تفاوت افراد موفق و ناموفق

 افراد موفق

تفاوت میان افراد موفق و ناموفق در این است که, افراد موفق از ناملایمات و تلاش ها برای رسیدن به رشد استفاده می کنند, حال آنکه افراد ناموفق اجازه می دهند, مشکلات آنها را کلافه کند و آنها را به ناامیدی برساند.

در تمام طول تاریخ, دانشمندان بزرگ به این نتیجه رسیده اند که, ناملایمات آزمونی است که باید آن را پشت سر بگذارید تا به نتیجه ای ارزشمند برسید.

همه با مشکل روبرو می شوند, اما باید از این مشکلات درس بگیرید و در جهت پیشرفت از آنها استفاده کنید.

بررسی هایی که در دانشگاه هاروارد صورت گرفته است, ثابت کرد که, طرز برخورد شما با ناامیدی, نشان می دهد, چگونه به موفقیت های بزرگ دست پیدا می کنید.

اگر از این ناامیدی ها درس بگیرید و به جلو حرکت کنید, به احتمال زیاد در جریان زندگی به موفقیت های بزرگ دست خواهید یافت.

یکی از اکتشافات مهم این است که, بزرگترین موفقیت های شما, در فاصله یک قدمی, پشتِ شکست های شما فرار دارند.

مردان و زنان موفق دنیا, به این نتیجه رسیده اند که بزرگ ترین موفقیت های آنها, در پی یک شکست به دست آمده است.

یکی از بزرگترین کارفرمایان خود ساخته در تاریخ آمریکا به نام “اچ راس بروت” می گوید:

اغلب, افراد در حالی که با موفقیت فاصله ای ندارند, دست از کار می کشند. آنها در آخرین لحظه تسلیم می شوند و همه چیز خود را به شکست واگذار می کنند.

هرودوت, می گوید: اافراد در حالی که تقریبا به هدف خود رسیده اند, دست از کار می کشند. حال آنکه جمعی دیگر, در آخرین لحظه بر تلاش های خود می افزایند و به موفقیت می رسند.

ناپلئون هیل در کتاب “بیندیشید و ثروتمند شوید” می نویسد: قبل از اینکه موفقیت به سراغ کسی بیاید, او با شکست ها و ناکامی های موقتیِ, فراوانی روبرو می شود. در این زمان, راحتترین کار تسلیم شدن است و این کاری ست که اکثر مردم انجام می دهند.

با ارقام کوچک است که می توان به گنجینه بزرگ رسید و قطره قطره جمع کرد تا دریا شود.

فردی که بر آن شده است که ۵ سکه طلا به دست آورد, زمانی که به هدف خود رسید, همان روش را ادامه می دهد تا ده سکه, بیست سکه و بیشتر مطالبه کند تا به آرزوی خود برسد.

راز گرد آوری ثروت در همین نهفته است, کسی که از اهداف خرد شروع کند, به کلان خواهد رسید.

خواسته ها و اهداف باید ساده و شفاف باشند, اگر بیش از اندازه در هم و آشفته باشند, طبیعا در اجرا با مشکلاتی رو به رو خواهند شد.

هرکسی باید بر توان و قابلیت و مهارت های خود بیفزاید و با سعی و کوشش بازده بهتری داشته باشد.

هر قدر عقل و درایت بیشتری داشته باشید, درامدتان هم به همان نسبت فراوان تر خواهد شد.

کسی که می خواهد درامد بیشتری داشته باشد و دنبال راهی می گردد تا از آن طریق درامد خود را بیشتر کند, یقینا پاداش خود را می گیرد.

همواره در اندیشه بهبود و اصلاح امور باشید و بدانید که تغییر و تحول و آبادانی در راه است, در این فرایند, افراد تیزهوش می دانند چگونه مهارت های جدید را کسب کنند تا نظر کارفرمایان را به خود جلب کنند.

سعی کنید در صف اول پیشرفت و ترقی جامعه قرار بگیرید و هرگز دچار سسنی نشوید, زیرا از قافله ای که به پیش می رود, عقب خواهید ماند.

زندگی انسان با تجاربی که کسب می کند, غنی و پربار می شود.

هر کسی وظیفه دارد تا جایی که می تواند, بدهی خود را به موقع پرداخت کنید و به بهانه ناتوانی, آن را به تعویق نیندازد.

با ذکر جزییات, توصیف کنید که درآمد مورد نظرتان چقدر است و تصمیم بگیرید که قطعا مایل هستید چه کاری را ادامه دهید.

ماهیت و بزرگی شرکتی که دوست دارید در آن کار کنید چیست؟

دوست دارید با چه کسانی همکاری کنید و چه نوع مشتریانی داشته باشید؟

هدف شما دستیابی به چه منصب و مسئولیتی است؟

هنگامی که به شغل دلخواه خود فکر می کنید, احتمالا به این نتیجه می رسید که هم اکنون در عرصه متفاوتی مشغول به کار هستید.

وقتی شغل مناسب خود را در این مرحله زندگی پیدا کردید, بزرگ ترین وظیفه شما این است, که مصمم شوید در کار خود, بهتر و نهایتا بهترین شوید.

قانون مهمی در زمینه موفقیت وجود دارد به نام قانون انباشتگی (تجمع).

این قانون می گوید, هر گونه توفیق در زندگی, نتیجه تجمع صدها و یا هزاران کاری است که شاید به چشم کسی نیامده باشد.

هر موفقیت بزرگ, حاصل ساعت ها و حتی ماه ها و سال ها تلاش متوالی برای رسیدن به یک هدف بزرگ است, برترین بود در کاری که به آن مشغول هستید.

نکته قابل توجه در این روند این است که همه کارها دارای اهمیت و اثر هستند.

هر کاری که انجام می دهید یا از انجام آن سرباز می زنید, به حساب می آید و هیچ چیز خنثی نیست.

هر چیزی در زندگی یا شما را به سمت بهتر شدن سوق می دهد یا شما را از آن دور می کند.

انسان شاد و موفق کسی است که آگاهانه, اعتبارات بیشتری را برای زندگی بهتر و موفقیت آمیز به دست آورد.

هرگونه حرکت مثبت و سازنده طبق قانون انباشتگی در جایی تجمع می کند و موجب ارتقای اعتماد بنفس و عزت نفس شما می شود.

زنی به من گفت که درمورد هدف اصلی اش تصمیم گیری کرده است.

از او پرسیدم که هدفت چیست؟

گفت: می خوام درمدت یک سال میلیونر شوم.

کنجکاوانه پرسیدم: ثروت فعلی ات چقدر است؟ معلوم شد که ورشکسته است. پرسیدم, کارت چیست؟

مشخص شد به علت نداشتن, صلاحیت لازم از کار اخراج شده است.

پرسیدم با این شرایطی که الان داری چگونه می خواهی یک ساله, میلیونر شوی؟

گفت: شما (برایان تریسی) گفتید اگر هدف روشت و شفافی در نظر بگیرم, می توانم به آن برسم.

گفتم: هدفت به قدر غیر واقعی و دست نیافتنی است که با توجه به شرایط موجود, مایوس خواهی شد و انگیزه ات را از بین می برد و مانع از آن می شود که در سالهای آتی, برای رسیدن به هدف تلاش کنی.

زمانی که جوان بودم, اشتباهی مرتکب شدم و آن این بود که زمانی که برای اولین باز هدف گذاری را شروع کردم, درآمدی که برای خود در نظر گرفتم, ده برابر آنچه بود که به دست آورده بودم.

بعد از گذشت چندماه که پیشرفتی نداشتم, متوجه شدم که این هدف به من کمکی نمی کند, زیرا به قدری دور از واقعیت بود که تمام انگیزه ام را از بین برده بود و جایی برای تلاش باقی نمی گذاشت.

در اعماق قلبم می دانستم که به این هدف نمی رسم, از آنجا که اعتقاد داشتم امکان رسیدن به این مبلغ درآمد وجود ندارد, ذهن نیمه هوشیارم نیز آن را رد کرد.