اهمیت تخیل و داستان پرواز
انیشتن در توصیف تخیل می گوید ” تخیل از دانش مهمتر است، دانش محدود است اما تخیل تمام جهان را در بر می گیرد”، یک ضرب المثل هندی می گوید” دیدن رویا مقدمه دست یافتن به آن است ” تمام دست اوردهای امروز بشر نتیجه تخیلات بشر است” یا بقول ادیسون مخترع بزرگ “برای اختراع شما نیاز به تخیل و یک مشت خرت و پرت دارید” مثلا، تخیل پرواز باعث شد تا عباس ابن فرناس، فیزیکدان، شیمیدان ،مهندس، مخترع، موسیقدان و شاعر پرآوازه مسلمان آندلسی، سالها به پرواز و مهندسی پرواز فکر کرد تا سرانجام، نخستین پرواز او در سال ۲۳۸هـ. ق انجام گرفت. عباس در شنل گشادی که با بستهای چوبی سخت و سفت شده و شکل بال به خود گرفته بود، از مناره مسجد بزرگ قرطبه پایین پرید. این شنل در حکم بالهای او بود و باعث میشد که در هوا سُر بخورد؛ مانند کسی که با چتر در هوا حرکت میکند یا کایت سوار است.
تلاش عباس ناموفق بود اما سقوطش آن قدر آرام و آهسته اتفاق افتاد که در نتیجه آن او به طور جزئی صدمه دید. این اقدام عباس ابن فرناس دست کم یکی از نمونههای اولیه پریدن با چتر نیز به شمار آمده است. یک قرن بعد، برادران رایت، هواپیمایی ساختند و توانستند با آن حدود سی ثانیه پرواز کنند،سپس برای تعمیر آنرا به گاراژ شان بردند، اما طوفان و سیل باعث شد تا آن هواپیما در زیر گل و لای مدفون شود، اما بعدها افراد دیگری هواپیمای آنها را از زیر گل درآورده و درست پس از چهل سال، نه تنها هواپیما اختراع شد، بلکه انسان به ماه رفت.تمام تخیلات انسان بلاخره روزی به واقعیت خواهند پیوست و فاصله تخیل تا واقعیت زیاد نیست