ضرب المثل های کردی به همراه معنی
خودا کووه ناسیگ وه فر نیگه بان
خدا کوه را می شناسد که روی آن برف می گذارد.
میمان یه ی شه وه دعاگوو سه د ساله
مهمان یک شبه دعا گو صد ساله
ابرو خوود(خوت) له ده سخووده(خوته) هیوره ده په یو(چاو دیری لی بکه)
آبروی خودت دست خودته مواظب آن باش.
میه ی یه که تر گورگ برده ی سگ ژار مل خوه ی شکان
گرگ، گوسفند دیگری را برده است، سگ فقیر گردن خود را می شکند
رووی ده سی وه ئه نجیر نه ره سی وه ت که ره سه
روباه دستش به انجیر نمی رسد می گوید نارس است.
پغشه خوه ی چه سه و فشار خونی چه سه
مگس خودش چیست، فشار خونش چه باشد
ئاردی رشیاگ(بیخ) له ناو درگ(درک) کو گه ردوو نیوگ(نابیته وه)
آرد ریخته در خار زار جمع نگردد.
میه له ر خوه ی چگ پوسالکه ی برد وه رد
گوسفند لاغر رفت، پوست را هم با خود برد.
میرات خه ر وه که متار ره سی
میراث خر به کفتار می رسد
کابرا سه ر بئاو تاشیگ
یارو سر بی آب می تراشد
خالوو که فیگه سه ر ئاو خوارزا ده خوار ئاو فیریگ کیگ
دایی در سر آب غرق می شود خواهر زاده در پایین آب دنبالش می گردد.
منیته که یوانوو په تگ ئه وشه کن
شبیه کدبانویی هستی که پته کهنه را از هم جدا می کند
م ده مه کینه دیام، کلاو ت ئاردینه
من از آسیاب می آیم کلاه تو آردی شده
میمان حه بیب خوداس
میهمان حبیب خداست.
مووریژه وه ختی خوازی رسقی بوری بال و په ر دراری
مورچه به گاه قطع روزی، بال و پر در می آورد
مه گه ر نان و گووش جایته
مگر نان را با گوش می جوی