شهابسنگ خنجر فرعون و معانی «آهن» در عصر برنز
ماهیت آهنی تیغه خنجر توتعنخآمون، یازدهمین فرعون از دودمان هجدهم تمدّن مصر چیست و آیا این فلز از آهن، از محتویات یک شهابسنگ استخراج شده است؟
سیمای تمدّن مصر، امروزه در قالب نقاب نفیسی ممثّل شده که بالغ بر ۹۴ سال پیش در مقبره توتعنخآمون، یازدهمین فرعون از دودمان هجدهم این تمدّن، یافت شد. این نقاب طلایی، تنها شیء منحصربفردی نبوده که با بازگشایی مقبره این فرعون جوان در سال ۱۹۲۲، به چشم باستانشناسان آمد.
نوزده شیء از جنس یک فلز دیگر نیز در فهرست این یافتهها بوده، که به اتفاق شیء بالشتکمانند کوچکی در محفظه آن نقاب زرین، یک زیور دفع طلسم (متصّل به یک دستبند طلایی)، و یک خنجر دستهطلایی، به تنها اشیایی از آن مقبره شکل میدادند که به قول مصریان، از جنس «بیآ» (bi-A) بودند؛ اصطلاحی که میتوانسته دلالت بر اشیای آهنیشکل کند.
اما خنجر مزبور، برخلاف سایر آن اشیاء (از جمله یک خنجر تیغهطلای دیگر)، با ظرافت چشمگیرتری پرداخت شده است؛ و لذا امروزه گمان میرود که هدیهای واصله از جانب یک سرزمین دیگر برای فرعون مصر بوده باشد. تیغه خوشپرداخت این خنجر، از جنس فلزیست که مصریان مشخّصاً از آن تحت عنوان « بیآنپت» (bia-n-pt) یاد میکردند: «فلز آسمانی»؛ تنها واژهای که در آن مقطع در اشاره به فلز «آهن» به کار میرفته است. این فلز، نزد مصریانِ بیاطلاع از روشهای فرآوری معدنی آن، فقط از آسمان میتوانسته بیاید – فلزی بههمینخاطر حتی گرانبهاتر از طلای ۲۲ عیار بهکاررفته در نقاب ۳۳۰۰ ساله توتعنخآمون.
ماهیت آهنی تیغه خنجر توتعنخآمون، از آنجایی حتی امروزه هم برای ما جذاب است که مدتهاست – در واقع از زمان کشف آن – احتمال میرفته که این آهن، از محتویات یک شهابسنگ استخراج شده باشد.
این گمانه، اخیراً طی بررسیهای تیمی از باستانشناسان ایتالیایی و مصری، از طریق بررسیهای صورتپذیرفته با یک طیفسنج پرتوایکس فلوئورسانس (XRF)، و بدون حتی لمس کردن آن خنجر، به تأیید تجربی رسیده است.
این محققان، با مقایسه ترکیب فلزی تیغه این خنجر با نمونهشهابسنگهای یافتشده در شعاع ۲۰۰۰ کیلومتری پیرامون ساحل دریای سرخ، به تشابه قابل توجهی بین سهم عنصر کبالت در این خنجر (معادل ۵۸ صدم درصد) و مقادیر این عنصر در نمونهشهابسنگی موسوم به «شهابسنگ خارجه»، که بالغ بر ۲۴۰۰ سال پیش در ۲۴۰ کیلومتری غرب شهر اسکندریه سقوط کرده بوده، پی بردند. (البته قدمت خنجر توتعنخآمون در حدود ۹۰۰ سال بیشتر است؛ و لذا تشابه یافتشده، فقط دلالت بر ماهیت شهابسنگی ترکیب بهکاررفته در تیغه آن خنجر دارد، نه منشأ شهابسنگ بهکاررفته در آن).
نقش فلزات در صورتبندی انواع گوناگون زیست تمدّنی انسان به قدری پررنگ بوده که عموم مورّخان از مراحل تکوین تمدّن انسان تحت عناوین فلزی یاد میکنند، و به ترتیب از «عصر مس»، «عصر برنز»، و «عصر آهن» نام میبرند. در تمدّن مصر باستان هم، علیرغم غنای ذخایر معدنی این سرزمین، ذوب و فرآوری آهن قدمتی حداکثر تا قرن ششم پیش از میلاد دارد. حتی ضایعات آهندار بهجایمانده از فعالیتهای ریختهگری در دلتای رود نیل (مربوط به ۸۰۰ سال پیش از درگذشت توتعنخآمون) هم میتوانسته به تلاشها برای فرآوری مس مربوط بوده باشد، نه فرآوری آهن.
آهن، همچون فلزی آیینی
با اینهمه، قدیمیترین مصنوعات آهنی یافتشده در سرزمین مصر، قدمتی در حدود ۵۴۰۰ سال دارند؛ که متعلّق به سه قرن قبلتر از شروع حکمرانی نخستین فرعون از دوره آغازین دودمانیِ مصر هستند. این مصنوعات، جزو زیورآلات یافتشده در مقبرهای از گورستان جرزه، واقع در ۷۰ کیلومتری جنوب قاهره امروزی بودهاند .
مطالعات دایان جانسون از دانشگاه اوپن انگلستان، عاقبت در سال گذشته مشخص ساخت که این نخستین مصنوعات آهنین یافتشده در مصر هم ماهیتی شهابسنگی داشتهاند.
طبق مستندات مکتوب بازمانده از آن دوره، مصریان عملاً از این ماهیت «آسمانی» مطّلع بودهاند؛ و مشخّصاً از حوالی سال ۱۲۹۵ پیش از میلاد هم از واژه منحصربفرد « بیآنپت» در اشاره به فلز «آهن» استفاده میکردند – اصطلاحی که معنای تحتاللفظی آن میشود «فلز آسمانی». حتی پیش از آن برهه هم اصطلاح «بیآ» (bi-A)، در مکتوبات دینی متعلّق به هزاره دوم پیش از میلاد، و دیوارنگارههای داخلی برخی اهرام مصر، تلویحاً دلالت بر معنایی میکرده که بین آهن، آسمان، و استخوان پادشاهان مرده که عمر جاودانهای در آسمان خواهند داشت، نوسان دارد.
اگرچه مشخص نیست که چه عاملی بعدها منجر به جعل اصطلاح مشخّصترِ «بیآنپت» شده است، اما امکان وقوع رخدادی همچون سقوط شهابسنگی در حوالی همان مقطع، که الهامبخش جعل چنین اصطلاحی شده باشد را نمیتوان رد کرد. در واقع کمتر از هشت سال پیش، دهانه برخوردیای در منطقه «جبل کامل»، واقع در جنوب مصر، پیدا شد که میتوانسته ناشی از برخورد شهابسنگ آهنیای در حدود ۵۰۰۰ سال پیش به آن منطقه بوده باشد.
به هر جهت، آنچه مسلّم است این است که در طول بخش اعظمی از تاریخچه مصر باستان، آهن بهعنوان عنصری نادر، عجیب، ارزشمند، و البته نمادین تلقّی میشده است. به عنوان نمونه، طبق شواهد موجود، توشراتا، پادشاه سرزمین میتانی (واقع در جنوبشرق آسیای صغیر و شمال سوریه امروز)، مصنوعات آهنی نفیسی را در شمار جهاز دختر خود، که به حضور آمنهوتپ سوم، نهمین فرعون از دودمان هجدهم (و پدربزرگ توتعنخآمون)، بهعنوان عروس پیشکش کرده بوده، لحاظ کرده بود.
یا احتمال میرود که سنگ موسوم به «بنبن» (Benben) که در معبد خدای رع، واقع در شهر هلیوپولیس مصر باستان پرستش میشده، یک شهابسنگ بوده باشد. در واقع بنبن اسمیست از مصدر «وبن» (weben)، به معنای «درخشیدن».
از طرفی، در بین بومیان «اینویت» قطب شمال (متعلّق به سرزمینهای دایره قطبی شمال؛ اعم از گرینلند، کانادا، و آلاسکای امروز)، و همچنین تمدّنهای مستقر در تبّت، سوریه، و بینالنهریّن، شهابسنگها دلالتهای نمادین قابل توجّهی داشتهاند؛ و مثلاً مجسمه «مرد آهنین»، منتسب به بودا (متعلّق به حوالی سال ۱۰۰۰ پس از میلاد)، از قطعهای از شهابسنگ چینگا تراشیده شده بوده است.
مطالعات بیشتر پژوهشگران راجع به نقش عنصر آهن و چه بسا شهابسنگهای آهنی در بین جامعه مصر عصر برنز، میتواند روزنهای را به روی نه فقط فرهنگ این تمدن باستانی، بلکه چند و چون گذار این تمدّن به عصر آهن نیز بگشاید – عصری که در آن انسان عملاً آهن را از آسمان به زمین آورد.