بکشید ، این به این معنی است که شما نمیتوانید وجود داشته باشید . و طبعاً نیز نمیتوانستید به گذشته سفر کنید و پدربزرگتان را بکشید .
این پارادوکس را به طرزی دیگر نیز می توان بیان کرد : شما بازگشت به گذشته بسیار دور ، در زمان دایناسورها ، تصادفا پای خود را بر روی یک پستاندار خزدار کوچک که نیای اصلی انسان است ، میگذارید . با از بین بردن اجداد خود ، مسلما دیگر وجود نخواهید داشت .
برای رفع این تناقض ، راه حل هایی ارائه شده است ؛ مانند وجود جهان های موازی .
حلقه ی علیتی نا متناقض
این مدل نظری سفر در زمان نیز به اندازهی مثال پدربزرگْ ذهن را درگیر میکند ، ولی دستکم عاری از پارادوکس است . به قول پل دیویسِ فیزیکدان ، چنین حلقهای ممکن است چنین ترتیبی داشته باشد :
استاد ریاضیاتی به آینده سفر میکند و قضیهی ریاضی خلاقانهای را میدزدد . او سپس آن قضیه را به دانشجویی مستعد میدهد . آن دانشجو بزرگ میشود و همان فردی میشود که استاد قضیه را از او دزدیده است !
پارادوکس اطلاعات
در این پارادوکس ، انتقال اطلاعات از آینده به گذشته ، عدم وجود منشاء مشخصی برای اطلاعات را نتیجه میدهد . به عنوان مثال ، فرض کنید که دانشمندی یک ماشین زمان بسازد و سپس به گذشته رفته تا اسرار سفر در زمان را به خودش در زمان جوانی منتقل کند تا خیلی زودتر به این کشف برسد. به این ترتیب معمای سفر در زمان منشاء و آغازی نخواهد داشت ، زیرا ماشین زمانی که دانشمند جوان خواهد داشت ، به وسیله خودش ساخته نشده و بلکه به وسیله خود پیرترش به او داده شده است.
پارادوکس بیلکر
در این پارادوکس فرد میداند که آینده چگونه خواهد بود و کاری میکند که آینده را غیر ممکن سازد . به عنوان مثال ماشین زمانی میسازید که شما را به آینده ببرد و میبینید که تقدیر شما بر این بوده است یک مهندس برق شوید ، اما در این کار به موفقیت دست پیدا نکرده اید . پس به گذشته برمیگردید و شغلی دیگر را انتخاب میکنید .
پارادوکس دوقلو ها
فرض می کنیم الف و ب دو فرد دوقلوی همسان اند که ساعت های یکسانی دارند . ب یک سفر فضایی را با سرعت بالا (نزدیک به سرعت نور) شروع می کند در حالی که الف در خانه می ماند . الف به طور دائم ساعت ب را مشاهده می کند و می بیند که ساعت ب به علت اتساع زمان کند کار می کند . بالاخره ب به خانه بر می گردد . از آن جا که ساعت ب در این سفر کند کار کرده است ، الف نتیجه می گیرد که ب در پایان این سفر از او جوان تر است . ولی فرض کنید که بخواهیم این وضعیت را از نقطه نظر ب مورد مطالعه قرار دهیم . از آن جا که اتساع زمان فقط به حرکت نسبی بستگی دارد ، در طول این سفر ب می بیند که ساعت الف کند کار می کند ، و وقتی که سفر به پایان می رسد ، ب نتیجه میگیرد که الف از او جوان تر است . بدیهی است که هر دو دوقلو نباید درست گفته باشند . آیا یکی از این دوقلو ها حقیقتاً جوان تر است ؟
البته این پارادوکس حل شده است .
پاسخ پارادوکس : با توجه به تحلیل نسبیت عام ، ساعت کسی که شتاب گرفتهاست عقب میماند . یعنی بازه ی زمانی کوتاه تری را احساس می کند و جوان تر می ماند.