هفت یار مهربان بخش اول

معرفی یکی از قدیمیترین فرهنگهای فارسی موجود در جهان
«صحاحالفرس / یا / لغات صحاح العجم بلسان الفارسی»، نوشتهی «شمسالدین محمدبن فخرالدین هندوشاه نخجوانی» معروف به «شمس المنشی»، تاریخ خلق اثر ۷۲۸ هجری قمری (۱۶۹۹ – ۱۵۰۰ پس از میلاد)، به زبان فارسی، ۷۰ برگ (۱۲۴ صفحه)، در ابعاد ۲۵ در ۱۸ سانتیمتر، دستنویس با جوهر سیاه و قرمز، جلد چرمی، «کتابخانهی دیجیتال جهان»، یونسکو
(صفحهی ۱۳ و ۱۴)
این نسخهی خطی که دومین فرهنگ فارسی موجود در جهان بهشمار میرود، در «کتابخانهی دیجیتال جهان» با نام «تصحیح لغات و انواع در زبان فارسی» فهرست شده است. ولی در صفحهی ۱۳، عنوان آن با جوهر قرمز، چنین نوشته شده است: «لغت صحاح العجم بلسان الفارسیّ». این واژهنامه در دوران حملهی مغول به ایران نوشته شده است. قالببندی این فرهنگ لغت از واژهنامههای قدیمیتر عربی پیروی میکند، که در آنها کلمات براساس آخرین حرف مرتب میشدهاند. برای نمونه در صفحهی ۲۰، در «فصل الفاء» بهترتیب چنین آمده است: «فراخدست، فرتوت، فرهست، فهرست».
این نسخهی خطی از مجموعهی «باشاگیچ»، نسخههای خطی کتابخانهی دانشگاه براتیسلاوا، اسلواکی است که در سال ۱۹۹۷ میلادی برای ثبت در فهرست حافظهی جهانی یونسکو نامزد شد. «صفوت بگ باشاگیچ» (۱۸۷۰ – ۱۹۳۴) شاعر، روزنامهنگار و راهنمای موزهی بوسنیایی بود که مجموعهای شامل ۲۸۴ جلد نسخهی خطی و ۳۶۵ جلد نسخهی چاپی از گسترش تمدن اسلامی از ابتدا تا اوایل قرن بیستم گردآوری کرده بود. این نسخهی خطی، قطعهی شمارهی ۵۴۹ در ردیف «یوسف بلاشکویچ؛ نسخ خطی عربی، ترکی و فارسی کتابخانهی دانشگاه، براتیسلاوا» قرار دارد.
در تارنمای «مرکز اسناد و مدارک سازمان میراث فرهنگی» دربارهی فرهنگهای لغت فارسیای که تنها نامشان به ما رسیده و یا هماکنون در دسترساند، آمده است:
«نخستین فرهنگ فارسی (پس از اسلام) که نام آن به ما رسیده، رسالهی «ابو حفص سغدی» یا «فرهنگ ابو حفص سغدی» است که تا اوایل قرن یازدهم هجری وجود داشته … از این فرهنگ اکنون اثری نیست.
دومین فرهنگ که نامش به ما رسیده «تفاسیر فی لغه الفرس» تألیف «قطران» شاعر معروف است … از این فرهنگ هم اثری در دست نیست …
اولین فرهنگ فارسی موجود، «لغتنامه» یا «لغتفرس» تألیف «ابو منصور علی بن احمد اسدی طوسی» شاعر معروف قرن نهم هجری (؟) است. در این کتاب بسیار تصرف کرده و مطالبی بر آن افزودهاند به طوری که نسخ خطی آن با هم اختلاف بسیار دارد و حتی بین دو چاپ «هرن» و چاپ «اقبال» اختلافی فاحش موجود است…
دومین فرهنگ فارسی موجود، «صحاح الفرس» تألیف «شمس الدین محمد بن فخر الدین هندوشاه نخجوانی» مشهور به «شمس منشی» نویسندهی قرن هشتم است (تالیف ۷۲۸ هـ .ق.) و آن شامل ۲۵ باب است که دارای حدود ۴۳۰ فصل و ۲۳۰۰ لغت است…»
ولی نسخهای که در «کتابخانهی دیجیتال جهان» قرار دارد، تنها ۷۰ برگ (۱۲۴ صفحه) دارد.
مطالعهی این کتاب، به نصب هیچگونه نرمافزار و یا ثبتنام و عضویت و … نیازی ندارد. برای مطالعهی آن به این صفحهبروید و از ستون سمت چپ، صفحهی مورد نظر را انتخاب کنید (نوشتهها از صفحهی ۱۰ شروع میشوند). با تبهایی که در گوشههای بالا–چپ یا پایین–راست قرار دارند، میتوانید کتاب را ورق بزنید و به صفحهی قبل یا بعد بروید و یا در وضعیت تمامصفحه مشاهده کنید. ناوبَری صفحات بسیار ساده و دلپذیر است. برگهای کتاب، در صفحه شناورند و با کلیک موشواره (ماوس) بر روی آنها میتوان در وضعیت دلخواه به مطالعه پرداخت. تصویری با تفکیکپذیری بالا و با قالببندی (فرمت) TIF از هر صفحه را نیز میتوانید بارگذاری کنید.
کتاب برخط «اسناد و نامههای امیرکبیر (و داستانهای تاریخی دربارهی او)»
کتاب «اسناد و نامههای امیرکبیر (و داستانهای تاریخی دربارهی او)»، نگارش و تدوین «سیدعلی آل داوود»، ۳۶۰ صفحه، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، پژوهشکدهی اسناد، تهران – ۱۳۷۹، جنس: کتاب برخط تصویری، کتابخانهی دیجیتال سازمان اسناد و کتابخانهی ملی جمهوری اسلامی ایران (کتابخانهی حافظهی رقومی ملی – حرم).
بیرق ایران
شنیدم در کتاب یکی از بزرگان انگلیس است که سفیرش در ایران گفت: روزی در خیابان تهران میگذشتم. دیدم امیر با کوکبه جلالش میگذرد. پیاده شدم. امیر ملتفت شد. ایستاد تا به او رسیدم. با یکدیگر به بازدید ساختمان قراولخانهها رفتیم. دیدم بالای هر قراولخانه، بیرقی از شیر و خورشید است. پرسیدم: مگر اینجا تهران و مرکز ایران نیست؟ گفت: چرا. گفتم: برای نشان دولت، یک بیرق کافی است. این همه بیرق از چیست؟ گفت: آنقدر بیرق از ایران بلند کنم که بیرق شما در آن میان گم شود … (۱)
شاه سبکرفتار
… روزی شاه در بیرون راه میرفت، باران گرفت. شاه تندتند حرکت نمود تا خود را به زیر سقفی برساند. امیر متغیر شده گفت: سنگین و باوقار باش. مگر کلوخی که از باران وا بروی. (۲)
«سید حسن شهرستانی»، رئیس سازمان اسناد ملی ایران، در پیشگفتار این کتاب مینویسند:
«کتاب حاضر اثری است متضمن اسناد و نامههای «میرزا تقی خان امیرکبیر»، رجل سیاسی برجستهی ایران در سدهی سیزدهم هجری …
دربارهی «امیرکبیر»، کتابها و مقالات متعددّی در دست است و در میان آنها همهگونه نوشته، از تحقیقی و مستند گرفته تا داستانگونه و افسانهمانند بهچشم میخورد. لیکن بهجز چند نوشته و کتاب معدود، بقیه، مبتنی بر اسناد معتبر و درجه اول نیست و براساس منابع و مآخذ رایج و بهصورتی غیرمحققّانه تألیف شده است.
در این میان آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است، اصل اسناد و مدارک برجای مانده از آن دوره است و خوشبختانه تعداد کثیری از آنها از دستبُرد حوادث مصون مانده است، هرچند بیشتر آنها تاکنون انتشار پیدا نکردهاند. از اسناد موجود در سازمان اسناد ملی ایران، آنچه به «امیر کبیر» تعلق دارد و در دو قسمت متفاوت جای گرفته است؛ نخست اسناد و نامههای مضبوط در آلبومهای بیوتات سلطنتی است که در ضمن آنها برخی اسناد مربوط به «امیر کبیر» وجود دارد. بخش دوم، اسناد و مدارک متفرقه که در مجموعههای دیگر موجود است. از همهی این مدارک برای تدوین این اثر استفاده شده است…»
آقای «سیدعلی آل داوود»، نیز در مقدمه (ص ۵)، توضیح دادهاند که این کتاب، در حقیقت مجلّد دیگری از اسناد و مدارک متنوع راجع به «امیر» و دنبالهی کتاب پیشین ایشان، «نامههای امیر کبیر، به انضمام رسالهی نوادرالامیر» است؛ و مینویسند:
«… این کتاب حاوی دو قسمت اصلی است: قسمت اول، مشتمل بر چند گفتار در خصوص شناسایی منابع اصلی اسناد و مدارک «امیر کبیر» و توضیحی در باب محل نگهداری اسناد مذکور است. در قسمت دوم: اصل نامهها و اسناد و نوشتجات مختلف درج شده و حاوی پنج بخش و یک ضمیمه است. بخش اول: نامههای «امیر کبیر» به «ناصرالدینشاه». بخش دوم: چند نامه از «ناصرالدینشاه» به «امیر کبیر». بخش سوم: نامههای «امیر کبیر» به دیگران در دوران صدارت. بخش چهارم: اسناد و نوشتههای گوناگون دربارهی «امیر کبیر». بخش پنجم: داستانهای تاریخی دربارهی «امیر کبیر». بخش ششم: ضمیمهی کتاب و مشتمل بر گزارش وزیرمختار ایران در فرانسه به امپراتور آن کشور در باب اوضاع داخلی ایران است …»
پ.ن.:
۱. بخش داستانهای تاریخی دربارهی امیر کبیر، حکایت ۲۰، ص ۲۶۲.
۲. بخش داستانهای تاریخی دربارهی امیر کبیر، حکایت ۲۹، ص ۲۶۹.
کتاب برخط «تاریخ ناپلئون»
«تاریخ ناپلئون»، ترجمهی «میرزا محمد رضى بَنْده تَبْریزی»، خوشنویسی «حسن چالشتری چهارمجالی»، ۶۱۵ صفحه، چهار جلدی، ابعاد ۳/۳۹ در ۹/۲۵ سانتیمتر، نسخهی خطی با جوهر سیاه و قرمز و به خط نستعلیق خیلی عالی و ممتاز، تاریخ ۱۳۰۵، مجموعههای دیجیتال کتابخانهی دانشگاه UCLA (پروژهی دیجیتالی مجموعهی دکتر کارو میناسیان)
«… اوقاتی که ناپلئون در مدرسهی برین که یکی از مدارس نظامی دولت فرانسه است، مشغول تحصیل و چهارده ساله بود، پدر او عرض حالی به سرکار وزیر جنگ دولت مذکور نوشت و در آن عریضه، سبب فقر و احتیاج خود را مفصلاً شرح داد که چون مخاصمه در میان اهل ولایت روی داد، من نیز طرف مخاصمه بودم، از آن جهت بزرگان دین از روی عناد و بخل، بیمروتی کرده، املاک موروثی مرا که گذران عیال من منحصر بر آن بود، ضبط کردند و نیز در آن عریضه استدعا کرده بود که وزیر جنگ التفات نموده، منصب نایب دویّمی در توپخانه به ناپلئون تفویض فرماید و برادر کوچک او را که لوثین نام داشت، به مدرسهی نظام داخل سازد. وزیر جنگ در پشت عریضهی او جواب نوشت که هرگاه جای خالی باشد، مضایقه نیست و در حاشیهی عریضه، این فقرات مرقوم نموده بود: مادامی که ناپلئون در مدرسه میباشد، برادر او لوثین را داخل مدرسه نمیتوان کرد. به جهت این که قانون اهالی فرانسه آن است که دو برادر را در یک مدرسه نمیتوان کرد، مگر برادر اولی را منصب داده از مدرسه بیرون کنند و بعد برادر دیگر را برای تحصیل به آن مدرسه ببرند. وقتی که ناپلئون پانزده ساله شد، او را از مدرسهی برین بیرون آورده، به مدرسهی نظام پایتخت پاریس که مقرّ سلطنت مملکت فرانسه است، داخل نمودند …» (۱)
این نسخهی خطی در این مجموعه با نام «تاریخ ناپلئون» فهرست شده است. ولی در «دایرهالمعارف بزرگ اسلامی» آمده است:
«میرزا محمد رضى بَنْده تَبْریزی»، ۲۲۳ ق / ۸۰۸ م، متخلص به «بنده»؛ شاعر، نویسنده و خوشنویس اوایل عصر قاجار …
ترجمهی «حوادثنامه»، یا «تاریخ فتوحات»، یا «روزنامهی ناپلئون»، یا «تاریخ ناپلئون»، دربارهی وقایع جنگ «ناپلئون« با اتریش و روسیه ۲۲۰ ق/ ۸۰۵ م. این کتاب به «عباس میرزا نایبالسلطنه» اهدا شد و «میرزا رضى» آن را در ۲۲۲ ق از ترکى (؟) به فارسى ترجمه کرد.»
البته خوشنویس و کاتب کتاب، در پایان فصل آخر نوشته است که کار این کتاب را «در نهایت پریشانحالی و ناخوشی احوال، در کمال استعجال» در سال ۱۳۰۵هجری به پایان رسانده است. در یادداشتی در آخرین صفحهی این نسخهی خطی نیز چنین آمده است: مترجم «محمد رضای تبریزی، برای محمدشاه قاجار در سال ۱۲۵۲».
دیباچهی کتاب از صفحهی ۷شروع میشود و تا صفحهی ۱۱ ادامه دارد. جلد اول، ۱۹فصل، جلد دوم، ۲۶فصل، جلد سوم، ۲۷ فصل و جلد چهارم، ۱۶ فصل دارد. در پایان کتاب، «وصیتنامهی امپراطور ناپلئون، در پانزدهم ماه اپرل سنهی ۱۸۲۱عیسوی که در جزیرهی سنت حلینه در عمارت لانتوود مرقوم نموده و مشتمل است بر سه فقره …» آمده است.
مطالعهی این کتاب، به نصب هیچگونه نرمافزار و یا ثبتنام و عضویت و بارگذاری و … نیازی ندارد. برای مطالعهی کتاب به این صفحه بروید. در بالای پنجرهی کتاب، گزینههای مختلفی برای نمایش پنجرهی کتاب قرار داد که با کمک آنها میتوان پنجره را کوچک، متوسط و یا بزرگ کرد. با انتخاب گزینهی بندانگشتی، تمام صفحات کتاب را بهصورت بندانگشتی، در همان صفحهی وب میتوان مشاهده کرد و به صفحهی دلخواه رفت. با گزینههای «قبل» و «بعد» که در ابتدا و انتهای شمارههای صفحهها قرار دارند، میتوانید کتاب را صفحه به صفحه ورق بزنید و بخوانید. در این صفحه نیز میتوانید مشخصات این نسخهی خطی را در این مجموعهی دیجیتالی مشاهده کنید. ناوبَری صفحات، بسیار ساده و راحت است.
«پروژهی دیجیتالی کردن مجموعهی کارو میناسیان»، پروژهای است برای دیجیتالی کردن نسخههای خطی موجود در این مجموعه. تا تاریخ امروز، ۳۲۹ نسخهی خطی، شامل ۱۰۲,۹۲۹ صفحه، دیجیتالی شده و بَرخط (آنلاین) و بسیار آسان، در پایگاه دادههای «نسخههای خطی شرق نزدیک»، وابسته به کتابخانهی دانشگاه UCLA، در دسترس همگان قرار گرفتهاند. همچنان که نسخههای جدیدتر، دیجیتالی میشوند، این فهرست هم به تدریج کامل میشود.