بازی با مرگ

می توانید باور کنید که به بیماری لاعلاجی مبتلا هستید. می توانید تسلیم این توهم و توهم شوید که دیگر هیچ کمکی برای شما نیست. شاید به این دلیل که پزشکان به شما چنین گفته اند و شاید به این دلیل که عزیزانتان به شما گفته اند.

اگر کسی بیمار باشد ، به این معنی است که قدرت را نسبت به آنچه برای او اتفاق می افتد از دست می دهد. چیزی در زندگی او آنطور که باید کار نمی کند و بنابراین او کنترل زندگی خود را از دست می دهد. این مانند خلبان است که مسیر خود را در دریاهای آزاد از دست می دهد. می توانید با گیجی دور کشتی بدوید و فریاد بزنید ، “من مسیر خود را از دست داده ام – بیمار هستم” ، یا می توانید متوقف شوید ، آرام شوید و شروع به نگاه کردن به خود کنید. دوباره به دنبال راه خود باشید. نکته بیماری پشیمانی نیست ، بلکه متوقف کردن و نگاه کردن به جایی است که من در زندگی خود اشتباه کرده ام.

پزشکی غربی این نقص را دارد که نمی تواند بیماری های خاصی را درمان کند: اچ آی وی ، سرطان ، دیابت ، مولتیپل اسکلروزیس ، آلزایمر ، استعدادهای ژنتیکی ، انواع مختلف اعتیاد و فوبیا ، سایر بیماری های عجیب و غریب

اما مشکل در ذهن است. این در ذهن ما است که آموزش داده شده است که حتما باید یک دکتر غربی به من کمک کند، و هیچکس دیگری نمیتواند.

کسب و کار با مرگ در بهداشت و درمان یک کسب و کار خوب است. حتی قبل از اینکه مردم بمیرند، آنها مواد شیمیایی زیادی برای زنده نگه داشتن آنها می گیرند. یک فرد سالم برای سرمایه گذاری در صنعت داروسازی سخت تر است. طب غربی علل را نمیپسندد اما تلاش میکند پیامدهای آن را سرکوب کند. او نمی پرسد چرا ما بیمار هستیم اما او می گوید: وقتی چیزی شما را “آزار” می دهد داروتو بخور. آیا هنوز هم شما را “آزار” می دهد؟ هوم ، شما احمق هستید ، شما به بیماری سختی مبتلا هستید – چیزی برای کمک به شما نیست. این یک ارتل کاملاً خشن در طول زندگی انسان دیگری است. گویی به شما فحش داده اند !!!

فلسفه شرقی و شامپانسی از ملل طبیعی، چیزهایی را در زمینه گسترده تر می بینند. باید توجه کرد که نه تنها علامت، بلکه در زمینه (علیت) این است که چگونه علائم ظاهر می شود. این نه تنها با بدن جسمی بلکه با روان فرد نیز کار می کند. او در رابطه با خود و محیط اطراف خود کار می کند. این با گیاهان شفا دهنده و مراسم شامانی کار می کند … بیماری های ناخوشایند، به نوبه خود، تنها اشکال از علائم است که برای برجسته کردن اشتباهات ما در زندگی است.

تفاوت در این است که آیا ما با این ایده که دیگر نمی توانم به خود کمک کنیم تصمیم به افسردگی می گیریم یا نه ، و هنگامی که می گوییم هنوز امید داریم اختلاف وجود دارد. و حتی اگر ما در حال حاضر نور خیالی در انتهای تونل را نمی بینیم ، راه خروج از هزارتوی را ، هنوز منطقی است که جستجو کنیم و بپرسیم راه حل دیگری وجود دارد … من می گویم بله!

ما گزینه های بسیار زیادی داریم هر کس سرنوشت زندگی خود را در دست خود دارد. هیچ کس دیگری نمیتواند آن را کنترل کند.

می توانید آنچه را می خواهید باور کنید. این فقط انتخاب شماست.

شما می توانید زندگی یا مرگ را انتخاب کنید. این هنوز فقط انتخاب شماست .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *