نوآوری برای محیط زیست؛ تبدیل پسماند به خوراک
امروزه مسئلهی «پایاییِ زیستمحیط» در زمرهی اضطراریترین مسائلی است که جهان ما با آنها روبهرو ست. با این حال، اما، کارهایی که در حال حاضر برای واپایش و مهار آلودگی، تصفیهی پسماندها، و حفاظت از محیط زیست انجام میشود نهتنها بسیار پرهزینهاند بلکه معمولاً توسعه را به تأخیر میاندازند و حتا خود در درازمدت ناپایا هستند. هر راهچاری که برای مسائل زیستمحیطی پیشنهاد شود باید از نظر اقتصادی بهصرفه و با فناوریهای موجود انجامپذیر و از نظرگاههای زیستمحیطی و اجتماعی توجیهپذیر باشد.
کتاب «پایایی و نوآوری» با چنین نگرشی نوشته شده است. این کتاب بهتازگی از سوی انتشارات آکسفورد و به قلم صلاح الهاجر و لیزا آندرسون منتشر شده است.
کتاب مجموعهای از مقالهها در موضوعات مرتبط به هم را در خود جای داده و در اصل میخواهد روشهایی را برای خواننده توصیف کند که پاسداری از محیط زیست و حفاظت از ذخایر طبیعی را یاری میبخشند. کتاب در این راستا بر روشی تمرکز دارد که به روش «مهد تا مهد» (cradle-to-cradle) معروف است، روشی که مواد را در چرخههای بستهای به کار میگیرد که هیچ نوع آلودگی یا پسماندی تولید نمیکنند. در چرخهی زیستیِ «مهد تا مهد» (C2C) مواد در یک مدار بسته جریان مییابند بیآنکه هیچ ذخیرهی طبیعی از طریق سوختوساز زیستی یا فنی از بین برود. در نگرشی که بر مفهوم «مهد تا مهد» استوار است واژهی «پسماند» جایش را به واژهی «خوراک» میدهد: یا خوراک برای صنعت در جهت تولید محصولاتی که به اندازهی محصولات اولیه باکیفیت اند و یا حتا کیفیت بالاتری دارند، که در این صورت «خوراک فنی» نامیده میشود؛ یا خوراک برای ارگانیسمهای زنده از راه تولید کامپوزیتها تا به عنوان تقویتکنندههای خاک یا کودهای ارگانیک به کار آیند، که در این صورت «خوراک زیستی» خوانده میشود.نویسندگان در این کتاب پیشگفتاری بر مفهومهای پایه در زمینهی توسعهی پایا در اختیار خواننده میگذارند و برای او سازوکارها و مزیتهای فناوریهای مرتبط با توسعهی پایا را شرح میدهند. همچنین نویسندگان نوآوریهایی در مهندسیِ مکانیک را بررسی میکنند و پیشنهادهایی کاربردی ارائه میدهند. کتاب در این زمینه بر پژوهشهایی متمرکز است که در دانشگاه آمریکایی قاهره انجام شده است. در این کتاب، با نظر به مطالعات موردی، آیندهی پایایی بحث و بررسی میشود و برای نخستین بار مفهوم «پارکهای دانش و فناوری» برای توسعهی پایا طرح میشود. کتاب با رهیافتی کلگرایانه، عملی و روشن و با نظر هم به کشورهای توسعهیافته و هم به کشورهای در حال توسعه مفهوم انقلاب صنعتیِ دیگری در آینده را معرفی میکند.
بر طبق مفهوم خوراک فنی، برای مثال، خودروها، رایانهها، یخچالها، و ماشینهای رختشو کالاهای خدماتی به شمار میآیند که خودشان خریدنی و فروختنی نیستند بلکه فقط خدماتشان قابل خرید و فروش است. در نتیجه خریداران نمیتوانند این کالاها را یک بار برای همیشه از تولیدکننده بخرند بلکه آنها را فقط برای دورهی زمانیِ مشخصی کرایه میکنند [به این شیوه «کرایه زیستبنیاد» (eco-leasing) گویند] و پس از این دوره کالاها را به تولیدکننده باز میگردانند تا به منزلهی خوراک برای تولیدهای جدید به کار گرفته شوند، و به این صورت چرخه بسته میشود.
نگرش «مهد تا مهد» سه اصل راهنما دارد: ۱) پسماند فرقی با خوراک ندارد؛ ۲) استفاده از منابع خورشیدی؛ و ۳) احترام به تنوع زیستی. اصل اول از راه ایدهی خوراکهای زیستی و فنی محقق میشود. روشن است که پدید آوردن و توسعهی چرخههای بسته در بخشهای مختلف تولید و مصرف در زندگیِ انسان نیاز به نوآوری دارد، و کتاب نیز از این رو بر نسبت میان نوآوری و گشایش مسائل زیستمحیطی انگشت میگذارد.
این کتاب مشارکتی بههنگام در بحث رَویههای پایا در زمینهی زیستمحیط است و از این رو مطالعهی آن برای زیستمحیطگرایان، دانشمندان، اقتصاددانان، مهندسان، کارشناسان توسعه، و سیاستگذاران بایسته است. افزون بر این، کتاب برای خوانندهی غیرمتخصص هم قابل استفاده است.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
توسعهی پایا فرایندی پویا است که به انسانها کمک کند کیفیت زندگیشان را به شیوههایی ارتقا دهند که همزمان سامانههای پشتیبانی از حیات زمین را پاسداری کنند و بهبود بخشند و ذخایر طبیعی را برای نسلهای آینده نیز نگاه دارند. توسعهی پایا در بن و بنیاد عبارت است از پنج اصل کلیدی: کیفیت زندگی، عدالت و برابری، مشارکت و همکاری، نگرانی نسبت به زیستمحیط، و پاسداشتِ محدودیتهای زیستبوم.
در سال ۱۹۸۷، کمیسیون برونتلند از سوی سازمان ملل در زمینهی محیط زیست تشکیل شد و گزارشی با عنوان «آیندهی مشترک ما» (WCED, 1987) منتشر کرد که دلنگرانیهای رایج دربارهی محیط زیست و فقر در بسیاری از جاهای جهان را بطور برجسته نشان داد. گزارش برونتلند نشان داد که گرچه نمیتوان رشد اقتصادی را متوقف کرد اما باید مسیر آن را تغییر داد تا با محدودیتهای زیستمحیطی در سیارهی زمین هماهنگ باشد. با این گزارش بود که اصطلاح «توسعهی پایا» برای نخستین بار وضع شد، اصطلاحی که پس از آن در مطالعات زیستمحیطی بسیار کلیدی و پرکاربرد شد. گزارش برونتلند توسعهی پایا را چنین معرفی کرد: «توسعهای که نیازهای کنونی را برآورده کند بیآنکه این کار را به هزینهی ناتوان شدنِ نسلهای آینده در تأمین نیازهایشان انجام دهد.». پایایی توسعهی اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی را در بر میگیرد. پایایی «وضعیتی ثابت و هماهنگ» به شمار نمیآید بلکه روندی برای تغییر تعریف میشود که در آن بهرهمندی از ذخایر، جهتگیریِ سرمایهگذاری، سمتوسوهای توسعهی فناوری، و دگرگونیهای سازمانی نهتنها با نیازهای امروز بلکه با نیازهای آیندگان نیز سازگار شود. اصطلاح «پایایی» در مهندسی در اصل اطلاق میشود بر فرایند کاربرد انرژی و ذخایر در حد و اندازهای که عملکرد محیط طبیعی و نیازهای نسلهای آینده به خطر نیفتد.
در سالهای اخیر دربارهی توسعهی پایا بیشتر بحث شده که علت این امر مسائلی است مانند تهکشیدن ذخایر تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر، افزایش جمعیت، و مشکلاتی چون تغییرات اقلیمی، جنگلزدایی، بیابانیشدن، و انقراض گونهها. بیشک هر گونه برنامهی تازهای باید بهدقت مطالعه و بررسی شود تا دربارهی پایاییِ آن اطمینان حاصل شود. پایایی در چهار محور انجام میشود: فناورانه، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی. و فقط با لحاظ هر چهار محور است که میتوان دربارهی پایایی اطمینان حاصل کرد. برای تحقق بخشیدن به پایایی در هر چهار محور ما نیاز داریم به شماری از دگرکردها: پارادایمها، ارزشها، نگرشها، و سیاستگذاریهای جدید، شکلی نو از آموزش و پرورش، شاخصها و تسهیلگرهای جدید، و الگوهای تازه. این همه به نگرشی خلاقانه و نوآورانه نیاز دارد.