روان گسیختگی
روانگسیختگی، یا اسکیزوفرنی (شیزوفرنی Schizophrenia)، نام نوعی بیماری روانی میباشد که اصطلاح آن توسط اوگن بلولر از ترکیب دو کلمه یونانی shizein (دو نیم کردن، σχίζειν) و phrenos (فکر و اندیشه، φρήν) ایجاد شدهاست.این بیماری دارای عوارضی همچون عدم ارتباط منطقی در رفتار و گفتار، انزوا و گوشه نشینی بیش از حد و هذیان و توهم است. اسکیزوفرنی همراه با پارانویا و مانیا سه نوع مهم روانپریشی (پسیکوز) را تشکیل میدهند.
علائم بیماری
علائم این بیماری را میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
۱. نشانههای مثبت positive symptoms (فزونی در فکر، احساس و رفتار)
۲. نشانههای منفی negative symptoms (کمبود در فکر، احساس و رفتار)
۳. نشانههای حرکتی روانی psychomotor symptoms
۱٫ نشانههای مثبت:
علائم مثبت، «فزونیهای آسیبشناسانه» هستند، و یا رفتارهای غریبی که به رفتارهای عادی فرد بیمار افزوده میشوند. هذیانها، تفکر و گفتار از هم گسیخته، ادراکات تشدید شده و توهمها، و واکنشهای نابجا از جمله علائم معمول در این بیماران هستند.
۲. نشانههای منفی:
علائم منفی «کمبودهای آسیبشناسانه» شخصیتی هستند که شخص بیمار فاقد آنهاست. فقر در گفتار، واکنشهای کند و سطحی، از دست دادن اراده، و گریختن از اجتماع نشانههای هستند که معمولا در این بیماران دیده میشوند. چنین کمبودهایی زندگی و فعالیتهای فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند.
۳. نشانههای حرکتی روانی:
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی گاه نشانههای روانی حرکتی نیز بروز میدهند، مثل حرکات عجیب، شکلکهای تکراری، و ژستهای نامعمول. به نظر میرسد که این ژستهای غیرعادی معولا نوعی منظور شخصی برای فرد بیمار دارند، مثل نوعی آیین یا جادو.
از مهمترین عوارض این بیماری توهم، عدم ارتباط منطقی در کلام، حیران شدن و گمگشتگی در زمان و مکان، گیج و منگی، بهت و مات زدگی و فراموشی است.
این بیماری اکثراً در سنین حدود ۱۹ تا ۲۱ سالگی رخ میدهد. بیماران تصاویری را میبینند و صداها، بوها و مزههایی را احساس میکنند که واقعی نیستند
عوامل بیماری
به نظر میرسد که این بیماری یک بیماری چندعاملی یا پلیژنیک باشد. با استفاده از داروهایی که برای درمان این بیماران به کار میرود، مشخص شده که ازدیاد فعالیت دوپامین (که یکی از نوروترانسمتیرها است) در ایجاد این بیماری نقش دارد. در حال حاضر حدود ۲۴ میلیون نفر به این بیماری مبتلا هستند. الیگو دندروسیتها مهمترین سلولهای عامل روانگسیختگی هستند. درالیگو دندروسیتهای افراد مبتلا به روانگسیختگی، حداقل ۱۵ ژن درست عمل نمیکند. مشخص شدهاست که ژن رسپتورهای دوپامین D۲ وD۳ (یعنی DRD۲ وDRD3)و همچنین ژن تیروزین هیدروکسیلاز با روانگسیختگی ارتباط دارد. آنزیم تیروزین هیدروکسیلاز، تیروزین را به دی هیدروکسی فنیل آلانین که پیش ساز دوپامین است تبدیل میکند. همچنین ژن رسپتورهیستامین H۲، (HRH2) بهعنوان یکی از کاندیدهای این بیماری محسوب شدهاست. یکی دیگر از ژنهایی که در رابطه با این بیماری شناسایی شدهاست ژن CHRNA۷ است که زیرواحد آلفا یکی از رسپتورهای اسید نیکوتینیک، را کد میکند.ژن کد کننده یکی از رسپتورهای سروتونین(HTR2A) نیز از دیگر ژنهایی است که با روانگسیختگی پیوستگی دارد. بانگاهی به انبوه ژنهای کاندید برای بیماری روانگسیختگی، درمی یابیم که اغلب این ژنها، در ارتباط با نوروتراتنسمیترها میباشند. برخی ار این ژنها رسپتورهای نوروترانسمیترها را کد میکنند و برخی دیگر در سنتز آنها نقش دارند.
پیشینه
علایم این بیماری در گذشتههای دور نیز شناخته شده بود. ولی پیشینیان تعبیرهای اسطورهای برای آن داشتند. پیشینیان میگفتند دیوانه کسی است که دیو را میبیند و مجنون کسی است که جن را میبیند. این همان شیزوفرنی است. شیزوفرنی نوعی از بیماری است که بیمار موجودی را میبیند که دیگران نمیبینند و مردم به این دلیل که آن موجود مورد ادعا را نمیبینند به فردی که آن موجود را میبیند مجنون یا دیوانه میگویند. به این بیماری در قدیم دیوانگی یا جن زدگی میگفتند.
در قرن نونزدهم پزشکان این بیماری را به عنوان جنون و دیوانگی محض میانگاشتند و در اوسط همین قرن بندیکت اوگوستن مورل برای اولین بار به توصیف این بیماری در کتاب خود پرداخت و از آن به عنوان «توقف ناگهانی تمام قوای روحی» یاد کرد. این بیماری در آن زمان اغلب در دسته هیستری به شمار میرفت و به آن هیستری گیج و منگ میگفتند.
در اواخر قرن نونزدهم امیل کرپلین، روانشناس آلمانی، این بیماری را جنون زودرس نامید که به فراگیری این بیماری نزد جوانان و نوجوانان باز میگشت. در نهایت اوگن بلولر، روانشناس سوئیسی، کلمه اسکیزوفرنی را در جهت دفاع از روانکاوی فروید ابداع کرد و به تعریف عوارض این بیماری پرداخت. فروید لفظ پارافرنی را برای این بیماری مناسب تر میدانست.