مارکونی، مردی که جهان را مرتبط کرد
صبح زود روز شنبه بیست و سوم ژانویه سال ۱۹۰۹ مطابق با سوم بهمن ۱۲۸۷ شمسی، مه غلیظ باعث تصادم کشتی بریتانیایی RMS ریپابلیک و کشتی ایتالیایی فلوریدا در اقیانوس اطلس میشود. فلوریدا قادر است روی آب شناور بماند، اما ریپابلیک، یکی از بزرگترین، مجللترین و سریعترین کشتیهای مسافربری دوران، صدمه شدیدی میبیند و آغاز به غرق شدن میکند. به جز شش نفر که در لحظه تصادم کشته شدهاند، مسافران و خدمه هر دو کشتی، بالغ بر ۱۵۰۰ نفر، توسط کشتیهای دیگری که به کمک آمدهاند نجات مییابند. این عملیات عظیم نجات دریایی در بیش از یک قرن پیش، تنها به خاطر وجود فناوری جدید و مدرنی در ریپابلیک امکانپذیر است: دستگاه مخابره رادیویی که اولین پیغام طلب کمک تاریخ کشتیرانی را میفرستد. مخترع این دستگاه، دانشمندی ایتالیایی به نام گوییلمو مارکونی و برنده جایزه نوبل فیزیک، هشتاد سال پیش در روز ۲۹ تیرماه درگذشت.
او فرزند نجیبزادهای به نام جوزپه مارکونی و همسر ایرلندیش آنی جیمسون بود. دوران کودکی خود را با مادر و برادرش آلفونسو در بدفورد انگلیس گذراند و به مدرسهای خصوصی میرفت تا به ایتالیا بازگشت و تحصیلات خود را در فلورانس و لیوورنو ادامه داد، جایی که معلم سرخانه وینچنزو روسا به او خارج از ساعات مدرسه علوم تجربی میآموخت. مارکونی مدتی به عنوان مستمع آزاد در کلاسهای درس دانشگاه بولونیا شرکت میکرد.
پروفسور ایو فورنیه، تاریخدان، مؤلف کتابهایی دربارهٔ مارکونی و تاریخ ارتباطات بیسیم و سرپرست بنیاد مارکونی در سوئیس، در گفتوگو با رادیو فردا توضیح میدهد که این دانشمند ایتالیایی هرگز دیپلم نگرفته و مدرک ورود به مدارس عالی را کسب نکرده است:
«او واقعاً مانند فیزیکدانان دیگر نبود. هرگز به صورت منظم در دانشگاه تحصیل یا تدریس نکرده بود. قسمت اعظم مطالعاتش را در خانه انجام میداد. مهمترین چیز برای او ایجاد ارتباط میان دو نقطه بدون استفاده از کابل بود و این هدف را از دوران جوانی با سرسختی تمام دنبال میکرد.»
دلیل سفر مارکونی از ایتالیا به کوههای آلپ در سال ۱۸۹۵ روشن نیست، اما به گفته پروفسور فورنیه احتمال دارد که خانوادهاش او را برای درمان نوعی بیماری ریوی به ارتفاعات سوئیس فرستاده باشند:
«مارکونی آزمایشهایش را که در ایتالیا آغاز کرده بود در سوئیس پی گرفت و قسمت مهمی از آزمایشها را در سالوان سوئیس انجام داد. این دلیل اصلی آشنایی من با مارکونی و علاقهام به سرنوشت اوست. شاهد تاریخی تحقیقات دانشمند جوان در سوئیس پسر ده سالهای به نام موریس گبالما بود که تماشای سر و کله زدن مارکونی با دستگاهی عجیب و غریب در تپههای اطراف ده او را کنجکاو کرده بود. موریس کوچک در نهایت سر صحبت را با مخترع ۲۱ ساله باز کرد و او که شوق و علاقه پسرک را دیده بود به عنوان دستیار استخدامش کرد تا وسائلش را برای او حمل کند. باید گفت که کار موریس چندان آسان نبود. اول فاصله بین فرستنده و گیرنده که به باتری وصل میشد تنها چهار پنج متر بود، با آنتنی تقریباً دو متر و نیمی. به تدریج این فاصله به چند صد متر و در نهایت به یک و نیم کیلومتر رسید.»
کمی بیش از یک سال پس از آزمایشهای مارکونی در کوهستانهای سوئیس، زمان ثبت اختراع جدید او فرا رسیده بود. او به ایتالیا بازگشت و سپس وطنش را به مقصد انگلیس ترک کرد. بریتانیا با مستعمرههای فراوان در سراسر دنیا و صنعت کشتیرانی گسترده به رد و بدل اطلاعات بدون استفاده از کابل نیاز زیادی داشت و فیزیکدان ایتالیایی به درستی گمان میکرد که اختراع جدید او در صورت تکمیل نقش مهمی در آینده این صنعت بازی خواهد کرد.
یکی از خویشان در لندن او را به مدیر بخش تکنیکی دفتر سازمان پست و مخابرات بریتانیا ویلیام هنری پریس معرفی کرد که بسیار تحت تأثیر اختراع ایتالیایی جوان قرار گرفت. پریس نه تنها تبدیل به حامی مارکونی شد، بلکه پس از نمایش عمومی کار دستگاه مخابره بیسیم، او را رسماً «مخترع رادیوی بیسیم» خواند، حرفی که باعث انتقاد فراوان چهرههای آکادمیک و مخترعانی شد که پیشتر در این راه تلاش کرده بودند و حاصل کارشان سنگ بنای اخترع مارکونی بود، مانند الیور لاج فیزیکدان انگلیسی که بخش بزرگی از دستگاه جدید بر اساس تحقیقات او ساخته شده بود، منتهی او کاربرد عملی پژوهشهای خود را درک نکرده و آنها را به ثبت رسمی نرسانده بود. به گفته پروفسور فورنیه هرچند که هر مخترعی مدیون پیشگامان رشته خود است، اما جای تردید دربارهٔ اهمیت میراث او نیست:
«من باور دارم که او اصول مهمی را کشف کرد. پیش از او دانشمندان و مخترعان گمان داشتند که گیرنده و فرستنده باید در فاصله دید از همدیگر قرار داشته باشند تا قادر به کار باشند. مارکونی نه تنها از نظر تئوری، بلکه در عمل هم ثابت کرد که این تصور غلط است. او از دیگران جلوتر بود، پیشگام بود. شرکتی که او بنا نهاد پس از مرگش همچنان با فروش مدرنترین دستگاههای مخابراتی موفق بود، تا جایی که در آغاز قرن بیست و یکم میلادی، همین ده دوازده سال پیش، شرکت ارتباطات سوئدی اریکسون بخشهایی از آن را به مبلغ نزدیک به دو میلیارد دلار خرید. همه فناوریهایی که امروز بر پایه ایده ارتباط دو نقطه بدون استفاده از سیم بنا شدهاند، حتی تلویزیون و اینترنت، مستقیم یا غیر مستقیم وامدار تحقیقات او هستند. مارکونی همچنان با ماست.»
مثالی برای تأثیر و اهمیت تحقیقات مارکونی با توجه به دستاوردهای پیشینیان، اولین تماسهای مستقیم بیسیم بینالمللی و بین قارهای است.
این، فیزیکدان آلمانی هاینریش هرتس بود که وجود امواج الکترومغناطیسی را که در هوا منتقل میشوند ثابت کرد، اما مارکونی با تکیه بر این کشف و اکتشافات مرتبط با آن، نخستین بار در سال ۱۸۹۷ یعنی درست ۱۲۰ سال پیش ارتباطی مستقیم و بدون استفاده از کابل بین انگلیس و فرانسه برقرار کرد. تاریخدان سوئیسی پروفسور فورنیه اینگونه تماسها را جزو مهمترین پیشرفتهای علمی دوران میداند:
«ارتباط بیسیم و وصل کردن دو سوی اقیانوس بین انگلیس و نیوفاندلند در آمریکای شمالی در سال ۱۹۰۱ کار شگفتآوری در آن عصر بود. هیچکس باور نداشت که شدنی باشد. تنها پنج سال پس از تأسیس شرکتش ثابت کرده بود که آینده یعنی ارتباط تلگرافی بیسیم. یا مثلاً آن بار که از عرشه کشتی در ساحل ایتالیا چراغهای تالار شهرداری سیدنی در استرالیا را روشن و خاموش کرد، یعنی از فاصله شانزده هزار کیلومتری، آن هم در نزدیک به نود سال پیش، فقط با این موجها!»
تایتانیک بزرگترین کشتی بخار دوران خود بود که در سال ۱۹۱۲ یعنی ۱۰۵ سال پیش با کوه یخی تصادم کرد و غرق شد. بیسیمچی کشتی کالیفرنیا که در آن نزدیکی بود به پیام اضطراری تایتانیک واکنش نشان نداد، چون دستگاه مخابره خود را خاموش کرده و به بستر رفته بود. بیسیمچی کشتی کارپاتیا با دستگاه مخابره ساخت مارکونی خود پیغام طلب کمک را دریافت کرد اما کارپاتیا دورتر بود و تا محل سانحه چهار ساعت فاصله داشت. به این دلیل و به دلائل متعدد دیگر از بیش از ۲۲۰۰ نفری که سرنشین تایتانیک بودند تنها ۷۱۰ نفر زنده ماندند. بنیاد مارکونی به سرپرستی پروفسور ایو فورنیه در حال حاضر نمایشگاهی بر پا کرده است تحت عنوان «تایتانیک و مارکونی» که کپی دستگاههای مخابراتی مارکونی را که در کشتی تایتانیک تعبیه شده بودند در معرض تماشای بازدیدکنندگان میگذارد:
«همین تابستان، ۲۰۱۷، از پانزدهم ژوئن تا پانزدهم اوت نمایشگاه هر روز باز است، یعنی هر روز بعد از ظهر. البته ما دستگاههای مخابراتی زیادی را نشان میدهیم که همه آنها ساخت شرکت مارکونی نیستند. به هر حال با گردشی در نمایشگاه شاید بتوان این اولین تماسهای آن دوران را بهتر درک کرد. اگر امکانش را دارید حتماً به موزه رادیو در سالوان سوئیس بیایید. دفتر ما در میدان اصلی ده است و نمایشگاه هم همینطور.»
هشتاد سال پیش در بیستم ژوئیه ۱۹۳۷، وقتی خبر درگذشت مارکونی در دنیا پیچید، به احترام او همه ارتباطات رادیویی در سراسر جهان به مدت دو دقیقه قطع شد. دستگاههای مخابره رادیویی خاموش شدند و ایستگاههای رادیویی سکوت گزیدند. خود او هرگز گمان نمیکرد که روزی بتوان بر اساس پژوهشهای او با رادیو صدا و حتی موسیقی مخابره کرد و تصورش تنها فرستادن پیغام مورس و تلگراف بیسیم بود، اما در نهایت از بزرگی جهان کاست و انسانها را به هم نزدیکتر کرد.