تحقیق درباره درمان با هنر

هنر بعنوان یک درمانگر، به رشد ما کمک میکند تا بتوانیم خود، دیگران و جهانی که در آن هستیم را بهتر بفهمیم.
هنر یعنی تجلی خلاقیت. هنر راهی ست برای غنی تر کردن تجربه های بشری. ما از هنر برای امور مختلف استفاده می کنیم، از سرگرمی گرفته تا شناخت سایر فرهنگها، از پیشرفت شخصی خود گرفته تا پیشرفت در جامعه.
چه بخواهیم چه نه، هنر بر زندگی ما تاثیر میگذارد. پس مدت زمانی را که برای رصد کردن آثار هنری صرف مینماییم، بسیار ارزشمند است، چراکه رصد کردن این آثار، هم حس خوبی در ما ایجاد میکند و هم درک ما را بالاتر میبرد و همه ی اینها در نتیجه به رشد شخصی ما منجر میگردد.
در کتاب معروفی به نام: “هنر در نقش درمانگر” ، ۷ کارایی مهم هنر مطرح و توضیح داده شده که در این مطلب به آن میپردازیم:
۷ کارایی هنر در نقش درمانگر:
درک شخصی
هنر، فکرهای شکل نگرفته ی ما را شکل میدهد. وقتیکه یک اثر هنری را مشاهده میکنیم و تحت تاثیر قرار میگیریم، یعنی در آن لحظه دچار یک “آن” شده ایم. این “آن”، همان احساس یا فکری بوده که خودمان هم قبلا داشته ایم ولی نمی توانسته ایم بیانش کنیم.
فهم هنری
هنر به ما کمک میکند تا به چیزهای معمولی که دراطرافمان هست، نگاه تازه ای داشته باشیم. مثلا نگاه تازهی ما به میز صبحانه وقتیکه نور صبحگاهی، رنگهای زیبایی را روی آن می پاشد.
هنر به قدرت فهم ما دامن میزند.
حافظه
فهم هنری یعنی به جای اینکه روی کل ِ یک چیز تمرکز کنیم، بر روی جزء به جزء یک چیز متمرکز شویم. این تمرکز باعث میگردد آن اجزاء کوچک، از حافظهی ما پاک نشوند.
هنر یعنی شکار احساسات و حفظ آن در حافظه
حُزن و اندوه
هنر نه فقط ظرفیت ما را برای لذت بردن افزایش میدهد، بلکه به اندوه ما نیز ارزش میبخشد. هنر، وسعت دید ما را بالا برده و باعث ایجاد دیدگاههای متفاوت در ما میشود. باعث میشود به هنگام یک اتفاق ناراحت کننده، بتوانیم نقاط مثبت آنرا ببینیم و راه حل هایی برای مواجه شدن با آن بیابیم.
اُمید
یک اثرهنری زیبا، قادر است از دل یک احساس لذت، اشک بیافریند. وقتی اشک خوشحالی در ما ایحاد میشود، به معنای امیدواری ست. این امید ما را تشویق میکند که در برهه هایی شبیه به این در زندگی خودمان نیز، امیدوارم باقی بمانیم.
رشد شخصیتی
وقتی چیزی که قبلا خودمان تجربه یا حس نکرده ایم را، در یک اثر هنری تجربه و حس کنیم، باعث میشود با آن اتفاق، همدل شویم. این همدلی، باعث پیشرفت در رشد شخصیتی ما میشود.
تعادل
دچار شدن به یک زندگی روزمره، باعث عدم تعادل احساسی در ما میگردد. ولی ما می توانیم از طریق هنر، دوباره تعادل احساسی را بدست آوریم. ما در زندگی معمولی خود، خیلی چیزها را تجربه نمیکنیم اما با تجربه ی آن از طریق آثار هنری، احساسات مختلف ما بیدار شده و باعث ایجاد تعادل احساسی در ما میگردد.
لئو تولستوی میگوید:
هنر صرفا یک مهارت ویژه نیست، بلکه انتقال دادن احساسی ست که هنرمند آنرا حس کرده.