بیگانگان باستانی: فصل دوم – قسمت اول

- دروازه خدایان
مکانهای خاصی در سراسر دنیا، قرنهاست که موجب سرگردانی دانشمندان و محققان شدهاند. مکانهایی با نامهایی چون: «حوزه سکوت»، «دروازه خدایان» و «مثلث برمودا».
بازدیدکنندگان این مکانهای اسرارآمیز، بر این باورند که ما در گذشته مورد ملاقات «موجودات فضایی» واقع شدهایم. اگر این موضوع حقیقت داشته باشد چه؟ آیا «غریبههای باستانی» حقیقتا به ما در شکل دادن جهانمان کمک کردهاند؟ اگر چنین بوده باشد، آیا تمرکز آنها بر روی مکانهایی معین بوده است؟ آیا درک بهتری از «سرکشی غریبههای باستانی»، میتواند قفل معماهایی را که در ورای برخی از اسرارآمیزترین مکانهای دنیاست بگشاید؟
احتمالا مشهورترین و یا شومترین مکان اسرارآمیز جهان، «مثلث برمودا» است. قرنهاست که این پهنه اقیانوس، که بیش از ۵۰۰،۰۰۰ مایل مربع را در پوشش خود دارد و در مکانی بین «میامی»، «پورتوریکو» و «برمودا» واقع شده، موجب پریشانی دانشمندان، قایقرانان باتجربه و حتی کاوشگران ارتشی شده است.
Philip Coppens
هواپیماها ناپدید میشوند، انواع متفاوتی از نورهای عجیب دیده شده، اتفاقهایی خیلی عجیب، همه در این گوشه تنگ اقیانوس اطلس جمع شدهاند.
Michael Bara
کشتیها کاملا خالی پیدا میشوند. بدون هیچ علامتی از درگیری و فقط همه خدمه ناپدید شدهاند.
Gian J. Quasar
این چیزیست که کاملا حقیقت دارد. در مدارک موجود هست که همه رفتهاند؛ آنهم در یک هوای عادی. این برای من یک پدیده فوق طبیعی نیست. بلکه چیزیست که هنوز توضیحی برای آن نیست.
چه چیزی باعث شده است که کشتیها و هواپیماها بدون هیچ ردی، ناپدید شوند؟ چرا تجهیزات هوانوردی و جهتیابی از کار میافتند و یا سرعتشان خود به خود تغییر میکند؟ اسناد تاریخی کشتیها نشان میدهد که معماهای «مثلث برمودا» بسیار قدیمیتر است از آنچه که بسیاری از مردم فکر میکنند. از اولین روزهای سیاحی بر اقیانوس، ملوانان شاهد جلوههای عجیبی بودهاند.
Jason Martell
واقعا، توجه نسبت به «مثلث برمودا» با «کریستوفر کلومبوس» شروع شد . با حساسیت در جهتیابی و بسیار قابل احترام بودنش به عنوان یک ملوان، سفرنامهاش، «دنیای جدید» (آمریکا) را بسیار روشن توصیف میکند. و اینطور بود که «کلمبوس» به منطقهای رسید به نام «مثلث برمودا»، او نوشته که قطبنما بد عمل کرده. شب بعد، او یک گوی آتشین بزرگ را میبیند که با اقیانوس برخورد کرده .
Philip Coppens
او نورهای عجیبی را دیده، شاهد این بوده که پدیدههای جوّی عجیبی در آنجا اتفاق میافتد. بنابراین مسئله این است که داستان «مثلث برمودا» تنها یک اسطوره مدرن یا متمدنانه و استادانه قرن بیست و یکم نیست بلکه به همان قدمتی است که مردم آن منطقه با آن برخورد داشتهاند.
در حدود ۴۵۰ سال پس از «کلمبوس»، در ۵ دسامبر سال ۱۹۴۵، ارتش ایالات متحده، حیرتانگیزترین اتفاق اسرارآمیز را در «مثلث برمودا» تجربه کرد.
در ساعت ۲:۰۰ بعداز ظهر، پنج بمبافکن دریایی آمریکا، از پایگاه دریایی خود در «فورت لادردل»، فلوریدا، طی یک تمرین روتین، به پرواز در آمدند . اما در مدت کوتاهی پس از آغاز ماموریت دو ساعته، هر پنج هواپیما ناگهان گم شدند. معما پیچیدهتر شد، وقتی که نیروی دریایی، هواپیمای نجاتی را روانه کرد که آن نیز ناپدید شد. شش هواپیما، همه در پرواز با خلبانهایی با تجربه، به مغاک گمنامی رفتند.
Gian J. Quasar
این موضوع همه را به شکلی عجیب مصیبتزده کرد. این دیگر دوره تمدن نوین بود، رادار هست، رادیو هست، و با اینحال پنج هواپیما ناپدید میشوند!
Philip Coppens
سوال این هست که: همه اینها کجا رفتند؟ واقعا شبیه به این هست که آنها از واقعیت دنیای ما قاپیده شدهاند و به جای دیگری رفتهاند. و البته، اینکه آن «جای دیگر» چه هست، معمای «مثلث برمودا» است.
در طی سالها، چند نفری زنده ماندهاند تا بتوانند چیزی از این واقعه غیرمعمول بگویند که برای آنها در «مثلث برمودا» اتفاق افتاده. خلبان آمریکایی، «بروس گرنن»،یکی از استثناهاست. در۱۹۷۰، «گرنن»، به همراه پدرش و یک همکار تجاری، از «باهاماس» به «فلوریدا» در پرواز بودند، وقتی «گرنن» خبر داد که، ابر عجیبی مستقیما به سوی هواپیمای آنها میآید . سپس ، آنگونه که «گرنن» شرح میدهد، ابر، تغییر شکل داده و به یک تونل شبیه به دونات، یا یک گرداب، تبدیل شده .
Bruce Gernon
تونل در ابتدا خیلی بزرگ بود، اما بعد شروع کرد به کوچک شدن تدریجی. وقتی که من به داخل تونل نفوذ کردم، یک اتفاق باور نکردنی افتاد. خطوطی فرم گرفتند. مثل اینکه به درون یک لوله تفنگ نگاه کنید؛ چون خطوط به آهستگی برخلاف عقربه ساعت میچرخیدند. من با نوعی الکتریسیته برخورد کرده بودم. نوعی چراغ چشمک زن که روشن و خاموش میشد. و تنها چیزی که میتوانستم ببینم یک مه خاکستری زرد عجیب بود . من آن را «مه الکترونیک» مینامم. متوجه شدم که ابزار هواپیمای من کار نمیکنند و در همان زمان حس کردم که احساس عجیبی دارم.
«گرنن» میگوید که وقتی او بالاخره از تونل خارج شد، با برج مراقبت «میامی» تماس گرفت، اما آنها نمیتوانستند هواپیمای او را بر روی صفحه رادار ببینند.
Bruce Gernon
و بعد، حدود سه دقیقه بعد، مسئول برج مراقبت دوباره وصل شد در .حالیکه به شدت هیجانزده بود. او توانست من را در آسمان «میامی» شناسایی کند و من هیچ نمیتوانستم باور کنم، چون من فقط برای ۳۳ دقیقه پرواز کرده بودم. در حالیکه این زمان باید بیشتر به یک ساعت و سه دقیقه نزدیک باشد.
آیا چنین اختلاف زمان و مکانی، حقیقتا اتفاق میافتد؟ و آیا ممکن است که موجودات فضایی هم از چنین دروازهای برای سفر به زمین، استفاده کنند؟ بر اساس «آلبرت آینشتاین» در نظریه عمومی «نسبیت»، امکانش هست.
Jason Martell
از طریق قواعد «آینشتاین» و توانایی خم کردن فضا با استفاده از کشش جاذبه،خیلی محتمل هست که ادوات موجودات فضایی بتوانند به طریقی، به حد بالای انرژی در مناطقی مثل «مثلث برمودا» برسند، که به آنها اجازه میدهد تا انرژی را قطع کنند. اگر شما بتوانید این کار را انجام دهید، یک خط سرعت و مهار نوعی از اجزاء اضافه، و یا انرژی اکتسابی از این مکانها، ایجاد میشود، برای رساندنتان به جایی که میخواهید بروید.
Michael Bara
اتفاقی که میافتد اینست که هر زمان که شما انرژی ذخیره شدهای دارید، به خصوص از یک جای بالاتر، یا یک بُعد بالاتر، به صورت چرخشی بیرون میآید . میچرخد و دوران دارد تا به آن انرژی اجازه دهد از دروازه عبور شود. بنابراین به وسیله بعد، انتشار چنین انرژیی به صورت گردابی خواهد بود. پس یک گرداب و یک دروازه عبور، یکی هستند.
به این دلیل که «کرمچالهها» به صورت تئوریک در جهان پراکندهاند، آیا این نوع از دروازههای عبور میتوانند در مناطق کوچکتری بر روی زمین هم باشند؟ اگر اینطور باشد، آیا لایههای الکترومغناطیس، کلید کشف آنها خواهد بود؟
Gian J. Quasar
افرادی کاملا غیر مرتبط به هم، مشاهدات مشابهی دارند و همیشه هم در ارتباط با پدیده الکترومغناطیس بوده، عموما درگیر با ابر یا مهای غیر قابل توضیح. این پدیده موجب می شود که «یو.اف.او» قابل دیدن یا غیر قابل دیدن شود در بُعد ما.
David Childress
کاملا ممکن هست که «مثلث برمودا» دقیقا یک چنین مدخل درون بُعدی باشد که توسط خارجیها مورد استفاده قرار میگیرد.
با گزارشهایی از پدیدار شدن «یو.اف.او»ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها، برخی معتقدند که «مثلث برمودا» یک مَعبر است که در هر دو جهت کار میکند.
بنابراین همانطور که نظریهپردازان «فضانوردان باستانی» میگویند، ممکن است که میهمانان فرازمینی از آنها استفاده کرده باشند، از دوران باستان تا کنون، تا به اینجا برسند، آیا ممکن است که روزی ما هم از این میانبر استفاده کنیم، تا به دیدار آنها برویم؟ و اگر حقیقتا این یک معبر است در آبهای آزاد «مثلث برمودا»، آیا ممکن است نمونه دیگری از آن هم، روی خشکی باشد؟
چهارصد مایلی جنوب «اِل پَسو»، تگزاس؛ در شمال «مکزیکو»، منطقهای دور افتاده، ناهموار، از بیابانی مرتفع، گسترده است. این منطقه، در نزدیکی شهر «سه بایوس» واقع شده و محلیها آن را «زونا دل سیلِنسیو» یا «حوزه سکوت» نام گذاشتهاند. اینجا مرکز برخی از عجیبترین پدیدههاییست که تاکنون بر روی زمین تجربه شده است.
Giorgio A. Tsoukalos
هیچ چیزی در آنجا کار نمیکند. اگر با تلفن همراهتان باشید، تلفن از کار میافتد. اگر با یک رادیو باشید، از کار میافتد. اگر با قطب نما بروید، عقربهها فقط دور خودشان میچرخند.
David Childress
اینجا کاملا غریب هست، سنگهای عجیب در همه جا پراکندهاند. حیوانات عجیب جهش یافتهای را میبینید که در این بیابان زندگی میکنند. یک حس خارش عجیبی را وقتی که آنجا هستید، حس میکنید .
«حوزه سکوت» اولین بار در دهه ۱۹۳۰ توسط «فرنسیسکو سرابیا»، یک خلبان مکزیکی شناسایی شد که میگفت رادیوی او به شکلی اسرارآمیز، وقتی که در پرواز بر فراز این منطقه بوده از کار افتاده است.
Ruben Uriarte
به آن می گویند «مثلث برمودای مکزیکی». دقیقا روی همان خط — ۲۸ و ۲۶ — واقع شده و در نهایت، در خطی مستقیم، به اهرام مصر متصل هست . در همان محدوده قطر دایره زمین، و به نظر میرسد که نوعی ارتباط بین این منطقه و پدیدههای نامتعارفی که در خلال این بخشهای مختلف از دنیا رخ میدهد وجود دارد.
Sara Seager, PH.D
به عنوان دانشمند، شما آموزش داده میشوید تا شک کنید، شاید هم شما اصلا اینطور به دنیا آمده باشید. ولی ما واقعا هیچ چیزی را باور نمیکنیم. هیچ چیزی اثبات نشده، تا وقتی که در واقع، شواهدی برای آن داشته باشید. اما من میتوانم بگویم که محور مغناطیس زمین، از سطح زمین در حد چند درصد عبور میکند.
یکی از عجیبترین اتفاقات در رابطه با «نقطه سکوت»، در یازدهم جولای ۱۹۷۰، اتفاق افتاد. وقتی که نیروی هوایی آمریکا یک موشک «آتینا» را از پایگاه ارتشی واقع در رود «گرین» در «یوتا» رها کرد .
برنامهریزی شده بود تا موشک هفتصد مایل دورتر فرود بیاید؛ در منطقه موشکی «شنهای سفید» در «نیومکزیکو». اما به دلیلی غیر قابل توضیح، موشک «آتینا»، تا صدها مایل دورتر از منطقه «شنهای سفید» به راه خود ادامه داد و به سوی «حوزه سکوت» رفت .
Michael Bara
نه تنها از کنترل خارج شد و بسیار فراتر از نقطه پرتاب رفت، بلکه انگار که برداشته شد، یا افتاد و یا قاپیده شد و یا به درون آن منطقه کشیده شد. حتی سخنگوی «نَسا» معتقد بود که این خیلی عجیب بود. درست مثل اینکه موشک به این منطقه کشیده شد. و نهایتا هم به زمین برخورد کرد و به تکههای ریزی متلاشی شد.
اما برخی دیگر میگویند که این موشک، تنها چیزی نیست که به شکلی اسرارآمیز به داخل «حوزه سکوت» کشیده شده است. نظریهپردازان «غریبههای باستانی» معتقدند که شماری غیر متعارف از شهاب سنگها به اینجا برخورد کردهاند.
David Childress
شواهد اینطور نشان میدهند که «حوزه سکوت»، نقطهای قدرتمند از انرژی گردابیست که دقیقا شهاب سنگها و همینطور، سایر اجرام سماوی را، درست به درون این منطقه کوچک در شمال مکزیکو میمکد.
Logan Hawkes
سطح بالایی از مغناطیس در این منطقه وجود دارد. این با علم اثبات شده. ما میدانیم که یک اثر مغناطیسی در سرتاسر این منطقه وجود دارد. آیا به اندازه کافی قدرتمند هست برای کشیدن اجرام بزرگی مثل شهاب سنگها؟ من فکر میکنم ما نیازمند جستجوی بیشتری هستیم. ولی فکر هم نمیکنم که جستجوها هنوز هم تمام شده باشند.
سه هزار سال پیش، تمدن «آناسازی» در منطقهای به سوی شمال شکل گرفت،در منطقهای در جنوب غرب آمریکا. «آناسازی» یعنی: «باستانیان». و این مردم، نگاه دقیقی به ستارهها داشتهاند. دانشمندان برآورد کردهاند که در ۱۰۵۴ پس از میلاد، انفجار یک ابر اختر از زمین مشاهده شده است . بسیاری معتقدند که اولین نقاشیهای شناخته شده از این اتفاق، در غار نوشتههای «آناسازی» پیدا شده است .
در جنوب «حوزه سکوت»، تمدنهای دیگری شامل «مایا»ها نیز بر اساس داشتهها، واجد جزئیات علمی غافلگیر کنندهای از اتفاقات آسمانی مشابهی بودهاند. آیا ممکن است که هر دو فرهنگ، به شکلی اطلاعاتشان را مبادله کرده باشند؟
Logan Hawkes
این دو فرهنگ هزاران مایل با هم فاصله دارند اما هر دو، یعنی «آناسازی» شمال و «مزوآمریکن»های جنوب «حوزه سکوت» را پیدا کردهاند و از آن به عنوان نقطه تلاقی دو فرهنگ، استفاده کردهاند. میتوانید تصور کنید که شما در کار مطالعه ستارهها و صور فلکی در هنگام شب باشید. واضح است که یکی از چیزهایی که خواهید دید، این شهاب سنگهایی است که از آسمان عبور میکنند. اگر پاسخ شما از آسمان بیاید، شما احتمالا این شهاب سنگها را دنبال خواهید کرد و درخواهید یافت که به کجا میرسند. و به نظر میرسد که احتمالا آنها آنچه را که در جستجویش بودهاند در همین «حوزه سکوت» پیدا کردهاند.
اما چه ارتباطات دیگری بین این دو فرهنگ وجود دارد؟ و آیا این ارتباطات، منشائی آسمانی دارند؟
Logan Hawkes
اگر ما به گذشته و به باورهای باستانی «آناسازی» و «مزوآمریکن»های جنوبی دقت کنیم،میبینیم که باور عمیقی به آسمانیها داشتهاند. میهمانانی از آسمان . اگر این میهمانها از آسمان آمدهاند، که بودهاند؟
Jason Martell
و تشابهات بین موجوداتی که درباره آنها گفته شده، حاکی از آنست که قد بلند، رنگ پریده و لاغر بودهاند، با موهای سفید، که هیچ ربطی به پوست تیره و موهای تیره مردمی که در منطقه میبینید، ندارد؛ اما با بسیاری از توصیفات آمریکای جنوبی از خدایانشان، همنواست.
بر اساس افسانهها، اینها که به نام «میهمانان آسمانی» خوانده میشوند، خود را به مردم باستان معرفی کردهاند. آیا ممکن است که آنها همچنان تا به امروز، در کار معرفی خود باشند؟
Ruben Uriarte
هرگز هیچ گزارشی از «یو.اف.او» در «حوزه سکوت» دیده نشده.
Logan Hawkes
احتمالا برترین و محبوبترین گزارش از شهر «سه بایوس» رسیده است. اواخر یک بعداز ظهر تابستانی بود که تعدادی از مردم محلی شیئ را دیدند که در آسمان و بر فراز شهر معلق بود. آنطور که تشریحش کردهاند، در حدود ۱۰۰ متر عرض داشته و نورهای رنگارنگی را ساطع میکرده. هیچ کاری انجام نمیداده و تنها در آسمان صحرا معلق بوده. بعد از مدتی هم به سادگی از منطقه دور شده و به «حوزه سکوت» رفته.
Ruben Uriarte
من هم فکر میکنم که از آنچه امروز در حال اتفاق است، منظورم فعالیتهای زیاد «یو.اف.او»هاست، شمار زیادی از گزارشها هست که هنوز هم اتفاق میافتند. احتمالا ارتباطی وجود دارد. شاید یک گرداب است، شاید یک منطقه فرا بُعدیست. ما در هر حال قادر به توضیحش نیستیم اما چیزی غیر معمول در این منطقه در جریان است.
آیا ممکن است که فرازمینیها قادر باشند این اختلافات مغناطیسی را کشف کرده باشند؟ و آیا آنها هرگز مورد استفاده این میهمانان باستانی واقع شدهاند؟
Giorgio A. Tsoukalos
اگر من یک خارجی بودم که از هزاران سال پیش به اینجا در رفت و آمد بودم، واضح است که هیچ نقشه جادهای در آن زمان وجود نداشته. اما به هر حال، من میتوانستم از نقاط مغناطیسی بیشماری که بر روی کره زمین هست استفاده کنم تا راه خودم را پیدا کنم. پس وقتی که برمیگردم، این نقاط معین، میتوانند راهنمای من برای برگشتن به کره زمین باشند. نقاطی در کره زمین وجود دارند که مغناطیس بالایی دارند.
اما آیا سطوح مغناطیسی، افسانههای خدایان آسمانی ، و مشاهدات اخیر «یو.اف.او»، اثباتی بر وجود یک مدخل در اینجاست؟ و آیا مکانهای دیگری هم هستند که بتوانند شواهد مستقیم فیزیکی دیگری را نیز ارائه دهند؟
ادامه دارد