ترسناک ترین پارک های آمریکا؛ نبرد وحشت و زیبایی
مناظر و چشماندازهای طبیعت بهترین مکان برای رسیدن به آرامش و تجدید قوا است. اما گاهی سایه سنگین حضور ارواح، این فرصت را مبدل به تجربهای ترسناک میکند.
طبیعت زیبا و سحرانگیز است، جادویی جاری در رگ و پی این سیاره که فرصتی برای تنفس زندگی و درک معنای واقعی حیات را در اختیار بشر قرار داده است. اما واقعیت این است که بشر با هر پیشرفت و قدم رو به جلو، فرصت همنشینی و همزیستی با مادر طبیعت را از دست داده است.
در این میان ساکنان شهرهای کوچک و بزرگ بیش از سایرین از این جدایی لطمه خوردهاند. در حقیقت بسیاری از انسانهای شهرنشین به اندازهی حضورشان در این جنگلهای سیمانی و لمس جلوههای زندگی مدرن، از پیوندشان با عناصر طبیعت کاسته شده است. اما این مسئله با ایجاد پارکهای شهری و برقراری دوباره این ارتباط از هم گسسته تا حدی کمرنگ شده و فرصتی برای شهرنشینان فراهم آورده تا دوباره با مادر طبیعت آشتی کنند.
باید پذیرفت که کمتر چیزی توان رقابت با زیبایی ناب، سحرانگیز و خیرهکنندهی مادر طبیعت را دارد. تجربهی حضور در دامن سبزش، لم دادن در میان پارک و خواندن کتاب، مزه مزه کردن نوشیدنی خنک زیر سایهسار درختان در گرماگرم فصل تابستان و هزاران تجربه ریز و درشت دیگر که نمیتوان به سادگی از کنارشان عبور کرد.
اما گاهی حتی زیباترین مناظر و چشماندازها نیز قادر به وسوسه کردن افراد برای بازدید از پارک و فضاهای سبز نیستند، چرا که سایه ترس و وحشت بر این تابلوهای رنگارنگ خداوند سایه افکنده است.
داستان گردشگری وحشت اغلب در میان ترسناکترین مکانها میگذرد، جایی که اشباح درمیان سایهها پنهان شده و در انتظار قربانیان خود لحظهشماری میکنند. به همین خاطر جای تعجب است که چگونه شماری از پارک و فضاهای سبز به دلیل حضور ارواح و شائبه تسخیر شده بودن، مبدل به مکانهایی ترسناک شدهاند. مکانهایی که از رسالت خود برای آرامش بخشیدن به نوع بشر فاصله گرفته و در عوض، ترس به جان افراد میاندازند.
در ادامه این مطلب همراه ما باشید تا به مرور داستان شماری از ترسناکترین پارکهای آمریکا داشته باشیم. گسترههای سبزرنگی که در هوایشان به جای سرزندگی، رایحهی مرگ و نیستی به مشام میرسد، بهترین مکانها برای تجربه ترسناک و توأم با هیجان گردشگری به سبک ترس و وحشت.
پارک گریفیث (Griffith Park)، لس آنجلس، کالیفرنیا
گریفیث پارک یک پارک بزرگ شهری است که در انتهای شرقی کوهستان سانتا مونیکا در مجاورت شهر لسآنجلس در ایالت کالیفرنیا واقع شده است. این پارک ۱,۷۴۰ هکتار وسعت داشته و یکی از بزرگترین پارکهای شهری آمریکای شمالی است. در عین حال این پارک عنوان دومین پارک بزرگ کالیفرنیا را نیز یدک میکشد.
اما در این میان تنها وسعت این پارک شهری مایه شهرت آن نیست. پارک گیریفیث همچنین به خاطر رصدخانه معروف و جهانی خود، یک باغ وحش بازسازی شده والبته حضور نشان شناخته شدهی هالیوود نیز به خود میبالد. اما در کنار این همه عامل برای جلب توجه گردشگران و بازدیدکنندگان، پارک گریفیث تاریخچهای تیره و تار هم دارد که مملو از حضور جاودانهی ارواح و وقوع پدیدههای ماورایی غیرقابل توضیح است. در حقیقت نمیتوان به سادگی از مسیر بسیاری از ارواح ساکن این پارک دوری کرده و با خیال راحت به تماشای این جاذبه دیدنی نشست.
یکی از ارواح بسیار معروف این پارک که برای بسیاری شناخته شده است، روحی است متعلق به «دن آنتونیو فلیز» (Don Antonio Feliz)، مردی که روزگاری مالک زمینی بود که این روزها پارک گریفیث را در خود جای داده است. هرچند او تنها روح این خانواده نیست که پارک را بهعنوان اقامتگاه ابدی خود برگزیده است. ظاهرا روح برادرزاده او «دونا پترانیلا» (Dona Petranilla) نیز در این امر مهم به عمویش پیوسته است. گفته میشود هنگام تقسیم ارث دونا با تقلب از سهم خود محروم شده و لذا این زمین را نفرین کرده است. نفرینی جاودانه که پیاپی مالکان بعدی را به روشهای مختلف تحت تأثیر قرار داده و زندگی را به کامشان تلخ کرد.
روح این دو بارها در گوشه و کنار پارک مشاهده شده و اسباب وحش بازدیدکنندگان را فراهم کرده است. یکی از معروفترین مواجهات با ارواح در این پارک، به ماجرای ظاهر شدن روح دن آنتونیو در میان جمعی از تجار برمیگردد که ظاهرا برای برگزاری جشنی در این پارک دور هم جمع شده بودند.
اما این دو تنها ارواح ساکن این پارک نیستند. به جز آنها به نظر میرسد گریفیث پارک مسکن ابدی روح کارخانه دار بدنام «گریفیث جنکینز گریفیث» (Griffith J. Griffith)، روح دخترکی که به نظر میرسد در پارک تنها مانده و جان سپرده و نیز روح هنرپیشه معروف هالیوود «پگ انتویستل» (Peg Entwistle) است که در سال ۱۹۳۲ با پریدن از نشان هالیوود به زندگی خود خاتمه داد. در این مدت بارها چه در موزه «تراول تاون» (Travel Town) و چه در رصدخانه بارها وقوع فعالیتها ماورایی گزارش شده و حتی گاهی تیمی از متخصصان این حوزه برای بررسی این وقایع فراخوانده شدند.
اما یکی از ماجراهای معروف این پارک به حضور ارواح زوجی عاشق به نامهای «رند گرت» (Rand Garrett) و «نانسی جنسن» (Nancy Jeanson) برمیگردد که ظاهرا در ۳۱ اکتبر سال ۱۹۷۶ و حین برگزاری پیکنیک در این پارک، به خاطر سانحه سقوط درخت کشته شدند.
سه باغبان و تعدادی از نگهبانان پارک ادعا کردند که یک نیروی ماورایی آنها را از نزدیک شدن یا جابجا کردن تنه و بقایای درخت سقوط کرده بازداشته است. کارگران همچنین گزارش دادند که در همان حوالی شنوندهی صدای ناله و نجواهایی ترسناک بودهاند. به علاوه در مدت کار در آن منطقه حتی گاهی پیامهایی از ارواح نیز دریافت کردهاند که ظاهرا روی شیشه ماشینها نوشته شدهاند، این مسئله حتی زمانی که به تنهایی مشغول به کار بودند نیز تکرار شده است.
یکی از معروفترین داستانها به ماجرای «موریس کارل»، یک باغبان و هرسکننده بازنشسته بازمیگردد که از تجربه عجیب و ترسناک خود در این مورد صحبت کرده است. کارل میگوید یک بار درست در نزدیکی نیمکت پیکنیکی حضور داشته که زوج مذکور در آنجا جان خود را از دست دادند. او به درخت قاتل نگاه میکرده که ناگهان احساس میکند درخت به لرزه افتاده، گویی کسی از تنهی آن بالا کشیده و دوباره پایین میپریده است. در همان لحظه حس میکند کسی نزدیک او شده و در گوشش نجوا میکند:
«ما رو تنها بزار»
کارل بعدا این داستان را برای رئیس خود «دنیس هیگز» بازگو میکند، اما دنیس حرفهای او را باور نمیکند. در عوض ۵۰۰ دلار شرط میبندد که خودش به تنهایی به آنجا رفته و درخت مذکور را قطع خواهد کرد. او همچنین میگوید این کار را بعد از تاریکی هوا انجام خواهد داد و این، آخرین باری بود که کسی دنیس هیگز را زنده دید!
صبح روز بعد یک دونده جسد هیگز را در حالی پیدا کرد که در کنار درخت به پشت روی زمین افتاده و یک اره با تیغه تا خورده نیز در کنارش روی زمین افتاده بود. گفته میشود چهرهی هیگز به گونهای بوده که گویی با چیزی ترسناک و شیطانی مواجه و از شدت وحشت میخکوب شده است.
ظاهرا شبحی با چشمان سیاه رنگ ترسناک نیز در محوطه پارک پرسه میزند که حضورش اغلب با داستانهایی در مورد نجواهای اهریمنی و قربانی کردن حیوانات گره خورده است. در مجموع تمامی این عوامل دست به دست هم داده و نام این پارک را در صدر فهرست پارکهای تسخیر شده آمریکا جای داده است.
منطقه حفاظت شده ایالتی جایچی مانیتو (Gitchie Manitou State Preserve)، لیون کانتی (Lyon County)، آیووا
«جایچی مانیتو» یک اندوختگاه طبیعی کوچک در حدود ۹۱ جریبی است که در لیون کانتی واقع شده است. عمده شهرت این منطقه به دلیل حضور بومیان باستانی آمریکا و نیز برآمدگیهای «Sioux Quartzite» است که ۱٫۶ میلیارد سال قدمت داشته و به دوره پر کامبرین بازمیگردد. از سوی دیگر این مکان بهعنوان محل تدفین سرخپوستان آمریکا نیز شناخته شده است. نام این محل در زبان «Anishinabe» به معنی «روح بزرگ» است.
«جایچی مانیتو» در گوشهی شمال غربی ایالت آیووا واقع شده، یک فضای کوچک با طبیعت زیبا که با چشماندازی سرسبز پوشیده شده است. همچنین یک رودخانه در این حوالی جاری است که زیبایی بیشتری به این محیط بخشیده است. اما این زمین سرسبز تاریخچهای نه چندان خوشایند دارد که در تضادی آشکار با این زیبایی چشمنواز قرار گرفته و اینجا را مبدل به مکانی ترسناک کرده است.
در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۷۳ اتفاقی تلخ در این مطقه رخ داد. در آن زمان پنج نوجوان در این پارک کمپی برپا کرده و دور هم به خوشگذرانی و نواختن و خواندن آهنگ مشغول بودند. در همان زمان برادران «فرایر» (Fryer) از ساکنان محلی، به سمت آنها آتش گشوده و چهار نوجوان را به ضرب گلوله از پای درآوردند. سپس این سه برادر تنها عضو باقی مانده گروه «ساندرا چسکی» (Sandra Cheskey) را با خود به مزرعهشان برده و بعد از آزار و اذیت او را رها کردند.
با همه خشونت و مرگهای رخ داده در این مکان، جای تعجب نیست که این پارک بهعنوان یکی از مکانهای تسخیر شده معروف نواحی غربی شناخته میشود. بازدیدکنندگان پارک معمولا از تجربهی پدیدههای ماورایی عجیب و آزار دهندهای صحبت میکنند که باعث هراس آنها شده است، تجربیاتی همچون شنیدن صدای موسیقی فراطبیعی. همچنین پیکرهای تیره و تار در میان درختان جنگل پرسه میزند. این شبح ظاهرا بیش از دو متر قد داشته و به نظر میرسد روح یکی از محافظان بومی است.
بیشتر ماجراجویان نترس که در جستجوی هیجان و تجربه وحشت هستند، حتما در بازدید از این پارک سری به کابینی میزنند که برادران فرایر شب پرماجرا و خونین خود را از آنجا شروع کردند. این کابین هماکنون به خرابهای تبدیل شده که در و دیوارش با انواع دیوارنویسی و نشانههای شیطانپرستی پوشیده شده است. از قضا بیشتر فعالیتهای ماورایی گزارش شده نیز در این ناحیه رخ میدهند.
صداهای فراطبیعی و پیکرههای روح مانند هستند که همچون مهی شناور در هوا این سو و آن سور رفته و حتی گاهی در شبهایی که آسمان صاف است، روی آب رودخانه مشاهده میشوند. افراد گاهی حس میکنند که کسی از نزدیک آنها را زیر نظر گرفته و میپاید. در سال ۱۹۷۶ این پارک همچنین بهعنوان مکانی برای مشاهده یوفو و بیگانهها مورد توجه قرار داشت.
هامل پارک (Hummel Park)، اوماها (Omaha)، نبراسکا
پارک زیبا و خوشمنظره هامل در شمال اوماها در ایالت نبراسکا واقع شده است. این پارک ۰٫۸۲ کیلومتر مربع وسعت داشته و زمین آن در سال ۱۹۳۰ به شهر اوماها اهدا شده است. نام این پارک از «ژوزف هامل» (Joseph B. Hummel) گرفته شده که مدتها سرپرستی پارک و فضاهای سبز اوماها را برعهده داشت.
پارک هامل تاکنون شاهد چندین مرگ بوده، همچنین محل اجرای مراسم شیطانپرستی و نیز محل دفن اجساد بومیان آمریکا بوده است. در مجموع اینجا معدن طلای اتفاقات ماورایی و غیرقابل توضیحی است که به ویژه مورد علاقهی افراد ماجراجو و جویندگان ترس و وحشت قرار دارند.
منبع اصلی هراس این پارک حوادثی است که مدتها قبل روی داده و به دوران پیش از برقراری حقوق مدنی در آمریکا برمیگردند، زمانی که بسیاری از آفریقایی-آمریکاییهای ساکن اوماها در نزدیکی هامل پارک زندگی میکردند. هرچند گزارش تأیید شدهای در این زمینه وجود ندارد، اما به نظر میرسد در آن زمان این پارک محلی ایدهآل برای مجازات رنگین پوستان بوده است. بسیاری از آنها به خاطر وضعیت خاص پارک و شاخههای مناسب درختان در این پارک مجازات و به دار آویخته شدند. برای دههها مردم از مشاهده اجساد شبح گونه آویزانی صحبت میکردند که در میان شاخ و برگ درختان تاب خورده و اسباب وحشت بینندگان را فراهم میکردند.
ظاهرا در ۱۹۸۰ این پارک محلی مناسب برای کشتن افراد بوده و دست کم یک زن بیخانمان و یک دختر بچه دوازده ساله در پارک کشته شدند که بقایای اسکلت نفر دوم بعدها و در سال ۲۰۰۶ در پارک پیدا شد. گزارشات موجود از شنیدن صدای فریاد افراد شکنجهدیده در میان جنگل حکایت دارد. عدهای از مشاهدهی گویهای نورانی معلق در میان درختان صحبت کرده و در مجموع تمام محوطه پارک دارای انرژی تاریک است که به بازدیدکنندگان حسی ناخوشایند میبخشد.
یکی از مکانهای بسیار پربازدید هامل پارک، پلکانی است موسوم به «morphing stairs»، یک پلکان سنگی طولانی که در بخش فوقانی پارک واقع شده است. این پلکان در نهایت به سمت جنگل راه دارد، جایی که برای سالها شعائر مذهبی توسط جویندگان علوم مخفی اجرا میشده است. طبق افسانهها این پلکان به خاطر وضعیت خاصش به این نام خوانده میشود، چرا که هرگز نمیتوان حین بالا و پایین رفتن از آن به شمارش یکسانی از پلهها رسید!
مدارک شیطانپرستی در تمامی وسعت پارک قابل مشاهده است. مدارکی همچون حیوانات سلاخی شده که بهصورت متناوب توسط مأموران پارک و نیز بازدیدکنندگان در گوشه و کنار پیدا میشود. همچنین دیوارنویسی و نقاشی نمادهای شیطانی همچون ستاره پنج پر روی بناهای واقع در پارک قابل مشاهده است. در بخش دیگری از پارک اسلایدی از شیطان درست در کنار صخرهای سراشیب دیده میشود که تا به حال چندین اقدام به خودکشی را شاهد بوده است.
«پریزِم» (PRISM) یک مرکز بررسی پدیدههای ماورایی در اوماها است که مدتها است در مورد پارک هامل تحقیق کرده و اتفاقات رخ داده در آنجا را مورد بررسی قرار میدهد. آنها طی چندین بررسی به شواهد ماورایی متعددی دست یافتند، از جمله تصاویر ثبت شدهای که خبر از حضور کرههای نوری شناور یا نوارهای نورانی با منشأ غیرقابل توضیح میداد. به هر حال از نظر آنها این پارک یک مکان تسخیر شده واقعی است.
هامل پارک، اوماها، نبراسکا
جکسون پارک (Jackson Park)، اچیسون (Atchison)، کانزاس
جکسون پارک در ایالت کانزاس آمریکا، زادگاه یکی از افسانههای ترسناک این سرزمین است. داستانی ترسناک که قدرت کافی برای تحت تأثیر قرار دادن و به بازی گرفتن ذهن شنونده را دارد. این افسانه موسوم به «مولی مقدس» (Molly’s Hollow) دست کم دارای دو نسخه متفاوت است.
داستان معروف و شناخته شدهتر این افسانه با زندگی دختری جوان به نام مولی ارتباط دارد. ظاهرا بعد از پایان یک مهمانی و حین عبور از پارک مولی با نامزدش اختلاف پیدا میکند. مرد جوان تحت تأثیر خشم سوار ماشین شده و او را تنها در پارک رها کرده و به دنبال کار خود میرود، اما روز بعد جسد به دار آویخته شده مولی در پارک پیدا میشود.
در نسخه دیگر این افسانه گفته شده که مولی یک دختر جوان آفریقایی-آمریکایی بوده که به خاطر رنگ پوستش مورد آزار قرار گرفت و در نهایت جسد بیجانش آویزان از درختان پارک پیدا شد. باور کنید این افسانه ترسناک تا به حال لرزه بر اندام بسیاری از شنوندگان انداخته است.
هماکنون حوالی نیمه شب در پارک هراسی وصفناپذیر حاکم است. بسیاری از بازدیدکنندگان از شنیدن صداهای عجیب و ماورایی صحبت کرده و حتی عدهای میگویند کسی با صدای بلند اسم مولی را فریاد میزده است. این وحشت با مشاهدهی پیکر آویزان زنی از یک درخت، حتی رنگ و بویی به مراتب ترسناکتر هم به خود گرفته و عامل هراس بسیاری شده است.
به پایان بخش نخست این مطلب رسیدیم. نظر شما در مورد داستان این پارکهای تسخیرشده چیست؟ آیا شما هم مایل هستید در یکی از آنها حضور پیدا کرده و از نزدیک صحت و سقم این داستانها را بررسی کنید؟ مقصد ایدهآل شما برای گردشگری وحشت کدام یک از این پارکهای ترسناک بود؟