مادر شاغل و نگرانی کم بودن
یگ مادر شاغل همیشه با این وسوسه درگیر است که کارش را به خاطر فرزندش رها کند تا بتواند بهتر به رشد و تربیت کودکش رسیدگی کند. امکانات محدودی برای مادران شاغل وجود دارد، فشار کاری و مسئولیتها برای زنان شاغل بیشتر است و یک طرز فکر سنتی وجود دارد که حتی اگر دائم مطرح نشود اما زنان را به خاطر وقت محدودی که برای فرزندانشان میگذارند متهم به بیتوجهی میکند.
اما آیا واقعا فرزندتان از اینکه شما کار میکنید رنج میکشد؟ آیا او واقعا از برخی مزیتها محروم شده است؟ پاسخ به این پرسشها به باورها و طرز تفکر خودتان و نوع رفتارتان مربوط است.
کودکان شاد و موفق زیادی هستند که مادرانی شاغل دارند. موفقیت و شادی کودک نتیجه داشتن مادر خانهدار یا شاغل نیست. در واقع ماندن در خانه یا کارکردن در بیرون از خانه به طور طبیعی باعث رشد بهتر و موفقیت کودک یا ایجاد شادی بیشتر برای او نمیشود. در هر دو وضعیت، ممکن است شرایطی به وجود بیاید که کودک در مسیر درست تربیت قرار نگیرد. به عنوان یک مادر شاغل این اولین نکتهای است که باید یاد بگیرید تا حق بیشتری برای کار کردن خودتان قائل شوید.
شما چطور فکر میکنید؟
ابتدا از باورهای ذهنی خودتان شروع کنید. یک الگوی ذهنی سنتی وجود دارد که میگویند کودکانی که مادرانی شاغل دارند عموما از برخی حقوق و مزایای دوران کودکیشان محروم میشوند. اما حقیقت این است که مادران خانهدار نیز در خانه مسئولیتهای زیادی به عهده دارند و آنقدرها که تصور میشود، وقت خالی و آزادی عمل ندارند.
کودکان معمولا با نگرش و طرزفکر والدینشان هماهنگ میشوند. اگر شما احساس گناه میکنید و مدام این موضوع را مطرح میکنید که به خاطر کار کردن نمیتوانید خیلی کارها، موقعیتها یا امکانات را در اختیار کودکتان بگذارید، احساس محرومیت را به کودکتان منتقل میکنید. یا اگر مدام تاکید میکنید که برای فراهم کردن شرایط بهتر این سختی را به خودتان، کودک و خانواده میدهید، کودک نیز همراه شما احساس گناه خواهد کرد و خودش را شریک جرم تصور میکند. او رویکرد مثبت و خوشبینانه یا نگاه منفی و بدبینانه به شرایط را از شما میآموزد.
این باور غلط را که کودکتان محکوم به داشتن مادری شاغل است، رها کنید و وجه مثبت ماجرا را ببینید: «این زندگی ماست و ما از مزایای کار کردن بهره بیشتری میبریم». مهمترین آموزهای که میتوانید در کودکتان نهادینه کنید این است که در هر شرایطی امیدوار باشد، حتی اگر این شرایط گاهی بسیار دشوار است. به جای توجه و تمرکز روی دشواریها یا محرومیتها، به فرصتها و موقعیتهایی که به عنوان یک مادر شاغل میتوانید برای فرزندتان فراهم کنید فکر کنید:
ـ همیشه فرصتی سه ثانیهای برای به آغوش کشیدن فرزندتان وجود دارد. این فرصت کوتاه اما تاثیر گذار را از دست ندهید. آغوش شما فرصت جبران بسیاری از محرومیتهاست. آغوش شما فرصتی برای بخشیدن یک رفتار بد کودک است و میتواند خلا زمان طولانیای را که در کنار فرزندتان نبودهاید، جبران کند. دفعه دیگری که کودکتان را به آغوش گرفتید، تاثیر آن را در آرامش خودتان و احساس رضایت کودک تماشا کنید. قبل از اینکه به سرکار بروید، چندین بار در طول زمانی که باهم در خانه هستید و شبها قبل از خواب، کودک را به آغوش بگیرید. مطمئن باشید هر دوی شما احساس خوبی خواهید داشت.
ـ ۲۰ تا ۳۰ دقیقه در هفته، برای اینکه توجه ویژهای به کودکتان بکنید، خیلی سخاوتمندانه نیست اما همینقدر هم برای اینکه کودکتان احساس هویت بکند و از اینکه مورد توجه قرار گرفته خوشحال شود، لازم است. اگر شما وقتی را برای گوش دادن به حرفهایش و شنیدن نظراتش بگذارید، او خیلی احساس خوبی خواهد داشت.
شما میتوانید این فرصت را در همه زمانهایی که به راحتی در طول روز میسوزند فراهم کنید. وقتی مشغول رسیدگی به کارهای خانه یا آشپزی هستید با کودک حرف بزنید. از او سوالی بپرسید یا بخواهید در کارها به شما کمک کند تا ارتباط بیشتری با هم داشته باشید. اگر نگران این هستید که وقت کافی برای بازی، آموزش و رسیدگی به فرزندتان نداریده یادتان باشد که این زمان همیشه موقع کارهای خانه و انجام عادتهای روزمره وجود دارد، فقط شما به آن توجه نمیکنید. متناسب با سن کودکتان همیشه کارها و فعالیتهایی وجود دارد که موقع انجام کارهای خانه میتوانید به آنها بپردازید یا دربارهشان با هم حرف بزنید.
ـ مادران خانهدار لزوما وقت کافی برای توجه به نیازهای فرزندانشان نمیگذارند. توجه به نیازهای کودکان بیشتر از اینکه به خانه ماندن یا کارکردن ربط داشته باشد به درک شما از این مساله مربوط است. اینکه کودکتان باید آموزش ببیند یا خوب تربیت شود به طرز فکر شما و شیوههایی که برای آموزش به کار میبرید، وابسته است نه به زمان و مکانی که برای آموزش و تربیت فراهم میکنید.
فرض کنید میخواهید یک نکته آموزشی مثل جمع کردن اسباببازیها و کمک در چیدن سفره شام را به کودکتان یاد بدهید. آموزش این مساله هیچ ربطی به وقت کافی شما برای سروکله زدن با کودک ندارد. اینکه با احترام به کودکتان بگویید: «عزیزم من خیلی خوشحال میشوم که تو وسایلت را از روی زمین جمع کنی»، به جای اینکه بگویید: «چند بار بگویم وسایلت را از این جا بردار» ، ربطی به کار کردن شما ندارد و فقط دو مدل رفتاری مختلف است که تاثیرآموزشی متفاوتی ایجاد میکند.
اغلب همین نکتههای ساده و کوچک هستند که رفتارهای پایدار کودک را میسازند، طرز فکر کودک را شکل میدهند و به موارد پیچیدهتری تعمیم داده میشوند. بنابراین اگر کودک شما کمی بهانه گیر است، بدرفتاری میکند، بیتوجه است، از چیزی میترسد، حساس است یا دچار اختلالی جدی شده است، به نحوه رفتار شما مربوط است نه کارکردن و در خانه نبودن!
ـ هر شب قبل از خواب بهترین زمان برای این است که با کودک درباره چیزهایی که او را ناراحت یا خوشحال کرده است حرف بزنید. سعی کنید به جای تلاش برای حل مساله فقط شنونده باشید. سپس به جای افسوس خوردن یا تلقین احساس ناتوانی درخودتان که چرا نمیتوانید به کودکتان بیشتر یا بهتر کمک کنید، درباره چیزهایی که خوشحال یا ناراحتتان کرده حرف بزنید. حرف زدن درباره اتفاقات خوشایند یا ناخوشایندی که در طول روز برای هردوی شما افتاده است، صمیمیت بیشتری در رابطه مادرـ فرزندی ایجاد خواهد کرد و هر دوی شما درک بهتری از روزی که دیگری گذرانده است پیدا خواهید کرد.
ـ گاهی یادداشتی برای کودکتان روی در یخچال، زیر بالش یا روی آینه اتاقش بگذارید تا نشان بدهید مراقبش هستید و به او توجه میکنید. اگر مادر پرمشغلهای هستید و بیشتر ساعتهای روزرا بیرون از خانه میگذرانید، یا اگر در خانه ذهنتان مدام درگیر کار است، کم حرف میزنید و با کودکتان کم بازی میکنید، باید به دنبال راههایی برای نشاندادن توجه و مراقبت از کودکتان باشید. نوشتن روزانه یک یادداشت کوتاه یا نقاشیهای ساده به او میفهماند که حواستان به او هست. قبل از اینکه کودک به رویتان بیاورد که شما بیتوجه بودهاید، دست به عمل بزنید.
ـ برای اینکه از اضطراب و نگرانی خودتان بکاهید، به جنبههای مثبت کار کردن توجه کنید. خودتان را به خاطر توانایی مدیریت چندین کار در یک زمان تحسین کنید. به جای احساس گناه به این نکته توجه کنید که میتوانید فرصتهای تازهای با کارکردن برای فرزندتان فراهم کنید. یک زن موفق شاغل یک الگوی مناسب برای فرزندش خواهد بود؛ به ویژه اگر شما فرزند دختری داشته باشید. این نکته را فراموش نکنید که به عنوان یک مادر، همیشه مورد تحسین فرزندتان هستید او شما را بیشتر از آنچه که تصور میکنید الگویی افتخارآمیز میداند.