فرازمینی ها و سفر در زمان – برسی سندهای تاریخی سفر در زمان
ادامه پست قبل
برسی تاریخی سفر در زمان
ایا سازها و بناهایی برای انتقال در زمان توسط موجودات فرازمینی ساخته شده است؟
ایا سازه ای وجود دارد که گذشتگان با کمک ان در زمان سفر می کردند؟
اغلب باستانشناسان معتقدند که “کیوا” در زمانی، مسقّف بوده است اما به طرز غریبی، برخی از افسانه های “هوپی” از این ساختار مُدور به عنوان “خانه ابرها” یاد می کنند .
اگر این “خانه های ابری” هیچ چیزی به جز یک کره زیستی ساخته از پیچ و مهره خالص نبوده باشه چطور؟،جالب اینجاست که “کره های زیستی” امروزی مثل این هستند که کسانی در اون فرو رفته اند و گنبدی روی اونها کشیده شده.
ایا انها این مکان را برای استفاده آینده خود بر روی سیارات دیگر ساخته اند؟
ایا حقیقتا موجودات فرازمینی در زمان سفر کرده اند؟و آیا ممکن است که آنها نه با فضاپیما ، بلکه از طریق یک دروازه میان بُعدی به اینجا رسیده باشند؟ اگر چنین بوده باشد، آنها از کجا آمده اند؟ …شاید پاسخ را بتوان در نیمه دیگر دنیا یافت در کتاب باستانی هندی “ماهاباراتا”.
ماهاباراتا در این کتاب مقدس هندی قرن هشتم پیش از میلاد “سلطان رِوایتا” در حال سفر به آسمان و ملاقات با الهه “براهما” توصیف شده است تا صدها سال بعد به زمین بازگردد.
برخی از محققین معتقدند که این روایت هندو، ممکن است یکی از کهن ترین اسناد سفر زمان در گذشته ای دور باشد داستانی از شاهی به نام “روایتا” وجود داره که این شاه به آسمان برده شده .
تا با خدایان ملاقات داشته باشه وقتی به زمین برمیگرده می فهمه که سالهای زیادی گذشته صدها سال گذشته بود این موضوعیست که برای مسافرانِ فضا و مسافران زمان اتفاق می افته فکر می کنید که فقط برای چند روز از زمین رفته اید اما وقتی به زمین برمیگردید می بینید که صدها سال اینجا نبوده اید افسانه های مشابهی درباره سفر زمان را همچون درّه “چاکو” می توان در سرتاسر دنیایِ باستان یافت .
در “ژاپن”، افسانه “اوراشیما تارو” جزئیات ملاقات یک ماهیگیر را با ،”رایوژن”، خدای نگاهبان دریا شرح می دهد ،سفری در یک قصر زیر دریایی و ظاهراً تنها برای سه روز وقتی که به دهکده ماهیگیری خودش بر می گرده، می فهمه که از ناپدید شدنش ۳۰۰ سال گذشته خانه اش از بین رفته و هر کسی که میشناخته ، مدتهاست که مرده هیچکس نه خودش و نه خانواده اش را به خاطر نمیاورد.
و در انجیل ، توصیفات “ارمیای نبی” در اورشلیم کاملاً شبیه به هر دوی این داستانهای سفر زمان است حتی در انجیل هم ،”ارمیای نبی” با بعضی از دوستانش دور هم نشسته بودند و پسر جوانی حضور داشت که نامش “ابوملک” بود “ارمیا” به “ابوملک” گفت که برو بیرون اورشلیم و از تپه بیرون شهر، کمی انجیر بچین این پسر رفت و انجیر تازه چید.
ناگهان “ابوملک” متوجه صدا و بادی در هوا شد از خود بیخود شد و دنیا هم تیره و تار شد بعد از مدتی بیدار شده و متوجه میشه که نزدیک غروب هست وقتی به شهر بر می گرده، می بینه که شهر پر از سربازان غریبه هست.
میگه: اینجا چه خبر شده؟ “ارمیا” و بقیه کجا رفتند؟و یک مرد سالمند به او می گه : اونها مال ۶۲ سال پیش بودند این یک داستان سفر زمان هست که در انجیل هم آمده .
جنوبِ مصر
جزیره “آگیل کیا” اینجا در شش مایلی “آسوام” واقع در درّه رودِ نیل ویرانه های معبد “ایزیس” واقع شده است این معبد ساخت قرن چهارم پیش از میلاد مرکز عبادت الهه مصری باروری و طبیعت تا قرن ششم پس از میلاد بود .
“ایزیس” به مهمترین الهه ای تبدیل شد که مصر باستان تاکنون به خودش دیده او با برادر خودش “اوزیریس” ازدواج کرده بود و توامان تبدیل به زوجی شدند که هر کسی دلش می خواست مثل اونها باشه.
او سمبل حیات بود در حالیکه “اوزیریس” به عنوان الهه ای قلمداد می شد که حاکم نیستی و مرگ بود بنابراین چه زنده باشید و چه مرده همیشه با “ایزیس” و “اوزیریس” سر و کار خواهید داشت .
بر اساس مذاهب مصر باستان الهه “ایزیس” به عنوان مادر روحانی شناخته می شد و اعتقاد بر این بود که او روحِ درخشان ترین ستاره آسمان ،یعنی “ستاره شباهنگ” است .
برای مصریان باستان، “اوزیریس” خودِ “اوریون”(منظومه شکارچی) بود همان منظومه ای که تجسم “اوزیریس” است “شباهنگ” سمبل همسر خواهر و مصاحب او “ایزیس” بود .
ایا موقعیت قرار گیری این ستاره ها به حقیقت ارتباط با موجودات فرازمینی اشاره دارد.این دو با هم در حقیقت بر آسمانها و زندگی مردم مصر حکومت می کردند
بسیاری از فرهنگها، مثل مصریها، چینیها، یونانیها و ژاپنیها همه اعتقادات و افسانه هایی داشتند مبنی بر اینکه خدایانی که ما رو آفریده اند از “شباهنگ” آمده اند و این ستاره هم تقریباً در همه فرهنگهای باستان ستاره بسیار مهمی محسوب می شده.
این دانش، در اصل از مصر باستان و در افریقا در قبیله “دوگان” ظهور کرد آنها آموخته بودند که موجوداتی نورانی از “شباهنگ” آمده اند و بشر را خلق کرده اند کاملاً روشنه که فرهنگهای بسیاری هستند که به شدت به دانسته های خودشان درباره “شباهنگ” وابسته بودند.
و “شباهنگ” را هم از هر چیز دیگری مجزا می دونستند و این موضوع هم هیچ ربطی به درخشش این ستاره نداشت بلکه مربوط به این بود که “شباهنگ” مسئول ارسال پیام آورانی به سویِ ما بود تا ما را راهنمایی کنند.
آیا مجموعه ستاره های “شعرای یمانی” واقعاً ممکن است که منشاء خدایان بشر اولیه بوده باشد؟
یا اینکه در واقع مکان اصلی مسافران فضایی زمان بوده است؟
همانگونه که نظریه پردازان فضانوردان باستانی هم به آن معتقدند؟ بر اساس گفته ستاره شناسان شباهنگ تقریباً ۸٫۵ سال نوری ،از زمین فاصله دارد فاصله ای بی نهایت دور .هر سالِ نوری در حدود ۶ تریلیون مایل است بنابراین ما فاصله زیادی با “شباهنگ” داریم .
سرعت بهترین راکتهای ما در حدود ۷ مایل در ثانیه است این سرعت خیلی خوبیه اما حتی با همین سرعت هم برای رسیدن به “شباهنگ” حدود ۲۰۰٫۰۰۰ سال زمان لازمه تاحالا دورترین مسافتی که بشر طی کرده ،”ماه” بوده که در حدود ۲۵۰٫۰۰۰ مایل با ما فاصله داره قدم بعدی ما ، یک روزی “مریخ ” خواهد بود اما حتی همون هم برای بشر، قدم بسیار بسیار بزرگیست.
شش ماه سفر به مریخ و حضور داشتن در آنجا بدون اکسیژن و شرایطی که پیرامون ما خواهد بود مبارزه خیلی دشواریست فاصله ها بی نهایت زیاده و تکنولوژی ما حتی نزدیک به انجام چنین کاری هم نیست .
ما به “ماه” رسیدیم اما این نهایت راهیست که تا حالا تونستیم طی کنیم این به معنای اون نیست که یک تمدن دیگری هم قادر به انجام این کار نباشه موضوع فقط این هست که ما اینجا رویِ زمین چنین تکنولوژی برای انجام این کار در اختیار نداریم.
اگر فاصله های منظومه ای ، حتی برای موجودات فرازمینی پیشرفته نیز زیاد باشند چطور؟
آیا ممکن است که سطحِ تکنولوژی پیچیده آنها فوقِ همه تصوراتِ ما باشد؟
ادامه دارد…