قرآن و حیات در آسمانها و کهکشانها
آسمان یکی از شورانگیزترین موضوعات فکری بشر بوده است و این فکر که آیا در آسمان موجودات زنده یا عاقل دیگری وجود دارد یا ندارد یکی از دغدغههای بشر است . برخی آیات قرآن به وجود موجوداتی زنده در آسمان اشاره دارد. مفسران و صاحبنظران در این مورد به این آیات استدلال کردهاند:
« و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیها من دابه و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر»[۱]
« و از نشانههای [قدرت] اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از [انواع] جنبنده در میان آن دو پراکنده است و او هر گاه بخواهد برگرد آوردن آنان تواناست.»
« یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شأن»[۲]
« هر که در آسمانها و زمین است از او درخواست میکند؛ هر زمان، او در کاری است.»
و نیز آیاتی دیگر که تعبیر « من فی السموات» : رعد/ ۱۵ ـ اسراء /۵۵ ـ مریم / ۹۳ ـ انبیاء / ۱۹٫
« ولله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابه و الملائکه و هم لایستکبرون»[۳]
« و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، برای خدا سجده میکنند و تکبر نمیورزند»
« تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن»[۴]
« آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح میگویند.»
« الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن …»[۵]
« خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آنها ( هفت ) زمین آفرید.»
« قال ربی یعلم القول فی السماء و الارض »
۶]« [پیامبر ] گفت: پروردگارم [هر] گفتار[ی] را در آسمان و زمین میداند»
« انا زینا السماءالدنیا بزینهالکواکب و حفظاً من کل شیطان مارد لایسمعون الی الملا الاعلی و یقذفون من کل جانب » [۷]
« ما آسمان دنیا را به آرایش ستارگان درخشنده بیاراستیم و آن را از هر شیطنت کار تجاوزگری محفوظ داشتیم به طوری که نمیتوانند به سوی مردم بالاتر گوش فرا دارند و اگر بخواهند تجاوز نمایند از هر طرف تیرباران میشوند.»[۸]ونیز آیاتی که تعبیر « مشارق و مغارب» دارد (معارج/۴۰ ـ صافات /۵ ـ اعراف /۱۳۷). و نیز کلمه« العالمین» (جهانها) که هفتاد و سه بار در قرآن تکرار شده است.
تاریخچه:
انسانها بر اساس هیئت بطلمیوسی قرنها فکر میکردند که ستارگان میخهای کوبیده بر سقف آسمان هستند[۹] ولی پس از پیدایش هیئت جدید کپرنیکی و کشفیات تازه در پهنه آسمان به فکر وجود موجودات عاقل و متفکر در کرات دیگر افتادند و در این مورد به تفکر و جستجو پرداختند و قسمتی از تلاش بشر برای صعود به آسمانها در پی همین جستجوگری بوده است.
ایزاک آسیموف در کتاب اکتشافات قرن بیستم مینویسد:
« بخاطر نتایج و دادههای صحیح سفر فضایی، باید به ستارگان دست یابیم، ما باید سیاراتی نظیر زمین را که دور آنها میچرخند و بر روی خود دوست و دشمن. ابر مردها و هیولاها را حمل میکنند، پیدا کنیم.» [۱۰]
هنگامی که اولین انسان یعنی « آرمسترانگ » در ژولای سال ۱۹۶۹ میلادی پا به سطح ماه گذاشت این عطش شدیدتر شد. در این مورد مطالعات گسترده دانشمندان حاکی از آن است که : تنها در کهکشان ما (راه شیری)۶۰۰ کره مسکونی وجود دارد و در این ستارگان تمدنی شبیه تمدن زمین دیده میشود. و بر طبق حسابی در عالم هستی ۶۰۰ میلیون کره مسکونی وجود دارد.[۱۱] و در تحقیق که با همکاری یکی از دانشمندان فضایی شوروی و آمریکا تحت عنوان « ما تنها نیستیم» منتشر شد، اعلام گردید که : در کهکشان ما دست کم ۱۰۰۰ میلیون کره قابل زندگی موجود است.[۱۲]
جمعی از دانشمندان اخترشناس که « هرثل » از جمله آنهاست معتقدند که مجموع ستارگان ثابت و سیار مسکون میباشند و تجلیات اسرارآمیز حیات هرگز منحصر به زمین نیست. منتهی شرایط حیات بر حسب انواع جاندارانی که در هر یک از کرات آسانی زندگی میکنند متفاوت است.[۱۳]
عبدالرزاق نوفل نیز گزارشات متعددی از دانشمندان نقل میکند که حاکی از وجود حیات و موجودات زنده در کرات دیگر است.[۱۴] و سپس از قول برخی دانشمندان نقل میکند که : تاکنون وجود موجودات زنده عاقل در غیر زمین اثبات نشده است ولی با تفکر و شواهد علمی میتوان گفت که در کرات دیگر حیات وجود دارد پس معقول نیست که بگوییم ما تنها ساکنان این جهان بزرگ هستیم.[۱۵]
عبدالغنی الخطیب طی یک بحث مفصل، موضوع وجود زندگی در کرات دیگر را از سه جهت (عقلی ـ علمی ـ قرآنی) مورد بررسی قرار داده است.
از جهت عقلی استدلال میکند که : اگر در فضای کرات به وسعت آسمانها، آفریدهای نباشد بر حکمت خدا شایسته نیست که آنها را خالی بگذارد… عقل تیزبین این امر را بعید میداند و معتقد است که در فضای هستی آفریدگان دیگر هستند که مانند موجودات زمینی زندگی میکنند.[۱۶] و از نظر علمی استدلال میکند که : سراسر جهان هستی از حیث ترکیب و ساختمان و نظم شبیه به هم هستند واین نشان میدهد که ایجاد کننده آنها یکی است و ماده آنها همانند است و موجودات آنها همانند موجودات زمیناند… اگر دانشمندان نتوانستهاند این موجودات زنده را ببینند و به آن یقین حاصل کنند به این معنا نیست که منکر وجود هستی در ستارگان باشند ممکن است دانشمدان دیگر بتوانند با وسایل خود این مجهول را کشف کنند و به وجود زندگی در کرات دیگر یقین آورند.[۱۷]
اسرار علمی:
در اینجا آیات را به صورت جداگانه میآوریم نظرات مفسران و صاحبنظران را در مورد آنها مرور میکنیم:
الف :
« و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیهما من دابه» [۱۸]
« و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها خلق کرده است و منتشر نموده است»
علامه طباطبائی(ره) در ذیل آیه فوق میفرماید:
« ظاهر آیه این است که در آسمانها خلقی از جنبندگان (دواب) مثل روی زمین وجود دارد و اگر کسی بگوید که منظور از جنبندگان آسمان ملائکه هستند مردود است چرا که کلمه «دواب» بر ملائکه اطلاق نشده است.»[۱۹]
و صاحب تفسیر نمونه مینویسد:
« کلمه « دابه » شامل موجودات ذرهبینی تا حیوانات غول پیکر میشود… و این آیه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمانها دارد اگر چه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت نمیکنند و سربسته میگویند در میان کواکب آسمان به احتمال قوی ستارگان (سیارههای ) زیادی هستند که دارای موجودات زندهاند ولی قرآن با صراحت این حقیقت را بیان میدارد که در پهنه آسمان نیز جنبندگان زنده، فراوان وجود دارد.» [۲۰]
در حدیثی از حضرت علی(ع)آمده است:
« هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطه کل مدینه الی عمود من نور.»[۲۱]
« این ستارگانی که در آسمان است شهرهایی همچون شهرهای زمین هستند، هر شهری با شهر دیگر (هر ستارهای با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است»
عبدالرزاق نوفل پس از ذکر یک مقدمه طولانی و نقل و قولهای مختل فاز دانشمندان در مورد وجود حیات در سیارات دیگر مینویسد:
قرآن کریم دهها قرن قبل خبر از وجود حیات و جنبندگان در آسمانها میدهد همانگونه که در زمین هستند و سپس به آیاتی از جمله، آیه ۲۹ سوره شوری استشهاد میکند و از آن نتیجه میگیرد که خداوند میتواند اهل آسمانها و زمین را در یک جا جمع کند.[۲۲]
عبدالغنی الخطیب نیز با استدلال به آیه فوق در مورد وجود موجودات در کرات دیگر به نقل قول از دیگران میپردازد و مینویسد[۲۳]:
زمخشری در تفسیر خود میگوید:
بعید نیست در آسمانها حیواناتی که بر روی زمین راه میروند آفریده شده باشد.[۲۴]
و ابوالسعود در تفسیر خود میگوید: یا در آسمان حیوانی آفریده شده باشد که در آنجا مانند انسان در زمین راه برود.
فخر رازی هم بعید نمیداند که : خدا در آسمانها انواعی از حیوانات را آفریده باشد که مانند مردمان روی زمین (در آسمانها ) راه بروند.[۲۵]
آیه الله حسین نوری با ذکر این نکته که اخیرا برخی از دانشمندان فضایی شوروی اعلام کردند که در کهکشان ما دست کم ۱۰۰۰ میلیون کره قابل زندگی وجود دارد، مینویسد:
« جالب اینکه از این موضوع مهم در حدود چهارده قرن قبل قرآن مجید با صراحت خبر میدهد»
و سپس به آیه فوق (شوری/۲۹) استدلال کرده و دو نکته از آن برداشت میکند:
۱ـ در آسمانها نیز مانند زمین موجودات زنده وجود دارد.
۲ـ هر موقع که مشیت خدا اقتضا کند سکنه کرات آسمانی و زمین با یک دیگر ملاقات خواهند کرد.
[۲۶]و نیز در مقدمه کتاب اعجاز قرآن که منسوب به علامه طباطبائی (ره) است، به همین آیه (شوری/۲۹) در مورد وجود موجودات زنده در جهان بالا استدلال شده است.[۲۷]
یکی از نویسندگان نیز با ذکر آیات فوق (شوری /۲۹ ـ نحل /۵۳ ـ نور /۴۵) در مورد وجود جانوران در آسمان و حتی وجود گیاهان و خانهسازی (بروج/۲) استدلال کرده است. [۲۸]
بررسی :
در مورد انطباق ایه فوق ( شوری / ۲۹) با وجود حیات و موجودات زنده در کرات دیگر تذکر چند نکته لازم است:
۱ـ واژه «سماء» و «سموات» در قرآن به چند معنا به کار میرود: جهت بالاـ کرات آسمانی ـ جو زمین و ….[۲۹]
تفسیر آیه فوق به وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتی صحیح است که ثابت کنیم کلمه « سموات » در آیه مورد بحث به معنای کرات آسمانی میآید.
در حالی که ممکن است کسی احتمال دهد که « سموات » در آیه فوق طبقات جو اطراف زمین است و مرد از دابه موجودات ریز ذرهبینی (مثل ویروسها و …) و درشت (مثل پرندگان) است که در فضای اطراف ما پراکندهاند. اما با این حال میتوان گفت که ممکن است مراد از آیه هر دو تفسیر ( کرات آسمانی و طبقات جو زمین ) باشد.
۲ـ با توجه به اینکه هنوز وجود موجودات زنده در کرات دیگر از لحاظ علمی اثبات نشده و به صورت یک احتمال قوی از آن یاد میشود لذا نمیتوان به صورت قطعی، تفسیر اول (وجود موجودات زنده در کرات دیگر ) را به قرآن نسبت داد و این تفسیر احتمالی هم اعجاز علمی قرآن را اثبات نمیکند.
۳ـ اگر احتمال دوم(وجود موجودات ریز و درشت در جو اطراف زمین ) را بپذیریم آیه فوق در قسمت حیوانات درشت (مثل پرندگان ) بیان یک واقعیت خارجی است که همه بتوانند در فضا پرواز کنند اما در قسمت موجودات ریز ذرهبینی با توجه به عدم اطلاع مردم عرب صدر اسلام از آنها میتوان گفت که نوعی رازگویی علمی است که علوم جدید بدان دست یافته است.
ولی با توجه به احتمالی بودن تفسیر فوق و اینکه این مطلب از نوع یافتن مصداق جدید برای کلمه « دابه » است نمیتوان آن تفسیر و معنا را در شمار اعجاز علمی قرآن به حساب آورد.
ب ـ آیاتی که تعبیر « مشارق و مغارب » و « العالمین» دارد:
برخی از صاحبنظران از تعبیر « مشارق ومغارب» (معارج / ۴۰ – صافات /۵) در قرآن و نیز از کلمه « العالمین» (جهانها) که هفتاد و سه مرتبه در قرآن آمده است، خواستهاند استفاده کنند که :
« قرآن مجید با صراحت اعلام میکند که خدا پروردگار چندین جهان است. و اینکه خورشیدهای فراوان دیگری وجود دارد که آنها هم نورافشانی میکنند و مشرق و مغرب دارند.»[۳۰]
ایشان مینویسند:
« باری کلمات مشارق، مغارب و العالمین، به خوبی ما را روشن میگرداند که تعداد فراوانی خورشید و جهان وجود دارد که همانطوری که ما تحت پرورش و ربوبیت خداود قرار داریم آنها نیز مشمول عنایت و ربوبیت خدا هستند اما هنوز بشر نتوانسته است حقایق آن عوالم را درک کند و به همنوعان خود عرضه کند و با تمدنهای دیگر مقایسه و ارزیابی نماید.»[۳۱]
بررسی:
۱ـ کلمه « العالمین » جمع عالم و از ریشه « العلم» به معنی اثر و نشانه است و لذا به نشانههای راهها و پرچمها سپاه نیز علم گویند. اما در مورد اینکه به جهان « عالم » گویند و در قرآن تعبیر « عالمین» آمده چند احتمال وجود دارد.
اول : اینکه عالم نام تمام انسانها و موجودات جهان باشد چرا که نشانههایی است که دانسته میشود و بوسیله آن خدا شناخته میشود (جهانها).
دوم : مقصود عالم جن، عالم انسان، عالم آب و … باشد(جهانیان).
سوم: مقصود انسانهای عالم و فاضل باشد(جهانیان).[۳۲]
برخی از مفسران نیز در مورد کلمه « العالمین » مینویسند: « مجموعهای از موجودات مختلف که دارای صفات مشترک و یا زمان و مکان مشترک هستند مثلاً میگوییم عالم انسان و عالم حیوان و عالم گیاه و یا میگوییم عالم شرق و عالم غرب و عالم امروز و عالم دیروز… و هنگامی که عالم جمع بسته میشود اشاره به تمام مجموعههای این جهان است.»[۳۳]
صاحب تفسیر المنار، عالمین را تنها شامل انسانها میداند واین مطلب را از امام صادق(ع) نقل می کند.[۳۴]
با توجه به مطالب فوق نمیتوان به صورت قطعی ادعا کرد که مراد از « عالمین » همان « جهانها» باشد که هر جهان شامل خورشید، زمین و موجوداتی مثل انسان باشد چرا که این مطلب از کلمه « عالیمن » در نمیآید ( هر چند که ممکن است در جای خود مطلب درستی باشد). بلی می توان یک مطلب را به صورت یک احتمال در کلمه « عالمین » مطرح کرد.
۲ـ در مورد تعبیر « مشارق و مغارب» هم با توجه به گردش زمین به دور خورشید و این که از نظر علمی هر لحظه مشرق و مغرب جدیدی داریم، چند احتمال وجود دارد:
الف ـ به تعداد روزها مشرق و مغرب داریم و روایتی از علی (ع) نیز این معنا را تأیید میکند.
ب ـ به تعداد مکانها در زمین مشرق و مغرب داریم.[۳۵]
پس تعبیر مشارق و مغارب قرآن دلیلی بر وجود کرات مسکونی دیگر و موجودذات زنده در آنها نیست.
ج ـ آیاتی که تعبیر « من فی السموات » و « ما فی السموات » و امثال آنها دارد:
یکی از صاحبنظران مینویسد: با وجود این میتوانیم بگوییم عقل متفکر منحصر به این عالم هستی نیست زیرا موجود شبیه انسان در بعضی از ستارگان (سیارات) دیگر نیز یافت میشود در حالی که تنها در کهکشان ما بر حسب محاسبات ریاضی احتمالی، تعداد ستارگان از دو میلیون کمتر نیست و از نقطه نظر دینی، بدون شک شبیه انسان در غیر زمین وجود دارد به این سخن خداوند متعال توجه بفرمایید:
« قل ربی یعلم القول فی السماء و الارض و هو السمیع العلیم»[۳۶]
« (اما پیامبر) گفت: پروردگار من همه سخنان را چه در آسمان باشد و چه در زمین میداند او شنوا و داناست.»
و نیز میفرماید:
« یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شان» [۳۷]
« تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا میکنند و او هر روز در شأن و کاری است.»[۳۸]
از جمله کسانی که به این آیات درمورد وجود حیات و موجودات زنده در آسمانها استدلال کرده است عبدالرزاق نوفل است.[۳۹]
عبدالغنی الخطیب نیز به برخی از آیات فوق استدلال کرده است و سپس مینویسد:
«پس کلمه (ما فی السموات و من فی الارض) به طور کلی و عمومی کلمه، به آفریدههای دانایی مخصوصا به فرشتگان اشاره میکند.»[۴۰]
تذکر: احتمال وجود انسانهایی شبیه ما، در کرات دیگر از نظر علمی قابل توجه است اما آنچه که ایشان به طور قطعی از این آیات استفاده میکند صحیح به نظر نمیرسد و حداکثر میتوان به صورت یک احتمال در کنار احتمالات دیگر ذکر شود و آیاتی که مورد استشهاد قرار گرفته است بر مطلب ایشان دلالت صریح ندارد بلکه ظهور در آن مطلب هم ندارد چرا که ممکن است مراد از « من» (کسانی ) و « قول» (سخن) اعم از سخن انسان و غیر انسان باشد یعنی مراد سخن فرشتگان و اجنه و انسانها و سؤال و درخواست آنها از خدا باشد که انسانها در زمین و بقیه در آسمانها هستند.
د: « لایسمعون الی الملا الاعلی » [۴۱]
یکی از نویسندگان این آیه را اینگونه ترجمه کرده است: « به طوری که نمیتوانند به سوی مردم بالاتر گوش فرا دارند»
سپس به این آیه در مورد «وجود موجودات زنده در کرات دیگر» استدلال کرده است و مینویسد:
« با وجود اکتشافات علمی متعدد، در مورد وجود زندگی در کرات دیگر شکی باقی نمانده است. در زمان نزول قرآن، دانش بشری تا حدی رسیده بود که زمین را مرکز عالم پنداشته و تمام ستارگان،ماه و خورشید را دور زمین در حال گردش میپنداشتند. مردم آن زمان،ستارگان را میخهای نورانی آسمان میپنداشتند: در زمان اگر گفته میشد در ستارگان دیگر زندگی وجود دارد گوینده را دیوانه میانگاشتند. در چنین زمانی این آیات نازل شد و به انسانها اعلام کرد که در ستارگان و کرات دیگر موجودات زنده، حتی قویتر و پیشرفتهتر از انسانهای زمین وجود دارد.»[۴۲]
تذکر: در مورد کلمه « الملأ الاعلی » در تفاسیر اینگونه آمده است: « ملأ اعلی به معنی فرشتگان عالم بالاست زیرا « ملأ» در اصل به جماعت و گروهی گفته میشود که بر نظر واحدی اتفاق دارند و چشم دیگران را با این هماهنگی و وحدت پر میکنند…
ولی هنگامی که توصیف به « اعلی » میشود اشاره به ملائکه کرام و فرشتگان والا مقال حق است.»[۴۳]
ولی نویسنده سطور بالا معلوم نیست که در ترجمه آیات قرآن به چه منبع لغوی یا تفسیری استناد کرده که « الملأ الاعلی» را به معنای « مردم بالاتر » آورده است. و لذا هر چند اصل سخن ایشان قابل توجه است اما استناد ایشان به آیه فوق صحیح به نظر نمیرسد.
هـ ـ « الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن»[۴۴]
« خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آنها ( هفت ) زمین آفرید. »
دکتر موریس بوکای با استدلال به آیه فوق و آیاتی که کلمه « العالمین » دارند مینویسد:
« بنابراین آسمانها متعددند و زمینها نیز و این یکی از بزرگترین شگفتیهای خواننده جدید قرآن است که در متنی از آن زمان اعلام این مطلب را بیابد که زمینهایی مانند زمین ما میتوانند در جهان یافت شوند که انسانها هنوز در زمان ما نتوانستهاند وارسی کنند.»[۴۵]
و سپس با ذکر تعدد جهانها و اینکه در کهکشان ما احتمالاً باید نیمی از صد میلیارد ستاره، مانند خورشید، دارای منظومه سیارهای باشند، مینویسد:
« منظومههای سیارهای، با وضوح تمام به وفور در جهان پراکندهاند منظومه شمسی و زمین یگانه نیست… و در نتیجه زندگی همانند سیاراتی که به آن پناه میدهند در تمام جهان آنجاهایی که شرایط لازم برای شکفتگی و بسط یافت شود پخش گردیده است.»[۴۶]
بررسی :
در مورد کلمه « مثلهن » ( زمین مثل آسمانها ) مفسران بسیار سخن گفتهاند که آیا مراد شباهت در تعداد یا شباهت در ترکیب و … است.[۴۷]
بر فرض که ثابت شود تعداد هفت زمین ( یا تعداد کثیری زمین ) در جهان وجود دارد این مطلب به صورت قطعی ثابت نمیکند که در آنها هم موجودات عاقلی مثل انسانها وجود داشته باشد و فقط احتمال حیات در آنها تقویت میشود.
جمعبندی و نتیجهگیری:
با توجه به آیات و تفاسیر و نکات علمی و بررسی که از هر آیه نمودیم میتوانیم بگوییم که :
اولاً در میان آیات مطرح شده فقط آیه اول (شوری/۲۹) و آیاتی که « العالمین» در آنها آمده است به صورت احتمالی دلالت بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر میکنند.
اما با توجه به این که از طرفی احتمالات دیگر در همین آیات وجود دارد و از طرف دیگر وجود موجودات زنده در کرهای غیر از زمین هنوز به اثبات نرسیده است پس نمیتوان به صورت قطعی این تفسیر (وجود موجودات زنده در کرات دیگر) را به آیات فوق نسبت داد.
در نتیجه این آیات بر اساس یک تفسیر احتمالی نوعی رازگویی علمی از آینده است که هنوز مطلب علمی آن توسط دانشمندان به اثبات نرسیده است پس نمیتوان گفت که این ایات دلالت بر اعجاز علمی قرآن دارد. مگر آنکه وجود موجودات زنده ( و بویژه عاقل) در کرات دیگر به صورت قطعی در حوزه علوم تجربی ثابت شود.