فرازمینی بعد چندم – حقیقت چشم سوم و راز اعداد

فرازمینی

فرازمینی بعد چندم

چشم سوم، در طول تاریخ منسوب به وسیله ای که به ما امکان سفر کردن به بُعدهای دیگر را میده هم معرفی شده.

سفرهای فضایی و اموری از این دست اما سوال من اینه که این قصه ها اصلا از کجا شروع شده؟

آیا میشه به سفر فضایی رفت؟ آیا میشه فقط با ذهن به همه جا سفر کرد؟

مفهوم چشم سوم به معنای دروازه ای نه تنها به مفهوم ارتباط با خودِ برترِ ماست ،بلکه حتی برای ارتباط با ارواح برتر و شاید حتی موجودات فرازمینی بوده موجوداتی مثل موجودات فضایی.

غده صنوبری مثل یک دروازه فرابعدی عمل می کنه مثل عملکرد یک معبر فرازمینی در درون مغز ماست.

به نظر میرسه که غده صنوبری یک جور معبر یا کرمچاله هایی را در درون مغز ایجاد می کنه.شاید فرازمینی ها از قبل این موضوع رو میدونستند .

این یکی از وجوه ابتدایی فیزیولوژی بدن انسانه ما در درونمون یک معبر فرازمینی داریم و آدم از خودش می پرسه که اگر ما به دست فرازمینی ها به وجود آمده باشیم ، و اونها میدونند که ما از این چشم سوم برخورداریم.

پس باید بخشی از ماموریت اونها این باشه که ما رو تحت تاثیر خودشون داشته باشند تا به جایی برسیم که بتونیم از این چشم سومی که به ما داده شده استفاده کنیم.

آیا یکی از اندامهای مغز انسان میتواند کمک به توضیح آن کند که چرا عملکرد انسان اینهمه با سایر فرمهای حیات در این سیاره متفاوت است؟
آیا این غده کوچک می تواند درکی به ما بدهد که بفهمیم چرا انسان میتواند هنر … موسیقی و یا ادبیات بیافریند؟

چرا ما مرده های خود را دفن می کنیم و چرا وقت خود را صرف تفکر درباره هستی خود می کنیم؟

شاید بتوان پاسخ را در حکایاتی در باره پیکره های مقدسی که در جهان باستان و در گروههای مقتدر سه تایی دیده می شوند یافت.

ایالت هنان، مرکز چین
“اینجا در امتداد سواحل رود “یی” تعداد ۱۳۵۲ غار باستانی وجود دارد که به “لانگمن گراتو” معروف هستند . این غارهای متعلق به ۴۹۳ میلادی شامل حیرت انگیزترین مجموعه غارهای بودایی جهان هستند.

یکی از بزرگترین مجسمه های موجود در میان ۱۰۰,۰۰۰ مجسمه سنگی این سایت مجسمه “آمیتابا بودا” یا “بودای نور لایتناهی” است در هر دو طرف او دو دستیار او دیده می شوند که آنها را در مجموع ، اولیاء مقدس باختر می نامند.

بنا به یک دلیلی اسرار مقدس، اغلب به صورت (۳) شخصیتی به چشم می خورند .

در مذهب بوداییهای ماهایانا سه نگهبان وجود داره به نام آمیتابا که همان بودای لایتناهیست و در کنار او دو دستیار او هستند که یکی به منزله آگاهیست و یکی به منزله شفقت .

حیرت آوره که در تمامی دنیای باستان خدایان و رهبران اغلب حضوری (۳) نفره دارند.

بنا به یک دلیلی تثلیث، به نشانه یک اصل مقدس قدرتمنده.

چرا تمدنهای سرتاسر دنیاچیزی در باره عدد (۳) هست که اطلاعات مهمی در باره وحدت به ما میده تثلیث،… سه قلو بودن…سه گانگی

رهبران مقدس و قهرمانان افسانه ای خود را در ساختار پر اقتداری از عدد (۳) تصویر کرده اند؟
شاید پاسخ را بتوان با بررسی حکایاتی از سه اولیای مقدس و قلمرو آسمانی آمیتابا بودا معروف به سرزمین مقدس باختری یافت.

بودا

بودا

 

اعتقاد بر این هست که در فرم حیاتی “آمیتابا بودا” شاهی بوده که طی یک سری نذرها منکر پادشاهی خودش شده و این نذرها، برای قول ایجاد یک سرزمین مقدس بوداست.

اعتقاد بر این بود که سرزمین مقدس باختر، حقیقی بوده و خارج از حیطه عادی زمان و فضا آمیتابا بودا، به بستر مرگ انسان میاد و شخصا انسان را تا بهشت باختری همراهی می کنه آمیتابا بودا دو دستیار یا “بوداسِف” داره .

اعتقاد بر این است که اگر هر سه را با هم ببینید ، به این معنیست که کمک زیادی در راه خواهد بود.

لحظات آخر در این باور بودایی بسیار مهمه این شخصیتهای سه گانه، تمثیلهای اصلی از ظهور اقتدار عدد (۳) و در آموزشی مقدس هستند که به فرد کمک میکنه تا به سطح بالاتری از هشیاری برسه

آیا سرزمین مقدس باختر، به واقع ، طبق نظر متخصصان، یک سطح آگاهی برتر است؟

یا اینکه این سه اولیای مقدس ، فرد را به قلمروی الهی و یا شاید فرازمینی هدایت می کنند؟

نظریه پردازان فضانوردان باستانی معتقدند که پاسخ را می توان در توصیف این بهشت معنوی یافت آمیتابا بودا معتقد بود که اینجا یک مکان حقیقیست که “خدایان”، ساکنین آن هستند

خدایانی که دانش و اطلاعات را به انسان می دهند و در اینجا، هر کسی ظاهری طلایی داره و میتونه هر چیزی رو در جهان ببینه و میتونه به هر جایی از زمین که میخواد بره آیا این فقط یک افسانه است؟

یا اینکه آمیتابا بودا مثالی از یک موجود فرازمینیست که به زمین آمده و توانسته در مدت اقامت در اینجا به مراحل بالاتری از تکامل برسه و به دیگران هم کمک کنه تا به این مرحله برسند؟

آیا ممکن است که آمیتابا بودا در حقیقتی که میهمان فرازمینی بوده باشد؟

در اینصورت، آیا ممکن است که سه اولیای سرزمین مقدس بودایی تنها راهنمایان مردگان به یک حیات پس از مرگ نبوده ، و در عوض، دگرگون کننده افراد به موجوداتی با عملکردی برتر بوده باشند؟

موجوداتی با تواناییهایی فرازمینی؟ نظریه پردازان فضانوردان باستانی معتقدند که پاسخ به این سوال مثبت است و اثبات آن را می توان در حکایتی از سه شخصیت دیگری یافت که سفری حماسی را نه برای رسیدن به یک قلمرو الهی پس از مرگ بلکه به سوی یک حیات مقدس ، بر روی زمین در پیش گرفتند .

“کلن”، آلمان

برای قرنها، شمار زیادی از زائران در این کلیسای جامع کاتولیک گرد هم می آمدند تا در مراسم پرده برداری از یک سنگ قبر طلایی که گفته می شد حاوی بقایای جسد .

مُغهای سه گانه است باشند مُغهایی که به سه انسان خردمند نیز مشهورند با وجود اینکه سفر این سه مرد روشن بین، یکی از محبوب ترین و معروف ترین حکایات مربوط به تولد عیسی مسیح است ، اما خود این شخصیتهای اسرار آمیز کمتر شناخته شده هستند.

طبق قول انجیل سه شاهنشاه، یا سه مرد خردمند از شرق آمده اند.

در زمان نوشته شدن انجیل این منطقه بخشی از دنیا بوده که برای غربیها به عنوان منبع جادو و اسرار هست.

مُغان ، روحانیون باستانی فارس

پیر مُغان و ارتباط این گروه با فرازمینی ها

یا ایران امروز بوده اند و زمان اونها به ۲,۰۰۰ یا ۳,۰۰۰ سال پیش از میلاد یا حتی پیش از اون بر میگرده .مُغ ها خصوصا به ستاره ها ارادت زیادی داشته اند.

به تاثیرات مختلفی که ستاره ها و سیارات مختلف بر روی زمان داشته اند، توجه می کردند و این بخشی از سنت اونها بوده .

این سه مرد روشن بین ، هزاران مایل را سفر می کنند تا به جایی که به اون سرزمین مقدس می گویند برسند .

اونها بدون نقشه، به بیت لحم می رسند.اونها منجم بوده اند گفته اند که ستاره رو رد بابی می کردند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *