انرژی و اقلیم به زبان ساده
اقلیم سیاره ما رو به تغییر است با شتابی که در تاریخ حیات انسان در دورانهای اخیر سابقه نداشته است. انرژییی که از خورشید به زمین میرسد از انرژییی که از زمین به فضا باز میگردد بیشتر است. سیاره ما در کل بیشتر انرژی دریافت میکند تا از دست بدهد. محتوای گرمایشیِ اقیانوسها رو به افزایش است.
سطح زمین و جو رو به گرم شدن هستند. یخسارها در حال آب شدن هستند؛ سطح دریاها در حال بالا آمدن است؛ و یخهای اقیانوس شمالگان در حال آب شدن است. این گفتهها هیچیک بر پایه حدس و گمان نیستند بلکه همه واقعیتهای علمی هستند. وقتی در نظر بگیریم که فکتهای علمی تغییرات اقلیمی را اثبات میکنند، برایمان شگفتانگیز خواهد بود که بحثها و گفتگوها در این زمینه چنانکه باید در سپهر همگانی روایی نیافته بلکه برعکس اغلب به بحثهای سیاسیِ بیمایه و همایشهای علمی بیشاندازه تخصصی فرو کاسته شدهاند.
کتاب «انرژی و اقلیم: بینشی برای آینده»، که بهتازگی از سوی انتشارات آکسفورد و به قلم میخائیل ب. مکالروی منتشر شده است، بر نقش و جایگاهی تمرکز دارد که انرژی در رابطه با تغییرات اقلیمی دارد. نویسنده کتاب که پژوهشگری برجسته در دانشگاه هاروارد در حوزهی مطالعات زیستمحیط است مهارتهایش در پژوهش و آموزش را به هم آمیخته و اثری فراهم آورده که هم خوانندگان غیرمتخصص را به کار آید و هم بر فکتهای علمی استوار باشد. او در این کتاب مسئلهی انرژی و تغییرات اقلیمی را چنان گسترده و جامع معرفی کرده که این اثر برای خوانندهی عام قابل استفاده شده است. کتاب فصلهایی در باب مبانیِ انرژی، یک بحث دربارهی سامانههای انرژی در آمریکا و چین، و دو فصل در زمینهی تغییرات اقلیمی را در خود جای داده است. کتاب رویکردی جهانی دارد اما بطور مشخص بر ایالات متحده و چین متمرکز میشود چون این دو کشور نقشی حیاتی در زمینهی بحرانهای مرتبط با تغییرات اقلیمی دارند. کتاب در پایان از برنامههایی بحث میکند که در حال حاضر برای کاهش گازهای گلخانهای در دستور کار قرار دارند.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
عدم توازن در انرژی در سیارهی زمین تا اندازهی بالایی به دلیل افزایش گازهای گلخانهای، بهویژه دیاکسید کربن، متان، و اکسید نیتروس است. افزایش غلظتِ این گازها بیش از هر چیز به علت سوختنِ زغالسنگ، نفت، و گاز طبیعی است که اکنون نسبت به هر زمان دیگری در دستکم هشتصد هزار سالِ گذشته بیشتر است. اگر قرار است روند کنونی را متوقف کنیم لازم است اقتصاد انرژیِ را تغییر دهیم. مسئله اضطراری است. اکنون دیگر پیآمدهای تغییرات اقلیمی آشکار است و افزایش آن به معنای مخاطرههای جدی در آینده است.
یک نظر اجماعی در جامعهی علمی این است که خطر تغییرات اقلیمی که به دست انسان صورت میگیرد قریبالوقوع و واقعی است و باید جدی گرفته شود. با این حال، اما، کسانی هم، بهویژه در ایالات متحده، هستند که این نظر را نمیپذیرند. این کسان به استثنای چند نفر هیچیک در زمینهی دانشهای مربوط به اقلیم تخصص ندارند. چنانکه در این کتاب بحث خواهد شد، این گروه صرفاً نظرات شخصیشان را بازتاب میدهند، نظراتی که از دادههای علمی و حقایق پایهی علمی در زمینهی علوم اقلیمی بیبهره اند. با این حال این نظرات بیتأثیر نیستند و لازم است به آنها پاسخ داده شود.مهم است که میان اقلیم و آبوهوا تفاوت بگذاریم. اقلیمِ هر منطقهای خصلتهای درازمدت در آن منطقه را بازتاب میدهد. برعکس، آبوهوا اساساً امری متغیر و ناپایدار است و فقط در بازههای زمانیِ کمتر از دو هفته پیشبینیپذیر است. شواهد متقاعدکنندهای هست که نشان میدهد رفتار آبوهوا در سالهای اخیر هرچه بیشتر عجیب و غریب شده است. برخی از این شواهد عبارت اند از سیلها، خشکسالیها، توفانهای سهمگین، موجهای گرمایی شدید. روشن است که این پدیدهها از اقلیمی انتظار میرود که در حال گرم شدن است. میزان بخار آب در جَو رو به افزایش است. غلظت بخار آب که گرما متصاعد میکند منبع اصلیِ انرژی در جَو به شمار میآید. اگر اوضاع آبوهوایی طوری باشد که جنبوجوشهایی که پیشدرآمد توفان است افزایش یابد، و در عین حال بخار آب غلظت بالایی در جو داشته باشد، بسیار محتمل است که بارش باران و برف بیش از حالت عادی باشد. از این مطلب نتیجه میشود که اگر قرار است حجم رطوبت جَو بطورنسبی در مقیاس جهانی ثابت بماند (و این فرضی معقول است)، پس بارش در جاهای دیگر باید کمتر شود، و این یعنی سیلها و خشکسالیهای بیشتر. وقتی انرژیِ بیشتری برای برانگیختن توفانها موجود باشد این احتمال افزایش مییابد که توفانها با قدرت بیشتری شکل بگیرند. وقتی خشکسالی در منطقهی جنگلی به درازا بکشد، احتمال آتشسوزیهای سهوی یا عمدی به دست انسان یا از طریق رعد و برق بالا میرود و در هر صورت، آسیب به داراییهای انسانها و زندگیشان و منابع طبیعی افزایش مییابد.
از همین رو در این کتاب دو فصل به این موضوع اختصاص یافته است، فصلی در این باره که چرا باید مسائل اقلیمی را جدی گرفت و فصل دیگری برای پاسخ به انتقادها از سوی کسانی که این نظر را نمیپذیرند.