بیگانگان باستانی: فصل اول – قسمت اول
ماشینهای سنگین صخرههای سخت را میبرند. حمل سنگهای چندین تنی. هواپیماهای مدرن میلیونها انسان را هر روز در سراسر دنیا جابجا میکنند و موشکهای فضایی انسان را به ستارهها میفرستند.
آیا اینها مثالهایی از تکنولوژی مدرن و پیشرفته است؟ و یا اینکه شواهدی داریم که نشان دهد این دستاوردهای باور نکردنی از هزاران سال پیش در زمین وجود داشتهاند؟
شما ناچار میشوید از خودتان بپرسید که: «آیا ما بخشی از قصه را جا انداختهایم؟» آیا انسان اولیه میتوانسته است دانش را فراتر از حتی زمان کنونی ما فرا گرفته باشد؟ و اگر چنین بوده است این دانش از کجا آمده؟
من فکر میکنم که مردم در زمانهای دور با موجوداتی غیر زمینی ملاقات کردهاند و آنها تکنولوژی علمی را به ما بخشیدهاند.
جواب این سوال که: «آیا فضاییها در گذشته به اینجا آمدهاند؟» حامل پاسخ «آری» بیشتری میشود.
میلیونها نفر در جهان بر این باورند که ما در گذشته با موجوداتی فضایی ملاقات داشتهایم. اگر این باور حقیقی باشد چه؟ آیا این «غریبههای فضایی» در شکل گرفتن تاریخ ما نقش داشتهاند؟ و اگر اینطور بوده باشد و رد پاهایی از آنها در مناظری ساده پنهان باشد چه؟ اگر این«شواهد» را بیابیم چه؟
«ساکارا» (سقاره)، مصر. بیست مایلی جنوب قاهره، هرم پلکانی مأوای فرعون معروف، «شاه جوزِر»، متعلق به بیش از ۴۰۰۰ سال پیش . قدیمیترین هِرم، از ۹۷ هِرم مصر. «ساکارا» (سقاره) همچنین به قدیمیترین گورستان مصر معروف است موسوم به: «شهر مردگان».
در همین نقطه بود که در ۱۸۹۱ باستانشناس فرانسوی گوری باستانی را گشود که «پادی ایمِن» در آن مدفون بود. متعلق به سیصد سال قبل از میلاد. در میان اشیای مختلف کشف شده یک مدل کوچک چوبی پیدا شد که به نظر شبیه پرندهای بود که در کنار یک کتیبه پاپیروسی قرار گرفته بود و روی آن نوشته شده بود: «میخواهم پرواز کنم». این مجسمه چوبی، بعدها به موزه مصر ارسال شد، جایی که مسئولین موزه آن را در کنار پرندههای مشابهی قرار دادند. این مدل بدون اینکه مورد توجه قرار گیرد همانجا باقی ماند تا اینکه در ۱۹۶۹، دکتر «خلیل مسیحا» متخصص مصرشناس، این مجموعه پرندهها را مورد آزمایش قرار داد و متوجه شد که چیزی بسیار متفاوت در مورد «پرنده سکارا» (سقاره) وجود دارد.
Dr. Uwe Apel
این خیلی جالب هست: چون از یک طرف کاملا باید شبیه پرنده باشد به خاطر اینکه دو تا چشم دارد و همینطور منقار معمولی یک پرنده. اما از طرف دیگر، کاملا واضح است که این بالها، بال یک پرنده نیست.
Dr. Algund Eenboom
در قسمت میانی در لبه بال، همانطور که میبینید، بال، کمی ضخیمتر هست، در این قسمت، بخش بالابرنده، مرتفعترین بخش است، و همه بال، تا انتهای آن کاملا نازک میشود و این بالها رو به پایین میروند؛ این یک مدل بسیار مدرن «ایروداینامیک» است.
Dr. Uwe Apel
نکته دیگر اینکه: پرندهها سُکان ندارند. یک پرنده نیازی به آن ندارد؛ به خاطر ساختار ایروداینامیک بدنش. بنابراین، این ایده به ذهن رسید که اینها پرنده محسوب نمیشوند، بلکه ماشینهای پرنده هستند و یا هواپیما.
آیا مصریان باستان قادر به پرواز بودهاند؟ در سال ۲۰۰۶ متخصص هوانوردی، «سایمِن سَندرسِن» مدلی از پرنده «ساکارا» (سقاره) را در اندازهای پنج برابر اندازه اصلی آن ساخت تا این امکان را به آزمایش گذارد.
Simon Sanderson
ما با سرعتی ثابت شروع میکنیم و به تدریج زاویه حمله باد را بالا میبریم و بعد، فشاری را که تولید میکند اندازه میگیریم. به این شکل، ما میتوانیم اطلاعاتی در باره چگونگی پرواز این وسیله کسب کنیم. در ده درجه، وزن و چهار برابر قدرت پرواز ایجاد میکنیم که در واقع حالا میتواند پرواز کند. این خیلی خوب هست.
Dr. Algund Eenboom
آزمایش نشان میدهد که پرنده سَکارا (سقاره) یک گلایدر پیشرفته بوده و این طرحی است که ما امروز استفاده میکنیم.
طی آزمایشات «سَندرسِن» این مطلب روشن شد که تنها چیزی که مانع پرواز پرنده سکارا (سقاره) میشود سکان ثابت عقب آن بود که نیاز به ایجاد تعادل داشت . آیا این امکان وجود دارد که «پرنده سکارا» (سقاره) اصلا واجد این اجزا بوده است؟
Dr. Uwe Apel
چیزی که گم شده، شبیه به یک بالابر است. اما اگر شما به این ترکیب دقت کنید به این تفسیر میرسید که چیزی شبیه به یک بالابر در این نقطه متصل بوده که در گذر زمان، مفقود شده .
مدل کامپیوتری نشان میدهد که پرنده سَکارا (سقاره) قطعا مخصوص پرواز بوده است. اما دراینجا مشکل دیگری هم ملاحظه میشود. پرتاب گلایدر. روش مدرن، نیازمند یک هواپیمای یدککش است که گلایدر را به هوا بکشد و سپس در زمان لازم و ارتفاع معین آن را رها کند. حال، چگونه مصریان باستان میتوانستهاند پرنده سَکارا (سقاره) را پرتاب کنند؟
Dr. Algund Eenboom
دانشمندان مصرشناس میگویند: چنین پرندهای میتوانسته با پرتابی منجنیقی نیروی محرکه بگیرد. و ما هم تا حدود زیادی با دانشمندان مصرشناس موافقیم.
ایده پرتاب منجنیقی از روی زمین هم راستایی معاصری دارد. بسیاری از دوستداران گلایدرهای امروزی از «طنابِ ارتجاعی» استفاده میکنند که هواپیمای بادیشان را به هوا پرتاب کنند، اما اگر «پرنده ساکارا» (سقاره) قادر به پرواز بوده باشد آیا مصریان باستان از چنین تکنولوژی بهرهمند بودهاند؟
Dr. Algund Eenboom
من فکر میکنم مردم در زمانهای باستان با موجوداتی غیرزمینی ملاقات داشتهاند و آنها بودهاند که فرهنگ و تکنولوژی علمی را برای توسعه زندگی ما بر روی زمین به ما بخشیدهاند تا از فرهنگ بدوی به فرهنگی پیشرفتهتر دست پیدا کنیم .
Dr. Uwe Apel
اگر فرهنگهای باستانی توان تولید ماشینی پرنده را داشتهاند، باید حتما بسیار پیشرفتهتر از آن چیزی بوده باشند که ما فکر میکنیم. این همه دیدگاه ما را در باره جوامع کهن تغییر میدهد.
Philip Coppens
این یک حقیقت هست که پیشینیان ما باهوشتر از آن اعتبارنامهای بودهاند که کتابهای تاریخی امروز ما به آنها میبخشند.
Graham Hancock
شما ناچار به این پرسش از خود خواهید شد که «آیا ما بخشی از تاریخ را جا انداختهایم؟» و صادقانه بگویم، من فکر میکنم که انداختهایم. من فکر میکنم که بخشی از تاریخ انسان به فراموشی سپرده شده؛ ما موجوداتی کم حافظه هستیم. حقیقتا به یاد نمیآوریم که «چه» و یا «که» هستیم.
Robert Bauval
من هنوز قانع نشدهام که شواهدی وجود دارند که از ایده «ملاقات فضاییها» پشتیبانی کند اما دلیلی هم وجود ندارد که این اتفاق نیفتاده باشد و من فکر میکنم بستن دریچه خود، به روی این امکان یک اشتباه است؛ بیشتر به این دلیل که بسیاری از غیر متعارفها وجود دارد که ما قادر به توضیح آنها نیستیم.
هفت هزار مایل دور از مصر، جنگلهایی انبوه و کوههایی صعبالعبور در کلمبیا با شمار بالایی از مکانهای باستانی در دل خود. بسیاری از جویندگان گنج معتقدند که شهر افسانهای طلا «اِل دورادو» در همینجا در نقطهای آرمیده در زیر سایهبان ضخیم درختان پنهان است. در حالیکه این کلانشهر افسانهای هرگز کشف نشده است. در اوایل قرن بیستم، دزدان مقبره، در جستجوهای خود در اطراف رودخانه «مَگدالینا» به گورستانی ۱۵۰۰ ساله برخورند که متعلق به تمدنی کلمبیایی موسوم به «تولیما» بود. در کنار همه اشیاء کشف شده، صدها مجسمه کوچک طلا به اندازههای دو تا سه اینچی نیز پیدا شد.
Giorgio A. Tsoukalos
بسیاری از آنها شبیه ماهی و حشرات هستند. اما به هر حال، از آن صدها شیء کشف شده، یک دوجین اشیایی پیدا شد که یک یادآوری باستانی از جتهای جنگنده امروزیست . شکلی مثلثی دارند، دم بالابرنده دارند، بخش تعادلی و بدنه هواپیما، و هیچکدام هیچ شباهتی به هیچ چیزی در طبیعت ندارند.
آیا این اشیاء طلایی میتوانند گواهی بر ملاقات «فضاییها» در گذشته باشند؟
Dr. Uwe Apel
یکی از این اشیاء، نوعی بال کج شده را نشان میدهد. درست شبیه مدل هواپیماهای امروزی، که وقتی آن را با چیزی مثل شاتل فضایی مقایسه میکنید میشود دید که اساس شکل اولیه بال آن بسیار شبیه است به شکل بال موشکهای پر سرعت ایروداینامیکِ شاتل.
Philip Coppens
هیچ حشرهای در دنیا وجود ندارد که چنین بالهایی در انتهای بدنش داشته باشد. حالا که شما امکان حشره بودن این اشیا را حذف میکنید، یادآور چیز دیگری میشود که در واقع، بله، به آنچه که شبیه است یک هواپیماست.
در سال ۱۹۹۷ متخصصین هوانوردی آلمان شامل «الگوند اینبوم» و «پیتر بلتینگ» با ساخت یک مدل قیاسی از «پرنده طلایی رپلیکا» تصمیم به یک اثبات دقیق گرفتند. این مدل کاملاً مجهز به دندههای فرود و موتور محرک بود .
Dr. Algund Eenboom
ترجیحا این مدل، ساده ساخته شد. چون نیازی نیست قطعات زیادی به آن اضافه کنیم. همان شکل اصلی بسیار ایدهآل است. همه چیز از قبل، توسط مردم ۲۰۰۰ سال پیش انجام شده بود.
Giorgio A. Tsoukalos
آنها حتی یک اینچ به آن اضافه یا از آن کم نکردند. فقط یک اندازه کوچک را به اندازهای بزرگ برگرداندند؛ بدون هیچ تغییری. منظورم این هست که خیلی هیجانانگیز است که کلمبیاییهای باستان میدانستند ایروداینامیک یعنی چه.
به محض پایان کار، مدل پرنده کنترل از راه دور، به حرکت در آمد. به انتهای مسیر رسید و پرواز کرد .
Philip Coppens
وقتی پرواز این وسیله را می بینید احساس میکنید که به نتیجه رسیدهاید.
Dr. Algund Eenboom
این یک آزمایش بسیار موفقیتآمیز بود که به ما نشان داد مردم باستان، چه بینقص، سیستم ایروداینامیک را طراحی کرده بودهاند. چیزی که به شما نشان میدهد این است که باید یک اتفاقی افتاده باشد. مطمئن نیستیم دقیقا چه اتفاقی اما میدانیم که قطعا اتفاقی افتاده است.
Philip Coppens
این حرکت، علمیست. این فقط فکر کردن نیست. این آدمها رفتند و مطمئن شدند و ثابت کردند. چیزی که من قادرم ببینم، هر کس دیگری هم میتواند ببیند که واقعیست. یک حقیقت محض. این شیء کوچک که در موزه قرار داده شده، میتواند پرواز کند.
Giorgio A. Tsoukalos
پس ما دو مثال از دو نقطه مختلف جهان داریم و هر دو مثال، ایروداینامیکی هستند و پرواز میکنند . حالا اگر بگویید همه اینها تصادفیست، باید بگویم که، حتی تصادفها هم بعد از اینهمه تکرار دیگر با عقل جور در نمیآیند.
Bill Birnes, PH.D
آیا ممکن است که مردم باستان موجوداتی مثل خدایان کهن یا در واقع فضانوردان دوران باستان را در حال پرواز با هواپیماهای پیشرفته خودشان دیده باشند؟
پاسخ به این پرسشها شاید در این اسناد تاریخی یافت شود که مسیرهای پرواز و ماشینهای پرنده و حتی جنگهای هوایی را در جزییاتی دقیق توضیح میدهند.
از بیش از ۵۰ سال پیش «نَسا» فضانوردانی را در راکتهای عظیم به فضا فرستاده است. این روش به سادگی توسط عدهای اینگونه بیان میشد: که یک نفر در ترقهای بزرگ بنشیند و فیوز آن روشن شود. اما توانایی سفر انسان به فضا، نیازمند سیستم نیروی محرکهای پیشرفتهتر از اینهاست. چندین روش تا کنون توسط « نَسا» بررسی شده است.
Robert H. Frisbee, PH.D
سیستمهای نیروی محرکه پیشرفتهای وجود دارند که فعالانه توسعه یافته و به وسیله «نَسا» و جستجوگران دیگری مورد مطالعه قرار گرفتهاند. یک نمونه عجیب آن استفاده از یک کمک-پرتابِ منجنیقی است. استفاده از تکنولوژی حرکتی در مغناطیس شناور قطار برای ساخت سورتمه مغناطیسی میتواند راکت را حمل کند، آن را به «ماک ۱» برساند و سپس راکت را از روی خود پرتاب کند.
در حالیکه این سیستم نیروی محرکه آینده، به نظر خارج از محدوده تصورات علمی میرسد، نظریه پردازان «غریبههای باستانی» بر این باورند که تمدنهای گذشته چنین تکنولوژی پیشرفتهای را در اختیار داشتهاند. آنها به افسانههایی کهن اشاره میکنند که در آن انسانهای فضایی سوار بر اژدها با نفسی آتشین به زمین فرود میآیند و نیز شبه ماشینهایی فلزی که اثباتی بر حضور موجودات فضاییست.
David Childress
از نظر من افسانهها و اسطورهها بر مبنای چیزی حقیقی شکل گرفتهاند و در حالیکه به «افسانه» تبدیل شدهاند و در شرح آنها در بسیاری موارد مبالغه شده است، اما هنوز هم در ذهن من هسته اصلی حقیقت این است که مردم واقعا در زمان باستان با فضاپیما پرواز میکردهاند (تصویر ۱۶)، درست همانطور که ما امروز این کار را میکنیم.
اما آیا این کشتیهای فضایی برای رسیدن به زمین از همان نوع نیروی محرکهای استفاده میکردهاند که ما امروز استفاده میکنیم؟ پاسخ شاید در عمق «شبه قاره هند» یافت شود.
هندوستان. بیش از ۱٫۱ بیلیون جمعیت، شهرهای مدرن و ساکنان روستاها که به صدها زبان مختلف تکلم میکنند و ادیانی متعدد و متفاوت از یکدیگر دارند. هندوستان به عنوان یکی از کهنترین تمدنهای جهان با قدمتی بیش از ۱۱۰۰۰ سال بر آورد شده است. همچنین اینجا موطن برخی از قدیمیترین اسناد تکنولوژیهای باستانیست (تصویر ۱۷). متن باستانی «سنسکریت» که به ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد باز میگردد، توضیحاتی متنوع اما واضح، از جزییات ماشینهای پرندهای میدهد به نام «ویمانا».
Dr. Algund Eenboom
ویماناها، هواپیمایی هستند که با موتور جت کار میکردهاند (تصویر ۱۸). این به نظر واقعی میآید به خاطر توضیحات رفتارهای مربوط به پرواز؛ «فیلهایی که با ترس فرار میکردند»، «علفهایی که به خاطر فشار زیاد پشت ویماناها به شدت تکان میخوردند» (تصویر ۱۹). پس ما میتوانیم بگوییم که این شرحی از یک کشتی فضاییست.
با اینکه اغلب باستانشناسان بر این باورند که متون توضیح ویمانا «اسطورهای» است اما بسیاری از اسناد، حاوی نقل قولهایی هستند که به نظر میرسد توضیحی در باره ماشینآلات و تکنولوژی است
David Childress
«ویمانیکا شاسترا» به مبحث فلزاتی که در هواپیما استفاده شده است میپردازد . در باره الکتریسیته و منبع انرژی صحبت میکند). در باره خلبانها و لباسهایی که باید میپوشیدهاند میگوید. در باره غذاهایی که میخوردهاند میگوید. حتی در باره سلاحهایی که در این فضاپیماها نگهداری میشده است میگوید.
Dr. Algund Eenboom
راهنمای پرواز ویماناها بسیار شبیه به راهنمای پروازیست که شما در پروازهای مدرن مسافربری و تجاری امروزی مشاهده میکنید. حتی وقتی وارد یک هواپیمای جت ارتشی هم میشوید، میبینید که آنها هم راهنمای پرواز دارند، زیرا برای یک خلبان ضروریست تا در باره هواپیمایی که قرار است با آن پرواز کند اطلاعاتی داشته باشد.
Michael Cremo
ما همچنین دریافتیم که این ویماناها میتوانستهاند با «ذهن» هدایت شوند و این تکنولوژیست که ارتشهای مدرن امروز جهان در آغاز توسعه آن هستند.
Dr. Steven M. Greer
حتی امروز با وجود پیشرفتی که ما فکر میکنیم واجد آن هستیم، هنوز هم تقریبا هر ظهوری از تمدن موجودات فضایی به نظر ما جادویی میرسد. وقتی به مرحله تکنولوژی سیستم الکترومغناطیس میرسد که رو در رو با فکری منسجم و منظم قرار میگیرد. و اینجاست که مردم به جایی میرسند که بگویند «من جا ماندم، دیگر نمیفهمم». اما من به آنها میگویم همینطور است ولی ناچارید که مرزهای خود را کمی بازتر کنید. وقتی میخواهید در باره یک «تمدن بین منظومهای» صحبت کنید.
«ویمانیکا شاسترا»، یا «دانش هوانوردی» میگوید که «ویمانا»ها از سیستم نیروی محرکهای استفاده میکردهاند که بر اساس ترکیبی از جایروسکوپ (ژیروسکوپ)، الکتریسیته و جیوه کار میکرده است (تصویر. آیا این ممکن است؟
David Childress
جیوه یک ماده غیر عادیست. جیوه یک فلز است. در عین حال مایع بوده و هادی الکتریسیته هم هست. کارهای غیر معمولی هست، که شما میتوانید با جیوه انجام بدهید. میتوانید آن را در دستگاه جایروسکوپ در بستهای بگذارید در حالیکه جیوه چرخان در آن را تحت شوک الکتریکی قرار میدهید. مطالعاتی متعدد در این باره توسط «نَسا» و دانشمندان دیگر به انجام رسیده و آنها دریافتهاند که میتوان خاصیت «شناور شدن» یا خاصیتهایی مثل «ضد جاذبه» و نور چرخان درخشان را نیز از آن به دست آورد.
«ویمانیکا شاسترا» میگوید «ویمانا»ها برق خود را از چندین جایروسکوپ در جعبهای سیل شده حاوی جیوه مایع، کسب میکردهاند.
Robert H. Frisbee, PH.D
این مثالی است از یک جایروسکوپ بچهها این چرخهای سنگین را حول محور مرکزی میچرخانید. جایروسکوپ میتواند کارهای عجیبی انجام بدهد، حتی غلبه بر جاذبه. و دلیل این اتفاق، استفاده از چیزیست که به آن «حرکت دورانی» یا «جنبش زاویهدار» میگوییم. این نیرو مایل است یک جهت معین را روی محور چرخان میله مرکزی، حفظ کند. اگر به میله مرکزی فشار بیاورید، مایل است به مسیر مستقیم خودش برگردد، به جهت اولیهاش. میخواهد که همان زاویه جنبش آنی را حفظ کند.
«جایروسکوپ» در همه جا مورد استفاده است، در هواپیماها، در فضاپیماها و در زیردریاییها. این وسیله به آنها کمک میکند تا وضعیت خود را بر اساس نقطه مبداء تعیین کنند. همچنین از آن برای یافتن اندازه «سرعت سیر» و یا حتی جهتیابی وسیله نقلیه فضایی هم استفاده میشود.
یکی از متون کتاب، در باره چرخش جیوه و ایجاد نوعی باد یا اسب بادی صحبت میکند. این میتواند همان چیزی باشد که ما به آن «انرژی ذخیره چرخ پرواز» میگوییم که در آن، یک صفحه چرخان دارید که به آهستگی از آن انرژی استخراج میکنید . این میتواند جیوه باشد که میتواند پروانه کشتی یا هواپیما یا سیستم چرخ پروانهای را به راه بیندازد که در «هاورکرَفت» هم همان را داریم. جیوه در این زمینه بسیار مناسب است زیرا از چگالی بالایی برخوردار است و میتوان اندازه کمی از آن را برای برق دستگاه استفاده کرد که این همیشه برای ساخت هواپیما خوب است.
ستم «انرژی ذخیره چرخ پرواز» اما به سرعت، انرژی مصرف میکند. در زمان جهتیابی در فضا اندازه آن باید حتما بسیار بزرگ باشد. این سیستم برای استفاده در کمپانیهای برق، جهت همترازی مناسب است. انرژی را در زمانی که به آن نیاز ندارید ذخیره میکنید و زمانی که به آن نیاز دارید از آن استفاده میکنید. اما این تجهیزات روی زمین قرار دارند. برای در اختیار داشتن چیزی سبک وزن، به اندازهای که قادر به پرواز باشد، هنوز روشن نیست که دقیقا چه ابزار عملی مناسب است. حال، شاید گروهی میخواهند چیزی را توضیح دهند که به نظرشان، به نوعی شبیه به همین است اما شاید جیوه نباشد. شاید یک نوع فلز مایع دیگر بوده.
Dr. Algund Eenboom
حلقه مولدی جیوه احتمالا در ترجمه و تفسیر درست از آب در نیاید چرا که حرکت گردابی، خیلی مناسب موتور جت نیست.
Dr. Steven M. Greer
موضوع چگونگی سفر در این تمدنها با سرعت نور، یک سوال اساسی است. یک موضوع علمی از مسائلی که برای هزاران سال مورد مطالعه بوده و در «ویدا» (کتاب مقدس هند باستان) وجود دارد. در روش آموزش «ویدا» و یا سایر آموزشهای باستانی دیگر وجود دارد .
اما اگر «ویمانا» وجود داشته است آیا میتواند ثابت کند که حمل و نقل شبکه جهانی در هزاران سال قبل پیش از «کلمبوس» وجود داشته است؟ پاسخ این سوال ممکن است در قله کوههایی در اطراف «مکزیکو سیتی» یافت شود.
در قرن ۲۱ روش حمل و نقل و ارتباطات به شیوه مدرن جهان را به گونهای به هم متصل کرده است که هرگز پیش از این نبوده. تولیدات یا ایدههای نو، بدون در نظر گرفتن اینکه در کجا تولید شده اند، حتی در دور دستترین کشورهای دنیا پراکنده میشوند.یک قطعه موسیقی «هیپ هاپ» تولید شده در «بروکلین»، ممکن است در «توکیو» سر و صدا کند، پیش از اینکه حتی در «منهتن» شنیده شده باشد. این جابجایی ارتباطات فرهنگی در سراسر دنیا اتفاق میافتند اما آیا این یک اتفاق تازه است؟
اکثر باستانشناسان بر این باورند که تمدنهای کهن مثل آن دسته که در جزایر پَسیفیک، آسیا، و جنوب آمریکا کشف شدند ، مستقل از یکدیگر رشد و توسعه یافتند. اما تئوریسینهای «غریبههای فضایی» معتقدند شباهتهای سبک معماری و باورهای مشابهی که در این فرهنگها یافت شده، نشان میدهد که یک راه ارتباطی داد و ستدی شاید آنها را به یکدیگر متصل میکرده است.
David Childress
درست به همان شکل که ما در همه نقاط دنیا فرودگاه داریم، در زمان باستان نیز با وجود «ویمانا»ها میتوانسته «آشیانه» برای هواپیماها و «فرودگاه» برای به زمین نشستنشان، وجود داشته باشد و آن فرودگاهها میتوانستهاند در مکانهایی استراتژیک در سراسر جهان پراکنده بوده باشند. و این دقیقا همان چیزیست که ما در نقاط دور افتاده میتوانیم ببینیم .
آیا مجموعه خطوط سطح زمین در صحرای «نازکا» در «پرو» یا فلات اسرارآمیز بالای دره «اوهاکا» درمکزیکو میتوانند نشانهای از سیستم راههای حمل و نقل هوایی باشند؟
David Childress
یکی از غیر معمولترین سازههای معماری در «مکزیکو» مکانیست به نام «مانتی آلبان». در اینجا کوههایی وجود دارد که قله آنها کاملا بریده شده و سطحی کاملا صاف و مسطح دارند. همچنین، شهری سنگی در آنجا وجود دارد که که بسیار قدیمیست. این مجموعه احتمالا میتوانسته نوعی فرودگاه «ویمانا» بوده باشد .
Dr. Algund Eenboom
«ویمانا»ها میتوانند حقله گمشده در یک فرهنگ باشند زیرا زمان کوتاهی برای پرواز از یک سوی جهان به سوی دیگر داشتهاند.
افسانههای سفرهای هوایی همچنین در آفریقای باستان و نیز در خاورمیانه یافت شده است. بر اساس «کِبرا ناگاست»، کتاب مقدس حبشیها (اتیوپین) که در زمانی بین قرون دوم و پنجم پس از میلاد نوشته شده است، ملکه «شیبا» (سبا) قالی پرندهای از «سلیمان» پادشاه اسراییل به عنوان هدیه دریافت کرده است.
Giorgio A. Tsoukalos
«کِبرا ناگاست» یکی از مهمترین متون مقدس است که تا به حال در باره آن نشنیدهاید. «کِبرا ناگاست»، یعنی «کتاب شاهان» که مقدسترین کتاب حبشیهاست. در این کتاب، در باره «شاه سلیمان» توضیح داده شده که دسترسی به نوعی ماشین پرنده داشته است و «قالی پرنده» در این نقطه از زمین، استفادهای وافر داشته. سوال من این است: آیا این واقعا یک قالی پرنده بوده؟ یا اینکه تعبیریست از نوعی ماشین پرنده؟
این همان نسخه اصلی «ارابه خدایان» است که «اریک وان دانیکِن» در باره آن گفته است. قالیچههای جادویی پرنده در قصههای شب عربی روایاتی از «شاه سلیمان» در خاورمیانه وجود دارد که او مالک کشتیهای پرندهای بوده است که با آنها به نقاط مختلفی در خاورمیانه پرواز میکرده . کوههایی معین که معروف به کوههای سلیمان هستند . اینها میتوانند فرودگاههایی دقیق بوده باشند برای «ویمانا»ها. «نیکلاس رورک» جستجوگر مشهور آمریکایی روسی تبار که در ۱۹۲۰ سراسر آسیای مرکزی و تبت را زیر پا گذاشت، اعلام کرد که داستانهایی از «شاه سلیمان» در میان تبتیها نیز رواج دارد که با ماشین پرنده خود به «تبت» میرفته است .
«کبرا ناگاست» همچنین شرح میدهد که چگونه «شاه سلیمان» از هواپیماهای خود برای تهیه نقشه جهان استفاده میکرده است. اما آیا همه اینها میتوانند به نقشههای باستانی که برخی به موجودات فضایی نسبت میدهند مربوط باشد؟
Graham Hancock
بعضی از این نقشهها دنیا را به شکلی نشان میدهند که امروز آنگونه نیست. بلکه به گونهای است که در پیش از آخرین عصر یخبندان بوده است و توضیح این امر بسیار دشوار است. هر کسی در باره نقشه جهان «پیری رییس» شنیده است اما شاید همه در باره نقشه «اورنتیس فینی» یا نقشه «مرکاتور» نشنیده باشند که در آن «آنتارک تیکا» را با جزئیات دقیق در صدها سال پیش از اینکه حتی کشف شده باشد، توصیف کرده.
یکی از مهمترین داستانهای مرجع هواپیماهای باستانی در جایی غیر منتظره کشف شد؛ «انجیل». در سوره «حزقیل»، این پیامبر ارابهای را شرح میدهد که چرخهایی در درون هم داشته و از فرشتهها انرژی میگرفته است. با اینکه انجیلشناسان معتقدند که «حزقیل» به شکلی سمبلیک در باره وحشتزده کردن دشمنانی که قصد اسراییل کرده بودند، صحبت میکند، اما آیا این میتواند مثالی دیگر از ملاقات فضاییها و اثباتی باشد بر وجود هواپیماهای باستانی؟
Jonathan Young, PH.D
در داستان تخت پرنده «حزقیل» این وسیله پرنده به نظر هیچ مفهومی از نیروی محرکه در خود ندارد و اگر ما به لغت «فرشته» که معرف «انرژی الهی» است توجه کنیم، به نظر میرسد که بیشتر یک فضاپیما باشد چون در آن همانند فرشتههایی در حال حرکت هستند. این به نظر توضیح «شعله» میرسد. شبیه نیروی محرکه است. برخی از اینها شبیه چرخ هستند که به نظر بشقابهای پرنده میرسند.
Giorgio A. Tsoukalos
پیشینیان ما احمق نبودند. «حزقیل» چیزی دیده و در نظر او به قدری هراسآور بوده، که وادارش کرده به زانو بیفتد. سپس جدای از شکوه «خدا»، موجوداتی در لباسهایی درخشان که به فلز میماند، جلو میآیند و به حزقیل میگویند: بسیار خوب دوست عزیز، ما به اینجا رساندیمت. «حالا میخواهیم این ساختمان یا این بنا را اندازه بگیری» و «حزقیل» میپرسد: چرا باید چنین کاری کنم؟ موجود به او میگوید که: «اصلا ما به این دلیل تو را به اینجا آوردیم» و بعد از این، شما ۴۰ صفحه در بخش دوم سوره حزقیل دارید که اندازهگیری در پی اندازهگیری است. از این ساختمان عظیم که بارگاه خدا بر آن فرود آمده.
در اوایل ۱۹۷۰ دانشمند «نَسا»، «جوزف بلومریخ» آنچه را حزقیل شاهد آن بود به عنوان یک کشتی فضایی نپذیرفت.
Giorgio A. Tsoukalos
جوزف بلومریخ استاد دانش راکت است. او روی«پروژه ماه» نَسا کار کرده و از نگاه یک مهندس راکت به آنچه که در اولین بخش از سوره حزقیل آمده، توجه کرد. پس از سپری کردن ماههای متوالی جستجو «جوزف بلومریخ» به این نتیجه رسید که آنچه که «حزقیل» شاهد آن بوده حقیقتا نوعی فضاپیما است.
«جوزف بلومریخ» کتابی نوشت به نام «کشتی فضایی حزقیل» (Spaceship of Ezekiel). چند سال پس از آن یک مهندس ساختمان به نام «هانس هربرت بایر» طرحی اوزلید از بخش دوم «سوره حزقیل» تهیه کرد. همان قسمتی که در آن به «حزقیل» گفته شد تا بنای بدون سقفی برای ارابههای پرنده بسازد
Giorgio A. Tsoukalos
کشتی فضایی «حزقیل» کاملا در قلعهای که «هانس هربرت» شبیهسازی کرده بود، جای گرفت . بنابراین، آنچه که ما در اینجا داریم اثبات نظریه است، با دلیل.! ما مهندسی مکانیک نسا و مهندسی ساختمان نسا را در کنار هم داریم. آنها از کار هم بیخبر بودند ولی هر دو قطعه به هم میخورند. درست مثل قطعات پازل (تصویر ۶۱). در هر محکمه قانونی، این شاهدی است که میتوان به آن استناد کرد.
Graham Hancock
من فکر میکنم دانشمندان، با نظریه تمدن گم شده راحت نیستند چون به طور خلاصه باید بگویم که شواهد آن بسیار مبهم است. اینگونه نیست که به محض مواجه شدن با آن، کاملا روشن و آشکار باشد. و… نتیجه اینکه علم به این ایده روی خوش نشان نمیدهد. برای اینکه کاملا پذیرفته شود، به شواهد بسیار بیشتری نیاز خواهد بود.
Giorgio A. Tsoukalos
خدایی که من به آن باور دارم، نیازی به وسیله نقلیهای که او را از نقطه «آ» به نقطه «ب» ببرد ندارد. هر آنچه که در متون کهن شرح داده شده است، «خدا» نبوده، بلکه سوء برداشتی از موجودات فضایی حقیقی بوده که پیشینیان ما تفسیری معنوی و فوق طبیعی برای آن اتخاذ کردهاند. و چرا؟ به دلیل عدم درک تکنولوژی. و این همان سر نخ پنهانی است که در باره همه تئوریهای فضانوردان باستان صدق میکند.
اما در حالیکه متون کهن، رد پاهایی سردرگم کننده در باره گذشته به ما ارائه میدهند، در عوض، شواهد فیزیکی، حتی تصویر روشنتری را برایمان نقش میزنند. اما آیا دانش مدرن سرانجام ایده فضانوردان باستانی را تایید میکند؟
Robert H. Frisbee, PH.D
آیا تمدنهای باستانی در روی زمین به تکنولوژی دسترسی داشتهاند؟ البته به نظر میرسد که به هر حال، یک اتفاقاتی افتاده.
در بزرگترین بناهای ساختمانی و معادن امروزی ماشینهای عظیم حفاری مشغول کندن و بریدن و حمل سنگ هستند. این ساختههای دست بشر، سازندههای خود را جا میگذارند و کار هزاران انسان را با تکنولوژی هیدرولیک مدرن، به انجام میرسانند. بدون چنین تجهیزاتی، ساختمانسازها هرگز نمیتوانستند آسمانخراشهای مدرن بسازند.
همانطور که هزاران سال پیش نیز، تمدنهای کهن وقتی بناها و معابد خود را با سنگهای عظیم بنا میکردند، همین کار را انجام میدادند. این بلوکهای عظیم با وزن یک صد تن حتی برای مهندسان امروزی نیز زورآزمایی بزرگیست.
هزاران سال پیش نیزمردم، آنها را از صخرههای یکپارچه بریدهاند. مایلها حملشان کردهاند و سپس آنها را بلند کرده و دقیق در جای خود گذاشتهاند. اما چگونه؟ آیا این بلوکهای سنگی عظیم را با چکش کندهاند؟ با اسکنه تراشیدهاند؟ و با سیمهای مسی کشیدهاند؟ همانطور که اکثر باستانشانان به آن معتقدند؟! آیا آنها میتوانستهاند این قطعات را برداشته و حمل کرده باشند بدون اینکه از هیچ سیستم کششی و یا چرخ استفاده کرده باشند؟ یا اینکه تمدنهای باستانی تکنولوژی پیشرفتهای در اختیار داشتهاند که از آن زمان مفقود شده و از چشم علم پنهان مانده است؟
Robert Bauval
در «جیزه» شما تنها هرمها را ندارید. منشاء هرمها به جایی ختم میشود که مصرشناسان به آن میگویند «دره معابد». احتیاجی به یک مهندس راکت نیست تا وقتیکه به آنجا میرسید دریابید که یک چیزی اینجا جور در نمیآید. در حالیکه «اهرام» با بلوکهایی به وزن دو تا سه تُن ساخته شدهاند، این معابد که کمی با اهرام قابل مقایسه هستند، متشکل از بلوکهایی به وزن یکصد تن و برخی حتی دویست تُن هستند. اجازه بدهید به شما بگویم که یکصد تن بلوک یعنی چه. اگر شما یکصد ماشین سواری را بردارید و به هم پرس کنید، یکی از این بلوکها ایجاد میشود. اولا چگونگی حمل این بلوکها را که ندیده بگیریم، مطلب این است که چرا آنها خواستهاند از بلوکهای یکصد تنی استفاده کنند؟ این اصلا با عقل جور نیست .
David Childress
هیچ دلیلی برای آنها نمیتوانسته وجود داشته باشد که بخواهند بلوکهای گرانیتی را در سایز تریلی بسازند. این مثل این است که بگوییم: بسیار خوب بیایید کاری انجام دهیم؛ اما کاری کنیم که تا آنجا که ممکن است سخت باشد.
Giorgio A. Tsoukalos
دلیل قانع شدن من در باره به کار رفتن تکنولوژی پیشرفته در ساخت این صخرهها این است که اگر ما امروز به یک معدن سنگ برویم و به سایز ماشینآلاتی که به منظور مشابهی به کار میروند، نگاهی بیندازیم میبینیم که این ماشینها بسیار عظیمالجثه هستند.
باورمندان به تئوری «غریبههای فضایی»، معتقد به این نیستند که فضاییها این بناهای حیرتآور را ساختهاند، بلکه معتقدند که آنها نوعی ابزار تکنیکی که قابل استفاده باشد را در اختیار پیشینیان ما نهادهاند . مهندس متخصص، «کریس دان» دهها سال را به مطالعه ابزار به کار رفته توسط مصریهای باستان پرداخته است.
Christopher Dunn
ما بطور عمومی توسط مصرشناسان به این باور رسیدهایم که مصریان باستان ابزاری ساده داشتهاند. هر روز سر کار میرفتهاند و از توپهای سنگی و اسکنههای مسی یا تیوبهای مسی استفاده میکردند و با سمباده در دایورایت و گرانیت، سختترین سنگهای زمین، سوراخ ایجاد میکردهاند. و آنچه که من در طی سالها جمعآوری کردهام، اطلاعاتیست که در واقع در تضاد با تصور ابزار ساده است .
در مصر، «دان» توانست مکانهایی باستانی را برای اولین بار مورد مطالعه قرار دهد. آنچه که او به آن دست یافت هم یک انقلاب بود و هم جنجال برانگیز.
اگر شما نگاهی به فلات «جیزه» و سنگهایی بیندازید که در واقع در «هرم بزرگ» و «هرم کَفرع» و «مِنکارا»جای گرفتهاند، میبینید که دو و نیم میلیون بلوک سنگی تنها در «هرم بزرگ» به کار رفته. آنها باید روش موثری برای بریدن سنگها میداشتهاند تا بتوانند آنها را به اندازه ببرند و در جای خود بگذارند. باید کسی بوده باشد که آنجا بایستد و بگوید: بسیار خوب! من حالا یک بلوک به این سایز لازم دارم و دیگران این بلوک را در چنان سایزی فورا به او رسانده باشند .
در حال جستجو پیرامون چندین مایل اطراف «جیزه» در «ابو رواش» ، «دان» از روی بریدگی عمیقی در یک بلوک گرانیت با یک رد پا مواجه شد.
وقتی من برای اولین بار دیدمش، اصلا نمیتوانستم بفهمم که به چه کاری میآید. تنها بعد از روزهای متوالی چیدمانهای متعدد و گاهی بیدار شدن ساعت ۳ صبح، خاراندن سر و فکر کردن به این که: آخر اینها چگونه آن را بریدهاند؟ بالاخره دریافتم که تنها راهی که آنها در واقع میتوانستهاند آن را ببرند، ارهای بوده که ۳۵ فوت ضخامت داشته باشد .
ایده اینکه مصریان باستان از ارهای غولپیکر استفاده کرده باشند، مقاومت اغلب باستانشناسان را بیشتر برانگیخت. اما «دان» قانع شده بود.
به عنوان یک مهندس قدیمی، من به دنبال علامتهای ابزاری هستم. هر جا بروم به دنبال همانها میگردم و البته متهم به این اصطلاح هستم که وقتی به قصد جستجوی چیزی بروی، احتمالا آن را مییابی. چرا که به موضوع از فیلترهای به خصوصی نگاه میکنی. این را قبول دارم، موافقم. اما سوال این است که چرا باید این علامت وجود داشته باشد؟ رد ماشین کاملا در اینجا برای من واضح است. اما در آن زمان هیچ ماشینی وجود نداشته. خوب من چه کنم؟ من تنها به دنبال رد به جا مانده از ماشینآلات هستم و آنها همه جا هستند. روی مجسمهها میتوانید پیدایشان کنید. میتوانید آنها را منحصراً در موزه «لاکزار» بیابید، به نظر میرسد که نوعی نشانهگذاری در کنار نشیمنگاه «آمون» در محل برخورد با نیمکت وجود دارد که یک بریدگی هم در زیر آن دیده میشود. یک لغزش ابزار. بنابراین باید ابزاری بوده باشد که اینهمه کار آمد بوده است.
«دان» همچنین بر این باور است که گود شدگیهای بزرگ روی زمین در «جیزه» چنانکه اغلب باستانشناسان به آن معتقدند جایگاه «قایق» نیست بلکه جای استقرار «ارّه» ۳۵ فوتی است.
به فکر من رسیده بود که آنها در واقع جایگاه اره هستند. ارهها در این جایگاهها نصب میشدهاند و آنها بلوکها را از روی اره عبور میدادهاند، پیش از اینکه در «هرم بزرگ» نصب شوند .
معمای دیگر این است که چگونه میلونها سنگ برداشته شده و به دقت در جای خود نهاده شدهاند.
Philip Coppens
چیزی که در ساختمانسازی مدرن قابل مشاهده است این که در ساخت یک بنای بزرگ، نیاز به این دارید که ابزاری بزرگ بسازید تا به ساخت بنای بلند شما کمک کند .این چیزیست که باستانشناسی هرگز به آن اشاره نکرده.
سه تا از بزرگترین سنگهای ساخت دست بشر در جهان در «معبد ژوپیتر» در «بعلبک» لبنان یافت شده است. هر کدام وزنی معادل ۱۰۰۰ تن و یا دو میلیون پاوند دارند (تصویر ۹۰). معدن نزدیک به این منطقه حاوی سنگهایی حتی بزرگتر از این است که به سنگهای حامله معروفند. بلوک غول پیکر مستطیل شکل، وزن غیر قابل باوری معادل ۱۲۰۰ تن دارد . حرکت دادن آن در دنیای امروز، نیازمند قدرت ۲۱ جرثقیل سنگین است .
Peter Palutikof
در صنعت ساختمانسازی اگر یک پروژه به خصوص در جایی در حال ساخت باشد، به طور اخص در منطقهای کوهستانی، چگونه میتوان چنین ابزار، ماشینها و جرثقیلهایی را به آنجا حمل کرد؟ اینها بسیار سنگین هستند و واقعا غیرممکن است بتوان آنها را به محل برد.
Roger Hopkins
این سنگ، متعلق به پروژهای در «پالم اسپرینگز» است (تصویر ۹۳). جایی که بزرگترین دستگاههای حفاری را میتوان به راحتی اجاره کرد. .آنها برای بار کردن سنگ بر روی ماشین باربری دچار مشکل بودند. این سنگ به راحتی پنج تُن یا ده هزار پاوند وزن دارد. اندازهای کوچک در دنیای سنگها، اما نهایت کاری است که با ماشینهای مدرن از عهده ما بر میآید.
Robert Bauval
ما باید فرض کنیم مردمی که اهرام را ساختهاند چرخ نداشتهاند و هیچ وسیله کششی و آهن هم در اختیار نداشتهاند. در واقع آنها هیچ نداشتهاند به غیر از قدرت فوقالعاده انسانی و تکههای ریسمان. این گفته با شواهد جور در نمیآید.
Roger Hopkins
من عملکرد «کششی» را در مصر علیا انجام دادهام. هزاران نفر در این پروژه و در بخشهای مختلف آن همکاری داشتهاند تا قطعه سنگهای بسیار شکننده را نه با وزنهای هزاران تنی، بلکه در صدها تُن جابجا کنند. بله میتوانید از ریسمان استفاده کنید اما ناچارید از ماشینآلات دیگری هم بهره ببرید.
اما اگر تمدنهای باستان تجهیزات مکانیکی مدرن در اختیار نداشتهاند، چگونه سنگهای مگا تُنی را جابجا و بلند کردهاند؟ برخی بر این باورند که این مردم از تکنولوژی پیشرفتهای که فضاییها در اختیارشان نهاده بودند، بهره بردهاند.
David Childress
باید از خودتان بپرسید که چرا آنها میخواستهاند سعی کنند کاری را به انجام برسانند که به شکلی باور نکردنی، مشکل بوده؟ پاسخ به چرایی این کار این خواهد بود که به نوعی، این کار برای آنها چندان هم مشکل نبوده. کار آسانی بوده.
Giorgio A. Tsoukalos
توضیح فشردهای از اینکه چگونه این سنگهای عظیم از معدن به محل ساخت رسیدهاند، وجود دارد. کارفرماهای سازنده، توانایی استفاده از نوعی عنصر سفید رنگ را داشتهاند که روی سنگ میپاشیدهاند، روی آن سوار میشدند و بلوک سنگی را هل میدادهاند، به طوری که شش فوت به جلو رانده میشد، درست مثل اینکه جادو کرده باشید. اما آیا این بلوکها واقعا با جادو جابجا شدهاند؟ البته که نه، نوعی تکنولوژی در این میان به کار رفته.
David Childress
این بخشی از نتیجه گیریست. برای اینکه بتوان واقعا حجم عظیمی از سنگ را به این شکل جابجا کرد باید شناورشان میکردهاند، به زبانی دیگر به بیوزنی میرسیدند و سپس آن را در هوا حرکت میدادند؛ با نوعی وسیله که میتوانسته حتی یک ماشین دستی باشد. مثل سلاح پرتویی.
روش انسانهای باستان برای حرکت دادن بلوکهای بزرگ فقط یکی از معماهاست. معمای مهمتر چگونگی تراش دادن این سنگهاست. چگونه یک تمدن ما قبل تاریخ، چنین نقشهای پیچیده ای را در گرانیت سخت ایجاد کرده است؟
«پالم اسپرینگز»، کلیفرنیا. استاد سنگتراش و مجسمه ساز «راجر هاپکینز» ابزار پیشرفته گوناگونی را در برش و شکل دادن به سنگهای سخت به کار میبرد. ابزار پرقدرتی مثل سیمهای الماسه و صیقل دهندههایی که به او این امکان را میدهند تا هنری مدرن از بلوک گرانیت غولپیکری بسازد که از معادن منطقه به دست میآید. اما هنوز هم با وجود در دست داشتن ابزاری با تکنولوژی بالا، «هاپکینز» نمیتواند آنچه را که تمدنهای کهن در هزاران سال پیش به انجام رساندهاند، تکرار کند. آیا روشهای مهندسی پیشرفته میتواند اسلحه دودزایی باشد که ثابت میکند انسان از کمک موجودات فضایی بهرهمند بوده است؟
Roger Hopkins
ظرافت بعضی از این کارهایی که من دیدهام، باور نکردنیست. میتوان آن را با دست به انجام رساند اما برای انجام آن به زمانی غیر قابل تصور نیاز است. به علاوه، شما نیازمند سالها تجربه خواهید بود تا قادر باشید آن را درست از کار در آورید .
Giorgio A. Tsoukalos
از نظر من، ملموسترین قطعه شاهد مدعای ما ،مبنی بر امکان تکنولوژی موجودات فضایی زمانیست که ما به تکنیک برش سنگ در زمان باستان نگاه میکنیم. زیرا به طور مثال حتی خود ما امروز نمیتوانیم آنچه را که منتسب به دستاورد تراشکاری پیشینیان ما هست تکرار کنیم.
«پوما پونکو» مجموعه بزرگی از معابد است که در فلاتهای مرتفع «بولیویا» واقع شده است. اغلب باستانشناسان، این منطقه را متعلق به دویست سال پیش از میلاد میدانند. مردم منطقه نه زبان نوشتاری داشتهاند، و نه چرخ، اما به شکلی توانستهاند یکی از بغرنجترین ساختارها را بنا کنند. نظریهپردازان غریبههای باستانی، «پوما پونکو» را دلیلی روشن از تجلی موجودات فضایی میدانند.
خرابه هایی که ما در «پوما پونکو» میبینیم در یک کلام، غیر عادی است. «پوما پونکو» منطق را به مبارزه میطلبد.
Philip Coppens
جذابیت «پوما پونکو» تنها این نیست که سنگهایی تک به تک و به شکلی بینقص در کنار هم گذاشته شده باشند بلکه این واقعیت است که سنگها طراحی شگرفی دارند که نیازمند استفاده از علم ریاضی هستند که بسیار بسیار فراتر از آن چیزی است که ما در حال حاضر از آن بهرهوریم. در عین حال به شکلی در گذشته، کسی آن را ساخته است. به منظوری به خصوص، و به روشی که حتی برنامههای کامپیوتری امروز نیز به این نتیجه میرسند که این چگونه ممکن است؟
Giorgio A. Tsoukalos
در ارتفاعات بولیوی، در«پوما پونکو» هستیم. بعضی از این بلوکها هر کدام ۴۰ تا ۵۰ تُن وزن دارند. چه دارید که در این باره به ما بگویید؟
Roger Hopkins
آنها توانایی برش سنگ را به شکل بسیار دقیق از ۵۰۰۰ سال پیش داشتهاند. میخواهم بگویم که این تقریبا باور نکردنیست. این برشهای مسطحی که اینجا هست واقعا تحسین برانگیز است و بعضی از برشهای ظریفتر، ببینید، مثل این که اینجاست . همه این برشهای داخلی کاری بسیار دشوار است. میخواهم بگویم که حتی برای ما هم با تجهیزاتمان کاری دشوار است که چنین ظرافتی را ایجاد کنیم
Giorgio A. Tsoukalos
بیایید کمی در باره درون قالبها صحبت کنیم.
Roger Hopkins
اوه. میترسیدم که چنین سوالی را به گردنم بگذارید. این کار، یک کار بسیار شاق است. یعنی اگر ما بخواهیم چنین کاری را امروز انجام دهیم باید از ماشینهای «سی ان سی» که با کامپیوتر هدایت میشوند استفاده کنیم که قلم الماسه دارد و در آن قالبی داریم که کامپیوتر همان را الگوبرداری میکند. حتی آن موقع هم ممکن است به این دقت از آب در نیاید.
Giorgio A. Tsoukalos
حتی با اینکه شما میتوانید بگویید که کاملا واضح است، این قسمت شکسته شده اما در هیچ کجای این کار، هیچ عیب و ایرادی نمیبینید . مثل این است که… اوه ضمنا وقتی شما اینجا هستید، اگر انگشتتان را روی این لبهها بکشید، و کمی انگشتتان را روی لبه فشار بدهید، انگشتتان را میبرید، از بس که این لبهها تیز هستند
اما مردم باستان از کجا توانستهاند چنین تکنولوژی را ایجاد کنند؟ آیا این واقعا ممکن است که موجودات فضایی روشهای معماری و ابزار آن را فراهم کرده باشند؟
Michael Dunn
من وقتی این بلوکها را دیدم، واقعا فکر نمیکردم که بریده شده باشند. اولین چیزی که در واقع به ذهنم رسید، این بود که اینها بسیار شبیه به بافت بلوکی سیستم «فرنک لوید رایت» است که در ساخت بناها در کلیفرنیا در اوایل ۱۹۲۰ استفاده کرد. آنچه که او انجام داد این بود که بتن را در قالب ریخت.
Giorgio A. Tsoukalos
در حقیقت افسانههای کهن «اینکاها» میگوید که آنها قادر به نرم کردن سنگ بودهاند. در «ساکسای هُوامان» برای مثال ما این بلوکهای سنگی غولپیکر را داریم . دیوارهای سنگی غولپیکر که به نظر میرسد ذوب شدهاند، در جای خود قرار گرفتهاند و سپس سنگ دوباره سفت شده است.
چند صد مایلی شمال «پوما پونکو» منطقه «ماچو پیچو» در بالای رشته کوههای «آند» در پرو قرار گرفته است (تصویر ۱۲۹). ساخته شده توسط «اینکاها» در قرن پانزدهم. این قلعه سنگی پس از یک صد سال، ناگهان متروکه شد. «ماچو پیچو» نیز همانند «پوما پونکو» نشانههایی از شواهد معماری و امکان سنگهای قالبی دارد.
Michael Dunn
من نمیتوانم کمکی کنم اما نظرم این است که هر کسی که پشت این ماجرا بوده است از اول تا به آخر فکر آن را کرده است. آنها سنگها را حفاری نکردند که بعد گفته باشند حالا چطور باید اینها را جابجا کنیم؟ آنها از همان اول تا به انتهای کار میدانستهاند که چه کارهایی باید انجام شود. با هر تکنیک و یا تکنولوژی که به کار بردهاند، این برایشان مسئله مهمی نبوده است. در این صنعت امروزه نوعی قانون وجود دارد که میگوید: «هر قدر میتوانی سادهاش کن».
بر اساس تجربه، «مایک دان» بر این باور است که سادهترین راه برای ساخت دیوارهای محکم «ماچو پیچو» میتوانسته حمل صخرههای کوچک به منطقه و ذوب کردن آنها و نیز، استفاده از قالب، برای اندازه و شکل مطلوب بوده باشد.
این میتوانسته بسیاری از مشکلات ساخت این دیوار را حل کند. اول از همه، شما شکل مورد نظر را دارید؛ همه در یک اندازه. پس میتوانید تضمین کنید که کاملا به هم چفت میشوند، که اگر صنعتگرانی متفاوت آنها را بریده باشند، چنین نخواهد بود .
Roger Hopkins
ذوب کردن سنگها و ریختن آنها در جای خود حرارتی غیر قابل تصور نیاز دارد؛ تنها برای ذوب سنگ، من یک مشعل ذوب سنگ دارم که گاهی برای شکل دادن به گرانیت از آن استفاده میکنم و باید بگویم که حرارتی بالغ بر سه هزار درجه تولید میکند. سه هزار درجه! این حرارت بسیار بالاییست.
Michael Dunn
وقتی بر میگردیم به زمان باستان و تکنولوژی را میبینیم که آنها در واقع نباید میداشتهاند، تنها دو امکان باقی می ماند: یا خدا این کار را انجام داده، که ما واقعا هیچ فکر نمیکنیم این اتفاق افتاده باشد، و یا اینکه نوعی تمدن پیشرفته از سیارهای دیگر آمده و به آنها نشان داده که چگونه آن را انجام دهند. بعد هم وسایل و ابزار خود را برداشته و رفتهاند .
Giorgio A. Tsoukalos
در پشت این ماجرا این مطلب نهفته که هیچ یک از این بناهای تاریخی به وسیله موجودات فضایی ساخته و پرداخته نشدهاند. این ما بودهایم،«انسانها» که آن را با «تکنولوژی موجودات فضایی» ساختهایم.
Roger Hopkins
این کاملا امکانپذیر است که کسانی به اینجا آمده و بسیاری از امور را راهبری میکردهاند و میخواستهاند نوعی رد پا از خود به جا بگذارند. منظورم این است که، اگر شما بخواهید اثری دائمی از خود به جا بگذارید تنها راه ممکن در این کار، ثبت آن در سنگ است .
اما اگر موجوداتی پیشرفته از سیارهای دیگر حقیقتا تکنولوژی خود را به زمین آورده باشند، آیا این فضانوردان دوران باستان هیچیک از ابزارهای خود را پشت سر خود جا گذاشتهاند؟
روش استفاده شده در ساخت مجموعه عظیم سنگی مثل «پوما پونکو» و «اهرام مصر» یک معما بر جا میگذارد. اما ابزارهای به کار رفته در ساخت آنها چطور؟ آنها کجا هستند؟ و آیا این امکان هست که آنها رد پایی از چگونگی خلق این بناهای عظیم به جا گذاشته باشند؟
Roger Hopkins
بسیاری از معمای معماریهای کهن در زمانی به انجام رسیده است که هیچ فلزی به نام استیل وجود نداشته، آنها سرب در اختیار داشتند که بله، میتوانستهاند آنرا با کوبیدن، سخت کنند. اما هنوز هم نمیتوانستهاند یک ترک هم در سنگهایی مثل بازالت و گرانیت ایجاد کنند. پس ناچار بودهاند از مقدار بسیار بیشتری تکنیک پر زحمت استفاده کنند، یا اینکه نوعی تکنولوژی پیشرفته داشته باشند که از من پنهان است. من که چهل سال است در این رشته هستم!
Christopher Dunn
ابزارها و ماشینها باید در این امر، همسان باشند. برای ساختن اهرام، هنر رساندن این مجسمهها به بالاترین حد ظرافت، هنر ظرافت مدرن در چهارگوشههای سنگی که امروز تنها میتوانید آن را در آزمایشگاههای فنی ایجاد کنید. و سوال بزرگ اینکه ابزارها کجا هستند؟
در اواخر قرن نوزدهم، باستانشناس انگلیسی «سر فلیندرز پتری» محقق مصر شناس به جستجو، نه برای بزرگترین اشیا بلکه کوچکترین آنها پرداخت .
Debbie Challis, PH.D
«پتری» کاملا شگفت زده شد. با دیدن امکانات تکنولوژی مصری در ابتدای تاریخ به طور اخص او مرتبا به دنبال این بود که آنها چگونه کار میکردهاند. چگونه کارشان را توسعه دادهاند و به طور خلاصه چگونه ابزارشان را بینقص کردهاند.
Christopher Dunn
ما عموما آموزش داده شدهایم که مصریان باستان ابزاری ساده داشتهاند و آنچه که «پتری» منتشر کرد، اطلاعاتیست که به نظر میرسد در واقع با آن تصور، در تضاد است.
Debbie Challis, PH.D
این یک نمونه از کار مته است . میتوانید خطوط کاملا صاف آن را ببینید. میتوانید تکنولوژی که آن را برای استفاده ایجاد کرده، ببینید. میتوانید ببینید که این لوله از هر جهت بینقص است . اما در انتهای دیگر، باریک میشود. این یک قطعه از کاسهای از جنس دایورایت است. یکی از سختترین عناصر، و میتوانید ببینید روی این قطعه اثر ماشین خراطی است که بسیار جالب است که توانستهاند چنین اثری را روی چنین ماده سختی ایجاد کنند.
در بین همه ابزارهایی که توسط «پتری» کشف شد ، یکی سر آمد همه آنها بود. در حال کار، در داخل هرم بزرگ «پتری» به تیوب دریل شدهای برخورد که از جنس گرانیت بود .
دریلکاریهای لولهای متعلق به مصر باستان است که تقریبا رایج بوده است و «پتری» تعداد قابل توجهی از آنها را پیدا کرده. مطلب جالب توجه در یکی از آنها که او در جیزه یافت، این است که از جنس سنگ بسیار سختی بود که با دقت تراش خورده بود . با ظرافت تمام، شیار خورده بود. همانطور که میبینید شیارهای بسیار دقیقی روی آن است. خطوطی که دقیقا دو میلیمتر از هم فاصله دارند. میتوانید ببینید که به شکلی یکدست دور تا دور نقش شده. به سختی میتوان هیچ موجی در آن دید. او به شدت از این پدیده حیرت زده شده بود. در دوران حیاتش به طور پیوسته به آن سر میزد. تئوری او این بود که مصریها قطعا دسترسی به الماس یا سنگ دیگری داشته اند تا بتوانند این را ببُرند. مطلب جالب تئوری «پتری» در مورد چگونگی ایجاد خطوط دریل شده اینکه، او هرگز هیچ الماسی در مصر باستان پیدا نکرد. پس آنها کجا بودند؟ کجا رفته بودند؟ ما نمیدانیم.
اگر مصریان باستان الماس در اختیار نداشتند، شیارهای دریل چگونه بر روی گرانیت ایجاد شده بود؟ آیا «پتری» به طور تصادفی ابزار تولیدی موجودات فضایی را کشف کرده بود؟ «کریس دان» متخصص ماشین آلات، تصمیم به یافتن پاسخ برای این پرسش گرفت. با خلق یک دریل که با ابزار شناخته شده و تکنیک مصر باستان کار میکرد.
Christopher Dunn
برای آزمایش تئوری مصرشناسان در باره چگونگی دریل کردن گرانیت توسط مصریان باستان، من یک لوله برداشتم و یک دسته برای آن درست کردم و از سمباده و کربنات سیلیکان استفاده کردم و بعد از ساعتها چرخش و دریل کردن در این قطعه گرانیت، بالاخره به اندازهای گود شد که من بتوانم یک قطعه از آن در بیاورم دلیل این کار این بود که بتوانم سطح آن را ببینم. نه تنها سوراخِ ایجاد شده، که قطعه بریده شده را هم بررسی کنم.
قدم بعدی، استفاده از میکروسکوپ پر قدرت صنعتی بود. برای مقایسه قطعه بریده شده با یکی از قطعههای موجود در موزه «پتری».
ما قطعه دریل شده با سمباده و تیوب مسی را زیر میکروسکوپ گذاشتیم و همانطور که میبینید در سطح قطعه، خطوط خیلی واضح نیستند. هیچ چیز به خصوصی در خطوط ترسیمی با استفاده از سمباده و مس به چشم نمیخورد. حالا قطعه متعلق به موزه «پتری» را بررسی میکنیم و چیزی کاملا متفاوت مشاهده میکنیم. خطوط کاملا روشن هستند و تا حدی عمیق. اصل ماجرا همیشه در جزییات پیدا میشود و جزییات این قطعه بخصوص چیزیست که من آن را یک علامت میدانم، که تعیین میکند چه اعتباری باید برای مصریان باستان قائل باشیم.
«کریس دان»، غرق در اکتشاف خود، تجربه دیگری را با استفاده از ابزار ظریف خود به آزمایش گذاشت.
Roger Hopkins
من شواهدی در مصر از حکاکی روی گرانیت دیدهام که با بریدههای کوارتز ایجاد شده . فکر میکنم آنها به این شکل سنگ را میتراشیدهاند. البته این فقط یک امکان است. میخواهم بگویم که این واقعا کار شاقی است. یعنی ما داریم در باره کاری حرف میزنیم که کسی باید سالها آنرا ادامه دهد تا اینطور از آب در بیاید.
Giorgio A. Tsoukalos
حالا مسئله من این هست، ما الان یک سنگتراش واقعی و زنده داریم. خود شما. حالا به این نگاه کنید، دود از سرشما بلند میشود.
Roger Hopkins
اجازه بدهید اینطور بگویم، من یک مشتری داشتم که از من خواست چنین کاری را برایش انجام بدهم و من با هیچ مبلغی حاضر نشدم به این کار دست بزنم، چون نمیخواهم وقت خودم را تلف کنم تا یک کاری را تکرار کرده باشم.
اما تنها ظرافت برش بناهای سنگی نیستند که معماهای عجیب خاور میانهاند. مهندسان متخصص، داستان «انجیل» در باره «مهاجرت اسراییلیها» از مصر را هم به آزمایش گذاشتهاند. اینکه آنها چگونه در مدت ۴۰ سال در بیابان زنده ماندند!؟ آیا آنها ماشینآلات پیچیدهای با تواناییهای خارقالعاده در اختیار داشتهاند که از آن، نه برای ساختن چیزی، بلکه برای نجات خودشان استفاده کردهاند؟
در کتاب مقدس عبری «سوره هجرت» آمده است که چگونه مردم «یهود» به عنوان بَرده، از زندگی در «مصر» در رنج بودند. سپس در یک زمانی در قرن چهاردهم قبل از میلاد، فرعون عصر، از ازدیاد نسل آنها نگران شد و دستور داد تا همه فرزندان اول یهودیهای ساکن مصر را بکشند. مادری در تقلا برای نجات جان پسرش، فرزندش را در سبدی روی رودخانه نیل رها میکند. بچه به دست خانواده فرعون از آب گرفته شد و نامش را «موسی» گذاشتند و او را مثل سایر اعضای خانواده بزرگ کردند. به عنوان یک فرد بالغ، «موسی» متوجه هویت اصلی خود شد و از «فرعون» خواست تا یهودیها را آزاد کند. وقتی «فرعون» تقاضای «موسی» را رد کرد، «موسی» به یهودیها کمک کرد تا از مصر فرار کنند.
تاریخ شناسان بر این باورند که «موسی» و مردمش از «دریای سرخ» گذشتهاند و به سوی «صحرای سینا» رفتهاند. بر اساس متون کهن، خداوند قوم یهود را به دلیل پرستش بُت، مورد غضب قرار داد و وادارشان کرد برای ۴۰ سال در صحرا سرگردان بمانند، پیش از اینکه بتوانند قدم به اسراییل بگذارند. «انجیل» میگوید که در طی این دوره اسراییلیها با تغذیه از «یک منبع غذایی»، زنده ماندند، «مائده». اما «مائده» چیست؟ غذایی که به صورت طبیعی و به وفور یافت شود که «خدا» آن را فراهم کرده باشد؟ یا آنطور که برخی معتقدند چیزی دیگر…!؟
Tudor Parfitt
در «انجیل» آمده است که چگونه اسراییلیان از مصر، جایی که در آن بردگی میکردند، به سرزمین موعود رسیدند. آنها باید از صحرای سینا عبور میکردند و به صورت بدیهی، عنوان میکند که تعدادشان زیاد بود و زایش کمی داشتند، چرا که در صحرا بودند و آذوقه کم بود. در این شرایط، با دخالت «خدا»، «مائده» از آسمان نازل شد و این نوعی «بذر» بود که به وسیله باران بر صحرا بارید. آنها روز بعد، این بذرها را جمعآوری کردند و از آن غذا تهیه کردند و تنها در روز «جمعه» سهمشان دو برابر میشد زیرا در روز «شنبه»، روز «سبات» غذایی نازل نمیشد.
در حالیکه «کتاب مقدس عبری» نمیتواند شرح مشخصی از «مانده آسمانی» را ارائه دهد، متن کهن عبری دیگری اما، آخرین کلید را به دست ما میدهد. «زُهار»، یک مجموعه از روایات روحانیست از تفاسیر «تورات» و کانون باورهای اسطورهای «کابالا» که در قرن ۱۳ میلادی به تحریر در آمده است. «زُهار»، تهیه کننده «مائده» را «یگانه دوران» مینامد. اما «یگانه دوران» چیست؟ یک انسان؟ یک خدا؟ .یا چیز دیگری؟
Giorgio A. Tsoukalos
این متن قدیمی، از اندازههای مختلف مغز میگوید. از اندازههایی مختلف، از چهرههایی با لولههایی مختلف، و منابع متفاوت نور. متخصصین الهیات معتقدند که این توضیح «خدا» است. هر چه هست، وقتی به آن از دیدگاه مدرن نگاه کنیم، آنچه که در «زُهار» شرح داده شده، لزوما یک هیئت الهی نیست، بلکه بیشتر، نوعی ماشین است.
تحت تاثیر این اطلاعات، دو مهندس برق، «جرج سَسون» و «رادنی دِیل» از توضیحات اندامی «یگانه دوران»، برای طراحی آنچه که آنرا «ماشین مائده» نامیدند، استفاده کردند .
Rodney Dale
این واقعا نمودار کلیدی «ماشین مائده» است که ما آنرا از روی متون کهن ساختیم. برای مثال اینجا دهان است که در واقع ورودی هواست که بر اساس شرحیات، «تنفس حیات» نام دارد. هوا در این لوله بالا میرود و به عنوان مغز «یگانه دوران» است، اما در واقع، محفظه تقطیر است! و درحالیکه داریم در باره دریای عظیم و ریش بلند و غیره صحبت میکنیم، همزمان توانستیم مواضع همخانواده را نیز، پیدا کنیم و وضوح ماشین را به اجرا در آوریم و ما به چیزی دست پیدا کردیم که از نظر زیستشناسی، قابل ادامه حیات است .
Peter Fiebag
ماشین، رطوبت صبحگاهی را گرفت و آنرا در بخشی که شبیه یک گنبد رشته رشته بود، متراکم کرد. از اینجا به بعد با کشت جلبک همراه میشود. کشت جلبک با انرژی تغذیه شد، درست مثل یک نور قوی لیزر به منظور سرعت بخشیدن به رشد.
Rodney Dale
البته نیاز به انرژی برای رشد گیاه لازم است و ما آنرا فراهم کردیم. آنرا یک راکتور کوچک اتمی فرض کردیم که میتواند هم حرارت و هم نور ایجاد کند.
Peter Fiebag
«ماشین مائده» وسیلهای بسیار خطرناک است! ما احتمال میدهیم که راکتور تولید کننده انرژی این ماشین در «تابوت عهد» قرار داشته باشد!
Giorgio A. Tsoukalos
ما چندین مرجع در انجیل داریم که هر کس به تابوت عهد نزدیک میشد و نمیدانست چگونه با آن کار کند تکه تکه میشد تا بمیرد و گاهی مردم پس از اینکه درب تابوت را باز میکردند، شروع به از دست دادن ناخنها و موهایشان میکردند. پس ما دلایلی از وجود نوعی تشعشع رادیو اکتیو داریم که در ارتباط مستقیم با «تابوت عهد» بوده است. بنابراین «تابوت عهد»، محفظه نگهداری ماشین موجودات فضایی بوده که در دوران ۴۰ سال آوارگی اسراییلیان در صحرا به آنها داده شده.
«ماشین مائده» قائدتا باید تولید کننده یک منبع بسیار مغذی از «جلبک سبز» یا «کلروفیل» به عنوان منبع تغذیه بوده باشد. یک تئوری دیگر نیز توسط دانمشندان امروز ارائه میشود:
Rodney Dale
ما متوجه شدیم که این کار در زمینه سفرهای فضایی امروز، در واقع اجرا میشود؛ جلبک سبز یا کلروفیل در مخزنهایی کشت میشوند و منبع غذای کسانیست که در ادوات بسته در فضا زندگی میکنند و آنها را زنده نگه میدارد.
مطالعات پژوهشی انجام شده توسط «نسا» در ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نشان داد که زندگی انسان میتواند با مصرف دورههایی زمانی ، تنها از کلروفیل جلبک سبز دوام بیاورد، بدون استفاده از هیچ چیز دیگری! اگر این ممکن باشد که فضانوردان با جلبک زنده بمانند، آیا اسراییلیها هم همین کار را انجام دادهاند؟
Peter Fiebag
«ماشین مائده» دستگاهی حساس بوده، برای اینکه بتواند به درستی عمل کند باید هفتهای یک بار تمیز میشده. در یک روز معین، ماشین از هم باز و تمیز میشده است. پس احتمال دارد که این روز «سبات»، در واقع از تمیز کردن این ماشین منشاء گرفته باشد.
Rodney Dale
البته یک نظریه که میتواند جلب توجه کند، این است که با وجود اینکه آنها میدانستهاند چگونه به این ماشین رسیدگی کنند و «مائده» از آن به دست بیاورند، اما یک روز ماشین از کار افتاده و دیگر کار نکرده و این دلیل آن است که آنها از صحرا خارج شدند.
اما اگر اسراییلیها برای نجات خود به «ماشین مائده» وابسته بودهاند آنرا از کجا به دست آوردند؟ برخی بر این باورند که ضمن مهاجرت، آنرا از «مصریها» دزدیدهاند. برخی دیگر مشکوک به این هستند که «موجودات فضایی»، آن را به عنوان رفتاری انسانی به آنها بخشیدهاند تا مانع از گرسنگی آنها در صحرا شده باشند. در هر دو صورت، پاسخ مثل «تابوت عهد»، در تاریخ، گم شده است.
امروز دانشمندان با موفقیت، پیشگام روشی هستند که در آن مادهای با پروتئین بالا با استفاده از انرژی خورشیدی، بخار آب و جلبک کلروفیل تولید میشود. آیا این میتواند یک کپی از تکنولوژی خارجیهای هزاران سال پیش باشد؟
Giorgio A. Tsoukalos
آنها واقعا یک ماشین ساختهاند! ماشینی بر اساس کشت «جلبک» و چیزی فراتر از غذا تولید کردهاند و ما میتوانیم تکنولوژی مشابهی را در شرحیات «زُهار» ببینیم (تصویر ۱۶۴ و ۱۶۵). آیا تاریخ خود را تکرار میکند؟
Rodney Dale
یکی از سولات بزرگ ما این است که: این ماشین از کجا آمده؟ و نظر من این است که دو پاسخ به این سوال وجود دارد: یا در زمین ساخته شده، که یک نظریهایست که من نمیتوانم به آن صحه بگذارم، پاسخ دوم البته میتواند این باشد که از جایی در فضا آمده باشد. این یک خیزش تخیلیست ولی به هر حال بخش جالب آن این است که در واقع شیوه تولید غذا در این ماشین شیوه ایست که تنها در «فضاپیما» به کار میرود.
اگر دنیای باستان توانسته است «ماشین مائده» «ماشینهای اره چندین فوتی» و «هواپیماهای پیچیده» تولید کند منبع انرژی همه این تکنولوژیها چه بوده است؟ پاسخ ممکن است درست مقابل چشم ما پنهان باشد.
از همه بناهای باستانی سراسر دنیا احتمالا هیچکدام اسرارآمیزتر و استوارتر از «هرم بزرگ جیزه» نیستند (تصویر ۱۶۶). با ارتفاع ۴۷۱ فوت «هرم بزرگ مصر» به عنوان بلندترین بنا در جهان قلمداد میشد تا زمانی که برج ایفل در ۱۸۸۹ به اتمام رسید. اما درحالیکه دیوارها و زمینهای هرمها و معابد دیگر پراز توضیحات هیروگلیف در باره کاربرد آنهاست، اما «هرم بزرگ» حتی یک علامت هم ندارد. وظیفه اش چه بوده؟ چرا ساخته شده؟ و چه اسراری در درون آن نهفته است؟
Robert Bauval
هیچکس نتوانسته طراحی داخلی این هرم را توضیح دهد. فقط میتوانم بگویم که بر اساس منطق ما، اصلا با عقل جور نیست. شما با راهروهایی باریک مواجه هستید که باید در آنها خم شوید . با راهروهای بزرگی مواجه میشوید که ۹ متر طول دارند. دخمههایی دارید که از گرانیت ساخته شدهاند، در حالیکه در این منطقه اصلا گرانیت وجود ندارد و باید گرانیت را از ۶۰۰ مایل دورتر برایتان حمل کنند.
Giorgio A. Tsoukalos
اینجا واقعا یک منطقه ناشناخته است. نه حتی یک توضیح. نه حتی یک خط هیروگلیف. هیچ چیزی نیست. فقط وجود دارد!
Christopher Dunn
بعضی معتقدند که اینجا یک معبد بوده یا نوعی دفتر کار مخصوص که مردم میتوانستهاند در آن با شاه ملاقات کنند و در محل مخصوص شاه، تعالیمی را فرا بگیرند. روایاتی در باره افرادی که وارد هرم میشدند هست که آنها کاملا در حال لرزه از آنجا بیرون آمدهاند چرا که تسخیر شده بودند .
Philip Coppens
مصر شناسان بر این باورند که «اهرام» به منظور دفن فرعونها ساخته شدهاند. مشکل پذیرفتن این وجه ماجرا اینست که در حقیقت تاکنون حتی جسد یک فرعون هم در داخل یک هرم پیدا نشده. حتی زمانی که هرم بزرگ کاملا مهر و موم بود، یک دزد مقبره هم وارد آن نشده بود.
Robert Bauval
مصرشناسان میگویند، برای پنهان کردن جسد! خوب پس چرا در بارهاش تبلیغ کردهاند؟ منظورم این است که، در این منطقه تا مایلها هیچ چیزی به جز اهرام دیده نمیشود. و تا امروز شما فکر میکنید که در عصر مدرنیته با همه دانشی که داریم باید تا بحال قادر به توضیحی برای این هرم بوده باشیم. ولی ما نمیتوانیم این هرم را توضیح دهیم.
مهندس متخصص «کریستوفر دان» از ۱۹۷۰در کار نوعی جستجوی شخصی برای گشودن راز هرم بزرگ بوده است. بر اساس گفتههای او، نشانههای به خصوصی در طرحها و ساختار این بنای عظیم هست که میتواند پاسخگوی چرای ساخت آن باشد.
Christopher Dunn
وقتی به هرم بزرگ نگاه میکنید و فرهنگی که آن را ساخته است، میبینید که بینظیر بودهاند. مهندسانی بینظیر. در واقع، بسیاری از مهندسان امروز میگویند که قادر به ساخت آن نیستند. در حالیکه فرض این است که این بنا ۴۵۰۰ سال پیش و با دقت و ظریفکاری یک ماشین هم ساخته شده. وقتی من شروع به جستجو کردم و با نگاه کاربردی به هرم بزرگ دقت کردم، متوجه شدم که مثل یک ماشین بنا شده و احتمالا هم کاربردی مثل یک ماشین دارد.
طراحی داخلی هرم بزرگ حاوی چهار دودکش شیبدار است، منشاء گرفته از «خزانه شاه» و «خزانه ملکه» در پایین آن. وجود آنها و دلیل ساختشان درست مثل خود هرم به آسانی قابل توضیح نیست.
Robert Bauval
دشواری ساخت این دودکشها، باورنکردنیست. درست مثل ساختن یک دودکش شومینه در یک خط کج شکسته در خانه است. منظورم این است که به عنوان یک مهندس ساختمان، این از نظر من یک کابوس است.
در سال ۲۰۰۲ تیمی شامل مهندسان و مصرشناسان، یک روبات کوچک را به درون یکی از دودکشها که به «خزانه ملکه»متصل بود، فرستادند . پس از ۶۵ متر، یک بلوک سنگی راه عبورش را بست. یک سوراخ در وسط آن دریل شد و در سوی دیگر، یک اتاقک کوچک بود با یک دریچه که دودکش را به قسمتهای بالاتر هدایت میکرد.
بعد از کشف دریچه ما همه دانشگاهها، باستانشناسان، انسانشناسان، هر مهندسی که فکرش را بکنید، در اختیار داشتیم اما هیچکس نتوانست توضیحی در باره دلیل ایجاد لولههای تهویه بیان کند.
اما آیا این دودکشها هیچوقت باز بودهاند؟ و اگر بودهاند، چه استفادهای میتوانستهاند داشته باشند؟
Christopher Dunn
نخستین جستجوگرانی که وارد خزانه ملکه شدند، دریافتند که دیوارها پوشیده از لایهای از نمک هستند. به نوعی با نظریهای که من داشتم گره خورد. شما محلول «اسید هیدرو کلریک» رقیق شده داشتهاید که از یکی از دودکشها پایین میآمده و «هیدرات روی» داشتهاید که از دودکش دیگر پایین میآمده. و وقتی اینها با هم در خزانه ملکه مخلوط میشدهاند، «هیدروژن» تولید میکردهاند.
هیدروژن! این یکی از قدرتمندترین منابع انرژی در جهان است. در اواسط قرن نوزده، این گاز هیدروژن بود که اولین کشتی فضایی ساخت بشر یعنی بالون آلمانی (زیپلین) را به آسمان برد . امروز همین گاز، به عنوان سوخت پرتاب راکتها به فضا مورد استفاده است . و اگر هزاران سال پیش، هرم بزرگ در واقع هیدروژن تولید میکرده، این مسئله، هرم را به عنوان یکی از اولین کارخانههای تولید انرژی معرفی میکند که بشر تا کنون شناخته است.
تئوری «نیروگاه جیزه» ذاتا بیرون کشیدن انرژی از زمین به درون هرم و تبدیل آن انرژی به انرژی مایکروویو است. بنابراین مواد شیمیایی در واقع وارد، و از این دودکشها عبور میکردهاند و به خزانه ملکه میرفتهاند. سپس در آنجا با هم مخلوط میشدهاند و هیدروژن تولید میشده. هیدروژن از هوا سبکتر است و میتواند به خزانههای بالایی صعود کند. انرژی زمین سپس همه هرم را مرتعش میکرده. دالون بزرگ، این ارتعاشات را دریافت میکرده. بنابراین نظر من این است که دالون بزرگ، سالن تولید ارتعاشات بوده. در آنجا ۲۷ جفت شکاف کوچک وجود دارد که در درازای دالون ادامه دارند و سپس دالون در ادامه به شکل عمودی به بالا صعود میکند.
David Childress
«کریستفر دان» در نظریهاش میگوید که «هرم» با دالونهای تشدید کننده، از یکی از دودکشها، امواج مایکروویو تولید میکرده که به محض راه افتادن این کارخانه میتوانسته برای سالهای سال، و حتی قرنها کار کند و بدون اینکه از کار بایستد، امواج مایکروویو تولید کند و این انرژی قابل استفادهای است که قابل دریافت شدن است.
Christopher Dunn
حالا میتوانیم تفسیر کنیم که از اینجا به بعد چه میشده. این امواج میتوانسته در نزدیکترین مکان، جمعآوری شود یا میتوانسته به مسیرش در فضا ادامه دهد. ما نمیدانیم! این یک راز است!
اما اگر هرم بزرگ، یک نیروگاه بوده است، آیا به تنهایی کار میکرده، یا بخشی از یک شبکه بزرگتر بوده است؟ (تصویر ۱۷۷) و آیا هیچ رد پایی هست که به ما بگوید همه این انرژی به چه مصرفی میرسیده است؟
احتمالا با نفوذترین محقق قرن بیستم «نیکلا تِسلا» آمریکایی صرب تبار بود (تصویر ۱۷۸). حق امتیاز او برای ایجاد و توزیع برق متناوب، منجر به تاسیس صنعت برق تجاری شد. همچنین در زمینه علوم روباتیک، رادار و کامپیوتر نیز کمکهای شایانی کرد. اما در حالیکه «تسلا» در بسیاری از زمینههای علمی معتبر است، یک ایده ناموفق داشت که آنهم، تلاش برای ایجاد یک شبکه بیسیم الکتریسیته بود.
David Childress
پروژه «تسلا» ایجاد برجهایی در سراسر ایالات متحده و حتی در سراسر دنیا بود تا بتوانند الکتریسیته را مثل یک ایستگاه تلویزیونی مخابره کنند.
Robert H. Frisbee, PH.D
به جای داشتن رشته خطوط در همه جا میتوان انرژی را از هوا یا زمین انتقال داد (تصویر ۱۸۰). چندین مورد اثبات کارکرد دستگاه بیسیم انتقال نیرو هم در طول زندگی «تسلا» به ظهور رسید. بنابراین ما میدانیم که دستگاه کار میکند. به نظر میرسد که او از رسانا بودن زمین یا هوا یا الکتریسیته جاری استفاده میکرده. مختصرا در هوا اگر ولتاژ کافی وجود داشته باشد، درون آن یک قوس الکتریکی تولید خواهد شد. شما همیشه در لامپهای فلورسنت این پدیده را میبینید. در زمین، شما آب و مواد معدنی و نمک را دارید که یونها را جابجا میکنند و در نهایت الکتریسیته جاری را انتقال میدهند.
اما در حالیکه برجهای نیروی «تسلا» در تئوری مورد توجه واقع شدند، این پروژه در بخش برآورد هزینه موفق نبود (تصویر ۱۸۱). آیا ایده «تسلا» در باره الکتریسیته بیسیم میتواند یک کشف تکراری از تکنولوژی باستان باشد؟
David Childress
من فکر میکنم آنچه که «تسلا» میخواست به انجام برساند این بود که سیستم، نیرویی ایجاد کند که در دوران کهن در همه جا مورد استفاده بوده و شکلی که آنها انجامش دادند، استفاده از ستون هرمی سنگی بود . هرمهایی سنگی به شکلی یکپارچه، از جنس گرانیت که یک کریستال جامد است. هرمهای سنگی در سایزهای خاصی بریده و به شکل «دیاپازون» شکل داده میشدند.
آیا این برجهای مخابراتی باستانی به راستی میتوانستند الکتریسیته را به اتمسفر بفرستند؟ و اگر میتوانستند، این الکتریسیته چگونه تولید میشده؟
هر «هرم سنگی» نیازمند آن بوده است که نوعی ایستگاه تولید کننده نیرو، مثل همانچه که ما امروز داریم داشته باشد. الکتریسیته از چرخش میدان مغناطیسی تولید میشود بنابراین چرخش میدان مغناطیسی نیروی تهویه، تولیدکننده انرژی «ایرکاندیشن» است. نخستین نیروگاه توسط «نیکولا تسلا» در محل «آبشار نیاگارا» ساخته شد. باید نوعی نیرو داشته باشید که بتواند میدان چرخش را به گردش در آورد که در اینجا، آن نیرو، آب بوده است. پس هر «ستون هرمی سنگی» باید یک نیروگاه شبیه به همان که در آبشار نیاگارا هست، داشته باشد. این ژنراتور، نیرو تولید میکند اما این «هرم سنگی» است که نیرو را به اتمسفر فرستاده و آن را قابل استفاده میکند و این بسیار شبیه است به تئوری «نیروگاه جیزه» کریستفر دان، چون او بر این باور است که هرم بزرگ در واقع امواج مایکروویو را به یک ماهواره ارسال میکرده که در مدار زمین قرار داشته. این ماهواره در تئوری، امواج را میگرفته و آن را دوباره به یک نقطه دیگر روی زمین منتقل میکرده. مثلا میتوانیم بگوییم مناطق دوری مثل جزیره شرقی یا جایی دیگر.
Robert H. Frisbee, PH.D
با تشریح بعضی از ادوات پرواز باستانی این ممکن است که نوعی نیروی پرتوی مورد استفاده بوده باشد و در واقع با وجود بسیاری از شواهد موجود، میبینید که کاملا هم منطقیست. شما میتوانید اشعه پرتوی را به یک ایستگاه سفینه مادر در مدار زمین ارسال کنید شما فقط انرژی را به این وسیله میتابانید که آن را جذب و به فشار نیروی محرکه بدل میکند. این در واقع کاملا معقول است. شما سیستم انرژی را، سیستم نیرو را، از وسیله میگیرید و در جای دوری قرارش میدهید.
الکتریسیته، ابزار الکتریکی، ماشینآلات پرقدرت و توانایی کشف بهشت. آیا این تکنولوژیها تنها برای همین چند قرن گذشته قابل دسترسی بوده است؟ یا اینکه اینها منشائی باستانی دارند که فقط همین اواخر «دوباره کشف شدهاند»؟ آیا اجداد ما به این موفقیتهای باور نکردنی دست یافته بودند؟ یا اینکه اینها میتوانسته از منبع دیگری آمده باشد، منبعی بسیار فراتر از این جهان؟
David Childress
این تمدنها، بسیار پیشرفتهتر از اعتباری بوده است که ما برای آنها قائلیم و کاملا به پیشرفتگی آنچیزی بوده که ما امروز هستیم.
Robert Bauval
از نظر من، ما باید این را جدی بگیریم، به خاطر حجم کار انجام شده. ما بنایی را میبینیم که احتمالا یک قرن وقت گرفته تا ساخته شود. حتی امروز هم فکر کردن به چنین پروژهای مشکل است.
Christopher Dunn
ذهن از آن رم میکند. واقعا با نگاهی به این ساختهها و بازگشت به آن زمان، تنها میتوان گفت: چطور انجامش دادند؟ ما تنها یگ گوشه درپوش را بالا زده ایم و به درون آن نگاه میکنیم و سعی در این داریم که ببینیم واقعا در تاریخ چه اتفاقی افتاده.
Philip Coppens
این سوالیست که حقیقتا علمیست و شما دائما باید از خودتان بپرسید و پرسش از امکان ملاقات با موجودات دیگر در گذشته، میتواند یک جواب «آری» در خود نهفته داشته باشد.
Giorgio A. Tsoukalos
دلیلی بسیار واضح دارد که چرا همه اینها از سنگ ساخته شده. برای آیندگان. که بتواند باقی بماند. که نسلی از آینده بتواند با این بناها برخورد کند. ما همان جامعهای هستیم که به این بناها مینگریم و بالاخره تشخیص میدهیم که همه اینها به عنوان پیغامی به ما بوده تا بدانیم که گذشته، بسیار متفاوتتر از آنچیزی است که ما در مدرسه آموختهایم.