چرا کره زمین ظرفیت افزایش جمعیت را دارد؟

وقتی از مسائل و بحرانهای زیستمحیطی سخن به میان میآید معمولاً تصور بر این است که افزایش جمعیت یکی از عوامل اصلی در این زمینه بوده و خواهد بود. پندار رایج این است که کره زمین برای افزایش جمعیتی که در دوران اخیر شاهد بودهایم ظرفیت و گنجایش لازم را ندارد. در کتاب پیشِرو این نظر تا اندازهای به پرسش گرفته میشود و نویسندگان میکوشند منافعِ احتمالیِ افزایش جمعیت را هم ببیند و بررسی کنند.
افزایش جمعیت چه پیآمدهایی دارد؟ پیشبینی میشود جمعیت جهان تا میانههای این سده به ده میلیارد برسد. آیا سیاره زمین میتواند نیازهای این جمعیت را برآورده سازد؟ از مشکلات و مسائلی که افزایش بیرویه جمعیت پدید میآورد بسیار میشنویم. اما با این حال آیا ممکن است افزایش جمعیت در جهان منافع ناشناختهای هم به همراه داشته باشد؟ چگونه میتوانیم منافع احتمالیِ جمعیتِ بیشتر و در عین حال سالمتر و ثروتمندتر را بشناسیم و از آن بهرمند شویم؟ آیا جمعیتِ بیشتر به معنای دانشمندانِ بیشتر نیست تا برایمان کشف کنند که جهان چگونه است؟ آیا به معنای نوآوران و مخترعان و اندیشمندانِ بیشتر نیست تا ما را یاری دهند مسائل و مشکلات جهان را چاره کنیم؟ آیا افزایش جمعیت به معنای متخصصان و کارشناسانِ بیشتر نیست تا ایدههای نو را به کار بندند.
در این کتاب، پژوهشگران پیشتازی از حوزههای پژوهشیِ گوناگون – مردمشناسی، فلسفه، زیستشناسی، اقلیمشناسی، اقتصاد و پایاییِ زیستمحیطی – پیشزمینهها و هزینهها و منافعی را بررسی میکنند که افزایش جمعیت بر اقتصاد و سامانههای اجتماعی و محیطی دارد.
کتابِ «آیا سیاره زمین اشباع شده است؟» نوشته یان گلدن که بهتازگی از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است بینشهای تازهای در خود دارد که برای پژوهشگران و کارشناسان از حوزهی بسیار گوناگون سودبخش خواهد بود.
در پیشگفتار کتاب میخوانیم:
آیا جهان اشباع شده است؟ هماینک بیش از ۷ میلیون تَن در جهان میزیند. شصت درصد در آسیا، ۱۵ درصد در آفریقا، ۱۱ درصد در اروپا، ۹ درصد در آمریکای لاتین و حوزهی کارائیب، ۵ درصد در آمریکای شمالی، و کمتر از ۱ درصد در اقیانوسیه و جاهای دیگر. در سنگاپور در هر کیلومتر مربع بیش از ۷۰۰۰ نفر زندگی میکنند در حالی که در استرالیا در همین وسعت بهطور میانگین فقط سه نفر زندگی میکنند.
شمار انسانها و محل زندگیشان بهسرعت در حال تغییر است. جمعیت جهان در طول چهل سال گذشته دوبرابر شده است، اما نرخ رشد رو به کاهش است، چراکه آخرین برآوردها نشان میدهد که تا سال ۲۰۵۰ جمعیت سه میلیارد افزایش را به خود خواهد دید و به چیزی میان ۹ تا ۱۰ میلیارد خواهد رسید؛ این اوج جمعیت خواهد بود و از آن پس جمعیت رو به کاهش خواهد گذاشت. در اروپا و همچنین در بسیاری از کشورهای در حال توسعه (از آن میان چین، کرهی جنوبی، و تایوان) جمعیت زمان اوج خود را سپری کرده و نرخ زاد و ولد از سطح جایگزینی پایینتر آمده است. فقط در آفریقای سیاه و بخشهایی از هند و جنوب آسیا انتظار میرود در دهههای آینده همچنان افزایش سریع جمعیت را شاهد باشیم، و رشد جمعیت در جاهای دیگر بیشتر بهدلیل مسن شدنِ جمعیت است. در این کتاب بحث خواهد شد که این واقعیت با خود مشکلات گوناگونی را به همراه خواهد آورد.
تأثیر رشد جمعیت در کشورهایی سخت احساس خواهد شد که تغییرات بسیار سریعی را به خود میبینند. اما پیآمدها فقط به گروهی از کشورها محدود نمیماند. در طول مرزها زندگیهای همهی ما در هم تنیده است. ما همه در یک اقتصاد جهانی سهیم هستیم. ما همه هم از فرصتها و هم از تهدیدهای ناشی از پُرتر شدنِ سیاره متأثر میشویم.
با این حال، تأثیر بهطور برابر توزیع نخواهد شد. در همان زمانی که در برخی مناطق سیلابها زندگیها را ویران میکنند، در جاهای دیگر خشکسالی و کمآبی اقتصاد و کشاورزی را نابود میکند و تراژدیهای انسانی پدید میآورد. همین پارادکس را میتوان دربارهی مواد غذایی هم دید: جمعیت که افزایش مییابد متوسط اندازهی فرد در جهان توسعهیافته هم افزایش مییابد – چاقی در یک سوی طیف و گرسنگی در سوی دیگر.
در کتاب «تأثیر پروانهای: چگونه جهانیشدن خطرات سیستمی ایجاد میکند، و راه حل آن چیست؟» نشان دادهام که تعداد انسانها و تراکم فزایندهی ارتباطهای فیزیکی و غیرفیزیکی میان انسانها احتمال خطرات سیستمی – خطراتی که پیشاروی همه ما خواهد بود – را بهطور چشمگیری افزایش خواهد داد. اما، با افزایش ارتباطهای فیزیکی و غیرفیزیکی میان انسانها، فرصتها نیز به همان اندازه افزایش خواهند یافت. یک معیار اصلی برای اینکه بسنجیم آیا سیاره زمین اشباع شده است یا نه این است که مزایا و منافع تا چه اندازه خطرات و آسیبها را جبران میکنند.در سراسر جهان، کره زمین هم پر است و هم خالی. منابع هم فراوان هستند و هم کمیاب. مسائل زمین در همه جا به شیوههای پیچیده و پیشبینیناپذیر بازتاب مییابند.
برای اینکه بفهمیم آیا سیاره زمین اشباع شده است یا نه، شمار انسانهایی که بر روی زمین میزیند تنها متغیر یا حتا مهمترین متغیر نیست. مهم این است که ما انسانها چگونه میزییم. پرسشی که لازم است بپرسیم این نیست که چه تعداد انسان بر روی زمین زندگی میکنند بلکه این است که مصرف و تولیدِ تکتک انسانها چه تأثیری بر سیارهی زمین خواهد داشت. ممکن است در جهان فقط پنج میلیارد انسان زندگی کنند و همین جمعیت هم بیش از اندازه باشد وقتی میزان مصرف بسیار بالا است و این به ناپایایی در منابع میانجامد؛ این در حالی است که حتا جمعیتی بیش از ده میلیارد ممکن است بیش از اندازه نباشد و هیچ مشکلی برای کره زمین پدید نیاورد وقتی این جمعیت عبارت از تهیدستانی است که میزان مصرفشان بسیار پایین است و پایاییِ منابع طبیعی را به خطر نمیاندازند.