دو داوود

داوود

داوود در قبیله ای که در نیمه اول قرن دهم پیش ازمیلاد زندگی می کرده به وضوح شخص دون پایه ای است . او در هیبت چوپانی که رقیب سائول و بعداً ایشبوشث یکی از پسران جان به در برده سائول به ما معرفی شد و برای رهبری بنی اسرائیل نوازندگی چنگ را فرا گرفت و مرد جنگجویی بود که مدام با فلسطینی ها می جنگید . در تلاش برای افزودن بر صفات و کمالات او بعنوان بخشی از نقشه مخفی کردن هویت واقعی داوود . حماسه نبرد بین داوود و جالوت خلق شده . اگرچه این ماجرا اقتباسی است از کتاب ادبی مصری محبوب وستوده ” زندگینامه سینوهه ” که وقایعی را شرح می دهد که هزار سال قبل تر رخ داده اند و هیچ ربطی به ماجرای داوود کتاب مقدس ندارند .
حکایت زندگی شاه داوود جنگجو که در دوم ساموئل آمده تقریباً صادقانه تر است . در فصل پنجم به توصیف نخستین لشکر کشی اش پرداخته شده و ما متوجه می شویم که :

” داوود پادشاه و سربازانش به اورشلیم حمله کردند تا با یبوسیها که در آنجا ساکن بودند بجنگند . یبوسیها به داوود گفتند : هرگز به داخل شهر راه نخواهی یافت . حتی کوران و شلان می توانند تو را از اینجا بیرون کنند . آنها خیال می کردند که در قلعه خود در امان هستند . وقتی پیغام توهین آمیز مدافعان شهر اورشلیم به داود رسید او به نیروهای خود دستور داد که : از مجرای قنات وارد شهر شوید و این یبوسیان شل و کور را دشمن من هستند نابود کنید .

پس داوود در قلعه صهیون ساکن شده آن را شهر داوود نامید . سپس از ملو واقع در بخش قدیمی شهر شروع کرده بطرف مرکز شهر جدید در شمال ساختمانهایی ساخت . … حیرام پادشاه صور قاصدانی نزد داوود فرستاد . همراه این قاصدان نجاران و بناهایی با چوب درختان سرو نیز فرستاده شدند تا برای داوود کاخی بسازند .

اگر چه این موفقیت به داوود قبیله ای دوم ساموئل این اعتبار را بخشیده که بلافاصله بعد ازاین قضایا به تنها حکمران کل بنی اسرائیل تبدیل شود اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود . نخست اینکه به ما گفته شده که بلافاصله بعد از اینکه فلسطینی ها خبر انتصاب داوود را شنیده اند خود را برای نبرد با او آماده کرده و خود را به وادی رفاهیم واقع در شمال غربی بیت الحم رسانده اند . این لشکر کشی منجر به دوبرخورد شده . در دومی بوده که او فلسطینی های از گبا آمده را در جازر شکست داده ورانده . با این وجود گرفتن اورشلیم و ساختن استحکامات و ارسال مصالح و صنعتکار از صور که بخشی از این ماجرا است به زمان قابل توجه ای نیاز داشته و علاوه بر این در زمان شاه داوود ( تات موسیس سوم ) درقرن پانزدهم پیش از میلاد هیچ تهاجم گسترده ای از جانب فلسطینی های ساکن بخش ساحل کنعان صورت نگرفته بوده .
در فصل بعدی دوم ساموئل گفته شده که چگونه داوود سی هزارمرد اسرائیلی را جمع کرده و از Baale دریهودیه به Gibeah دربنیامین فرستاده تا از آنجا صندوق عهد را بیاورند . گمان بر این بوده که این همان صندوقی بوده که موسی در قدس الاقداس در خیمه ساخته شده در سینا گذاشته بوده .صندوقی که او ده فرمان را در آن نهاده بوده و گفته شده که بنی اسرائیلی ها آن را به سرزمین موعود برده اند . صندوق عهد که به شهر داوود برگردانده شده آن را برده اند و در مکانش در میان معبدی که داوود بر کوه موریا در شمال دژ باستانی اورشلیم تدارک دیده بود گذاشته اند . کل سه فصل بعدی به مجموعه ای از جنگهای صورت گرفته در شمال فلسطین و سوریه تا سرحدات رود میان رودانی فرات اختصاص دارد ؛ جایی که تحت کنترل شاه داوود در آمده . علاوه بر این موآب در شرق دریای مرده هم به تسخیر او درآمده :

” موآب تسخیر شد … و موآبی ها به خدمت داوود در آمده و برایش هدیه آورند “

” همچنین داوود هدد عزر شاه صوبه را شکست داده ( سمت همث در شمال سوریه ) چون او می خواسته مرزهایش را در رود فرات پس بگیرد “

و داوود برای خود ستون یاد بودی برپا کرد

سوری های دمشقی برای نجات هدد عزر که رهبر اتحادیه پادشاهی های سوریه بود به پا خواست اما داوود آنها را شکست داد و قبل از اینکه آنها به استحکامات Aram دمشق برسند بیست هزار تن از آنها را سلاخی کرد و سوری ها خدمتگذار او شده اند وبه داوود خراج داده اند . وقتی شاه همث متوجه شد که داوود هدد عزر را شکست داده او پسرش را برای تبریک و تقدیم هدیه نزد داوود فرستاده . متعاقباً نبرد دیگری در جنوب کنعان درگرفته – در ادوم در منطقه مرزی سینای مصری – جایی که ارتش داوود هیجده هزار نفر را قتل عام نموده و پادگانی در ادوم برپا کرد تا ادومی ها هم برده او باشند .

وقتی شاه عمونی ها مرد و پسرش جانشین او شد ، داوود برایش پیام های تسلیت فرستاد اما با پیام رسان به بدترین شکل رفتار شد چون عمونی ها مشکوک شده بودند که هدف واقعی از ملاقات آنها جاسوسی از شهرشان است . شهری که تا اینجای ماجرا نامش مشخص نیست . عمونی ها اتحادی از سوری ها و میان رودانی ها پدید آورده و آماده جنگ شدند . وقتی ارتش داوود برای پاسخ به این لشکر کشی رهسپار نبرد شد فرماندهانش متوجه شدند که نیروهای مخالف به دو بخش تقسیم شده اند .

عمونی ها بر دروازه شهر جمع شده بودند در حالیکه متحدانش در دشت منتظربودند . مثل آنها ارتش داوود هم به دو دسته تقسیم شدند . متحدان عمونی ها که در دشت مستقر شده بودند خیلی زود شکست خورده و گریختند . در نتیجه عمونی ها در پی جای امنی به پشت دروازه های شهرستان پناه بردند . سوری ها ارتش جدیدی گرد آوردند و در شرق رود اردن ساکن شدند . داوود از رود گذشت ودوباره سوری ها را شکست داد و هفتصد مرد ارابه ران و چهل هزار اسب سوار را کشت .

در نتیجه این شکستها همه شاهانی که با هدد عزر شاه صوبه متحد شده بودند – کسی که به نظر می رسید هنوز هم رهبر اتحاد سوری ها است – با داوود صلح کردند و بنده او شدند .
سپس ارتش داوود برای محاصره شهری که که عاموری ها در آن پناه گرفته بودند و اینجا نام آن Rabbah است برمی گردند

در حالیکه داوود عصر روزی در حال قدم زدن بر پشت بام خانه اش در اورشلیم بوده ، زن زیبایی را دیده که مشغول حمام کردن بوده . او بث شبع بود همسر اوریای هتی که در خانه نبوده و مشغول خدمت در ارتش شاه در محاصره ربه بوده . داوود کسانی را فرستاد تا اورا نزدش بیاورند و با آن زن همبستر شد و طولی نکشید که بث شبع پیام فرستاد که ” من حامله هستم ” . داوود دستور بازگشت فوری او را به اورشلیم صادر کرد و بعد از شنیدن گزارشش درباره اوضاع نبرد دستور داد که او به خانه اش برود به این امید که با همسرش همبستر شده و سکس داشته باشد تا قضیه پدر بچه بودن داوود مخفی باقی بماند . اگرچه اوریا مطابق میل شاه رفتار نکرد و به جای آن با خدمتکاران کاخ در بیرون سرای داوود خوابید . داوود از این قضیه با خبر شد و اوریا را به خط مقدم نبرد فرستاد و به یوراه دستور داد که :
” اوریا را به بدترین جای خط مقدم نبرد بفرستید و پشتش را خالی کنید تا گرفتار دشمن شده و بمیرد “

متعاقب خبر مرگ اوریا در نبرد ربه ، داوود دوباره برای آوردن بث شبع پیک می فرستد و با اوازدواج می کند و او هم پسری برایش به دنیا می آورد به اسم سلیمان .
( پسر اول از رابطه نامشروع بر اثر بیماری فوت می کند . م )
پس از آن داوود به ربه در حال سقوط می رود و در حمله نهایی موفق می شود و تاج پادشاه ایشان را از سرش بر می دارد که وزنش یک قنطار طلا بود و سنگهای گرانبها داشت و داوود آن را بر سر گذاشت و غنیمتهای زیادی را از شهر بردند . داوود تعداد زیادی از زندانی های حاصل از جنگ را برای کارگری با خود برد و قبل از بازگشت نهایی اش به اورشلیم بقیه شهرهای عاموری را هم مغلوب کرد .

روایت کتاب مقدس از لشکر کشی های شاه داوود جنگجو دقیقاً با گزارشهای تاریخی از نبردهای تات موسیس سوم مطابقت دارد ؛ کسی که بزرگترین شاه جهان باستان در آن دوران بوده .

برگرفته از کتاب گمشده انکی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *