نگاهی به زندگی و آثار منوچهر شیبانی (بخش نخست)

زندگینامه
منوچهر شیبانی در سال ۱۳۰۳ در کاشان به دنیا آمد[۱]. پدربزرگش فتحالله شیبانی[۲] ـ شاعر دورهی بازگشت ادبی ـ بود و با میرزاده عشقی نیز دوستی داشت. در سال ۱۳۱۰ با مرگ پدر و ازدواج دوباره مادر برای زندگی نزد پدربزرگ – قوامالسطان – و مادربزرگ مادریاش به تهران میرود.
او برای ادامهی تحصیل در سال ۱۳۱۵ به هنرستان شبانهروزی نساجی مازندران در شاهی (قائمشهر) میرود و سرودن شعر را از همان سالها آغاز میکند و شعر -البرز آتشفشان- او را یکی از مجلههای کارگری این شهر منتشر میکند. شیبانی در کنار تحصیل طراحی و چاپ پارچه، تئاتر را در هنرستان هنرپیشگی از استادانی چون «علی نصر» تاریخ نمایش، «رفیع حالتی» نقاشی و دکور، «رضازاده شفق» روانشناسی، «خانملک ساسانی» ادبیات و «عبدالحسین نوشین» فن بیان میآموزد[۳]. در آن سالها کارهای شیبانی از نظر نورپردازی صحنه و شکل، نقاشی، دکور، ترکیب رنگها دارای اهمیت بود و با تشویق «استاد حالتی»، راهی دانشکده هنرهای زیبا میشود. در سال ۱۳۲۴ در رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبا پذیرفته میشود و مجموعه شعر «جرقه» در همان سال به چاپ میرسد[۴].
در همین سالها که شعر نو را همه مسخره میکردند، او در نخستین کنگره نویسندگان ایران در سال ۱۳۲۵ پیش از آنکه شعر خود – ایران – را بخواند گفت: «آهنگ آن از آهنگ عروضی اشعار متداول فارسی (غزل) گرفته شده ولی از لحاظ آزمونی با موضوع، سیلابهای آن کم و زیاد شده است»[۵]. شیبانی در این سالها در کنار تحصیل نقاشی در دفتر دانشکده به کار مشغول میشود و همانجا با «صادق هدایت» آشنا میشود. او در همین دانشکده از آهنگسازان بنام و تحصیلکردهای چون «پرویز محمود» و «روبیک گریگوریان» موسیقی میآموزد.[۶] در همین سال شعرهایش را در نشریات پیشرو زمانه به ویژه «نامه مردم» به چاپ میرساند[۷].شیبانی نخستین کسی بود که شعر نیمایی را گسترش داد و در نخستین کتاب خود (جرقه) با اینکه چیزی از نیما نخوانده بود، اشعار کتابش نیمایی بود. هر چند بعدها به واسطهی «سعید نفیسی» به خانه نیما راه یافت و در آنجا با شاملو نیز آشنا شد [۸] و نیما چون سرتیپِ شعر نو، درجه سرهنگی را به وی اعطا کرد و سالها در مجامع میگفت: شیبانی ولیعهد من است[۹]، بدعت و جسارت در فرم و محتوا در شعرهای شیبانی آنقدر هست که نگاه نوطلبانه نیما را به خود فرامیخواند و او را «در عداد گویندگانی میگذارد که باید ادبیات معاصر متوجه آن باشد»[۱۰].
شیبانی شعر بلند «غضب» که در ۱۴ اردیبهشتماه سروده است را در شماره ۲ مجله جام جم همان سال به چاپ میرساند. در تابستان سال ۱۳۲۷ «سهراب سپهری» با او آشنا میشود[۱۱]. شیبانی و «سهراب سپهری» و «صادق بریرانی» را در دانشکده به نام سه تفنگدار میشناختند؛ چون به شاگردهای سیکل اول درس میدادند و با میز و چهارپایههای کج و چوب جارو مجسمههای مدرن میساختند و شعر میخواندند و با ترجمهی شعر مدرن، جهان بچهها را با سرعت جلو میبردند. در پنجم اسفندماه همان سال نمایشنامهی موزون کوتاهی را در یک تابلو به نام «رهگذر» مینویسد و همراه با مقالهی «تاریخچهی اجمالی تمایلات تجددطلبانه در شعر» در شماره ۳ و ۴ مجله جامجم به چاپ میرساند. در ۱۳۲۸ به انجمن «خروس جنگی» وارد میشود، در کنار «هوشنگ ایرانی»، «حسن شیروانی»، «غلامحسین غریب» و دیگران به فعالیتهای نوگرایانهی خود در زمینه شعر و نقاشی ادامه میدهد و دوره نخست مجله “خروس جنگی”[۱۲] را تا پنج شماره منتشر میکنند و همچنین مقالهی «شعر نو» و شعر «تعصب» در مجله جامجم شماره ۵ و ۶ به چاپ میرساند و با اتمام دروه کارشناسی به ایتالیا میرود و در رشته طراحی صحنه در «دانشکده هنرهای زیبای رُم» در رشتهی «سنوگرافی» مشغول به تحصیل میشود، نمایشگاههای نقاشی در گالری «(کامینو) شهر رُم ایتالیا» و «نمایشگاه بینالمللی فراسکاتی ایتالیا» برگزار میکند که آثار او معرف آداب و رسوم محلی ایران است. همچنین در این سفر با بهمن محصص همراه میشود، با فروغ فرخزاد آشنا میشود، در رم فیلمهای سینمایی ایتالیایی را به فارسی دوبله میکند و در «بیینال ونیز» نیز شرکت میکند.
شیبانی در دانشکده زیبای رم به وسیله پرفسور مِلی-mieli-[13] آشنایی علمی و عملی با نحوه تعمیر بناهای تاریخی پیدا میکند و به گروههای دانشجویی بازسازی وارد میشود و در تعمیر کلیساهای «سنت کلمانتور»، «سنتا ماریاماجوره» شرکت میکند و همچنین در فلورانس و ناپل به کار تعمیر فرسک و موزاییکهای رومی میپردازد و از این راه عمیقاً به طرز کاربرد مواد در نقاشی دوران رنسانس و قبل از آن آگاهی پیدا میکند[۱۴]. شیبانی بعدِ بازگشت به ایران، نمایشگاهی نقاشی در «سازمان هنری جوانان» برگزار میکند و بعد از رخداد ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ در کافه مخبرالدوله و کافه فیروز، آشنایی مجددی با احمد شاملو و هوشنگ فرهی پیدا میکند و همکاریش با جلال آلاحمد و سیمین دانشور در مجله نقش و نگار را شروع میکند. در همین سالها نمایشگاه نقاشی در سالن «کنسرواتوار آنکارای ترکیه»، «آکادمی هنرهای زیبای استامبول» برگزار میکند. در ترکیه تعدادی از کارهای مینیاتور مدرن شیبانی را موزهای در استامبول به نام «هیکل رسین موزیسین» خریداری میکند.
در سال ۱۳۳۵ به همراه دوست قدیمیاش «جلیل ضیاپور» که سرپرستی موزهی مردمشناسی را به عهده داشت، به منظور تحقیق در مورد نقش و نگار ظروف، قالیها و گلیمهای عشایر و گردآوری فرهنگ عامهی آنها به جنوب ایران سفر میکنند، این سفر دو سال به طول میانجامد و در بازگشت با برگزاری کنفرانسهایی چندساعته در سالن فرهنگ و هنر «انجمن ایران و امریکا» همراه با نمایشگاهی از آثار تحقیقی و نمایشگاه نقاشی در «انجمن روابط فرهنگی ایران و ایتالیا»ی تهران و «هتل هیلتون» تهران، تأسیس اداره کل فرهنگ عامه توسط دولت را سبب میشوند.
نقاش جوان در سال ۱۳۳۷ برنده جایزه هنرهای زیبای نخستین بیینال تهران میشود[۱۵] و تصویر دو تابلو عشاق و زنان جنوب در بولتن نخستین بیینال تهران به چاپ میرسد [۱۶]. مجلهی «نقش و نگار» در شماره ۵، بهار ۱۳۳۷ در صفحهی ۲۹ ضمن ارائهی گزارشی درباره بیینال تصویر تابلو «گورستان[۱۷]» شیبانی را به صورت رنگی به چاپ میرساند. جلال آلاحمد و سیمین دانشور از گردانندگان مجله در اظهار عقیدهای گفتهاند: «در این تابلو تراش سنگین و غمآور دورنمای زنان و وجوه مشترکی که بین آنان و سنگهای گورستان وجود دارد، نکتهای است که با آشناییِ دقیق با محیط ایران میتوان یافت»[۱۸] در طول این سالها نمایشگاههای متعددی در داخل و خارج کشور از جمله نمایشگاه نقاشی در «موسسه فرهنگی شرق ایتالیا (Isweo) » و «شرکت نفت» جنوب – آبادان، اهواز، مسجدسلیمان- برگزار میکند. همچنین برای کتاب «مجموعه داستان شقو» نوشته «حمیدرضا رهنما» تصویرسازی میکند[۱۹]. سال ۱۳۳۹ تابلوی «گورستان» در «فرهنگ دایرهالمعارف هنرهای آسیای میانه» در شوروی به چاپ میرسد[۲۰]. در همین سال او علاوه بر شعر و نقاشی در طراحی صحنه نیز تجربیاتی داشته است که میتوان از طراحی دکور و لباس برای نمایشهای «افعی طلایی» کارگردان «علی نصریان»، «ده و سه دقیقه» کارگردان «جعفر والی»، «خانه اجارهای» کارگردان «علی نصریان»، «در منطقه جنگی» کارگردان «عباس جوانمرد» نام برد. همچنین شیبانی در اسفندماه در شیراز طراحی دکور برنامهی رقص و موسیقی ملی و محلی – که به افتخار ورود «ملکه الیزابت دوم» و «دوک ادینبورگ» بود – را به عهده داشت. شیبانی در ادامه فعالیتهای خود همراه با «سهراب سپهری» – سفری به مشهد میکنند و کارناوال کشاورزی در آن شهر تشکیل میدهند و در کنار «اسماعیل ناصری»، «صادق چوبک»، «فروغ فرخزاد» و «مهدی اخوانثالث» جلسههای مخفیانه هنرمندها را در باغها تشکیل میدهند[۲۱].
در سال ۱۳۴۰ شعر «لعنتزده» که در آبانماه ۱۳۳۹ سروده است در مجلهی کتاب هفته به چاپ میرسد[۲۲]، این شعر به مانند نمایشنامه، آدمها و حس صحبتشان معلوم شدهاست مانند (مادر، دلسوزانه یا دختر گریان) و در همان سال در نمایشگاه «گروه هنرمندان ایرانی[۲۳]» شرکت میکند و در نمایشگاه نقاشی «دهلی نو» تابلوهای حاصل سفر دوسالهاش با «ضیاپور» را میفروشد. در سال ۱۳۴۱ مقاله معماری و تزئینات اسلامی دورهاش را مینویسد که در دو قسمت در مجله «هنر و مردم[۲۴]» به چاپ میرسد. در سال بعد مقاله تحقیقی «ملیت در هنر» را با نگاهی ویژه به هنرهای ژاپنی و افریقایی مینویسد و در «مجله موسیقی[۲۵]» به چاپ میرساند. او در این چند سال به مطالعه و آموختن موسیقی علمی زیر نظر «مادام خسروی» نیز پرداخت. شیبانی در زمینه موسیقی شعر بدین باور رسیده بود که شکستن وزن عروضی اگرچه تحرک شعر را بیشتر میکند، ولی در گسترش یک موضوع به لحاظ موسیقایی نمیتواند ثمربخش باشد، زیرا این شیوه در صحنههای اپرا قابل نمایش نیست و با موزیک سمفونیک هماهنگی ندارد، پس کوشید اصول را تغییر دهد و واحد شعر را به جای مصراع، کلمه دانست و معتقد بود که کلمه دارای سه خصوصیت است: ۱- بار تصویری ۲- بار موزیکی ۳- بار فضایی و با این تغییر واحد وزن میتوان حالتهای مختلف شخصیتها را در اپرا به روی صحنه آورد. شیبانی با این پشتوانه فکری در سال ۱۳۴۳ طرح بالههای «رؤیای چهل ستون»، «اپرای آتوسا» و «اپرای یای زین» را نوشت. در همان سال نمایشنامه «پل» را مینویسد و مجموعه شعر «آتشکده خاموش» را در تیرماه و شعر بلند «لیوان» را در جُنگ «طرفه» کتاب (۲) به چاپ میرساند. ۱۳۴۴ نمایشنامه «یونانیها و ایرانیها» را مینویسد و فعالیتهای خود را با تدریس در دانشکدهها و موسسات هنری و برگزاری نمایشگاه نقاشی، نگارش نمایشنامه و طراحی نور و صدای تخت جمشید ادامه میدهد. در بهار ۱۳۴۵ نمایشنامه «رش- گل آتش» را مینویسد و نمایشنامه «لولوی سر خرمن» نوشته او توسط «علی نصریان» به روی صحنه میرود. چهارم آبانماه ۱۳۴۶ در افتتاحیه تالار رودکی «اپرای جشن دهگان» به کارگردانی «عنایت رضایی» به روی صحنه میرود، منوچهر شیبانی طرح و نوشتن لیبرتوهای این اپرا را به عهده داشته است[۲۶].
در سال ۱۳۴۷ سوم آبانماه همین سال اپرای «دلاور سهند» به نویسندگی او و سعدی حسنی در تالار رودکی به روی صحنه میرود[۲۷]. در سال ۱۳۴۹ از ۵ تا ۱۵ خرداد نمایشگاه دو سیستم سنتیک نمایشگاهی از آخرین آثار شیبانی تجربهای با نور در گالری نگار تهران به نمایش میگذارد. سال ۱۳۵۰ اپرای «شیطان سفید» را مینویسند. سال بعد به فرانسه میرود و ضمن کارآموزی در زمینهی برنامههای تلویزیون در پاریس، با شگردهای آوایی، تصویری و حرکتی آشنا میشود. همچنین در «مزون آرتیست (خانه هنرمندان)» پاریس نمایشگاه نقاشی برگزار میکند. در سال ۱۳۵۳ از دانشکدهی سینمایی فرانسه لیسانس میگیرد. او برای کسب مهارت بیشتر در سینما میکوشید. دو سال بعد از همان دانشکده فوق لیسانس دریافت میکند و فیلم «عطش مسالهی آب در کویر» را به عنوان پایاننامهی خود میسازد و در بازگشت به ایران و تدریس در دانشکده هنرهای دراماتیک، سومین مجموعه شعر خود «سرابهای کویری» را به چاپ میرساند و نمایشگاه نقاشیای در گالری شیخ برپا میکند. در سال ۱۳۵۶ برنده جایزه دوم جشنواره نمایشنامهنویسی «توس» به خاطر نمایشنامه «تراژدی سهراب» میشود و فیلم کوتاه «عیش» را میسازد.
در همان سالها پیشتولید نمایش تلویزیونی «نقاشی روی چوب» را آغاز میکند. نمایش تلویزیونی «نقاشی روی چوب» نوشتهی «اینگمار برگمن» در سال ۱۳۵۷ ساخته میشود. در سالهای بعد از انقلاب شیبانی برای شبکه دوم سیما برنامههای «سینما تئاتر ۶۱»، «وزرا و مستضعفین» را میسازد. شیبانی در ۱۸ فروردین ۱۳۶۱ نوشتن فیلمنامهی «طوفان در محراب» را تمام میکند. نمایشنامهی «کلاس اردوگاه»مربوط به مبارزان فلسطینی در جنگ علیه صهیونیسم را برای تلویزیون -شبکهی اول سیما- در همین سال تنظیم میکند. «فرهنگ بزرگ دایرهالمعارفی لاروس فرانسه» چاپ ۱۳۶۲ (۱۹۸۳) درباره شیبانی نوشته است: «اولین کسی که سبک امپرسیونیست را به ایران آورده است. نقاشی که تاکنون در ایران به صورت ایستا انجام میگرفت و همچنین با مواد شیمیایی کار میشد. کارهای سنتیک شیبانی با نورها و مواد انعکاسی انجام میگرفت که در نتیجه تداوم یک فرم را در زمان معینی با ترکیب صداهای آن میسر میساخت بدین ترتیب صدا و تصویر هماهنگ شد.[۲۸]»
در سال ۱۳۶۳ طی سفری به پاریس، نمایشگاه نقاشیای در خانه هنر پاریس برپا میکند و فیلم «سعدی شاعر» را به سفارش یونسکو در همانجا میسازد، همچنین در همین سالها مجموعه شعر «پاریسیها» را آماده میکند که تاکنون در مجموعهای مستقل به چاپ نرسیده است[۲۹]. ۱۳۶۵ نمایشگاه نقاشی در «تورنتو کانادا» برپا میکند. بعد از بازگشت به ایران نمایشگاههایی در منزل خود و در گالری سیحون در سال ۱۳۶۷ برگزار میکند، فیلمنامه «طالعبینی» و داستان رادیویی «پیر شریعت» را مینویسند. سال ۱۳۶۸ مقالهای را به همراه همسرش «پریدخت صبحی» با موضوع «روشهای نوین اجرایی در نمایشهای آیینی و اساطیری امروز» مینویسد. این مقاله دارای چهار بخش است: ۱- یونان و رُم ۲- هند شمالی، مرکزی و جنوبی ۳- ایران جنوب، مرکز ـ شمال، شرق و غرب ۴- تطبیق روشهای اجرایی نمایشهای آیینی و نتیجهگیری فنی از آن. این مقاله در مجلهی نمایش شمارههای ۱۸ و ۱۹ به چاپ رسیدهاست، همچنین نمایشگاه نقاشی را از ۱۵ مهرماه تا ۲ آبان در گالری پافر برگزار میکند.
منوچهر شیبانی در روز دوشنبه بیستم آبانماه ۱۳۷۰ در سن ۶۷ سالگی در اثر بیماری سرطان جان میسپارد. در سال ۱۳۷۲ کتاب « مقرنسهای خونین» شامل دو فلیمنامه «مقرنسهای خونین» و «انقلاب بردگان» به همت آقای «سیامک افشار» توسط نشر «مجتمع فرهنگ و هنر اسلامی» به چاپ میرسد. نمایشنامهی «تراژدی سهراب» را نشر «زندهرود» در سال ۱۳۷۳ به چاپ میرساند. در همان سال «گزینهی اشعار» مجموعهای شامل سه شعر از کتاب «جرقه»، پنج شعر از کتاب «آتشکدهی خاموش»، ۹ شعر از «سرابهای کویری» و شش شعر از «پاریسیها» با بررسی و گزینش «علی باباچاهی» توسط نشر مروارید به چاپ میرسد.
در شهریورماه ۱۳۸۳ به مناسبت هشتادمین سالگرد تولد منوچهر شیبانی در خانهی تاریخی احسان کاشان به همت کانون اندیشه جوان سپهری (NGO) موزه و کتابخانه منوچهر شیبانی افتتاح میشود. این کانون شماره ۱۱ و ۱۲ فصلنامه فرهنگی هنری ادبی خود «کاج» را ویژه منوچهر شیبانی به چاپ میرساند. فصلنامه «زندهرود» در شماره ۲۲ پاییز ۱۳۸۳ در بخش اول یادی از منوچهر شیبانی را با سه مطلب «شاعر در چهار دیواری عزلتگاهش» از منوچهر شیبانی، «به یاد منوچهر شیبانی» از احمد شاملو، «نقاش ترکیب و انسجام» ازجلیل ضیاءپور به چاپ میرساند. دوهفتهنامه هنرهای تجسمی تندیس در شمارههای ۱۳۲ و ۱۷۵ مطالبی را در مورد شیبانی به چاپ میرساند و در یازدهم خرداد نمایشگاهی از آثار او در نگارخانه برگ با همکاری کانون اندیشه جوان سپهری برگزار میکند.
در ادامه، فهرستی از آثار منوچهر شیبانی در حوزههای مختلف هنری ارائه میشود. این آثار بدون تاریخ هستند. تعدادی از نمایشنامهها و فیلمنامههای موجود ناقص هستند و از بعضی آثار هم فقط نامی باقی مانده است.
ادامه دارد …
پینوشتها
[۱] مهرماه در شناسنامه، تاریخ تولد ثبت شده است، اما به گفتهی همسرشان روز تولد ۲۱ آذرماه است که تاریخ صدور شناسنامه ۲۱ آذر ۱۳۱۱ است.
[۲] فتحاللهخان شیبانی یا ابونصر شیبانی، نام کاملش «ابونصرفتحالله شیبانی» (۱۲۴۱قمری؛ کاشان –رجب ۱۳۰۸ تهران، متخلص به منشی. دیوانش (شامل قصیده، غزل، قطعه و رباعی) در دفترهای جداگانهای ترتیب یافته است، از این قرار: دُرج دُرّر (۱۳۰۰قمری)؛ پیغام خرد (۱۳۰۰)؛ فتح و ظفر؛ جواهر مخزون؛ خطاب فرّخ؛ گنج گهر؛ مسعودنامه؛ تنگ شِکّر، زَبدهالاثار؛ شرفَالملوک؛ کامرانیه؛ یوسفیه؛ فواکهالسحر؛ لالی مکنون؛ نصایح منظومه و مقالات سهگانه؛ مقالات ابونصر شیبانی (خود زندگینامه) منتخب دیوانش (به انتخاب خود) در سال ۱۳۰۸-۱۳۰۹ قمری با مقدمه اسماعیل نصیریقراچهداغی در استانبول چاپ شد. (فرهنگ ادبیات فارسی –محمد شریفی- فرهنگ نشر نو، انتشارات معین، ۱۳۷۸تهران)
[۳] داریوش اسدیکیارس، تندیس منوچهر شیبانی، دو هفتهنامه تندیس، شماره۱۳۲، تهران، ۱۹ شهریور ۱۳۸۷.
[۴] باباچاهی، علی، گزینهی اشعار منوچهر شیبانی، انتشارات مروارید، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳.
[۵] کتاب نخستین کنگره نویسندگان، صفحه ۱۲۳، تهران سال ۱۳۲۵.
[۶] فصلنامه زندهرود ،شماره ۳۲، پاییز ۸۳.
[۷] شعر تفریحگاه، نامه مردم، شماره۵، صفحه ۲۶، بهمن ۱۳۲۵.
[۸] همان ۴.
[۹] همان ۱.
[۱۰] درباره شعر وشاعری (از مجموعه آثار نیما یوشیج)، سیروس طاهباز، صص۳۶۹،۳۷۰،۳۷۱.
[۱۱] پریدخت سپهری، هنوز در سفرم: شعرها و یادداشتهای منتشرنشده از سهراب سپهری- همراه با نوشتهها و تصاویر تازهتر در چاپ جدید-، فرزان روز، مرداد ۱۳۸۸، (تابستان ۱۹۴۸ (۱۳۲۷) رسید. با خانواده به قمصر رفتم و هوا خوش بود. کار من نقاشی بود و کوهپیمایی. آنجا بود که به منوچهر شیبانی برخوردم و این برخورد مرا دگرگون کرد. شنبه دهم ژوئیه بود که برادرم در دفتر خاطرات خود نوشت: «چون به خانه رسیدیم، من و خواهرم کارهای خود را کرده به خانه یک نقاش که فقط به اسم او را میشناختیم روان شدیم. پس از پرسیدن بسیار زنگ در خانهای را به صدا در آوردیم. کلفتی در را باز کرد. اسم ما را پرسید. چیزی نگذشت که خود نقاش آمد و ما را به درون برد. تا غروب آفتاب در خانه او به سر بردیم. صحبت ما فقط از نقاشی بود.» آن روز شیبانی در ایوان خانه، چیزها گفت. از هنر حرفها زد. وان گوک را نشان داد و من در گیجی دلپذیری بودم. هرچه می شنیدم تازه بود و هر چه میدیدم غرابت داشت. شب که به خانه برگشتیم، من آدمی دیگر بودم. طعم یک استحاله را تا انتهای خواب در دهان داشتم. فردای آن روز نقاشی من چیز دیگر شد. نقاشی من خوب نبود. خوبتر هم نشد. در مسیری دیگر افتاد. از آن پس شیبانی را بیشتر روزها میدیدم. با هم به دشت میرفتیم. نقاشی میکردیم. حرف میزدیم. شیبانی شعرهایش را میخواند. از نیما میگفت. به زبان تازه شعر، اشاره میکرد و در این گشت و گذارها بود که conception هنری من دگرگون میشد. همان سال به دانشکده هنرهای زیبای تهران رفتم. دوران تحولات هنری محیط ما بود. انجمن خروس جنگی بیداد میکرد و نو با کهنه میجنگید و میان این شور و ستیزها کار من ذرهذره شکل می گرفت.)
[۱۲] در پشت جلد شمارههای آن، این نوشته آمده است «زیر نظر انجمن هنری خروس جنگی. هدف ما بالابردن سطح معرفت عمومی است.»
[۱۳] پروفسور مِلی استاد تاریخ هنر دانشکده هنر، همچنین رئیس سازمان بازسازی کلیساهای وابسته به واتیکان در سراسر ایتالیا بود که به واسطه جنگ دوم جهانی شدیداً آسیب دیده بودند.
[۱۴] منصوره، حسینی، سیر تحولات هنرهای تصویری در بیوگرافی منوچهر شیبانی، فصلنامه کاج، شماره ۱۱ و ۱۲، پاییز و زمستان ۸۳
[۱۵] در کاتالوگ بیینال تهران چاپشده در ۲۵ فروردین۱۳۳۷ در صفحه ۲۱ تصویر تابلو زنان جنوب و صفحه ۳۵ تصویر تابلو عشاق به چاپ رسیده است.
[۱۶] بولتن اولین بیینال تهران، زنان جنوب در صفحه ۲۱ و عشاق در صفحه ۳۵، هنرهای زیبای کشور، اداره انشارات و روابط هنری، فروردین ۱۳۳۷، کاخ ابیض.
[۱۷] تابلوی گورستان، رنگ روغن، اندازه ۷۶۱۰۰ X.
[۱۸] همان ۲.
[۱۹] کتاب مجموعه داستان شقو، نوشته حمیدرضا رهنما (متولد ۱۲۹۸)، چاپخانه صبح امروز، ۱۳۳۸.
[۲۰] همان ۲.
[۲۱] همان ۴.
[۲۲] کتاب هفته، شماره ۱۶، اول بهمن ۱۳۴۰.
[۲۳] نمایشگاه گروه هنرمندان ایرانی با حضور منوچهر شیبانی، مارکو گریکویان، بیژن صفاری، سهراب سپهری، پرویز تناولی، سیراک ملکانیان به اهتمام شرکتهای کالی و بانک صادرات معادن (مرکزی) از ۲۴ خرداد تا ۲۴ تیرماه برگزار شده است.
[۲۴] دو شمارهی اسفندماه ۱۳۴۱و فروردین ۱۳۴۲.
[۲۵] مجله موسیقی، شماره ۸۱، آبانماه ۱۳۴۲.
[۲۶] سعدی حسن: نخستین اپرا در تالار رودکی، مجله موسیقی، دوره چهارم، شماره ۱۱.
[۲۷] اپرای دلاور سهند، کار «احمد پژمان»، رهبر ارکستر «حشمت سنجری»، کارگردان «عنایت رضایی»، طراح لباس «هلن انشا»، خوانندگان «حسن سرشار» نقش بابک، «سودابه تاجبخش» نقش رخساره، «فاخر صبا» نقش آذر، «الک ملکونیان» نقش ماهیار و «روبن آتابگیانس» نقش آذین، مجله تلاش.
[۲۸] حسینی، منصوره، سیر تحولات هنرهای تصویری در بیوگرافی منوچهر شیبانی، فصلنامه کاج، شماره۱۱ و ۱۲، پاییز و زمستان ۸۳.
[۲۹] شش شعر این مجموعه در گزینهی اشعار منوچهر شیبانی، بررسی و گزینش علی باباچاهی به چاپ رسیده است.
با سلام و احترام.از بابت معرفی شخصیت هنری و شاعری فرهیخته بسیار سپاسگزارم.خیلی پر محتوا و اطلاعات دقیق و حایز اهمیتی ارایه گردیده است بنابراین جا دارد که از زحمات و دقت نظر دست اندرکاران قدردانی کنم.خداوند همواره پشت و پناهتان باد.با تشکر