بیگانگان باستانی: فصل دوم – قسمت دوم
Jason Martell
کهن ترین تمدنی که ما داریم، در ۳۸۰۰ سال پیش از میلاد است . «سومریها» در واقع توصیفات بصریای از این موجودات به ما دادهاند و از زمانی گفتهاند که در کنار این خدایان زندگی میکردهاند . آنها خدایانشان را «آنوناکی» مینامیدهاند که این به سادگی یعنی: «آنها که از بهشت به زمین آمدند».
Richard Rader
اسطورهشناسیها پر است از فصول خدایانی که به زمین آمدهاند. منظورم این هست که چون اسطورهشناسی بسیار مشتاق دانستن ارتباط بین خدایان و انسانهاست، لازم هست که روابط و ارتباطات زیادی بین هر دوی آنها برقرار بوده باشد .
در کتاب چاپ سال ۲۰۰۰، «اودیسه خدایان»، «اریک وان دانیکن» . در باره این صحبت میکند که مقدسترین کتابهای جهان ، پر است از توصیفات، نه تنها از خدایان، بلکه از موجودات فوقطبیعی که با انسان در تماس بودهاند.
Erich von Daniken
چندین هزار سال پیش، وقتی که پدران ما هنوز بدوی بودند، موجوداتی فرازمینی به سیاره ما نازل شدهاند. و به خاطر تفسیر غلط از تکنولوژی، پدران ما فکر کردهاند که این موجودات فرازمینی باید نوعی خدا باشند.
کوه «اولمپ» مرتفعترین قله «یونان» . بر اساس اسطورههای باستان، اینجا ماوای خدایان بوده است. همینجا بر قله «اولمپ» بود که «زئوس» بر تخت خود نشست و سرنوشت انسان بی خرد را رقم زد .
Giorgio A. Tsoukalos
هر جا که ما به کوه «اولمپ» میرسیم، قصر باشکوهی توصیف شده، که به قولی بر قله کوه «اولمپ» قرار داشته و دیوارهای این معبد همیشه از طلا و یا نقره میدرخشیدهاند و همینطور هم با نورهای ریز بسیاری که به عنوان جواهرات توصیف شده.
حالا اگر شما از نگاه مدرن به این مطلب نگاه کنید، چه میشود اگر این قصر، کوه «اولمپ»، لزوما قله کوه نباشد، بلکه در واقع یک «کشتی فضایی» باشد . چون اینطور توصیف شده که گاهی تندر مهیبی در کوه «اولمپ» شنیده میشد و کل قله از جا کنده میشد.
اگر کوه «اولمپ» ماوای میهمانان خارجی بوده، آیا «زئوس» هم میتوانسته رهبرشان باشد؟ بر اساس هر دو کتاب «ایلیاد» و «اودیسه»، «زئوس» اغلب با یک میله درخشان در دست توصیف شده است .
Michael Cremo
به نظر میرسد که سلاحی بسیار قوی بوده، چون او میتوانسته، همه یک شهر را با این سلاح صاعقهاش نابود کند.
همچون «زئوس»، برادرش «پوزیدون»، خدای دریاها، مجهز به نیزهای سه شاخه بود .
Michael Cremo
او قادر به ایجاد سونامی بود، موجهایی بلند که با این سلاح ایجاد میکرد. این چنگک سه شاخه «پوزیدون»، به نظر میرسد که چیزی بیش از یک چنگک بوده.
Giorgio A. Tsoukalos
بنابراین آیا ممکن هست که عمود صاعقه و چنگک، هر دو نوعی از یک دستگاه انرژی مستقیم باشند؟
قابل بحثتر از همه، یکی از مهمترین خدایان یونانیست به نام «آپولو» که در آسمانها به وسیله ارابه آتشینش پرواز میکرد.
Erich von Daniken
«آپولو» در ابتدا آموزگار یونانیهای جوانی بود که در آنجا زندگی میکردند. او به آنها یاد میدهد که چگونه بناهایی روی تپهها بسازند . او به آنها یاد میدهد که چگونه جاده بسازند. به آنها ستارهشناسی یاد میدهد.
قرنها بعد وقتی که «رم» بر اروپا و سرزمینهای مدیترانهای حکم میراند، و از قرن اول پیش از میلاد تا قرن هفتم پس از میلاد، «رُمیها» بیعتی مشابه یونانیها با خدایان داشتند . «زئوس» حالا به نام «ژوپیتر» شناخته میشد . «پوزیدون»، «نپتون» خوانده میشد. اما «آپولو» برای هر دو ملت «رُومی» و «یونانی» به همان نام شناخته میشد. تصادف؟ یا همانطور که اغلب نظریهپردازان فضانوردان باستانی به آن معتقدند، واقعهای تاریخی از موجوداتی قدرتمند بوده که در هزاران سال پیش به زمین آمدهاند؟
Jason Martell
ما میدانیم که فرازمینیها بیشتر به شکل منبعی از آنچه که آنها خدا میخوانند، محسوب میشوند. چطور به اینجا آمدهاند؟ ظاهرا در چیزی شبیه به یک وسیله پرواز .
Philip Coppens
آنچه که در اسطورهها ترسیم میکنیم، در افسانهها به دست میآوریم، داستانهایی باور نکردنی هستند. اتفاقاتی باور نکردنی و هر موجود فرازمینی، هر غریبه باستانی که به زمین آمده، شامل آن میشود؛ چرا که این یک اتفاق غیرمعمول هست که برای همیشه ثبت شده.
اگر داستانهای خدایان یونان و رم واقعی باشند، آیا شواهد وجودشان ممکن است در نقاط دیگری از جهان هم یافت شود؟ اگر یافت شود، پس آنها کجا رفتهاند؟
در سواحل شمال غربی فرانسه، درست در جنوب «بریتنی»، یکی از مهمترین مکانهای ماقبل تاریخ در اروپا آرمیده است. در دهکده ساحلی «کارنَک»، بیش از ۳۰۰۰ سنگ عظیم به ردیف در کنار هم و در دو مایل امتداد یافتهاند. سنگهای «کارنَک» از صخرههای محلی بریده شده، فرم داده شده و برآورد میشود که متعلق به ۴۵۰۰ تا ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد باشند، یعنی در پایان عصر پارینه سنگی. آنها بزرگترین مجموعه سنگهای ایستاده در جهانند.
David Childress
باستانشناسان از اینهمه سنگ عظیم در «کارنَک» متحیرند. کاملا واضح هست که یک پروژه عظیم از بلوکهای غولپیکری بوده با وزن ۵۰ تا ۱۰۰ و حتی بالای ۳۵۰ تن. افسانهها حکایت از این دارند که غولها «کارنَک» را ساختهاند، اما شما متحیر میمانید که منظور واقعی این سنگهای عظیم چه بوده، و چرا انسانهای ماقبل تاریخ همه این سنگهای عظیمالجثه را جابجا کردهاند و در راستای هم اینجا در «کارنَک» گذاشتهاند؟
Michael Cremo
هزاران سنگ بزرگ در الگوی جالبی منظم شدهاند. همه به شکلی جالب ردیف شدهاند که مثلثهایی را فرم میدهند که تنها میتوانند از بالا قابل دیدن باشند . این چیدمان سنگها میتوانسته راهی برای ارتباط با موجودات فضایی بوده باشد.
شاعر یونان باستان، «پیندر» ، از یک فرود آسمانی به نام «هایپربوریا» نام میبرد، در منتها الیه شمال، جایی که خورشید بیست و چهار ساعت در روز میتابد. افسانهها میگویند که «آپولو» به «هایپربوریا» میرود سوار بر ارابه آتشینش، در بیست سال یکبار.
Giorgio A. Tsoukalos
«آپولو» به یونانیها میگوید: «بسیار خوب من باید بروم. به دیدن مردمی دیگر. باید بروم و به آنها هم آموزش بدهم». و آنها از او میپرسند که: «خوب کجا میروی؟» و او هم میگوید: «باید بروم به جایی که در ماورای جاییست که باد شمالی از آنجا میآید. سرزمین هایپربوریا».
با وجود اینکه اغلب باستانشناسان بر این باورند که سنگهای «کارنَک» نقشهای گورستان هستند، اما نظریهپردازان فضانوردان باستانی میگویند که این سنگها مشخصا در یک فرم خاص هندسی قرار گرفتهاند .
Erich von Daniken
بسیاری از این زمینها قرنهاست که وجود دارند و تنها چند سال پیش در فرانسه شروع کردند به عکسبرداری هوایی از کل «بریتنی» با هلیکوپتر. و وقتی عکسها را کنار هم گذاشتند ناگهان کسی متوجه شد که این تصادفی نیست . فاصله خطوط همیشه یکسان هست ۲۸۶۰ متر . یا دقیقا نصف ۲۸۶۰ متر. زاویهها همیشه یکسان هستند.
زاویهای فیثاغورثی. همه آن یک نمودار عظیم هندسی است، از دوران پارینه سنگی، که این را غیرممکن میکند. مردم عصر حجر هیچ تصوری از مثلث فیثاغورث نداشتهاند. فیثاغورث در ۴۲۰ سال پیش از میلاد بوده.
با توجه به اینکه نظم هندسی سنگهای «کارنَک» تاریخی پیش از فیثاغورث دارند با فاصله زمانی بیش از دو هزار سال، یک سوال باقی میماند: چرا این سنگها در چنین نظمی قرار گرفتهاند؟
David Childress
سنگهای «کارنَک» یکی از معدود اشیائی در کره زمینند که قابل دیدن از فضا هستند. اینها نقشهای ایدهآلی هستند برای هر نوع وسیله هوایی که این پایین به زمین نگاه کند. بسیاری از توریستهایی که به «کارنَک» میآیند، میگویند که میتوانند در حقیقت یک انرژی را که با این سنگهای گرانیت همراه هست حس کنند. چطور این مردم باستانی در باره این انرژی میدانستهاند؟ آیا این ممکن هست که حتی آنها قادر به استفاده از این انرژی برای جابجایی این سنگهای غولپیکر بوده باشند؟
Erich von Daniken
نظر من این هست که اینها به منظور خاصی ایجاد شده. فرازمینیها به پیشینیان ما گفتهاند که این کار، یا آن کار را بکنید. این فرازمینیها نبودهاند که خطوط سنگی را ساختهاند، این کار انسان است، اما به دستور فرازمینیها.
آیا سنگهای «کارنَک»، سنگ نشانهای برای فضانورد باستانی به نام «آپولو» بوده است؟ که فضاپیمایش را در ارتفاعی بالای زمین به پرواز در میآورده؟
David Childress
اگر خدای یونانی «آپولو» واقعا نوعی خارجی باستانی بوده باشد، ممکن هست که این سنگها در «کارنَک» یک جهتیاب بودهاند که جهت شمال را نشان میدادهاند به سوی «هایپربوریا»ی خدایان باستان.
بیش از ۱۰۰۰ مایلی شمال «کارنَک»، سرزمینهای اسکاندیناوی واقع شده است. سرزمین مردمی باستانی به نام «نورس». «نورس»ها قبیلههای آلمانی بودند که در جایی زندگی میکردند که امروز به عنوان «سوئد»، «دانمارک»، «ایسلند» و «نروژ» شناخته میشوند.
افسانههای «نورس» حاکی از فتوحات جنگجوهای غیوری است با سلاحهایی پیشرفته و تکنیکهایی پیچیده با سیستم جهتیابی . درست مثل یونانیها، افسانههای «نورس» نیز شامل موجودات فوق طبیعی است . جهانهایی دیگر و خدایانی قدرتمند . اما مثل رُمیها، آیا ممکن است که افسانههای «نورس» به خدایانی متفاوت اشاره نداشته و منظورشان همان خدایانی باشد که به وسیله یونانیها هم تصویر شدهاند؟
David Childress
شماری از تشابهات بین اساطیر یونان و اساطیر «نورس» وجود دارد. و بسیاری از این خدایان در هر دو، قابل شناسایی هستند. و بسیاری از همان کارها را انجام میدهند.
توصیف خدای «وایکینگ»، یعنی «اودین»، خدای جنگ، مرگ و دانش و خدای یونانی «زئوس»، شباهتهایی زیاد دارند.
Jonathan Young, PH.D
«زئوس» و «اودین» هر دو خدایانی با عنوان پدر آسمانی هستند. اینها در آسمانها با ارابههایشان در پروازند، چون که وابسته به خورشیدند یا الهیاند. طلیعهدار بسیاری از باورهای مذهبی، خورشیدپرستی است. مردم باستان میدانستهاند که حیات از خورشید پدید آمده. پس این یک راز بزرگ و یک منبع بزرگ پرستش است.
Philip Coppens
چیزی که شما به آن دست پیدا میکنید تنها یک پرهیز کوچک نیست، بلکه شما واقعا دارید یکی از باورهای اساسی را پایین میکشید. این شخصیت بسیار مهمی هست. بنابراین هر کسی که در ورای «اودین» یا «زئوس» بوده، یک شخص یا یک موجود مقدس بوده که در این فرهنگها مشترک هست. و این کاملا روشن هست که هر کس که الهامبخش اسطوره «زئوس» یا «اودین» بوده، کسی بوده که سهم بینهایت بزرگی در ایجاد هر دو تمدن داشته. پس این موجود قطعا در تمام اروپا شناخته شده بوده.
نظریهپردازان غریبههای باستانی همچنین به تشابهاتی پیچیده بین سلاحهای هر دو فرهنگ خدایان «نورس» و «یونان» اشاره دارند. در کنار سلاحهای «اودین»، نیزهای بود که هرگز خطا نمیکرد. «ثور»، خدای «نورس»، خدای طوفان، استقامت و حاصلخیزی است که «چکشی» قدرتمند در دست دارد.
Giorgio A. Tsoukalos
درست در اینجا ما یک همبستگی داریم. یک ارتباط، چون نه تنها «زئوس» یک «عصا»ی صاعقه دارد، بلکه «اودین» هم همان را دارد و «ثور» هم همینطور، او هم یک «چکش» دارد . «ثور» چکشی دارد که میتواند با آن همه چیز را له کند، نابود کند و البته این چکش خیلی نزدیک هست به توصیف عصای صاعقهای که زئوس هم دارد .
David Childress
باید بفهمیم که این حکایت عصای صاعقه «زئوس» یا چکش «ثور» سلاحهای واقعی بودند، درست مثل همانها که ما امروز داریم یا نه . سلاحهای اشعهای انرژی مستقیم یا تولید شده از نوعی واقعی از صاعقه که از فضاپیما خارج میشوند؟
اما چنین تشابهاتی محدود به اسطورههای «یونان» و «نورس» نیست. در «هند»، حماسه باستانی «ماهاباراتا»، ملاقات خدایانی را توصیف میکند که واجد تکنولوژی پیشرفته سفرهای فضایی هستند .
Erich von Daniken
در این کتاب شما میتوانید شهرهای عظیم چند هزار سالهای را ببینید که سیاره ما را محاصره کردهاند. آنها از کلمه «شهر» استفاده کردهاند، چون هیچ کلمهای برای توصیف کشتی فضایی مادر، نداشتهاند . و ناگهان، از این شهرهای فضایی، فضاپیماهای کوچکتری بیرون میآیند. البته که در هند باستان، هیچ کلمهای مثل «فضاپیما» وجود نداشته، بنابراین آن را «ویمانا» نام گذاشتهاند .
متن کهن کتاب عبری، هم پیامبری را توصیف میکند که در آسمان و با ماشینی پیچیده سفر میکرده است .
Erich von Daniken
«یونس» (اینوک) کیست؟ هفتمین پیامبر پیش از «نوح» در متون کهن است. شامل «تورات» که کتاب جامعه یهودی است. «یونس» تنها با دو فراز توصیف شده و بس. این فرازها هم میگویند که «خداوند» او را با خود و در ارابهای آتشین به بهشت برد.
اما تکنولوژی تنها ویژگی مشترکی نبود که این موجودات باستانی داشتند. بر اساس افسانهها، خدایان از ارتباط جنسی با انسان لذت میبردند. اما اگر غریبهها زنان جامعه انسانی را به عنوان شریک جنسی خود انتخاب کردهاند، انگیزهشان چه بوده؟ و ثمره این مواجهه چه میتوانسته باشد؟ اسطورههای باستانی پر از حکایاتی است از خدایانی که بر زمین نازل شدهاند تا با انسان درآمیزند.
David Childress
بر اساس بسیاری از منابع، شامل اساطیر «نورس»، اساطیر «یونان» و حتی «انجیل»، ما داستانهایی داریم از فرزندان خدا یا خود خدایانی که از کوه «اولمپ» به زمین آمدهاند. آنها جذب دختران انسان شدهاند.
Giorgio A. Tsoukalos
وقتی همه این داستانها اتفاق افتاده، و وقتی زنان با این خدایان همآغوش شدهاند، که در متون مختلفی در سراسر دنیا هم میتوان آنها را پیدا کرد، این زنان در واقع با «فرازمینیها» رابطه جنسی داشتهاند نه با «خدایان». چون «خدایانی» در کار نیست.
بر اساس «ایلیاد» اثر «هومر»، شهروندان «اسپارت»، مشهور بودند به داشتن جنگجویانی سلحشور و زنانی زیبا . «زئوس»، خدای آسمانی قدرتمند یونان، دلبسته انسانی شد به نام «لیدا» . یک بعد از ظهر در حالیکه «لیدا» به تنهایی در یک باغ قدم میزد، «زئوس» به یک «قو» تبدیل شد. او را در بالهای قدرتمند خود پوشاند و با او درآمیخت . تنها مدتی بعد بود که «لیدا» دریافت که او به وسیله یک «خدا» باردار شده است.
David Childress
وقتی به اسطورههای یونان توجه میکنید، و حتی بسیاری دیگر از اسطورههای سراسر دنیا، میبینید که همه داستانهایی از خدایانی هستند که از آسمان به زمین آمدهاند و رابطهای جنسی با انسانها برقرار کردهاند و به عبارتی نسل جدیدی از انسان را ایجاد کردهاند.
زاد و ولد حاصل از این جفتگیریها توسط مردم باستان به عنوان «نیمه خدایان» نام گرفته است. متخصصان میگویند که «نیمه خدایان» موجودات دورگه فوق طبیعی بودهاند از «انسان» و منشائی «خارجی». یونانیان باستان معتقدند که این موجودات منحصر به فرد بودهاند و مقدر بوده است تا کارهای بزرگی را به انجام رسانند.
Philip Coppens
سنتی در بسیاری از تمدنها وجود دارد که میگوید کودکان به خصوصی از نوع بشر بودهاند که به نوعی «انسان» نبودهاند اما یک ارتباطی با ستارهها داشتهاند، در قلمروی ماورای زمین. و این ویژگی به نظر میرسد که از تولد با آنها بوده و به شکلی به نظر میرسد که در ارتباط با یک مولفه «دی.ان.ای» بوده باشد که شاید علم باید به آن توجه کند و در باره آن مطالعه داشته باشد.
برخی از قدیمیترین داستانهای خدایان و تداخلات ژنتیکی انسان در متون کهن «هندو» قابل شناسایی است .
Michael Cremo
در متون باستانی «سنسکریت» هند، این داستان را میبینیم: ملکهای به نام «کونتی»، با یک موجود آسمانی در میآمیزد، یک موجود فضایی که به عنوان پسر خدا شناخته میشده. محصول این آمیزش، «کارنا»ست که یکی از قهرمانان حماسه هندی «ماهاباراتا»ست.
احتمالا معروفترین نیمه خدا، خدای یونانی «هراکلیس» است که همچنین به عنوان «هرکول» رُمی هم محسوب میشود . «هیراکلیس» نیمه انسان – نیمه خدا بود، که از اجماع «زئوس» و زنی عادی پدید آمد، به نام «السمینی» . بیشتر باستانشناسان، اغلب داستان نیمهخدایان را به عنوان تخیلات، رد میکنند. اما نظریهپردازان فضانوردان باستانی معتقدند که این حکایات، بازتابی از موجوداتی زنده هستند.
Michael Cremo
اینگونه داستانها در بینش سنتی باستان، معادلی هم در دنیای مدرن دارد به عنوان خارجیان نیمه خدای فرازمینی که بخشی از حکایت «یو.اف.او»های مدرن است. جالب توجه هست که ما در گزارشهای مدرن، دقیقا همان معادلها را در حکایات باستانی پیدا میکنیم. این نشان میدهد که ما با واقعیت روبرو هستیم. تنها با داستانهایی تخیلی روبرو نیستیم.
نظریهپردازان فضانوردان باستانی میگویند که واژه «کودکان ستارهای»، راه دیگریست برای توصیف زاد و ولد انسان و موجوات فضایی باستان. آنها میگویند که در عرف دوران اولیه هر مذهب اصلی در دنیا، «کودکان ستارهای»، در رابطه با موجودات فوق طبیعی بودهاند به نام «خدایان».
Giorgio A. Tsoukalos
«کودک ستارهای»، اغلب در متون کهن استفاده شده، در زمانی که زنی در رابطه با «فعل و انفعالی» الهی با یکی از خدایان قرار گرفته، که اغلب نتیجه آن بوده که این زن باردار میشده بدون اینکه با کسی آمیزش داشته باشد . خوب، آیا چنین چیزی اصلا ممکن هست؟
البته که هست. بارداری مصنوعی امروزی! این آن چیزیست که امروز اتفاق میافتد. شما دیگر نیازی ندارید حتما آمیزش جنسی داشته باشید تا بتوانید بچهدار شوید. و ما دقیقا همین توصیف را در هزاران سال پیش هم داشتهایم که یک زن، بدون اینکه با کسی معاشقه داشته باشد، ناگهان باردار شده، اما سوال این است که چطور چنین چیزی ممکن هست؟
آیا خارجیهایی که در دوران باستان، به زمین آمدند، از تکنولوژی پیشرفته استفاده میکردهاند؟
ادامه دارد