جن
جن، بنابر متون دین اسلام، موجودی اسرارآمیز است که مانند انسان دارای شعور، اختیار و تکلیف است. بنابر برخی آیات و روایات، جن، آفریده شده از آتش و یا آمیختهای از آتش است. قرآن در ۲۲ آیه از جن یاد میکند و هفتاد و دومین سوره آن نیز جن نام دارد.
جن در عرف قرآن موجودی است با شعور و اراده که به اقتضای طبیعتش از حواس بشر پوشیده است و در شرایط عادی، قابل درک حسی نیست. او مانند انسان، مکلف است و هدف از خلقت او، همانند انسان، عبادت و بندگی خدا است. او در آخرت برانگیخته میشود و میتواند مطیع یا عاصی، مؤمن یا مشرک و… باشد. بسیاری از ویژگیها و موضوعات مرتبط با جن از جمله بختک و همزاد، ساخته باورهای عامیانه و بدون دلیل است. برخی محققان، جنّ را در اعتقادات ایرانی برگرفته از فرهنگ اسلامی و عربی دانستهاند و برخی دیگر احتمال میدهند صورت ایرانی جنّ، بازتاب موجوداتی در اعتقاد ایرانیانِ قبل از اسلام است که بعداً به جنّ تغییر نام دادهاند و با اعتقادات عربها درباره جنّ، که پس از اسلام به ایران وارد گردیده، آمیخته شدهاند. تازه مسلمانانی که میراثبَرِ انبوهی از باورهای عمیق دربارۀ موجودات وهمی همچون غول بودند، با مواجهه با مفهوم جن در قرآن، خود برسازندۀ انبوهی باورها دربارۀ جن شدند.
واژه شناسی
این واژه مشتق از ریشه «ج ن ن» به معنای پوشش و استتار است و برخی معتقدند معنای اصلی پوشش و استتار در بیشتر مشتقات این ریشه وجود دارد مانند جَنین که در رحم مادر پنهان است. برخی واژۀ «الجانّ» را که در قرآن به همراه انس به کار رفته است اسمِ جمعِ جنّ دانستهاند ابن قُتیبه شیاطین را جنّیان سرکش و جانّ را جنّهای ضعیف دانسته است.
معادل واژه جنّ در فارسی، پری و دیو است.
کاربرد در قرآن
واژه جنّ ۲۲ بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ یک بار در سوره مدنی الرحمان و بقیه در سورههای مکی. واژه جانّ نیز پنج بار به کار رفته که چهار بار آن در سوره الرحمن است. واژه «جِنّه» نیز ده بار در قرآن به کار رفته، که پنج بار آن قطعاً به معنای جنّ است. واژههای دیگری نیز مرتبط یا گاهی مرادف با واژه یا معنای جنّ است، مانند شیطان و شیاطین و ابلیس و عفریت
هفتاد و دومین سوره قرآن کریم، جنّ نام دارد، زیرا موضوع اصلی آن، ایمان آوردن گروهی از جنّیان (نَفَرٌ مِن الجنّ) به اسلام است.
بر اساس قرآن کریم، جنّ پیش از خلقت انسان و از «نارالسَّموم» و «مارِجٍ من نار آفریده شده است. جنّیان، صالح و غیرصالح دارند و مانند آدمیان در روز قیامت از آنها بازخواست میشود. آنان جزای اعمالشان را به طور کامل در آخرت دریافت میکنند و بدکاران آنها به دوزخ خواهند رفت. بنا بر قرآن، برخی از کافران در دوره جاهلیت، جنّ را شریک خداوند قرار میدادند یا میپرستیدند جنّیان در میان سپاه حضرت سلیمان حضور داشتند و برای او کارهای خارق العاده و پرمشقت انجام میدادند در آیاتی گفته شده است که همه مخلوقات، از جمله جنّ، از علم غیب بیبهرهاند و در یک آیه نیز اختصاصاً به دور بودن جنّیان از علم غیب اشاره شده است برخی از جنّیان به خبرهای غیبی و سخنان ملائک گوش میدادند، اما پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) آنان از گرفتن اخبار غیبی و استراق سمع منع شدند.
بنابر قرآن، برای جنّیان هم، مانند انسانها، پیامبرانی از سوی خدا فرستاده شده است. در آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره احقاف و چند آیه اول سوره جنّ اشاره شده است که گروهی از جنّیان نزد پیامبر اکرم رفتند و به آیات قرآن گوش دادند. به تصریح مفسران شأن نزول سوره جنّ همین ماجرا بوده است
بر طبق آیه ۳۶ سوره صافات، مشرکان درباره حضرت محمد تعبیراتی مانند «شاعر مجنون» (شاعری که از جنّیان الهام میگیرد) به کار میبردند و تأکید قرآن مبنی بر آنکه پیامبر «مجنون» یا دارای «جنّه» نیست گواه بر دیدگاه مردم عصر جاهلی درباره جنّ است.
جن در روایات
در منابع حدیثی، اشاراتِ گوناگونی به جنّ شده که برخی از آنها توضیح و تفسیر دادههای قرآن، از جمله آفرینش جنّیان از آتش و سراغ گرفتن آنها از اخبار غیبی، است. معرفی اقسام جنّ و گونهای به نام حِنّ، همنشینی قسمی از جنّیان با فرشتگان، تقدم آفرینش جنّ بر آدم، مبعوث شدن پیامبری به نام یوسف بر جنّیان که او را به قتل رساندند، خوردنیها و آشامیدنیهای جنّیان و احکام آن، تناسل جنّیان و امکان وقوع تناسل بین آنها و آدمیان، و مطالبی از این دست محتوای احادیث را تشکیل میدهد.
درباره رؤیت جنّ نیز احادیثی وارد شده است.
در برخی از روایات آمده است که جن و شیطان هر دو در اصل وجود مشترک هستند، ولی شیطان نوعی از جن محسوب میشود که فقط کارهای شرّ از او صادر میشود، در حالی که جنها هم خوب و بد و هم مسلمان و غیر مسلمان دارند.
جنّها مانند انسانها تغذیه میکنند، میخوابند، توالد و تناسل دارند، و میمیرند. یکی از غذاهای آنها پس مانده غذای انسان است
علامه مجلسی بیش از سیصد صفحه از جلد ۶۰ بحار الانوار را به احادیث مربوط به جن و کلام برخی عالمان دینی در این موضوع اختصاص داده است.
جن در بیان عالمان دینی
بحث وجود داشتن یا نداشتن جنّ و چگونگی آن، از قدیم در بین عالمان دین مردم مطرح بوده است. برخی از عالمان مسلمان، اعتقاد به وجود جنّ را اجماع مذاهب و فرق اسلامی دانستهاند و حتی برخی ادعا کردهاند که همه پیروان و تصدیقکنندگان انبیا نیز به وجود جنّ اعتراف دارند.
ابن حزم، متکلم و فقیه اندلسی توضیح داده است که ما جنّ را با چشم نمیبینیم و بودن آنها را به ضرورت عقلی در نمییابیم، ولی به ضرورت عقلی امکان وجود آنها هست، زیرا قدرت خدای متعال را نهایتی نیست، از طرفی، چون پیامبران، که خدا به صدق آنان گواهی داده است، از وجود جنّ خبر دادهاند، پس علم به وجود آنها حاصل میشود. ابن خلدون درباره عقیده به وجود جنّ با احتیاط سخن گفته است. او آیاتِ راجع به وحی و فرشتگان و روح و جنّ را از متشابهات دانسته، چراکه مُراد و دلالت حقیقی آنها پوشیده است، اما در جایی دیگر به توجیه متشابه دانستن آنها پرداخته است. دَمیری موضوع را به گونهای دیگر مطرح کرده و اظهار داشته است که درباره وجود جنّ آنقدر حدیث و شعر و خبر وجود دارد که انکار آن به مثابه انکار یک حقیقت متواتر است.
ارتباط شیطان و جن و ابلیس
شیطان در معنای اصلی خود مفهوم وصفی دارد و به معنای «شرور» است، در قرآن تصریح شده که گروهی از جنها و انسانها شیطان (=شرور) هستند.
در بین شیاطین جن، فرد ممتازی وجود دارد که ابلیس نام دارد، او در شیطنت مقام عالی داشته و از بهشت رانده شده است.[۴۵] ابلیس اسم خاص بوده و یازده بار در قرآن تکرار شده است. واژه ابلیس مشتق از «بلس»، به معنای متمرد، سرکش و رئیس شیطانهاست
در معانی الاخبار از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: شیطان از این جهت که از رحمت خدا بینصیب ماند، ابلیس نامیده شد چون این کلمه به معنای محروم و مأیوس از رحمت خداست.
در قرآن، «شیطان» گاهی در مورد خود ابلیس و گاهی با معنای عام خود در مورد هر موجود شروری که شرارت در او «ملکه راسخ» گردیده، به کار رفته است.
شیطان، جن یا فرشته
اقوال مختلفی در مورد اینکه ابلیس جنّ است یا فرشته بیان شده است:
الف) تعداد کمی از مفسرین معتقدند ابلیس از ملائکه بوده است، زیرا استثنا در آیه «فَسَجَدوا الّا ابلیسَ کان مِن الجِنّ» (کهف، ۵۰) استثنای متصل است؛ یعنی ابلیس ابتدا از ملائکه بوده و به علت عدم سجده، مرتکب گناه گشته و جنّ شده است. همچنین فعل «کان» در آیه را نیز به معنای «صار» (= تبدیل شدن) گرفتهاند.
ب) در مقابل، بسیاری از مفسرین با استناد به آیات و روایات معتقدند ابلیس از ملائکه نبوده، بلکه از جن بوده است. دلیل این گروه:
۱. با توجه به قرینه موجود در این آیه، استثنا منقطع است و ابلیس نمیتواند از فرشتگان باشد و در آیه «کان من الجن» (کهف،۵۰) هم تصریح شده که ابلیس، از جنّ بوده است. گروه اول با استناد به «اسجدوا لآدم» معتقدند اگر ابلیس از جنس ملائکه نبود مشمول امر الاهی نمیشد و به جهت خودداری از سجده کردن، متمرد و سرکش به شمار نمیرفت، اما در پاسخ میتوان گفت، ابلیس در این امر از باب غلبه داخل شده، زیرا با ملائکه همنشینی داشته است و این دلیل نمیشود که او از جنس ملائکه باشد.
۲. ابلیس دارای اولاد و ذریه است و فرشتگان دارای فرزند نیستند، و خداوند میفرماید: چرا او (ابلیس) و فرزندانش را که دشمنان شمایند دوستان خود میگیرید
۳. ابلیس از جنس آتش است در حالی که ملائکه از جنس نورند
۴. ملائکه از رسولان الاهی و معصوم هستند ولی ابلیس گناه میکند.
۵. برخی روایاتی بر جنّ بودن ابلیس تصریح دارند، مانند سخن رسول خدا(ص) که به شمعون فرمود: تو دشمنانی از جن و انسان داری که پیوسته تعقیبت میکنند و با تو پیکار مینمایند تا دینت را بربایند…، اما دشمنان از جن، پس ابلیس است و سپاهیانش از امام صادق(ع) نیز روایت شده که فرمود: ملائکه میپنداشتند شیطان از آنهاست (در صورتی که از جن بود) ولی در علم خدا از آنها نبود تا به سبب حمیت و تعصب، باطن خود را اظهار کرد و گفت: مرا از آتش آفریدهای و انسان را از خاک خلق نمودهای
خلقت جن
برای آتشی که جنّ از آن آفریده شده، در سوره حجر(آیه ۲۷) صفت سَموم و در سوره رحمان (آیه ۱۵) صفت مارِج ذکر شده است. مفسران برای مارج تفسیرهای مختلفی ارائه کردهاند، مثلاً اختلاط و آمیزش شعلههای آتش که به رنگهای گوناگون درمیآید، شعله خاص بدون دود و آتش مشتعل متحرک که دائم در جنبش است و جابه جا میشود محمود آلوسی نیز بر معنای اختلاط تأکید کرده ولی منظور از مارِج را آتش آمیخته با هوا دانسته و نتیجه گرفته که «جانّ» از ترکیب آتش و هوا، که آن را مارج میخوانند، آفریده شده است و آدم از دو عنصر آب و خاک، که به آن «طین» میگویند. سَموم نیز باد بسیار داغی است که هم زبانه دارد هم سوزندگی، و وجه این نامگذاری این است که، به سبب ظرافت و لطافتش، در منفذهای زیرپوست (مسامّ) نفوذ میکند.
مادی یا مجرد
درباره مجرد یا جسمانی بودن جنّ، و به طور کلی ماهیت جنّ، میان متکلمان و فیلسوفان اختلاف است: گروهی جنّ را جسم ندانسته و آن را موجودی مجرّد میدانند و مجرّد بودن آنها را مانع علم آنها به اخبار و قدرت آنها بر انجام دادن کارهای خارق العاده تلقی نمیکنند و گروهی دیگر جنّ را جسم میدانند، اما با هم اختلاف نظر دارند. عدهای از آنان، جنّ را جسم لطیف یا عِلوی و عدهای دیگر، آن را جسم کثیف یا سِفلی به شمار آوردهاند. از عبارات فیلسوفان و متکلمان برمیآید که گروه اول، میان جنّ و ملک و شیطان تفاوت جوهری قائل نیستند و هر سه را از حیث جوهر یکی میدانند؛ با این بیان که اگر پاک و نورانی و نیک خواه باشند، ملائکهاند و همانهایند که «صالحان جنّ» نامیده میشوند و اگر ناپاک و تیره و شرور باشند، شیاطیناند.
ابن سینا در تعریف جنّ گفته که جنّ حیوانی از جنس هوا، ناطق و دارای جرم شفاف است و به اشکال گوناگون در میآید. میرداماد جنّیان را موجوداتی مجرد، نه جسمانی دانسته، اما لاهیجی آنها را اجسامی لطیف و دارای حیات عَرَضی، که قادرند به اشکال گوناگون درآیند، دانسته است. دَمیری جنّ را جسم هوایی، که عقل و فهم دارد و قادر است کارهای سخت انجام دهد، شناسانده است.
ازدواج و فرزندان جن
مفسران از آیه ۶ سوره جنّ که در آن گفته شده است مردانی از انسانها به مردانی از جنّیان پناه میبردند- چنین برداشت کردهاند که جنّیان، مانند انسانها، مرد و زن و ازدواج و تناسل دارند.
علامه طباطبائی باتوجه به آیه ۵۰ سوره کهف و آیه ۲۵ سوره فصلت، بر این باور است که تناسل در میان جنّیان وجود دارد، زیرا زاد و ولد و مرگ و میر داشتن هر موجود، حاکی از وجود تناسل است؛ اما برای کیفیت این تناسل توضیحی نداده است.
فخر رازی با استناد به آیه ۵۶ سوره رحمن، نه تنها به تناسل میان جنّیان، بلکه به امکان پدید آمدن نسلی از ازدواج جنّ با انس نیز عقیده داشته است.
ازدواج جن با انسان
برخی از آیۀ «وَ شارِکهُم فی الاموالِ و الاولادِ» چنین نتیجه گرفتهاند که ازدواج بین انسان و جن امکانپذیر است، ولی بیشتر مفسران، آیه را به معنایی غیر از آمیزش تعبیر کردهاند. برخی دیگر نیز از آیات ۵۶ و ۷۴ سوره الرحمان «لم یطمِثْهُنَّ إنسٌ قَبلَهُم وَ لا جانٌّ» امکان ازدواج بین انسان و جن در دنیا را نتیجه گرفتهاند
برخی روایات اهل سنت نیز امکان چنین ازدواجی را تأیید میکنند. در روایتی از اهل سنت، هابیل با یک حوری بهشتی و قابیل با یک جن ازدواج کرد. این روایات علاوه بر داشتن ضعف سندی، به دلیل خبر واحد بودن چیزی را اثبات یا نفی نمیکنند.
اخبار و حکایات بسیاری درباره ازدواج انسان با جنّ و نیز مناسبات عاشقانه میان آنها گزارش شده است علامه مجلسی تصریح کرده که مردی دانشمند و اهل قرآن را دیده است که چهار زن از جنّیان، یکی پس از دیگری، به همسری گرفته بوده است. موضوع ازدواج افراد جنّ و انسانها به قدری مطرح بوده است که برخی مؤلفان درباره وقوع و احکام شرعی مترتب بر آن بحث کردهاند. شبلی تصریح کرده که انگیزه اصلیاش از تألیف کتابِ آکام المرجان فی احکام الجانّ، پاسخ به این پرسش بوده که آیا ازدواج جنّ و انسان جایز است یا نه. وی قول فقیهان را، مبنی بر جایز نبودن نکاح جنّ و انسان، نقل کرده و از اینکه برخی تابعین آن را مکروه دانستهاند، نتیجه گرفته که امکان وقوع آن هست. قُرطُبی اصل امکان ازدواج جنّ و انس را پذیرفته، ولی توضیح داده که بسیاری از ادعاها و گزارشها در این خصوص دروغ است. فخر رازی نیز به امکان پدید آمدن نسلی از ازدواج جنّ با انسان باور داشت.
دیدن جن
جن از چشم انسان پنهان است، اما مشاهده آنها برای برخی به اذن خدا امکانپذیر است. در قرآن نیز به طور صریح به رؤیت جن اشاره نشده، اما طبق ظاهر برخی از آیات، در صورتی که مقصود از قبیلۀ شیطان در آیۀ «انه یراکم هو و قبیلُه مِن حیثُ لا تَرَونَهم» گروهی از جن باشد، حداقل بعضی از جنّیان میتوانند ما را ببینند ولی ما آنها را نمیبینیم.
جن از نظر قرآن مانند فرشته، موجودی نامرئی است ولی گاهی به صورتی ممثّل و قابل رؤیت میشود. داستان حضرت سلیمان در قرآن و خدمت جنّها به آن حضرت، از قبیل ساختن کاخها و تمثال ها و همچنین جریان لشکرکشی او به مملکت سبأ که عفریتی از جن به وی گفت: «من تخت ملکه سبأ را قبل از آنکه از جای خود حرکت کنی نزد تو میآورم» نمایانگر تجسم جنّ به صورتهای دیگر است. مُفاد برخی روایات حاکی از آن است که جنّیان میتوانند به صورت حیواناتی چون مار و سگ و حتی انسان، با ظاهری عجیب و غریب، در آیند در برخی دیگر از احادیث از دیده شدن جن توسط بعضی انسانهای عادی سخن به میان آمده است.[۸۲]
کلامی از ملاصدرا در رؤیت جن
ملاصدرا میگوید: فرشته و شیطان دو صورت دارند؛ صورت حقیقی و صورت اضافی، که صورت حقیقی آن دو را جز به نور نبوت، ادراک نتوان کرد، هنگامی که رسول خدا(ص) از جبرئیل خواست تا خود را به صورت حقیقی به او بنماید، او را وعده به کوه حرا داد، در آنجا جبرئیل بر پیامبر ظاهر شد در حالی که کرانه خاور و باختر را سراسر گرفته بود، بار دیگر او را در سدره المنتهی به صورت اصلیش مشاهده نمود، گاهی نیز او را به صورت اضافی میدید که معمولاً ممثّل به صورت دحیه کلبی که مردی نیکوچهره و از صحابه بود مشاهده مینمود و شیطان نیز در بیداری برای آن حضرت ممثّل میگشت لذا با چشم خود او را میدید و سخنش را میشنید و آن قائم مقام حقیقت صورت وی و وجود اضافی اوست.
تواناییهای جن
در چند آیۀ قرآن به قدرت جنّ بر انجام دادن کارهایی که برای انسانها خارقالعاده یا ناممکن است، اشاره شده است. مثلاً، در آیه ۳۹ سوره نمل به توانایی سیر و حرکت عفریتی از جنّ، از مسافتی بسیار دور و آمدن به نزد سلیمان اشاره شده است. از آیات قرآن چنین برداشت میشود که جنّیان توانایی بالا رفتن به آسمان و استراق سمع و دریافت اخبار غیبی از ملائک را داشتهاند، اما در دوره نبوت پیامبر اسلام این توانایی از آنها گرفته شد به نظر شماری از مفسران توانایی صعود به آسمانها به گروهی از آنان اختصاص داشته است.
از بعضی آیات نیز برداشت میشود که جنّ قدرت انجام دادن کارهای سخت، از قبیل ساختن بناهای عظیم و حمل اشیای سنگین به مکانهای دور را دارد سخنی از ابن عباس مؤید این نظر است که اینها فقط طایفهای از جنّیان بودهاند و خصوصیتی که به دستهای از آنان تعلق دارد، ممکن است درباره همه گروههای آنها صادق نباشد. همچنین مفسران در تفسیر آیه ۲۷۴ سوره بقره، آرای گوناگون درباره قدرت جنّ برای تسلط و مسّ انسان ذکر کردهاند.
دین جنیان
با توجه به اینکه جنیان پیش از انسان آفریده شده و دارای عقل و تکلیف هستند، قبل از حضرت آدم پیامبرانی از جنس خود داشتهاند و چه بسا پس از آن نیز خداوند برای آنها رسولان و پیامبرانی از جنس خودشان فرستاده باشد. از سوی دیگر در آیات ۳۰-۳۱ سوره احقاف موضوع ایمان ایشان به حضرت موسی و پیامبر اسلام بیان شده که نشان میدهد جنیان وظیفه تبعیت از بعضی انسانها را نیز دارند.
برخی از جنیان به فرستادگان خدا ایمان آوردند و گروهی کافر شدند، برخی درستکارند و برخی گنهکار، و برخی نبوت پیامبر اسلام را پذیرفتند و گروهی انکار کردند.
در احادیث شیعه، اهل بیت پیامبر علیهمالسلام در میان جنّیان هم پیروانی دارند و هم دشمنانی. جنّیان با امامان ارتباط داشتند و از آنان پرسشهای دینی میکردند. از دیدار امام علی، امام صادق و امام رضا علیهمالسلام با جنّیان گزارشهای متعددی نقل شده است. به گفته امام باقر، امام علی در میان جنّیان نماینده داشته است و در روایتی، سلمان فارسی پیکار علی را با گروهی از جنّیان یاغی و منافق گزارش کرده است. همچنین اخبار بسیاری در منابع شیعه و سنّی روایت شده است که جنّیان بر شهادت امام حسین علیهالسلام گریستند. اشعاری نیز از قول جنّیان در رثای آن حضرت نقل کردهاند.
جنیان سُنی
برخی اعتقاد دارند همه جنیانِ مسلمان، شیعه هستند و مستند آنها کلامی از آیت الله حسن زاده آملی در کتاب هزار و یک کلمه است. او از آیت الله سید علی قاضی طباطبایی نقل میکند که کسی از جنی پرسیده است: طایفه جن به چه مذهباند؟ آن جن در جواب گفت: طایفه جن مانند انسانها دارای مذاهب گوناگوناند، جز این که سُنی ندارند، برای آن که در میان ما کسانی هستند که در واقعه غدیر خم حضور داشته و شاهد ماجرا بودهاند.
با توجه به اینکه سؤال کننده مشخص نیست و راستگویی آن جن نیز نامعلوم است نمیتوان از این مطلب استفاده خاصی کرد.
در مقابل، گروه دیگری این مطلب را نپذیرفته و با توجه به اختیار جنیان، برای مسلمانانِ آنها نیز دو گروه شیعه و سنی قائلند.
باورهای عامیانه
در بین مردم راجع به جن باورهای عجیب و غیر مستند زیادی وجود دارد، داستانهای فراوانی که در این مورد نقل میکنند از حد فزون است، گاه متناقض و گاه باورپذیر. کتابهای فراوانی نیز در این زمینه نگاشته شده است که وجه مشترک آنها غیر قابل اعتماد بودن آنهاست. پری، آل، مردآزما، زار، غول، هوا، باد، هانتو، پِپو و دیگر نمونهها از این موجودات وهمی در باورهای مردم سرزمینهای شرق تا غرب، هریک دربردارندۀ معانی و مفاهیمی با قدمتی به مراتب بیشتر از اندیشۀ جن در اسلام دارند.
غول
برخی هر نوع جنّ، چه مذکر چه مؤنث، که به صورتهای گوناگون ظاهر شود را غول مینامند. ابن عباس (متوفی ۶۸) سگِ سیاه را جنّ میدانست و سگِ خالدار را حِنّ.
قسم دیگر جنّ، که در منابع فارسی و عربی ذکر شده است، نَسناس نام دارد که یک چشم و یک پا بیشتر نداشته و با ایجاد آتش سوزی در خانهها، آزار میرسانده است. جنّ دیگری به نام غَدّار، به اعمال جنسی علاقه داشته و گاه به خواسته خلاف خود میرسیده است.
شکل جن
برخی از حیواناتی که جنّیان میتوانند به صورت آنها ظاهر شوند، عبارتاند از: مار، بُز، غزال، پازَن کوهی، گاونر، کبوتر، گربه (مخصوصا گربه سیاه)، سگ، اسب و گورخر. ممکن است جنّیان به صورت اژدها و دیگر موجودات نیز ظاهر شوند. هنگامی که جنّها به صورت حیوانات شکاری در میآیند، در بعضی از نقاط ایران آنها را «شکار ابوجهل» مینامند تا از حیوانات معمولی شکاری، که «شکار ابراهیم» نامیده میشوند، مجزا باشند این نکته یادآور گزارش جاحظ است که عربهای قدیم گاه آهوان را گلههای جنّ میدانستند. اعراب، موش و سوسمار و خارپشت و شترمرغ و غزال را از اول شب شکار نمیکردند، زیرا معتقد بودند که آنها مَرکب جنّیاناند اما، جنّیان، خرگوش و کفتار را مَرکب نمیگیرند
در عقاید عامه ایرانیان، جنّیانِ مسلمان، زیبا و جنّیانِ کافر، زشت و مهیب هستند که برخی سرِ دراز، یک چشم در میان پیشانی و دندانهای دراز و تیز دارند برخی از جنّها ممکن است بدن انسان یا سر حیوان داشته باشند یا دست و پایشان مانند دست و پای حیوانات باشد یا از دهانشان آتش زبانه بزند و از بدنشان بوی بد متصاعد شود و معمولاً میتوانند به هر صورتی که بخواهند در آیند؛ اما، غول به هرصورتی که درآید، نمیتواند پایش را، که به شکل پای خر است، تغییر دهد.
جنیان و نوزاد
بنا بر عقاید عامیانه در ایران، جنّیان به زنهای زائو و نوزادان بسیار آزار میرسانند؛ ازاین رو، در یکی دو هفته اول پس از زایمان، زائو و نوزاد را حتی المقدور تنها نمیگذارند، اما بعد از اینکه زائو به حمام رفت و پاک شد، خطر آزار جنّیان بسیار کاهش مییابد در خراسان، مرضی را که به دخالت جنّیان گریبانگیر نوزاد میشود، «آن دردها» مینامند. در این بیماری بچه کبود و متشنج میشود و اندکی بعد میمیرد. در شب ششم پس از زایمان، احتمال جنّ زدگی نوزادان به اوج میرسد. در این شب، سروصدای زیادی در اتاق زائو راه میاندازند و باروت و ترقه در آتش میریزند. این کارها که شبیه کارهای شایع برای راندن «آل» است جنّیان را از زائو و نوزاد دور نگه میدارد. علاوه بر این، فقط کسانی که در هنگام زایمان حضور داشتهاند، اجازه دارند در چند روز اول پس از زایمان، از زائو و نوزاد دیدن کنند تا مبادا جنّی خودش را به شکل یکی از دوستان یا نزدیکان زائو در آورد و به او صدمه بزند. عوام خراسان معتقدند که معمولاً خرابکاریهای جنّیان با فرا رسیدن روز متوقف میشود.
دور کردن جنیان
بنابر اعتقاد عموم ذکر بِسمِ اللّٰه و خواندن آیاتی از قرآن کریم باعث دور گشتن جنیان از انسان میشود. مردم برای رهایی و در امان ماندن از جن، بَسمَله را بهترین و قدیمترین گزینه و پناهگاه دانستهاند و باور دارند با توسل به آن عرصۀ زندگی دو بُعد انسانی و جنی دستخوش آسیب نمیگردد و انسان نیز مورد آزار و اذیت قرار نمیگیرد.
بنابر باورهای عامه باید پیش از پاشیدن آب جوش و ریختن گُمیز بر روی زمین بِسمِ اللّٰه گفت تا اگر جنی در آنجا باشد، از آن مکان دور شود تا آب جوش یا ادرار بر روی او نریزد و به او آزار نرساند. اگر بِسمِ اللّٰه گفته نشود و آب و گُمیز بر جن بریزد، او عصبانی میشود و به تلافی درصدد آزار رساندن به عامل آن برمیآید.
ترس از آهن
همچنین باید در اتاق زائو آلات و اسباب آهنی زیادی گذاشت، زیرا جنّ از آهن میترسد، چنانکه اگر کسی بتواند سوزن آهنی به بدن یا لباس جنّی وارد کند، آن جنّ را تحت اختیار خودش در میآورد، زیرا ترس شدید جنّ از آهن اجازه نمیدهد که خودش آهن را از لباس یا تنش بیرون بکشد و در این مورد محتاج کمک آدمیان است.
ساخت تخت جمشید و اهرام مصر
ساخت قالی حضرت سلیمان و بسیاری از بناهای عظیم و آلات و ادوات زندگی روزمره را به جنّیان منسوب کردهاند، از جمله ساختن کاسههای بزرگ و گرمابه و نوره. جاحظ در اینکه حمام ساخت جنّیان است تردید ندارد و از دیگران نقل کرده که برخی شمشیرهای بسیار نیک هم ساخت جنّیان است. به گمان برخی دیگر ساختمانهایی را که نمیتوان تصور کرد ساخت انسان باشند، باید ساخته جنّیان باشند. به همین قیاس، ساخت تخت جمشید و اهرام ثلاثه و نقش کوه بیستون را به جنّیان نسبت دادهاند
جن زدگان
اعتقاد به اینکه رفتن جنّ در بدن انسان، علت مرض صرع است از قدیم الایام شایع بوده است جنّی که وارد بدن کسی میشود، درد و زجری را که به آن شخص میرسد، حس میکند. به این دلیل، یکی از راههای درمان اشخاص مبتلا به صرع این بود که دست و پای آنها را میبستند و در حالی که دعاهای مخصوصی میخواندند، بیمار را به شدت کتک میزدند! عربها جنّی را که باعث آشفتگی فکری یا دیوانگی میشود، خابل یا خَبَل و بیماران روان پریش را «مجنون»، یعنی جنّزده، مینامیدند چنانکه در فارسی به این بیماران دیوانه میگویند، زیرا دیو در زبان فارسی به معنای جنّ هم به کاررفته است به نوشته جاحظ این اعتقاد عامیانه وجود داشته است که هرکس در آستانه در بخوابد، جنّزده و دیوانه میشود و جنّیان ممکن است او را خفه کنند . این گونه عقاید را برخی از علمای قرون پنجم و ششم مردود شمردهاند
تسخیر جن
بر اساس باور توده مردم، جنیان عالِم به عالَم غیباند و در صورتی که فرد انسانی بتواند جنی را تسخیر کند، امکان دستیابی به گنجها و اخبار پنهان، حتی خبر گرفتن از آینده را پیدا میکند براساس این باور، شیوههای عملی تسخیر جن را در انبوهی از کتابهایی که در این زمینه نوشته شده، میتوان دید. برخی نیز با ادعای داشتن موکِّل و اطلاع از آینده افراد، چنین اطلاعاتی به مراجعین خود میدهند. ناگفته نماند که جن به خاطر ویژگیهای وجودی، امکان اطلاع بر پارهای اخبار گذشته یا زمان حال را دارد، اما مطابق آموزههای اسلامی، جن توانایی احاطه به زمان آینده را نداشته و از علم غیب بیبهره است، همانگونه که قرآن بیان میکند جنیانی که به حضرت سلیمان خدمت میکردند تا مدتی پس از فوت ایشان از مرگ او باخبر نشده و در عذاب خوارکنندهای مشغول ادامه خدمت به او بودند این آیه به صراحت بیان میکند که جنیان نه تنها از آینده بلکه از برخی اخبار فعلی نیز بیاطلاعند
همزاد
در روایات اشارهای به وجود همزاد برای انسان نشده است ولی به اعتقاد عوام ایران، به ازای هر کودکی که در میان بنی آدم به دنیا میآید، هزار کودک از جنّیان متولد میشوند و هر کودک آدمیزاد، به جز چهارده معصوم علیهم السلام، یک همزاد جنّ دارد. همزاد به آنچه در فرهنگ عامه اروپایی، به انگلیسی changeling (بچه عوضی)، به آلمانی Der Wechselbalg (بچه ناقص و زشتی که از آنِ شیاطین است) یا untergeschobehes kind، و به فرانسه enfant substitue (بچه جایگزین) نامیده میشود، بسیار شبیه است.
همزاد هم زمان با پیدایی جنین در رحم مادر، ایجاد میشود و بچه را، حتی پیش از به دنیا آمدن، آزار میدهد و هرگاه بچه در رحم بجنبد یا نوزاد در خواب تکان بخورد، علامت آن است که همزادش او را اذیت میکند گاهی زنانِ جنّیان محتاج قابله میشوند. هر قابله باید به ازای هر صد نوزاد بشر که به دنیا میآورد، یک بچه جنّ هم به دنیا بیاورد. قابله با چشم بسته نزد زائوی جنّی برده میشود و پس از اتمام کار، یک مشت پوست پیاز به او انعام میدهند! اگر قابله موضوع را به هیچ کس نگوید و پوست پیازها را زیرفرش بگذارد، هر روز صبح در زیر فرش یک سکه طلا خواهد یافت، اما اگر موضوع را بروز دهد، پوست پیازها سکه طلا نخواهند ش ممکن است جنّیان گاه به انسانی که دوستش دارند، هدایایی ببخشد از قبیل پول، موفقیت یا توانایی درمان بعضی از بیماری ها.
بختک
بختک که عده بسیاری آن را تجربه کردهاند به حالتی گفته میشود که شخص پس از بیداری از خواب، هشیاری خود را به دست میآورد اما قادر به تکان دادن هیچ کدام از اجزای بدن نیست و گاهی به سختی میتواند نفس بکشد که این حالت بعد از لحظات کوتاهی برطرف میشود.
باور خرافی رایج در میان مردم این است که موجودی مثل اجنه بر روی سینه نشسته و به همین دلیل احساس خفگی ایجاد میشود. این باور در مغرب زمین نیز شایع بوده و نقاشی هِنری فوسلی از آن مشهور است
در طب قدیم، توضیح این پدیده، به این شکل بود که غلبه بلغم آن را به وجود میآورد و امروزه پزشکان آن را «فلج خواب» نام نهاده و از آثار هشیاری در مرحلۀ REM خواب میدانند.
مکان زندگی جنیان
به اعتقاد عوام جایگاه جنّیان برخی کوهه ، درختان و بیابانها بوده و گاه قبایلی از جنّها در آنها پیدا میشده است . در کتاب هزار و یک شب جایگاه میمونه جنّیه، چاه ذکر شده است. به اعتقاد ایرانیان، جنّیان ممکن است هم در زمین و هم در آب زندگی کنند، اما محلهای تاریک و گرم، نظیر حمامهای قدیمی و گورستانها و خرابهها و بعضی آبانبارها و درختان، را ترجیح میدهند در بسیاری از قصهها نیز از اسارت جنّها در سبو یا قمقمه و کوزه آب سخن گفته شده است در باور برخی مردم جنّیانی که در زمین زندگی میکنند در سراسر جهان پراکندهاند، اما بیشتر در شام، هند و سرزمین وَبار یافت میشوند
زعفر جنی و حضور در کربلا
به اعتقاد برخی، پادشاه جنّیان، که زَعفَر نام داشت، در واقعه کربلا به امام حسین علیهالسلام پیوست. گفتهاند زعفرِ جنّی در سالهای نخستین قرن چهاردهم هجری شمسی درگذشت و پسرش، شاه کاظم، بر جای او نشست شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی، یکی از تحریفات نهضت عاشورا را جریان مربوط به زعفر جنی قلمداد مینماید
در مورد رابطه زعفر جنی با آیت الله بروجردی، هر چند داستان مجلس ختم آیت الله بروجردی برای وی و حواشی آن بسیار مشهور است و در سایتهای گوناگون نقل شده، اما با مراجعه به کتب مربوط به شرح حال زندگی آیت الله بروجردی، از جمله کتاب “مفاخر اسلام”، تألیف علی دوانی، مطلبی در این مورد یافت نشد
جن در ادبیات کهن فارسی
بنا بر ادبیات داستانی و حماسی ایران، جمشید بر جنّیان فرمان میراند. در شاهنامه فردوسی ، در نامه سعد بن ابی وَقاص به رستم فرخزاد، لفظ جنّی آمده است. با آنکه نام کسی که بهرام چوبین را به سرکشی بر ضد خسروپرویز برانگیخت در شاهنامه ذکر نشده است، به نوشته صاحب تجارب الامم که احتمالاً اطلاعات خود را از دیگر منابع حماسی و تاریخی، که اکنون از دست رفتهاند، اخذ کرده این شخص جنّیهای به نام مُذهِبه بوده است.
در فرامرزنامه پادشاه پریان به بانوگشسب میگوید سُرخاب دیو، که پادشاه جنّیان است، گاه خودش را به شکل گورخر در میآورد. ذکر جنّیان در حماسههای منظوم و منثور مذهبی بیشتر آمده است، مانند داستان جنگ حضرت علی علیهالسلام با جنّیان کافر که در جنگنامه آتشی و تحفه المجالس استرآبادی وارد شده است. جنّ را، هم در تفاسیر فارسی و هم در متون غیردینی فارسی ، پری ترجمه میکردند.
در برخی متون داستانی فارسی، مثلاً داراب نامه بیغمی ، نه تنها پری و جنّ یکی دانسته شدهاند، بلکه گاهی دیوها نیز از نوع جنّ و پری به شمار آمدهاند. با این حال، در آثار متأخرتر، نظیر امیرارسلان، افزون بر آنکه پری و جنّ از هم تفکیک شدهاند، نامهای گوناگون جنّیان (از جمله عفریت، غول و بنی جان) به موجوداتی متفاوت اطلاق شدهاند.
برخی محققان، جنّ را در اعتقادات ایرانی برگرفته از فرهنگ اسلامی و عربی دانستهاند ، اما نولدکه بر آن است که احتمالاً صورت ایرانی جنّ، بازتاب موجوداتی در اعتقاد ایرانیانِ قبل از اسلام است که بعداً به جنّ تغییر نام دادهاند و با اعتقادات عربها درباره جنّ، که پس از اسلام به ایران وارد گردیده، آمیخته شدهاند
مزاحمتهای جنیان
برخی به خاطر ترسی که از جن دارند مواظباند که به اشتباه آنها را (مثلاً با بردن نامشان، سوزاندن پوست پیاز و تخم مرغ، جارو کردن در شب، یا با سوت زدن) نطلبند و تصادفاً با ریختن آب جوش بر زمین یا با پرتاب سنگ، بدون بَسمَله، به آنها صدمهای نرسانند تا مورد اذیت و آزارشان قرار نگیرند. به همین دلیل، از آنها با اسامی مستعاری چون «از ما بهتران» یا «عزیزان» یاد میکنند
بهترین راه پرهیز از آزردن غیرعمد جنّیان این است که قبل از انجام دادن کاری که ممکن است به ایشان صدمه بزند، بسمله بگویند، زیرا جنّ از بسم اللّه میگریزد. همراه داشتن برخی از سنگها شر جنّیان را دفع میکند جنّیان در روزهای یکشنبه و سه شنبه، مردم آزارتر میشوند
بنا بر عقاید عامیانه ایرانیان، بعضی از آزارهایی که جنّیان به مردم میرسانند، به این قرار است : فرستادن انواع بدبختیها، ایجاد تصادفات و بیماریها، عوض کردن فرزند انسان با بچهای دیگر، و دزدیدن اسباب و مایملک انسان. عوام بلوچ به جنِّ بسیار مردمآزاری به نام «دیو یا هولو» عقیده دارند که شبها به صورت نرّه گاوی پدیدار میشود و به آدمیان حمله میکند و جنّ دیگری به نام «سنگ جَبوک»، با انداختن سنگ به مردم آزار میرساند.
رابطه جن با میکروب
در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: «از قسمت شکستۀ ظرف و دستگیرۀ آن آب نخورید زیرا شیطان روی دستگیره و قسمت شکستۀ ظرف مینشیند» بسیاری معتقدند منظور از شیطان در این روایت، میکروب است و از آنجا که در گذشته وجود این پدیده برای مردم ثابت نشده بود امام به جای اصطلاح «میکروب» از اصطلاح «شیطان» که معنای لغوی آن پنهان و غیر قابل دید است استفاده کردهاند.
در دوره جدید، گرایش به برداشتهای اثبات گرایانه از دادههای قرآنی درباره جنّ رواج یافته است و برخی منظور از جنّ را در همه موارد «میکروب» میدانند، چون از چشم آدمی پنهان است از این نحوه نگرش چنین انتقاد شده که این مفسران به آیات و احادیث فراوانی که در آنها گفته شده جنّ موجودی مستقل و مانند انسان دارای اختیار است، توجه نکرده و ظاهراً فقط به احادیثی توجه داشتهاند که در آنها جنّ و شیطان، که یکی از افراد آن است، در مفهوم لغویاش (پنهان بودن از حواس انسان) به کار رفته است، حال آنکه در قرآن، مراد از جنّ موجوداتی صاحب عقل و درک و اختیار است. جنّ فقط در معنای اول قابل حمل بر موجوداتی چون میکروب و ویروس است رشیدرضا با اشاره به احادیثی که در آنها جن عامل بیماری طاعون معرفی شده، مراد از جنّ را در این احادیث، همان میکروب طاعون دانسته است و سخن قدما را که گفتهاند جنّ انواعی دارد و حشرات از جمله آنهایند مؤید نظر خود تلقی کرده است. طنطاوی بن جوهری نظری را نقل کرده است که بنابر آن، جنیان، نفوس بشری شرور و گناهکار، پس از مرگاند.
جن در ادبیات سایر ملل
جنّ، با همان ویژگیهای عربی و ایرانی، در فرهنگ عامه دیگر مسلمانان جهان نیز وجود دارد. به باور مردم مصر، اگر کسی بر اثر خشونت و عصبانیت بمیرد، به عفریت بدل میشود. در شمال افریقا، عوام جنّ را با تعبیر کنایی «آنهایی که آنجا هستند» یاد میکنند.
ترکان جنّ را «جین» و «اجینّی» میگویند و قصههای فراوانی درباره آن نقل میکنند و در میان آنان کلمه مکر (mekir) به موجودی خارق العاده، با تمام مشخصات جنّ، اطلاق میشود. در قدیم، ترکها برای در امان ماندن از آزار جنّیان میگفتند: «ان شاءاللّه وقتشان پرشگون باشد». به اعتقاد آنان، برخی از کاروانسراهای ویران، اماکنی در حومه شهر و به خصوص تنه درختان بزرگ، جایگاه جنّیان است اصولاً اعتقادات ترکان درباره جنّ همان است که در ایران و کشورهای عربی رایج است. آنان نیز برای درمان بیماران جنّزده به جنّگیران مراجعه میکنند و معتقدند جنّگیران، که هودَّملی نامیده میشوند، با جنّها در ارتباطاند. پیش از ۱۲۹۹ش /۱۹۲۰، به خصوص در شهرهای بزرگ، مثل استانبول و ازمیر، انجمنهایی از جنّگیران به رهبری گودیاها، که رهبران معنوی جنّگیران بودند، برپا میشد
مسلمانان هند نیز بر این باورند که جنّها مخلوقاتی نامرئی با قدرتهای خارق العادهاند و ریاست آنها را پادشاهی به عهده دارد. دردوره اِلتُتمِش، سلطان مُلتان هند (حک : ۶۰۷ – ۶۳۳)، ناحیهای در اطراف حوض شمسی دهلی را اقامتگاه جنّها میدانستند و مهمانخانهای را که التتمش بنا کرده بود، دارالجنّ مینامیدند، زیرا معتقد بودند که جنّیان غالباً در آنجا رفت و آمد دارند. سیدنجم الدین صغری (شیخ الاسلام دهلی)، شیخ جلال الدین تبریزی را در این مهمانخانه منزل داد تا نیروی معنوی او را محک بزند. شیخ جلال الدین پیش از آنکه داخل مهمانخانه شود، خدمتکارش را فرستاد تا یک جلد قرآن در آنجا بگذارد. این کار رسمی را به وجود آورد که طبق آن، پیش از آنکه کسی وارد خانه خالی بشود، یک جلد قرآن برای باطل کردن سحر و طلسم جنّها در آنجا قرار بدهد. چون مردم باور داشتند جنّیان قادر به آسیب رساندن و ایجاد بیماریهای وخیم برای انسانها هستند، بسیاری از نویسندگان مذهبی، اوراد و ادعیهای نوشتهاند تا شرارتهای آنها را خنثا کنند.
مسلمانان اندونزی نیز کلمه عربی جنّ را از طریق ادبیات عرب میشناسند. این کلمه در زبانهای اندونزیایی راه یافته است. مالایاییها این کلمه را به عنوان معادل یا تعبیر مؤدبانه هنتو، به معنای روح شیطانی، به کار میبرند. در برخی زبانها، مانند گایو (از زبانهای اندونزی)، این کلمه نامی کلی برای انواع ارواح بومی است
عکس، فیلم و سریال
امروزه در اینترنت عکسها و فیلمهای بسیاری از جن وجود دارد که هیچیک قابل اعتماد نیستند. صنعت سینما نیز فیلمهای بسیاری درباره جن و شیطان تولید کرده که آمیزهای از واقعیت و خرافات در آنها نمایان است. بسیاری از این فیلمها مطابق باور مسیحیان به توانایی فوقالعاده شیطان در مقابل خداوند ساخته شدهاند که توانایی او را مستقل از خدا میانگارند، در حالیکه به اعتقاد مسلمانان همه مخلوقات از جمله جن و شیطان آفریده خدا بوده و هرگز توانایی ایستادگی در مقابل قدرت او را ندارند.
در ایران نیز فیلمها و سریالهای مختلفی با موضوع شیطان ساخته شده است که در برخی از آنها ابلیس در قالب یک انسان معمولی در بین انسانها زندگی کرده و آنها را از این طریق فریب میدهد -مانند سریال «اغما» که شیطان در قالب انسانی به نام الیاس در بین مردم زندگی کرده و آنها هم به راحتی او را میدیدند-، در حالیکه مطابق آیات قرآنی و روایات، شیطان تنها از طریق وسوسههای درونی انسانها را فریب میدهد، نه اینکه در بدن آنها حلول کند تا اختیارشان را از آنها سلب کند و نه به صورت انسان برای فریب آنها ظاهر شود.