مصاحبه بدون سانسور سی ان ان با بیل کوپر, بخش (پایانی) پنجم
بیل کوپر- آنها از سال ها پیش از این برای این جنگ برنامه ریزی کرده بودند. انشارات آرکو در سال ۱۹۸۵ کتابی به نام نیروهای قشون کشی سریع آمریکا منتشر کرد. در این کتاب از کویت به عنوان محل این قشون کشی نام برده شده است. در این کتاب همچنین درباره ی عملیات ستاره ی روشن BRIGHT STAR صحبت شده: عملیات تمرین جنگی که از اوایل دهه ی ۸۰ میلادی به طور سالیانه انجام می شده است. حتی عبارت آزادسازی کویت در کتاب آورده شده است. همه چیز با جزئیات از سال ها پیش نوشته شده بود.
همه چیز به منظور بنا کردن نظم نوین جهانی طراحی شده بود. این واقعه اولین مورد تصویب قطعنامه توسط سازمان ملل و سپس ارسال نیروی انتظامی سازمان ملل به یک کشور دیگر برای تضمین اجرای این قطعنامه, به خرج کشورهای عضو سازمان ملل بود. جرج بوش به وضوح چنین گفت اما مردم نشنیدند: «از این پس هیچ کشوری در مقابل یک جهان متحد نخواهد ایستاد». او به این ترتیب برای اولین بار اساس قانونی به رسمیت شناختن سازمان ملل به عنوان حکومتی جهانی را بدون هیچ پرده پوشی پایه گذاری کرد, و نیروی نظامی ایالات متحده و نیروهایی که توسط برخی کشورهای دیگر ایجاد شده بودند را به عنوان نیروی پلیس جهان متحد و زیر نظر سازمان ملل را نیز. یونیفورم های جدید نیروی هوایی را دیده اید؟ هیچ جای این یونیفورم عبارت ایالات متحده درج نشده است. این یونیفورم, یونیفورم سازمان ملل متحد است.
مصاحبه کننده- نقش اسرائیل در خاور میانه و در این میان چیست؟
بیل کوپر- اسرائیل به عنوان ابزاری برای تحقق نبرد آرماگدون و پیش گویی های مربوط به آن ایجاد شد (آرماگدون بر اساس کتاب مکاشفه, محلی واقعی یا سمبلیک است که رویارویی ارتش های متخاصم در نبرد نهایی برای رقم زدن پایان زمان در آن رخ خواهد داد- مترجم). نبردی دهشتناک که از تسلیحات اتمی در آن استفاده خواهد شد به طوری که شهروندان امریکایی و مردم سایر نقاط جهان زانو بزنند و التماس کنند که جنگ پایان یابد. و پاسخ آنها به این درخواست مردم چه خواهد بود؟ تنها راه برای پایان این جنگ این است که استقلال کشورها از آنها گرفته شود و ما همگی تحت یک حکومت جهانی به عنوان یک ملت متحد گرد هم آییم.
به شما می گویم که اگر مردم امریکا بیدار نشوند و کاری برای توقف این برنامه انجام ندهند, نبرد آرماگدون در حدود سال ۱۹۹۶ به واقعیت تبدیل خواهد شد. نه به این دلیل که دو کشور علیه هم خشمگین هستند و وارد جنگ می شوند. دلیل اینکه صدام حسین را (در جنگ کویت) از بین نبردند همین است. صدام حسین را به عنوان دجال خواهند نمایاند. بابل باستان در عراق واقع شده است. کتاب مکاشفه را بخوانید. چه آن را قبول داشته باشید چه نه, آن را بخوانید. متن کتاب مکاشفه چیزی است که آنها مشغول پیاده کردنش هستند.
مصاحبه کننده- با توجه به اینکه سازمان ملل اسرائیل را به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخت, سازمان ملل در واقع مسئول این واقعه است.
بیل کوپر- درست است. اسرائیل توسط انگستان و ایالات متحده امریکا ایجاد شد و امریکا بازیگر اصلی بود.
مصاحبه کننده- و یهودیان فریب خوردند و باور کردند که دلیل دیگری پشت ایجاد اسرائیل است.
بیل کوپر- درست است. آنها همیشه فریب خورده اند و بازیچه شده اند. هستند افرادی که به من می گویند «بیل, همه چیز زیر سر یهودیان است». اینطور نیست. همه چیز زیر سر یهودیان نیست, زیر سر کاتولیک ها نیست, زیر سر سیاهپوستان نیست. همه چیز زیر سر افرادی است که عضو جوامع سری هستند و در خفا گرد هم می آیند تا سرنوشت مردم را تعیین کنند. این افراد از همه ی نژادها و همه ی ملیت ها و همه ی آنچه که عامه ی مردم تحت عنوان دین های مختلف می شناسند هستند.
مصاحبه کننده- اتحادیه ی اروپا چطور؟ بر اساس نظریه ی شما آنها هم یک گروه از کشور ها هستند که گرد هم آمده اند و اتحاد ایجاد کرده اند.
بیل کوپر- اتحادیه ی اروپا توسط آژانس مرکزی اطلاعات در محلی در ایتالیا به نام لوژ P2 یا لوژ پروپاگاندای شماره ی ۲ که بازوی اطلاعاتی واتیکان است, به ریاست پرنس بارنارد (۱۹۱۱-۲۰۰۴ شوهر ملکه ی هلند, یولیانا و پدر چهار فرزند او – مترجم) که گروه بیلدربرگ را مدیریت می کند ایجاد شد.
مصاحبه کننده- و در حین ایجاد اتحادیه ی اروپا مارگارت تاچر مخالفت کرد و او را از گردونه ی قدرت خارج کردند.
بیل کوپر- بله او مخالف تشکیل اتحادیه ی اروپا بود و به همین دلیل مقامش را از او پس گرفتند (مارگارت تاچر در سال ۱۹۹۰ و در طی سومین دوره نخست وزیری, با مخالفت با نظر کابینه اش, علیه تشکیل اتحادیه ی اروپا موضع گرفت و در نتیجه در اثر فشارهای وارده از مقام خود استعفا داد- مترجم). درست همان رفتاری که با شاه ایران کردند, یا با مارکوس (رئیس جمهور فیلیپین بین سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۶-مترجم). هر کس که مخالفت کند از قدرت خلع می شود. مارکوس توسط مردم فیلیپین از قدرت خلع نشد. این خلع قدرت توسط و به تحریک سازمان اطلاعات مرکزی و کا گ ب طراحی و اجرا شد. سرنگونی شاه ایران که ادعا می کنند در آن نقشی نداشتند…دروغ محض. آنها سرنگونی او را طراحی و اجرا کردند.
آزانس امنیت ملی و سازمان اطلاعات مرکزی پیش از امضای قانون مشارکت سازمان ملل وجود نداشتند. این سازمان ها به منظور ایجاد نظم نوین جهانی و پایه گذاری حکومت واحد جهانی ایجاد شدند. این امر باید بدون اطلاع مردم انجام می شد و به همین دلیل آن را پشت عنوان امنیت ملی پنهان کردند. جنگ سرد (دوران تنش های نظامی و سیاسی پس از جنگ جهانی دوم بین بلوک غرب-امریکا, ناتو و متحدان شان- و بلوک شرق-اتحاد جماهیر شوروی, متحدانش و پیمان ورشو- ایجاد شد و تا سال ۱۹۹۱ ادامه یافت – مترجم) به منظور اخذ مالیات از مردم و استفاده از مبالغ به دست آمده برای ایجاد نیروی انتظامی برای پیاده کردن و محافظت از نظم نوین جهانی طراحی و اجرا شد. این نیروی انتظامی متشکل از ارتش, نیروی دریایی و هوایی امریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود.
و این مردم اتحاد جماهیر شوروی نبودند که به پا خاستند و بنای کمونیسم رو فرو ریختند. فروپاشی کمونیسم در شوروی از بالا به پایین طراحی و انجام شد. برای توجیه به هم پیوستن تمام ملت های جهان تحت یک حکومت جهانی, لازم بود دیدگاه های سیاسی ملت ها به اندازه ی کافی به هم نزدیک باشد.
مصاحبه کننده- چه کسی آنچه از اتحاد جماهیر شوروی باقی مانده است را رهبری می کند؟ اکنون پس از گورباچف, یلتسین بر سر قدرت است…
بیل کوپر- اجازه دهید اینطور توضیح بدهم: از آغاز هیچ درگیری و تخاصمی بین شوروی و امریکا وجود نداشت. این تخاصم توسط کسانی که در راس قدرت هستند ایجاد شد تا هزینه ای ایجاد نظم نوین جهانی و نیروی پلیس آن تامین شود. افراد در بالاترین رده ی قدرت در تمام کشور ها عضو یک کلوب هستند. و ما مردم به عقب تکیه می دهیم و این نمایش را که برای ما ترتیب داده شده است تماشا می کنیم. آنها نمی توانند تمام ما را از بین ببرند زیرا نیاز به برده دارند, برده هایی که برایشان کفش درست کنند, ماشین درست کنند, معادن طلا را استخراج کنند. آنها به زنبورهای کارگر نیاز دارند, ما زنبورهای کارگر آنها هستیم. نظم نوین جهانی به برده, به زنبور کارگر احتیاج دارد.
مصاحبه کننده- پس تصویری که جرج ارول از جهان آینده به دست داده بود چندان هم با این سناریو فرق نداشت (جرج ارول ۱۹۰۳-۱۹۵۰ نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی که بیشترین شهرت خود را مدیون دو رمان «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴» است. کتاب دوم تصویری سیاه از روزگار پیش رو از جامعه ای تحت کنترل مداوم را نمایش می دهد- مترجم).
بیل کوپر- جرج ارول هم مثل من بود. او یک عضو دون پایه ی سازمان اطلاعات انگلستان بود و در پستی قرار گرفت که به اندازه ی کافی بالا بود تا به او دسترسی به اسنادی داده شود که در اختیار من هم قرار گرفته بود. و او هم سعی کرد به دنیا اخطار دهد, همانطور که من به دنیا اخطار می دهم. اما او نمی خواست ریسکی که من قبول کرده ام را متقبل شود و به همین دلیل اخطار خود را در قالب داستانی به نام ۱۹۸۴ نوشت و با جزئیات از آنچه در آینده واقع می شد خبر داد. او به مردم جهان در قالب یک کتاب داستانی اخطار داد. اما همانطور که می بینید کتاب داستانی او مردم را واقعاً برآشفت.
مردم می دانستند که این فقط یک قصه نیست. هر کس که این کتاب را خوانده در اعماق قلب خود می داند که این یک قصه نیست. اما اکثر مردم علناً چنین نمی گویند, چرا که اگر علناً قبول کنند که این نوشته فراتر از یک داستان تخیلی است, آنگاه باید قبول مسئولیت کنند و در مقابله کاری انجام دهند. و این دقیقاً کاری است که تک تک شما انجام می دهید (با انگشت رو به بینندگان اشاره می کند): شما از قبول مسئولیت شانه خالی می کنید. شما از دخالت و درگیر شدن پرهیز می کنید. شما از معرکه دور می شوید. درست مثل اینکه از زنی که در خیابان مورد تجاوز گروهی اراذل قرار گرفته دور شوید, به جای اینکه به کمک او بشتابید. روی سخن من با همه ی شما نیست. می دانم که بعضی از شما مانند من هستید. اما بیشتر شما دقیقاً همانطور هستید که من توصیف کردم.
بیشتر مردم هیچ برتریی بر حیواناتی که فاقد هوش هستند ندارند, چرا که از هوش خود استفاده نمی کنند. شما مردم که تصمیم گرفته اید از هوش خود استفاده نکنید, به تصمیم خود, برای کسانی که از هوش خود استفاده می کنند, بردگی می کنید.
مصاحبه کننده- حالا که مشغول رازگشایی از بسیاری از وقایع و قرار دادن قطعات این پازل در کنار یکدیگر هستیم, برای بسیاری از کسانی که مشغول تماشای این برنامه هستند, گروگان گیری (کارکنان سفارت امریکا) در ایران که باعث شکست کارتر در انتخابات ریاست جمهوری شد نیز طراحی شده بود؟ اگر جواب مثبت است داستان از چه قرار بود؟
بیل کوپر- غافلگیری اکتبر یک افسانه نیست (انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر انجام می شود. اتفاقات غیر منتظره ای که با فاصله ی کمی پیش از انتخابات باعث چرخش ناگهانی حوادث و در نتیجه تغییر در نتایج انتخابات می شود به غافلگیری اکتبر مشهور است- مترجم). توافقی در بالاترین سطوح انجام شد تا گروگان ها تا زمان انتخاب ریگان به عنوان رئیس جمهور, در اسارات بمانند. واقعاً باور می کنید که آزادی گروگان ها ۳۰ دقیقه پس از ادای سوگند ریاست جمهوری توسط ریگان یک اتفاق بود؟ که درست وقتی ریگان دفتر ریاست جمهوری را در اختیار گرفت گروگان ها آزاد شدند؟ آیا واقعاً انقدر ساده لوح هستید؟ باورم نمی شود.
مصاحبه کننده- آیا آنها می خواستند کارتر از گردونه ی قدرت خارج شود؟
بیل کوپر- بله آنها خواهان خروج او بودند.
مصاحبه کننده- او به دلخواه آنها رفتار نمی کرد؟
بیل کوپر- من نمی دانم به چه دلیل خواهان خروج او بودند اما می دانم که دیگر او را در مقام رئیس جمهور نمی خواستند. کارتر به درد نخور بود. پشتیبانی مردم امریکا را نداشت. آنها کسی را می خواهند که می تواند احساسات مردم امریکا را تحریک کند و پشتیبانی آنها را به دست آورد. پیام من برای مردم این است که فریب افراد را نخورند. پیشینه ی آنها را بررسی کنند. از درستی رفتارشان اطمینان حاصل کنند.
مصاحبه کننده- این بدین معنا است که مردم نمی توانند به رسانه ها در وضعیت فعلی شان اعتماد کنند.
بیل کوپر- البته که نه. تلویزیون, رادیو و جراید در این کشور توسط ۵ کمپانی بزرگ کنترل و هدایت می شوند, ۵ کمپانی. اعضای هیات مدیره ی تمام این کمپانی های اعضای شورای روابط خارجی امریکا هستند.
مصاحبه کننده- می توانید این ۵ کمپانی را نام ببرید؟
بیل کوپر- الان به خوبی به خاطر نمی آورم و نمی خواهم اطلاعات نادرست بدهم, اما شما به راحتی می توانید نام این کمپانی ها را پیدا کنید. اگر به دنبال نام صاحب یک رسانه یا نشریه بگردید به نام یک کمپانی بر می خورید که خود در تملک یک کمپانی بزرگ تر است. وقتی به سر تمام این رشته ها برسید خواهید دید که با ۵ کمپانی بزرگ طرف هستید. همه ی خبرنگاران می دانند چیزهایی هست که نباید درباره شان حرف بزنند یا بنویسند, وگرنه شغل خود را از دست خواهند داد. این یعنی کنترل. به همین دلیل است که به مجریان تلویزیونی همچون دن ردر (Dan Rather مجری سابق اخبار شبانگاهی سی بی اس) دستمزد میلیونی می پردازند. او آنها را زیر سوال نمی برد. خوب می داند که اگر در مقابل آنها بایستد حقوق دو میلیون دلار در سال خود را از دست خواهد داد. واقعاً فکر می کنید کسی که خوش قیافه است و جلوی دوربین تلویزیون می نشیند تا اخبار ساعت ۶ عصر را بگوید دو میلیون دلار می ارزد؟ ابدا. مهم نیست چند ساعت کار می کند و چه کاری می کند. هیچ شغلی وجود ندارد که شایسته ی ۲ میلیون دلار در سال باشد.
به همین دلیل هم به ورزشکاران حرفه ای دستمزد های کلان می پردازند. چند روز پیش به رادیو گوش می دادم. با یک بازیکن برای یک تیم قرارداد یک ساله ی ۶ میلیون دلاری بسته بودند. باورتان می شود؟
مصاحبه کننده- دلیل شان چیست؟
بیل کوپر- سیرک روم باستان به راه انداخته اند. وقتی مردم بیقرار می شوند, امپراطور روم را زیر سوال می برند, امپراطور چه می کند؟ یک سیرک بزرگ به راه می اندازد, و مردم را به سیرک می فرستد, و مسیحیان را جلوی شیر ها می اندازد, و مسابقات ارابه رانی به راه می اندازد. مسابقات فوتبال و مسابقات بسکتبال همه برای مشغول نگه داشتن ابلهان به راه می افتند. مشغولیت به چیزهایی که در جهان هستی به پشیزی نمی ارزند. تا مردم وقت نداشته باشند به جستجوی حقیقت بپردازند, تا هرگز آنقدر باهوش نشوند که بفهمند چطور بازیچه قرار گرفته اند, تا هرگز امپراطور را زیر سوال نبرند. به این دلیل است که به یک بازیکن فوتبال یا بیسبال یک یا دو یا سه میلیون دلار دستمزد سالانه می پردازند. یک سیرک رومی واقعی.
من مردانی را می شناسم که تنها چیزی که می دانند این است که چه کسی در خط حمله ی فلان تیم بازی می کند, و فکر می کنند دانستن چنین مطلب یک دستاورد عظیم است. با هم ملاقات می کنند و روی شانه ها ی هم می کوبند و احساس رفاقت می کنند و برای نوشیدن دسته جمعی بیرون می روند, و درباره ی اینکه خط حمله ی فلان تیم در بازی دیشب چه کرد با هم حرف می زنند. تاسف بار است.
مصاحبه کننده- آیا هیچ ورزش یا سرگرمیی در این جامعه هست که ابزار سو استفاده از مردم قرار نگرفته باشد؟
بیل کوپر- اگر مردم بفهمند که یک مسابقه تنها یک بازی است, اگر بفهمند که هیچ کس, هیچ کس شایسته ی حقوق سالانه ی چند میلیون دلاری نیست. مردم باید امکان آن را داشته باشند که اگر مایل هستند ثروتمند بشوند. اما ثروتمند شدن باید با عرق جبین ممکن شود, با انجام دادن کاری به نفع مردم دنیا. نه با پرت کردن حواس مردم از امپراطور. فوتبال فقط یه مسابقه است, یک بازی.
بگذارید بگویم وقتی ۱۵۰ نفر از قدرتمند ترین مردان و زنان جهان در خفا در بادن بادن آلمان گرد هم می آیند و برای سرنوشت میلیاردها انسان تصمیم می گیرند, و هیچ کس اهمیتی به این قضیه نمی دهد, اما ۶ بازیکن فوتبال با هم نهار می خورند و این موضوع سرتیتر تمام رسانه های کشور می شود, می توانید تصویر جامعه ای که در آن زندگی می کنید را ببینید. یک جامعه ی بیمار که محکوم به از بین بردن خود است.
مصاحبه کننده- بر اساس این سناریو آنچه مردان پشت پرده فکر می کنند تا حدی صحت دارد.
بیل کوپر- کاملاً. و این چیزی است که حال من را به هم می زند. من برای بیدار کردن مردمی تلاش می کنم که به طور روزمره اثبات می کنند آنچه مردان پشت پرده درباره شان فکر می کنند درست است.
مصاحبه کننده- هرچند در اقلیت, اما افرادی در جامعه هستند که بیدار هستند و می دانند چه می گذرد. اگر اقدامی نکنند باقیمانده ی آزادی خود را از دست خواهند داد.
بیل کوپر- درست است.
مصاحبه کننده- پس کافی نیست که فکر کنند «من هر چه لازم است بدانم را می دانم. پس لازم نیست نگران باشم». باید کاری بکنند.
بیل کوپر- صحیح است. کاملاً صحیح است.
مصاحبه کننده- ملتی که حاضر است دختر و پسر خود را که به آنها عشق می ورزد, برای جنگیدن به کشوری دیگر بفرستد, و در حالیکه می داند این یک دروغ است, همچنان ادعا می کند که این کار را برای دفاع از کشورش انجام می دهد, محکوم به فنا است.
مصاحبه کننده- شما می گویید که بن فرانکلین هم بخشی از این داستان ها بوده است (بنجامین فرانکلین- ۱۷۰۶-۱۷۹۰- یکی از بنیانگذاران ایالات متحده امریکا-مترجم).
بیل کوپر- بله.
مصاحبه کننده- حکایت جالبی درباره ی او گفته می شود. وقتی کودکی خردسال بود پول توجیبی خوبی گرفت تا هر چه دوست دارد بخرد. در راه مغازه به پسر بچه هایی برخورد که در سوتی می دمیدند. بدون آنکه ارزش سوت را بداند همه ی پول توجیبی خود را برای خریدن سوت از آنها از دست داد. اصطلاح «برای یک سوت پول زیادی نده» از همان جا رایج شد.
بیل کوپر- پس از تکمیل نوشتن قانون اساسی, فرانکلین بیرون از جایی که قانون اساسی را نوشته بودند با خبرنگاری روبرو شد که از او پرسید «بن, چه چیزی نوشتید؟». فرانکلین پاسخ داد «یک جمهوری. اگر بتوانید حفظش کنید.» او می دانست…
چه پایان زیبایی برای این مصاحبه.
مصاحبه کننده- عالی بود بیل. متشکرم.