فضایی ها و نوابغ – ایده های بزرگ از کجا امد

برسی اهیانه مغز البرت انشتین

برسی بنیادین چند نابغه

 

“پوچینی” گفته که اُپرای بزرگ “مادام باترفلای” از طرف موجودی فرای این جهان هستی بوده و او فقط آن را نوشته اما این اُپرا مستقیماً از یک منبع اسمانی نازل شده.

“ویلیام بلیک” هم سرتاسر آثار و نوشته ها و نقاشیهایش بر مبنای ملاقات فرشتگان بود .

 

“برامس” هم میگفت که موسیقی او از منبعی فراتر از خود او بوده ما نمیدونیم که اونها در واقع ارتباطی با منبعی الهی در ماورای خود برقرار می کرده اند.

یا اینکه با ضمیر ناخودآگاه خود و هوشیاری عمیق درونی خودشون متصل میشدند که به صورت عادی از آن بی خبر بودند!؟

در دهه ۱۹۰۰ مخترع صِربی الاصل ،”نیکُلا تِسلا” پیشگام مهندسی الکتریک مدرن و نیروی پیش برنده تکنولوژی بی سیم امروز بود “تسلا” در دست نوشته های خود روشی از دست یابی به مجموعه ای از مشکلات مهندسی را شرح داده است.

“نیکلا تسلا”، کسی بود که دائماً درباره تصویرهای ذهنیِ پر قدرت خودش ، می نوشت.

اون در واقع اذعان کرد که موتوری را به تصور آورده و بعد هم تمام کار تحقیق و توسعه این موتور را در ذهن به انجام رسونده و میتونسته به خوبی بفهمه که اشتباهات و نقصهای کار در کجاست و اون تقریباً همه این کار رو هم در ذهنش انجام داده.

در همین ضمیر ناخود آگاه ذهن “نیکلا تسلا” کسی بود که به وجود موجودات فرازمینی اعتقاد داشت.

فردی بود که واقعاً معتقد بود که میتونه با کهکشانهای دیگه ارتباط برقرار کنه شاید بتوان بزرگترین تکه از سند اعتقاد “تسلا” به ارتباط برقرار کردن با موجوداتی فرازمینی را ،در نامه ای یافت که او در دسامبر ۱۹۰۰، به صلیب سرخ امریکا ارسال نموده است.

او در این نامه نوشته است : ما پیامی از دنیایی دیگر داریم دنیایی ناشناخته و دوردست.

در آن آمده است : یک…دو…سه “تسلا” از نبوغ غریبی برخوردار بود هر کاری که انجام میداد، سه مرحله ای بود و من فکر می کنم که این موضوع بسیار جالبیست چون سطحی از نمادگرایی رو نمایش میده.

ما متوجه شده ایم که بسیاری از نیاکان ما هر جا به موجودات اسمانی و طریقه ارسال این اطلاعات به اونها اشاره کرده اند ، این لایه غنی از نمادگرایی هم کاملاً مشهوده

چرا “تسلا” اینهمه به عدد “۳” وابسته است؟

آیا ممکن است که این به معنای آن باشد که “تسلا” از مدل درونی ارتباط بی سیم خود برای برقراری تماس با مشاورانی کیهانی بهره می برده است؟

همانگونه که نظریه پردازان فضانوردان باستانی به آن معتقدند؟ آیا این موضوع می تواند هوش یک نابغه هندی به نام ، “سرینی واسا راماناجان” را نیز توضیح دهد؟

هر چند که “رامانا جان” دانشجویی عادی محسوب می شد ، اما در سرتاسر دنیا او را به عنوان بزرگترین ریاضیدان تاریخ می شناسند .

و بر اساس یادداشتهای شخصی او ، “رامانا جان” اذعان می دارد که به صورتی ناخودآگاه، به دست موجودی فرازمینی راهنمایی می شده است :

یعنی خدای هندو ،”ناماگیری”

“ناماگیری”، الهه خانوادگی “رامانو جان” بود و اساساً هر کاری که خانواده او انجام می دادند با این الهه در ارتباط بود.

بیشتر کارهای خلاقانه او در واقع در زمانی به وقوع پیوسته که او با نیت ملاقات با این الهه هندوی مورد پرستشش به رختخواب می رفت. و وقتی که میخوابید ، این الهه در رویای او کاملاً پدیدار می شد .

او در این حال، اطلاعات بسیار زیادی دریافت می کرد او گفته که در یکی از این رویاها ، دیوار سرخ بسیار بزرگی رو مشاهده کرده که یک دست از اون بیرون آمده و معادله ها و معادله ها و معادله ها روی این دیوار نقش کرده.

او این معادلات را به خاطر سپرده و وقتی بیدار شده سر کارش بر گشته و راه معادلات را اثبات کرده .

حجم بسیار زیادی از اغلب معادلات او نو و مهم و بی نهایت بدیل بود همه علمی که ما برای خلق پورتالها، و سفرهای بین سیاره ای و تله پورت نیاز داریم به یک بنیاد ریاضیات وابسته است.

نزدیکترین معادلاتی هم که ما در حال حاضر در اختیار داریم اون دسته از معادلات “راماناجان” است که تونستیم رمز گشایی کنیم.

این یک واقعیت انکار ناپذیره که ریاضیات، زبان هستیست . اگر فرمولهای “رامانو جان” رمز گشایی بشه کی می دونه که نتیجه بالقوه اون چه خواهد بود؟

میتونه زندگی رو زیر و رو کنه میتونه یک انقلاب باشه

آیا این تنها یک تصادف است که بسیاری از ذهنهای نابغه تاریخ بشر مدعی دریافت اطلاعات ، از یک منبع غیر زمینی هستند؟

یا اینکه ممکن است “سقراط” ، “نیکلا تسلا” و “سرینی واسا رامانو جان” نیز همچون سایر نابغه های تاریخ بشر از یک هشیاری دگرگون یافته استفاده کرده باشند تا به قلمروی فرازمینی دست بیابند؟

قلمروی که طبق ادعای برخی از نظریه پردازان فضانوردان باستانی ، حاوی تمامیت علم هستیست؟

در اینصورت، این قلمرو علم در کجا ممکن است موجود باشد؟

شاید بتوان پاسخ را در “آسیا” یافت در یکی از صفحات یک کتاب قدیمی هندو “انکور”، کامبوج در اینجا و در جنگلهای شمال غربی بزرگترین معبد هندوی دنیا واقع شده است …

“انکور وات” طرح این معبد ساخت قرن دوازدهم ، به منظور نمایش کوه “مِرو” کوهی افسانه ایست که در کیهان وجود دارد و هندوها معتقدند که مرکز متافیزیکی جهان است..

تعداد بیشماری از سنگهای کنده کاری شده ای که تزیین کننده دیوارهای این معبد هستند بخشهایی از اشعار حماسی “ماهاباراتا” را به نمایش در آورده اند .

ماهاباراتا و ارتباط راماناجان

در میان صفحات این کتاب کهن اسطوره ای هندو شرحی از یک “سطح غیر فیزیکی از وجود” در هستی دیده می شود که آن را “ذخیره عکاشی” می خوانند.

“عکاشا” در حقیقت یک واژه “سنسکریت” است و “ذخیره عکاشی” مفهومیست به این معنا که همه اطلاعات کیهان همچنان موجود است و هر کسی می تونه به این اطلاعات دسترسی داشته باشه.

نیاکان ما اهمیت زیادی به این موضوع می دادند و به این شکل بود که “ذخیره عکاشی” مطرح شد این مفهوم، به طور کلی مبین این هست که همه اطلاعات جهان نه فقط آنچه مربوط به بشر هست.

بلکه همه اطلاعات هستی به یک شکلی، قابل دسترسیست .

بعضی از تمدنها معترف به این هستند که این اطلاعات هدیه ای الهی هستند که برای ما به ودیعه گذاشته شده اند تا هر زمان که لازم بود از اونها استفاده کنیم .

و ما میتونیم این اطلاعات را از این قلمرو یا از خزانه اسرار و هر آنچه که اسمش رو بذارید، به دست بیاریم .

یک تشبیه بسیار جالب برای “ذخیره عکاشی” رو میشه از جنگ ستارگان اقتباس کرد:نیرو.

نوعی انرژی کیهانی که همیشه حاضره و ما میتونیم بهش دسترسی داشته باشیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *