فرازمینی ها و علم ژنتیک – مقاله جامع در مورد پدید امدن جانواران عجیب و افسانه ایی
ایا می توان شواهدی پیدا کرد که این گفته را (پدید امدن موجودات جهش یافته و غول اسا) ثابت کند؟
حقیقت پنهان کدهای ژنتیکی موجودات ایا سرنخی به ما در مورد موجودات فرازمینی می دهد.؟
نقل قلی از مطلب پیشین در این رابطه:
میمون انسان نما نشانه ایی ماندگار از زندگی موجوداتی که می تواند ریشه انها فرازمینی باشد.ایوانف دانشمند روسی ایا این دانشمند اتصال ارتباط بین موجودات فرازمینی را ثابت می کنم
آیا ممکن است که “ایوانف” واقعاً توانسته باشد موجودی دو رگه از “دی-ان-ای” میمون و انسان به وجود آورده باشد؟
“ایلیا ایوانف” به شدت مسخ ایده به وجود آوردن موجود عجیب و غریب نیمه انسان و نیمه شامپانزه شده بود .
اما کاملاً هم متقاعد شده بود که اگر قادر به انجام این کار باشد این یک دخالت در نسل هر دو موجود خواهد بود.
،اگر هیولایی که ما به عنوان “پاگنده” می شناسیم حقیقتاً وجود داشته باشد و گونه ای از نسل دورگه غریبه های باستانی باشد که تا دورانِ ما زنده مانده به چه منظوری خلق شده است؟
برخی از نظریه پردازان فضانوردان باستانی معتقدند که پاسخ را می توان با نگاهی دیگر به داستانهای سومری از “آنوناکی ها” و “پاگنده هایی” موسوم به “انکیدو” یافت.
آنوناکی ها نسل موجود فرازمینی که از فضا به زمین امده اند
خدایان از ابتدا برای پیدا کردن طلا به اینجا آمده اند اما نمی خواستند خودشون این کار رو انجام بدهند پس “آنوناکیها”، موجودی رو به وجود آوردند که ما اون رو به نام “انکیدو” می شناسیم.
به عنوان خدایان تصمیم گرفتند یک کارگر تولید کنند یک مدل عالی برای کار البته نه به پیچیدگی و پیشرفتگی ما بلکه این اولین مدل کارگر بوده که اونها به عنوان برده ازش استفاده می کردند .
اگر این موجود “پاگنده” حقیقتاً به دست غریبه ها و به منظور استخراج فلزات گرانبها در هزاران سال پیش به وجود آمده همانطور که نظریه پردازان فضانوردان باستانی نیز به آن معتقدند.
چرا هنوز هم زنده است؟ آیا فقط به این دلیل که بقایای یک نسل دورگه است؟ یا اینکه ممکن است این هیولاهای غول پیکر هنوز هم در حال کار برای فرازمینی ها هستند؟
چرا باید یک “ساسکواچ” را اینجا باقی گذاشته باشند؟ پس ممکنه که ما با یک موجودی مواجه باشیم که می تونه با مواد ژنتیکی هر چیزی رو تولید کنه.
موجودی رو خلق می کنند که قوی هست به اندازه ای بزرگه که بتونه دفع کننده باشه و یک ماموریتی داره ا این موجود، هیچ ربطی به “هوموسیپینها” نداره و این ممکنه بتونه توضیح بده که چرا “ساسکواچ” اینهمه غیر قابل دیدن هست.
ممکنه که این یک آزمایشی بر اساس کنجکاوی طبیعی اونها بوده باشه یا شاید هم دلیلی برای جا گذاشتن “پاگنده ” در سیاره ما داشته اند ،شاید اینکار رو برای امتحان کردن محیط و پیش از اینکه خودشون به زمین فرود بیان و همه چیز رو در دست بگیرند، انجام داده اند .
این ممکنه که یک آزمایش بلند مدت ژنتیکی بوده باشه . آیا ممکن است که دلیل آنکه ما قادر به یافتن شواهد قطعی از وجود “پاگنده” نیستیم، آن باشد که آنها به دلیل انجام یک مامورت مخفی فرازمینی از ما پنهان شده اند؟
یا اینکه این غیر مرئی بودن آنها یک نوع روش برای حفظ بقای آنهاست؟
روشی بسیار پیشرفته از هزاران سال پیش و در زمان فرار از انواع پیشرفته تری از دورگه های غریبه خطرناک تر؟ یعنی انسانها؟
هُنگ کنگ، ۱۹۳۵
در یک مغازه داروسازی ، یک دیرین شناس آلمانی به نام “دکتر گوستاو وان کونیگزوالد” یک دست دندان آسیای بزرگ را خریداری نمود که ظاهراً دندانهای یک اژدهای باستانی بوده است.
پس از مطالعات بیشتر ، “وان کونینگزوالد” اعلام کرد که او به اولین فسیل از شواهد وجود موجودی از گونه میمونها به نام “جایگَنتا پیتاکوس” دست یافته است .
با قامتی به بلندای ۱۰ فوت و وزن ۱۲۰۰ پاوند اعتقاد بر این است که این میمون غول پیکر که در کنار چندین گونه دیگر از شبه انسانهای دیگر برای هزاران سال روی زمین می زیسته.بزرگترین موجود بدوی بوده باشد که تا کنون به زمین قدم گذاشته است.
آیا ممکن است که موجودی که به نام “پاگنده” شناخته می شود نسلی از این هیولاهای باستانی باشد؟
ایا پاگنده ها نمونه بزرگ انسان ها بوده اند و در ارتباط با موجوداتی فرازمینی پدید امده اند؟
یک نظریه پر طرفدار درباره منشاء “اسکواچها” این هست که ممکنه از نسل یک نوع میمون بزرگ باشند به نام “جایگنتا پیتاکوس” باشد .
میمون غول پیکری که در اواخر دوران “پلیاستوسین” می زیسته و در مقایسه با انواع بسیاری از حیوانات دیگر اعضایی غول پیکر داشته.به عنوان یک میمون، که مغز کوچکی داره دارای سرِ بزرگتری بوده، با شیارهایی از استخوان تا اتصالات لازم رو برای عضلات بزرگش به وجود بیاره . و بتونه این آرواره بسیار بسیار بزرگ را به حرکت بیندازه در زمان مقایسه، می بینیم که گوریل دارای جمجمه و اتصالاتی هست که در “جایگنتا پیتاکوس ” و یا همون “پاگنده” هم دیده می شه تا پشتیبان عضلات متصل به مغز بسیار بسیار کوچکش با پوشش کوچک جمجمه باشه.
جمجمه های “جایگنتا پیتاکوس” و گوریلهای امروزی از زمره موجودات بزرگ بَدوی هستند اما جمجمه انسان همان موجودی که باور بر آن است که از نسل بدویهای بزرگ بوده ….بسیار متفاوت است.
جمجمه انسان در حد قابل ملاحظه ای کوچکتر هست برتری ما در ظرفیت گنجایش جمجمه هست و آرواره ای کوچک و عضلاتی کوچکتر تا این آرواره رو به حرکت بیندازند چه چیزی می تواند عامل چنین اختلاف عمده ای در میان گونه هایی همسان، بوده باشد؟
و چرا انسانهای مشابه آنها بی مو و دارای مغز پیشرفته تری نسبت به سایر بَدویهای دیگر هستند؟
آیا ما واقعاً حاصل یک تکامل هستیم؟ یا اینکه حقیقت این است که دورگه خارجی واقعی به جای پا گنده ها، خودِ انسانها هستند؟
آنچه که امروز به عنوان “حلقه گمشده” می شناسیم همان دخالت غریبه هاست چون بدون دخالت فرازمینیها “تکامل”، به آن صورتی که در مدرسه به ما آموخته شده. اتفاق نمی افتاد.
درست بعد از اینکه ما، موهایی را که برای هزاره ها حفظ کرده بودیم از دست دادیم.
شروع به گرم کردن خودمون با پوشیدن دوباره خز کردیم با اینکه ما خودمون همیشه مو روی بدنمان داشتیم بنابراین، یک چیزی این وسط درست نیست شاید نیاکان باستانی ما، به نوعی .از منظومه های دیگری آمده باشند شاید همان خاکستریها باشند.
کاری که کرده اند این بوده که در شبه انسان پر موی خشنی که در همین سیاره زندگی می کرده همان انسانهای غارنشین عصر حجر ، تغییر ایجاد کرده اند و ما به صورت ژنتیک، با اهدای “دی-ان-ای” از این فرازمینیها، دستکاری شده ایم .
پیشرفت داروینی تکامل که نگاهی به انسان “نئاندرتال” ، “جنوبی کپی آسا” تا “کرو- مگنون ها” داره … کاملاً محتمل هست که هنوز هم به حلقه گمشده مراجعه کنند.
اما من فکر نمی کنم که هرگز بتونند پیداش کنند چون این حلقه گمشده، بیشتر یک اصلاح نژادی بر روی این شبه انسان بوده تا ما به وجود بیاییم .
آیا ممکن است که “هوموسیپینها” موجوداتی بوده باشندکه بومی زمین نبوده اند؟
هوموسیپینها یا انسان های اولیه که چگونه پدید امدن ایا منبع انها زمین است
اگر انسان، حاصل یک مهندسی ژنتیک به دست موجوداتی غریبه است همانگونه که نظریه پردازان فضانوردان باستانی به آن معتقدند ، آیا ممکن است که “پاگنده ها” واقعاً آخرین باقیمانده های شبه انسانهای اولیه باشند؟
موجوداتی که قاعدتاً باید نژاد غالب در این سیاره بوده باشند؟ آیا ممکنه که در خلال این دستکاری ژنتیک در روند ساخت انسان ما یک روزی از همان “ساسکواچها” و “پاگنده ها” و “یتی ها ” به وجود آمده باشیم؟
یکی از قصه ها در افسانه های سومری درباره این هست که چطور خدایان با این موجود میمون مانند ساکن زمین ارتباط برقرار کرده اند .
و گفته اند که ما میتونیم ژن خودمون رو به این موجود منتقل کنیم و انسان رو به شکل خودمون و از نسل خودمون خلق کنیم.
این شبه میمونها به صورت طبیعی رویِ زمین زندگی می کرده اند و احتمالاً منشاء چگونگی فرم گرفتن بشریت به دست “آنوناکیها” در خلقِ ما بوده که تا به امروز وجود داریم .
آیا ممکن است که حکایت “پاگنده” در واقع داستان موجودی زمینی باشد
که از آزمایشات غریبه های باستانی جان به در برده؟ و آیا این می تواند توضیح دهنده آن باشد که چرا این موجودات هزاران سال است از انسانها فرار می کنند؟ من فکر می کنم که از بین همه پدیده های غیر طبیعی که مورد تمسخر علم قرار گرفته ، بالاخره در یک زمانی نه چندان دور در آینده.
شواهدی غیر قابل انکار …از وجود این موجودات به دست خواهیم آورد
این واقعیت که “پاگنده ها” تونستند در حاشیه باقی بمونند و خودشون رو مخفی و غیر قابل رویت نگه دارند به معنای این هست که باهوشند.
اما وقتی جمعیت به گسترش خودش ادامه بده و نقاط دور افتاده، بیشتر و بیشتر اشغال شده و “پاگنده” شروع به از دست دادن بیشتر و بیشتر قلمرو خودش کنه چطور؟
چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ پاگنده کجا خواهد رفت؟ من معتقدم که این داده ای بسیار قویست که بگوییم ما در واقع، تحت مهندسی فرازمینی های باستان قرار گرفته ایم و پاگنده ها ممکن هست که اولین هوشمندان حیات روی زمین باشند
آیا ممکن است که افسانه موجودات “پاگنده” حقیقت داشته باشد؟
آیا ممکن است که آنها محصول ژنتیکی موجوداتی غیر زمینی بوده باشند؟ یا اینکه این “انسانها” هستند که “غریبه های” واقعی بوده اند و با “دی-ان-ای” انسانی به دست غریبه ها ساخته شده اند؟
اگر اینطور باشد، آیا این موضوع می تواند توضیح دهد که چرا پاگنده ها اینهمه غیر قابل دیدن هستند؟ نه به دلیل اینکه ما از آنها می ترسیم ، بلکه به دلیل اینکه آنها از ما می ترسند؟