انقلاب در فرهنگ – محمد مهدی مرادی

جَذر ِ ستیز ِ شرق و غرب را در کدام قاموس
جز ورق پارههای کِذبِ صومعهداران
میتوان پژود؟
وقتی فرهنگ،
ننگ می شود و دایرهیِ تدبیر،
تنگ و ارزانی ِ سر،
سنگ!
گوی بلورین ِ دوران
از فوج ِ سرانگشتانِ بشر،
کِدِر میدرخشد امّا،
نخ ِ دیده کُن به فراخ ِ شرم ِ معلّق،
تا بدوزد کین “نه آن” و آن “نه این” و این “زنده باد ما” را
فصلی جز مسلکِ مارمحور ِ سبز،
به خامه ننشاندهست.
فرهنگ علیهِ فرهنگ
وقتی –حرام- زاده شد
که خِرَد
مُرد و لاشهاش در ترازوی تک کفّهی ایمان،
فروغلتید.
تقویم تا تقویم
چرخید.
چنانکه ما میراث بَرانِ امروز
در عصری رقّاصه شدیم
که رُتیلانِ اعظمِ صومعهدار،
-دوباره از عهدِ عَقَب-
دَدگونه به سوی نوسازههای بَرتَنی تاختند؛
تا روح را اغفال،
فرد را منفور،
فکر را مضروب
و راه را مسدود سازند و
برای جُبرانِ صعودِ بشر!
از نو
در فرهنگ
انقلاب کنند.
محمد مهدی مرادی
۱۳۸۶- تهران